تخصص مهم تر است یا تعهد؟
انسان متعهد (از نظر اسلام) انسانی است که از قبول مسئولیت در حوزهای که در آن، فاقد دانش، تجربه و توانایی کافی است، سر باز میزند و با پذیرش امر اداره دنیای دیگران و به بهای آبادکردن دنیای خودش، آخرت خودش و دنیای دیگران را خراب نمیکند.
سرویس اجتماعی شهدای ایران:در دنیایی که روابط جایگزین ضوابط شده اند شاید طرح این سوال مسخره به نظر بیاید که تخصص مهم تر است یا تعهد؟
متاسفانه سال هاست که شاهد پدیده ای ابتذالی در دنیای سیاست و اقتصاد و ادارات هستیم؛ یک نفر را منصوب به کاری می کنند که اصلا در آن تخصص ندارد. لازم نیست از ضرر این کار چیزی بگوییم هر عاقلی این واقعیت را درک می کند که کار را باید به کار دانش سپرد.
همچنین یک اشتباه دیگری که در چند دهه گذشته به وجود آمده و آن اینکه تعهد به یک نظریه و یا یک جریان را ملاک اولی و اصلی برای انتخاب مدیران ارشد قرار داده اند. یعنی اگر شخصی از لحاظ فکری با ما می ساخت حالا چه اهمیتی دارد که کار بلد باشد؟
اما براستی کدامیک مهم ترند؟
تخصص گرایی در احادیث
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«کُلُّ ذیصَناعَةٍ مُضطَرًّ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ یَحْتلِبُ بِها الْکَسْبَ: و هُوَ اَن یَکُونَ حاذِقاً بِعِلْمٍ مُؤَدّیاً لِلْاَمانَةِ فیهِ، مُسْتَمیلاً لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ؛ هر اهل فنی برای موفقیت در کسب و کار خود (که کارش بگیرد) به سه مطلب نیازمند است: 1- تخصص و باهوشی در فن و حرفه مورد نظر. 2- امین باشد و در کار و مال مردم، امانت و درستی را حفظ کند. 3- با کارفرما و صاحب کار، خوشبرخورد و خوشقلب باشد.»[1]
طبق این روایت هم تخصص ملاک انتخاب مدیر یا کارمند است و هم تعهد و امین بودن شرط است.
در آن دوران که این بحث در جامعه پررنگ بود، شهید چمران معتقد بود کسی که عهدهدار مقام و مسندی میشود ولی تخصص لازم برای مدیریت در آن مسند را ندارد، در واقع تعهد هم ندارد. زیرا انسان متعهد، هیچگاه به خودش اجازه نمیدهد کاری را قبول کند که از علم و توانش خارج است.
بیهقی از ابن عباس نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمود: «من استعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم ان فیهم اولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنة نبیّه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین؛ کسی که کارگزار و مدیری را بهکار گمارد درحالیکه میداند در میان مسلمانان فردی وجود دارد که برای آن مسئولیت شایستهتر و به قرآن و سنت آگاهتر است در این صورت قطعا به خدا و رسول خدا و همه مومنان خیانت کرده است.»[2]
قطعا منظور از شایسته تر توانا تر در مدیریت است. پس با این حساب اهمیت تخصص از دیدگاه روایت قابل خدشه نیست.
تعبیر شهید چمران
از شهید گرانقدر دکتر چمران پرسیدند تعهد بهتر است یا تخصص؟ وی در جواب گفت میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم. اما میگویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.
در آن دوران که این بحث در جامعه پررنگ بود، شهید چمران معتقد بود کسی که عهدهدار مقام و مسندی میشود ولی تخصص لازم برای مدیریت در آن مسند را ندارد، در واقع تعهد هم ندارد. زیرا انسان متعهد، هیچگاه به خودش اجازه نمیدهد کاری را قبول کند که از علم و توانش خارج است.
سخن شهید چمران در حقیقت بیان دیگری از سختگیریهای مربوط به «پذیرش مسئولیت» در فرهنگ اسلامی است. سختگیریهایی که در دین اسلام نسبت به پذیرش مقام و منصب شده، یکی از مدلولهای اصلیاش این است که انسان متعهد (از نظر اسلام) انسانی است که از قبول مسئولیت در حوزهای که در آن، فاقد دانش، تجربه و توانایی کافی است، سر باز میزند و با پذیرش امر اداره دنیای دیگران و به بهای آبادکردن دنیای خودش، آخرت خودش و دنیای دیگران را خراب نمیکند.
و در آخر
از مجموع مطالب می توان فهمید که هم تقوا و تعهد مهم است و هم تخصص، اما نباید یکی از اینها فدای دیگری شود کما اینکه امروز تخصص را فدا کرده ایم.
بهتر است تا دیر نشده و بیش از این به دین، به رسول خدا، به مردم متدین خیانت نشده، بدنه دولت و حکومت از افراد بی کفایت تسفیه شود و به این کار اولین گام در جهت پیشرفت و توسعه برداشته شود.
