تیم سیاست خارجه دولت رئیسی باید به افکار عمومی نشان دهد که چه تفاوتی با دولت روحانی در مذاکرات دارد.
به گزارش شهدای ایران، مهدی جهان تیغی: جریان غربگرای داخلی با علم به اینکه به زودی ایران با چهره های جدید و انقلابی در عرصه مذاکرات رسمی هسته ای شروع به کار می کند، تلاش دارد که دولت رئیسی را در سیاست خارجه فاقد برنامه مشخص یا حتی دارای تناقض، کم کار و بی تفاوت درباره مذاکرات هسته ای و تحریم ها نشان بدهد. شرم آور است که روند تبلیغات جریان غرب گرا به گونه ای است که با تجمیع فشار داخلی و خارجی تلاش می کند که دولت رئیسی نتواند امتیازات بالاتر برجامی از دولت آمریکا کسب کند! این در حالیست که دولت رئیسی در همین فاصله کوتاه چهار پیام مهم تولید کرده است:
اول؛ دولت جدید برنامه اقتصادی و معیشتی مردم را بی توجه به برجام و مذاکرات هسته ای دنبال می کند
دوم؛ تمایل و نیاز به مذاکره در ایران کمتر از آمریکا است.
سوم؛ ایران بر گرفتن امتیاز حقیقی از آمریکا اصرار دارد.
چهارم؛ ایران برای ایجاد تغییراتی در موضوعات مورد بحث در مذاکرات تاکید دارد.
با این وجود تیم سیاست خارجه دولت رئیسی برای موفقیت باید دو گام مهم ذیل را بردارد:
گام اول؛ برخی از اعضای ارشد تیم مذاکره کننده نمی توانند فاقد نقش در برابر عملیات روانی جریان غرب گرا در داخل باشد. این پذیرفتن نقش به این معنا نیست که تیم سیاست خارجه وارد حاشیه های سیاسی داخلی بشود بلکه این یک واقعیت است گاهی بیش از رسانه ها این دیپلمات های ارشد هستند که می توانند با رفتار و ادبیات خود در تنویر افکار عمومی موثرتر باشند. یا اساسا رفتار و ادبیات آنها است که می تواند زمینه و بستری برای ارسال پیام موثر به افکار عمومی در داخل را فرآهم کند. بنابراین دیپلمات های ارشد رئیسی علاوه بر رسانه های ارزشی باید پیشگام یادآوری موثر، هنرمندانه و مجدد به افکار عمومی درباره وافعیات برجام و مذاکراتی باشند که از دولت روحانی تحویل گرفته اند. گرچه دولت رئیسی تلاش می کند درباره آنچه از دولت روحانی تحویل گرفته، مواجهه اخلاقی داشته باشد ولی نباید اجازه بدهد که برخی در داخل دوباره درباره موضوعات مهم کشور دروغ به مردم تحویل بدهند. با این وجود در آستانه مذاکرات هسته ای به نظر می رسد که امثال امیر عبداللهیان و علی باقری در ارسال پیام موثر به داخل کشور روند کاملا موفق و منظمی نداشتند و به همین دلیل جریان غرب گرا دوباره فرصت های را برای حاشیه سازی و دادن آدرس های غلط به افکار عمومی و ایجاد شبهات پیدا کرده است.
اما گام دوم نیز این است که تیم سیاست خارجه دولت رئیسی باید به افکار عمومی نشان دهد که چه تفاوتی با دولت روحانی در مذاکرات دارد. باید نشان بدهد که ایده مشخص مرکزی برای ادامه مذاکره دارد، استراتژی منسجم و کارآمدی درباره نحوه ادامه مذاکره با ۱+۴ دارد، چارچوب مذاکره مطلوب در شرایط فعلی را می داند و می تواند آن را تحمیل کند، از خواسته های خود در شروع و طول مذاکرات عقب نشینی نمی کند، ریزه کاری های نگارش یک متن خوب را می داند، بندهای غروب هستهای و زمانبندی لغو قطعنامههای شورای امنیت را حفظ می کند و نهایت آنکه دولت رئیسی از دل دور جدید مذاکرات، باید رفع حقیقی تحریم ها و به خصوص تحریم های پسابرجام و راستی آزمایی تعهدات، بدست آوردن سود اقتصادی ملموس، مکانیسم پایبند ماندن دولت آمریکا به برجام و ... را به سرانجام حقیقی برساند.
از سوی دیگر تیم سیاست خارجه دولت رئیسی همچنین نباید یادش برود که سه ماموریت راهبردی سیاسی و گفتمانی نیز دارد؛
الف: تیم مذاکره کننده هسته ای رئیسی باید نشان بدهد که غرب گرایان، مذاکره کنندگان خوبی نبوده و نخواهند بود.
