یک روزنامه لبنانی با انتشار یادداشتی به بررسی چگونگی موفقیت حزبالله لبنان در خنثیسازی فتنه سازماندهیشده آمریکایی ـ صهیونیستی در «الطیونه» و تحمیل شکستی سهجانبه بر رئیس حزب القوات اللبنانیه پرداخت.
به گزارش شهدای ایران،هواداران حزبالله و جنبش امل پنجشنبه پیش در اعتراض به عملکرد بد «طارق بیطار» بازپرس پرونده انفجار بندر بیروت به خیابانها آمده بودند و به شکل مسالمتآمیز تجمع خود را شکل دادند که به یکباره با تیراندازی افراد ناشناس از بالای پشت بامها مواجه شدند. نیروهای امنیتی لبنان تاکنون ۱۹ نفر را در رابطه با این حادثه دستگیر کردهاند، ۱۷ تن از آنها لبنانی و دو تن دیگر از اتباع سوریه هستند. بنا بر گزارشها و شواهد موجود، شبهنظامیان حزب «القوات اللبنانیه» به سرکردگی «سمیر جعجع» عامل اصلی این حملهاند.
«حسین حردان» نویسنده لبنانی طی یادداشتی در روزنامه «البناء»، به بررسی نحوه خنثی شدن طرح «سمیر جعجع» رئیس حزب «القوات اللبنانیه» در جنایت «الطیونه» که با پوشش آمریکایی صورت گرفت و طی آن هفت نفر شهید و شصت نفر مجروح شدند، پرداخت.
در الطیونه چه شد؟ سمیر جعجع چگونه خود را لو داد؟
این پژوهشگر مسائل سیاسی نوشت: «هر انسانی، آنچه که را در روز وقوع جنایت وحشتناک در منطقه الطیونه در حق تظاهراتکنندگان مسالمتجو مقابل کاخ دادگستری روی داد، تظاهراتکنندگانی که به سیاسی شدن تحقیقات در انفجار بندر بیروت اعتراض داشتند و خواستار اصلاح روند تحقیقات بودند، رصد کرده باشد، کاملا متوجه میشود که یک کمین محکم از سوی گروههای مسلح سازمانیافته آماده و راهاندازی شده بود. گروههایی که به خوبی میدانند، چگونه کمین بگذارند و برای استفاده از سلاح تک تیراندازی و سنگرگیری حرفهای و رزمی در ساختمانهای مشرف به مسیری که تظاهرات صورت میگرفت، آموزش دیدهاند».
نگارنده در ادامه در شرح ماوقع آن روز مینویسد که گروههای مسلح وابسته به القوات اللبنانیه، منطقه را به میدان جنگی تبدیل کردند و طی آن، تظاهراتکنندگان را یکی یکی شکار میکردند، گویی که آنها در یک میدان تیر هستند. رهبران حزب القوات و در مقدمه آنها، سمیر جعجع زمانی که ادعا کردند که از مسیحیان در مواجهه با «۷ می کوچک» دفاع کردهاند؛ مسئولیت این قتل عام را بر عهده گرفتند..جعجع تلاش کرد جنایت خود را با این ادعا که از مسیحیان حفاظت کرده، توجیه کند و نشان دهد که همه باید در اطراف او جمع شوند.
به اعتقاد نویسنده، سمیر جعجع با انجام یک کشتار عمدی و تروریسمی سازمان یافته مانند کشتارهایی که در طول جنگ داخلی لبنان انجام داد، به دنبال آن است که خود را به عنوان تنها نماینده مسیحیان تحمیل کند و به سنگرگیری طائفهای بازگردد. این اقدام تلاشی مأیوسکننده، برای احیای شعارهای تجزیه و کانتونها، شعارهایی که زوال و سقوط آنها در طول جنگ داخلی ثابت شد هرچند که در آن زمان تمامی شرایط به نفع سلطه حزب القوات بر آنچه که «مناطق شرقی» نام نهاده بودند، فراهم بود.
اهداف اصلی سمیر جعجع از فتنه الطیونه
بر این اساس، جعجع از ارتکاب این جنایت که واشنگتن نیز در پشت آن قرار داشت و پوشش و حمایت لازم را برای آن فراهم کرده بود، در زمان کنونی، چند هدف داشت تا در مبارزات انتخاباتی پارلمانی آینده از آنها استفاده کند.
اول: بیاثر کردن دستاوردهای حزب الله و متحدانش در پس تصمیم خود برای شکستن محاصره آمریکا با واردات مشتقات نفتی از ایران و موفقیت آن در مجبور کردن واشنگتن به کاهش محاصره خود در سوریه برای واردات گاز و برق مصر از اردن از طریق سوریه به لبنان. واشنگتن از این طریق تلاش کرد تا خود را از مسئولیت رنجی که لبنانیها در نتیجه محاصره آمریکا متحمل شدند، تبرئه کند..و نیز تسهیل تشکیل دولت پس از وتو کردن دولتی که حزب الله و متحدانش در آن مشارکت دارند.