پی نوشت ها:
[1] بحار الأنوار، ج75،ح235
[2] سنن البیهقی، ص 451.
متاسفانه سال هاست که شاهد پدیده ای ابتذالی در دنیای سیاست و اقتصاد و ادارات هستیم؛ یک نفر را منصوب به کاری می کنند که اصلا در آن تخصص ندارد. لازم نیست از ضرر این کار چیزی بگوییم هر عاقلی این واقعیت را درک می کند که کار را باید به کار دانش سپرد.
همچنین یک اشتباه دیگری که در چند دهه گذشته به وجود آمده و آن اینکه تعهد به یک نظریه و یا یک جریان را ملاک اولی و اصلی برای انتخاب مدیران ارشد قرار داده اند. یعنی اگر شخصی از لحاظ فکری با ما می ساخت حالا چه اهمیتی دارد که کار بلد باشد؟
اما براستی کدامیک مهم ترند؟
تخصص گرایی در احادیث
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
«کُلُّ ذیصَناعَةٍ مُضطَرًّ اِلی ثَلاثِ خِصالٍ یَحْتلِبُ بِها الْکَسْبَ: و هُوَ اَن یَکُونَ حاذِقاً بِعِلْمٍ مُؤَدّیاً لِلْاَمانَةِ فیهِ، مُسْتَمیلاً لِمَنِ اسْتَعْمَلَهُ؛ هر اهل فنی برای موفقیت در کسب و کار خود (که کارش بگیرد) به سه مطلب نیازمند است: 1- تخصص و باهوشی در فن و حرفه مورد نظر. 2- امین باشد و در کار و مال مردم، امانت و درستی را حفظ کند. 3- با کارفرما و صاحب کار، خوشبرخورد و خوشقلب باشد.»[1]
طبق این روایت هم تخصص ملاک انتخاب مدیر یا کارمند است و هم تعهد و امین بودن شرط است.
در آن دوران که این بحث در جامعه پررنگ بود، شهید چمران معتقد بود کسی که عهدهدار مقام و مسندی میشود ولی تخصص لازم برای مدیریت در آن مسند را ندارد، در واقع تعهد هم ندارد. زیرا انسان متعهد، هیچگاه به خودش اجازه نمیدهد کاری را قبول کند که از علم و توانش خارج است.
بیهقی از ابن عباس نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمود: «من استعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم ان فیهم اولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنة نبیّه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین؛ کسی که کارگزار و مدیری را بهکار گمارد درحالیکه میداند در میان مسلمانان فردی وجود دارد که برای آن مسئولیت شایستهتر و به قرآن و سنت آگاهتر است در این صورت قطعا به خدا و رسول خدا و همه مومنان خیانت کرده است.»[2]
قطعا منظور از شایسته تر توانا تر در مدیریت است. پس با این حساب اهمیت تخصص از دیدگاه روایت قابل خدشه نیست.
تعبیر شهید چمران
از شهید گرانقدر دکتر چمران پرسیدند تعهد بهتر است یا تخصص؟ وی در جواب گفت میگویند تقوا از تخصص لازمتر است، آن را میپذیرم. اما میگویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را میپذیرد، بیتقواست.
در آن دوران که این بحث در جامعه پررنگ بود، شهید چمران معتقد بود کسی که عهدهدار مقام و مسندی میشود ولی تخصص لازم برای مدیریت در آن مسند را ندارد، در واقع تعهد هم ندارد. زیرا انسان متعهد، هیچگاه به خودش اجازه نمیدهد کاری را قبول کند که از علم و توانش خارج است.
سخن شهید چمران در حقیقت بیان دیگری از سختگیریهای مربوط به «پذیرش مسئولیت» در فرهنگ اسلامی است. سختگیریهایی که در دین اسلام نسبت به پذیرش مقام و منصب شده، یکی از مدلولهای اصلیاش این است که انسان متعهد (از نظر اسلام) انسانی است که از قبول مسئولیت در حوزهای که در آن، فاقد دانش، تجربه و توانایی کافی است، سر باز میزند و با پذیرش امر اداره دنیای دیگران و به بهای آبادکردن دنیای خودش، آخرت خودش و دنیای دیگران را خراب نمیکند.
و در آخر
از مجموع مطالب می توان فهمید که هم تقوا و تعهد مهم است و هم تخصص، اما نباید یکی از اینها فدای دیگری شود کما اینکه امروز تخصص را فدا کرده ایم.
بهتر است تا دیر نشده و بیش از این به دین، به رسول خدا، به مردم متدین خیانت نشده، بدنه دولت و حکومت از افراد بی کفایت تسفیه شود و به این کار اولین گام در جهت پیشرفت و توسعه برداشته شود.
پی نوشت ها:
[1] بحار الأنوار، ج75،ح235
[2] سنن البیهقی، ص 451.