یک روزنامه اصلاح طلب مطرح کرد:
این نگاه مبتذل جنسی میتواند نشان دهد که حداقل بخشی از جریان اصلاحات چگونه نگاهی به روابط در سیاست خارجی دارند و حتی میتواند یادآور چند گزاره از زمانی که مجلس و دولت را در دست داشتند، بشود.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ روزنامه شرق در یک گزارش رسمی و جدی در مورد رئیس جدید تیم مذاکرات هستهای ایران، گفته که علی باقری مثل جوانان دهه ۵۰ و ۶۰ است و به خانمها مستقیم نگاه نمیکند و همین میتواند در طرف مقابل فضای بستهای ایجاد کند!
همزمان با آغاز مذاکرات هستهای میان تیم جدید ایرانی و ۱+۴ در وین، جنجالی مجازی و رسانهای را از سوی حامیان افراطی تیم سابق مذاکرات (به ریاست محمدجواد ظریف) شاهد هستیم که نشان میدهد اصلاحطلبان برای به هم ریختن فضای ذهنی مذاکرات، آماده بیان هر موضع مبتذلی هستند. ابتدا اشکالاتی در مورد انگلیسی بلد نبودن اعضای تیم طرح شد. گفتند زبان دنیا را بلد نیستند. بعد گفتند علی باقری مخالف برجام است و حالا چطور میخواهد برای احیای برجام برود. تیم مذاکرهکننده که راهی وین شد، گفتند چرا تیم کارشناسی همراه خودش برده است و جالب این میان خبرنگاری است که جزو نزدیکترین افراد به تیم مذاکره هستهای دولت روحانی بود که اغلب در سفرهای مرتبط با مذاکرات همراه تیم بود، اما حالا معترض به حضور تیم کارشناسی در وین است.
در این میان، روزنامه شرق روز گذشته گزارشی را در مورد شخصیت علی باقری، مسئول تیم مذاکرات هستهای ایران در دولت جدید منتشر کرد که حاوی نکاتی تعجببرانگیز بود و البته نوع نگاه مبتذل یکی از اصلیترین رسانههای اصلاحطلب به موضوع مهمی همچون مذاکرات هستهای را نشان میدهد. علاوه بر این چندان جالب هم به نظر نمیرسد که در روز آغاز دور جدید مذاکرات هستهای، رسانهای در داخل کشور، گزارشی علیه شخصیت – و نه حتی عملکرد و مواضع- مسئول اصلی تیم مذاکره ایران منتشر کند.
شرق در بخشی از گزارش خود، علی باقری را «دیپلماتی نه چندان رسانهای» مینامد و بعد مینویسد: «علی باقری میانه خوبی با رسانهها نداشته و به نظر میرسد ویژگیهای شخصی او موجب این رفتار میشود. خصوصیات اخلاقی و رفتاریاش شبیه جوانان مذهبی دهه ۵۰ و ۶۰ است؛ مردانی که خانمها را مستقیم نگاه نمیکنند و حتی در جلسه کاری آنها را خواهر صدا میکنند. اگرچه برای شناخت شخصیت یک فرد این مصادیق اصلا کافی نیست، اما میتوان تا حدودی متوجه نوع برخورد افراد شد و احتمال داد که این جنس رفتار در طرف مقابل میتواند فضای بستهای ایجاد کند.»
این نگاه مبتذل جنسی میتواند نشان دهد که حداقل بخشی از جریان اصلاحات چگونه نگاهی به روابط در سیاست خارجی دارند و حتی میتواند یادآور چند گزاره از زمانی که مجلس و دولت را در دست داشتند، بشود. مثلاً ماجرای عجیب و تحقیرآمیز سلفی گرفتن با فدریکا موگرینی، نماینده اتحادیه اروپا در مجلس. یا مثلاً بخشی از خاطرات وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد امریکایی از احساس نامطلوبش که، چون زن است، نمیتواند با تیم ایرانی دست بدهد و اینکه «در زمان مذاکرات، عباس عراقچی و من پدربزرگ و مادربزرگ شدیم و عکس نوههای خود را به یکدیگر نشان دادیم که باعث شد مثل آدمهای معمولی به هم نزدیکتر بشویم.»یا وقتی وندی شرمن از تسلیم عراقچی مقابل گریهاش میگوید: «من از به تأخیر افتادن و کش دادن مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به هاروارد را به تأخیر انداخته بود، خشمگین شدم. من شروع به فریاد کشیدن کردم و گفتم شما همه چیز را به خطر میاندازید و من نتوانستم جلو اشک ریختنم را بگیرم. همه ساکت شده بودند، چون این وندی شرمنی بود که تا آن روز ندیده بودند. بعد از آن عباس گفت بسیار خب. ما قبول میکنیم.»
در ادامه همین بخش از گزارش شرق آمده که «اگرچه بسیاری از طیف اصولگرایان در دوره بعد از برجام از کتاب خاطرات مذاکرهکنندگان امریکایی فقط مواردی را که علیه تیم مذاکرهکننده ایرانی بود، پررنگ کردند، اما کم نبود مواردی که آنها از اینکه توانستند یخ رابطه با ایرانیها را بشکنند و به زبان رابطه نزدیک شوند، چقدر احساس نزدیکی میکردند.»