ب: تیم مذاکره کننده هستهای رئیسی باید نشان بدهد که این جریان انقلابی است که در عرصه مذاکره سیاسی هم می تواند مانند عرصه نظامی و اطلاعاتی از آمریکا امتیاز واقعی بگیرد.
ج: تیم مذاکره کننده هسته ای رئیسی باید با کارآمدی در مذاکرات، باقیمانده شبهات و غبارهای موجود بر اذهان افکار عمومی درباره سیاست خارجه مطلوب را برطرف کند.
اول؛ دولت جدید برنامه اقتصادی و معیشتی مردم را بی توجه به برجام و مذاکرات هسته ای دنبال می کند
دوم؛ تمایل و نیاز به مذاکره در ایران کمتر از آمریکا است.
سوم؛ ایران بر گرفتن امتیاز حقیقی از آمریکا اصرار دارد.
چهارم؛ ایران برای ایجاد تغییراتی در موضوعات مورد بحث در مذاکرات تاکید دارد.
با این وجود تیم سیاست خارجه دولت رئیسی برای موفقیت باید دو گام مهم ذیل را بردارد:
گام اول؛ برخی از اعضای ارشد تیم مذاکره کننده نمی توانند فاقد نقش در برابر عملیات روانی جریان غرب گرا در داخل باشد. این پذیرفتن نقش به این معنا نیست که تیم سیاست خارجه وارد حاشیه های سیاسی داخلی بشود بلکه این یک واقعیت است گاهی بیش از رسانه ها این دیپلمات های ارشد هستند که می توانند با رفتار و ادبیات خود در تنویر افکار عمومی موثرتر باشند. یا اساسا رفتار و ادبیات آنها است که می تواند زمینه و بستری برای ارسال پیام موثر به افکار عمومی در داخل را فرآهم کند. بنابراین دیپلمات های ارشد رئیسی علاوه بر رسانه های ارزشی باید پیشگام یادآوری موثر، هنرمندانه و مجدد به افکار عمومی درباره وافعیات برجام و مذاکراتی باشند که از دولت روحانی تحویل گرفته اند. گرچه دولت رئیسی تلاش می کند درباره آنچه از دولت روحانی تحویل گرفته، مواجهه اخلاقی داشته باشد ولی نباید اجازه بدهد که برخی در داخل دوباره درباره موضوعات مهم کشور دروغ به مردم تحویل بدهند. با این وجود در آستانه مذاکرات هسته ای به نظر می رسد که امثال امیر عبداللهیان و علی باقری در ارسال پیام موثر به داخل کشور روند کاملا موفق و منظمی نداشتند و به همین دلیل جریان غرب گرا دوباره فرصت های را برای حاشیه سازی و دادن آدرس های غلط به افکار عمومی و ایجاد شبهات پیدا کرده است.
اما گام دوم نیز این است که تیم سیاست خارجه دولت رئیسی باید به افکار عمومی نشان دهد که چه تفاوتی با دولت روحانی در مذاکرات دارد. باید نشان بدهد که ایده مشخص مرکزی برای ادامه مذاکره دارد، استراتژی منسجم و کارآمدی درباره نحوه ادامه مذاکره با ۱+۴ دارد، چارچوب مذاکره مطلوب در شرایط فعلی را می داند و می تواند آن را تحمیل کند، از خواسته های خود در شروع و طول مذاکرات عقب نشینی نمی کند، ریزه کاری های نگارش یک متن خوب را می داند، بندهای غروب هستهای و زمانبندی لغو قطعنامههای شورای امنیت را حفظ می کند و نهایت آنکه دولت رئیسی از دل دور جدید مذاکرات، باید رفع حقیقی تحریم ها و به خصوص تحریم های پسابرجام و راستی آزمایی تعهدات، بدست آوردن سود اقتصادی ملموس، مکانیسم پایبند ماندن دولت آمریکا به برجام و ... را به سرانجام حقیقی برساند.
از سوی دیگر تیم سیاست خارجه دولت رئیسی همچنین نباید یادش برود که سه ماموریت راهبردی سیاسی و گفتمانی نیز دارد؛
الف: تیم مذاکره کننده هسته ای رئیسی باید نشان بدهد که غرب گرایان، مذاکره کنندگان خوبی نبوده و نخواهند بود.
ب: تیم مذاکره کننده هستهای رئیسی باید نشان بدهد که این جریان انقلابی است که در عرصه مذاکره سیاسی هم می تواند مانند عرصه نظامی و اطلاعاتی از آمریکا امتیاز واقعی بگیرد.
ج: تیم مذاکره کننده هسته ای رئیسی باید با کارآمدی در مذاکرات، باقیمانده شبهات و غبارهای موجود بر اذهان افکار عمومی درباره سیاست خارجه مطلوب را برطرف کند.