مذاکره با کشور خارجی بر سر حقوق ملت، آن هم کشورهایی که از هیچ نوع دشمنی در قبال مردم ایران دریغ نکردهاند، چیزی شبیه جنگ است. آنچنان که بارها، حسن روحانی و اعضای تیم هستهای در دفاع از خود و تیم، از عبارت «سربازان خط مقدم دیپلماسی» استفاده کردند. در چنین جنگی این مدل ارتباط صمیمانه و از نزدیک، آیا جایی خواهد داشت؟
همزمان با آغاز مذاکرات هستهای میان تیم جدید ایرانی و ۱+۴ در وین، جنجالی مجازی و رسانهای را از سوی حامیان افراطی تیم سابق مذاکرات (به ریاست محمدجواد ظریف) شاهد هستیم که نشان میدهد اصلاحطلبان برای به هم ریختن فضای ذهنی مذاکرات، آماده بیان هر موضع مبتذلی هستند. ابتدا اشکالاتی در مورد انگلیسی بلد نبودن اعضای تیم طرح شد. گفتند زبان دنیا را بلد نیستند. بعد گفتند علی باقری مخالف برجام است و حالا چطور میخواهد برای احیای برجام برود. تیم مذاکرهکننده که راهی وین شد، گفتند چرا تیم کارشناسی همراه خودش برده است و جالب این میان خبرنگاری است که جزو نزدیکترین افراد به تیم مذاکره هستهای دولت روحانی بود که اغلب در سفرهای مرتبط با مذاکرات همراه تیم بود، اما حالا معترض به حضور تیم کارشناسی در وین است.
در این میان، روزنامه شرق روز گذشته گزارشی را در مورد شخصیت علی باقری، مسئول تیم مذاکرات هستهای ایران در دولت جدید منتشر کرد که حاوی نکاتی تعجببرانگیز بود و البته نوع نگاه مبتذل یکی از اصلیترین رسانههای اصلاحطلب به موضوع مهمی همچون مذاکرات هستهای را نشان میدهد. علاوه بر این چندان جالب هم به نظر نمیرسد که در روز آغاز دور جدید مذاکرات هستهای، رسانهای در داخل کشور، گزارشی علیه شخصیت – و نه حتی عملکرد و مواضع- مسئول اصلی تیم مذاکره ایران منتشر کند.
شرق در بخشی از گزارش خود، علی باقری را «دیپلماتی نه چندان رسانهای» مینامد و بعد مینویسد: «علی باقری میانه خوبی با رسانهها نداشته و به نظر میرسد ویژگیهای شخصی او موجب این رفتار میشود. خصوصیات اخلاقی و رفتاریاش شبیه جوانان مذهبی دهه ۵۰ و ۶۰ است؛ مردانی که خانمها را مستقیم نگاه نمیکنند و حتی در جلسه کاری آنها را خواهر صدا میکنند. اگرچه برای شناخت شخصیت یک فرد این مصادیق اصلا کافی نیست، اما میتوان تا حدودی متوجه نوع برخورد افراد شد و احتمال داد که این جنس رفتار در طرف مقابل میتواند فضای بستهای ایجاد کند.»
این نگاه مبتذل جنسی میتواند نشان دهد که حداقل بخشی از جریان اصلاحات چگونه نگاهی به روابط در سیاست خارجی دارند و حتی میتواند یادآور چند گزاره از زمانی که مجلس و دولت را در دست داشتند، بشود. مثلاً ماجرای عجیب و تحقیرآمیز سلفی گرفتن با فدریکا موگرینی، نماینده اتحادیه اروپا در مجلس. یا مثلاً بخشی از خاطرات وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد امریکایی از احساس نامطلوبش که، چون زن است، نمیتواند با تیم ایرانی دست بدهد و اینکه «در زمان مذاکرات، عباس عراقچی و من پدربزرگ و مادربزرگ شدیم و عکس نوههای خود را به یکدیگر نشان دادیم که باعث شد مثل آدمهای معمولی به هم نزدیکتر بشویم.»یا وقتی وندی شرمن از تسلیم عراقچی مقابل گریهاش میگوید: «من از به تأخیر افتادن و کش دادن مذاکرات که برنامه من برای بازنشستگی و بازگشت به هاروارد را به تأخیر انداخته بود، خشمگین شدم. من شروع به فریاد کشیدن کردم و گفتم شما همه چیز را به خطر میاندازید و من نتوانستم جلو اشک ریختنم را بگیرم. همه ساکت شده بودند، چون این وندی شرمنی بود که تا آن روز ندیده بودند. بعد از آن عباس گفت بسیار خب. ما قبول میکنیم.»
در ادامه همین بخش از گزارش شرق آمده که «اگرچه بسیاری از طیف اصولگرایان در دوره بعد از برجام از کتاب خاطرات مذاکرهکنندگان امریکایی فقط مواردی را که علیه تیم مذاکرهکننده ایرانی بود، پررنگ کردند، اما کم نبود مواردی که آنها از اینکه توانستند یخ رابطه با ایرانیها را بشکنند و به زبان رابطه نزدیک شوند، چقدر احساس نزدیکی میکردند.»
مذاکره با کشور خارجی بر سر حقوق ملت، آن هم کشورهایی که از هیچ نوع دشمنی در قبال مردم ایران دریغ نکردهاند، چیزی شبیه جنگ است. آنچنان که بارها، حسن روحانی و اعضای تیم هستهای در دفاع از خود و تیم، از عبارت «سربازان خط مقدم دیپلماسی» استفاده کردند. در چنین جنگی این مدل ارتباط صمیمانه و از نزدیک، آیا جایی خواهد داشت؟