دوم: قرار دادن مقاومت در دام فتنه و نزاع و در نتیجه تلاش برای مخدوش کردن چهره آن و تضعیف سلاح آن علیه اشغالگر صهیونیست
سوم: ایجاد قطببندی شدید طائفهای و مذهبی، که از طریق آن سمیر جعجع بعنوان محافظ مسیحیان با هدف متحد کردن آنها در پشت سر خود ظاهر شود و در مقابل حزب «تیار الوطنی الحر» به عنوان متحد مقاومت و مخالف ورود مجدد مسیحیان به جنگ داحلی جدید که تنها در خدمت برنامههای طرفهای خارجی است، تضعیف شود.
چهارم: به آمریکاییها ، اسرائیلی ها و سعودیها نشان داده شود که سمیرجعجع میتواند اسب تروا باشد که میتوانند بر روی او در مواجهه با مقاومت شرطبندی کنند.
پنجم: صیانت از تحقیقات سیاسیشده در مورد جنایت انفجار در بندر بیروت و مسئول و مقصر دانستن حزب الله و جنبش امل در آنچه در الطیونه رخ داد. زیرا آنها تظاهرات کردند تا روند این تحقیقات را اصلاح کنند و به سیاسی شدن آن پایان دهند و مانع تکرار سناریوی تحقیقات سیاسی شده در خصوص پرونده ترور «رفیق الحریری» نخستوزیر فقید اسبق لبنان که هنوز عادلانه بررسی و مختومه نشده، شوند. این امر در خدمت طرح آمریکا برای سوءاستفاده از تحقیقات و خون رفیق الحریری برای انجام کودتای سیاسی در سال ۲۰۰۵ چه با اتهامزنی گاه به سوریه و چهار افسر و گاه به مقاومت بود. امروز سمیر جعجع به تحریک واشنگتن، می خواهد نقش رهبری کودتای جدید آمریکا را ایفا کند. امری که به تیم آمریکایی این امکان را میدهد تا در انتخابات آتی، اکثریت را برای کنترل پارلمان و تجدید ساختار قدرت برای دستیابی به اهداف، شرایط و دستورات واشنگتن به دست آورد.
شکست سهگانه سمیر جعجع
نویسنده در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا جعجع در تحقق این اهداف موفق شد یا موفق خواهد شد، مینویسد: موفقیت جعجع در این امر اول از همه منوط به لغزش حزبالله و جنبش امل و افتادن در دام فتنه برنامهریزی شده در واکنش به جنایت حزب القوات بود. در این صورت کلاف سردرگمی به وجود میآمد و آنچه که جعجع برای تخریب وجهه سلاح مقاومت و توجیه از استفاده سلاح در مقابل آن میخواست محقق میشد و میگفت که نیروهای او در دفاع از خود و مقابله با تظاهراتکنندگان مسلح و نه مسالمتجو از سلاح استفاده کردهاند.
اما چنین امری محقق نشد زیرا رهبران حزبالله و امل، از طرح و برنامه جعجع و تلهای که میخواست آنها در آن بیافتند، آگاه بودند. به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند خویشتنداری کنند و به جایی که جعجع میخواست کشیده نشدند. به این ترتیب راه بر روی طرح فتنهانگیزانه و جنایتکارانه او بستند و دندان روی جگر گذاشتند و برای محافظت از وطن در برابر شرارت فتنهای که واشنگتن و تل آویو با ایادی خود در لبنان به پا کردند تا مقاومت و سلاح آن را تضعیف کنند، صبر پیشه ساختند. مقاومتی که سرزمین لبنان را آزاد کرد، معادلات بازدارندگی خود را در برابر ارتش اشغالگر تحمیل کرد و توانایی صهیونیستها در زورگویی، حمله به لبنان و سرقت سرمایههای آن در دریا و خشکی را فلج کرد.
بر این اساس، خویشتنداری و عدم کشیده شدن به دام فتنهای که حزب القوات آن را فراهم کرده بود، چهره واقعی این حزب و گروههای تروریستی مسلح را فاش کرد و نشان داد که آنها با هدف قرار دادن تظاهراتکنندگان مسالمتجو، مرتکب جنایت شدند. حتی جعجع با سخن گفتن از ۷ می کوچک، به نوعی مسئولیت این جنایت را برعهده گرفت. طبعا فرق زیادی میان کسی که به یک تظاهرات مسالمتجو حمله میکند و صلح داخلی را تهدید میکند و میان پاسخ حزبالله به این تجاوز که در واقع سلاح مقاومت را نشانه گرفته بود، است.
پس از آنکه حزبالله موفق شد این طرح را خنثی کند، تمام عناصر مسلحی را که دستگیر کرده بود به ارتش و نیروهای امنیتی تحویل داد و از این طریق امنیت، آرامش مدنی و معادله طلایی ، ارتش ، مردم و مقاومت را حفظ کرد.
دومین شکستی که جعجع متحمل شد، مسیحی بود. هنگامی که نتوانست مسیحیان را با قطببندی به کنار گذاشتن حزب التیار الوطنی الحر و از بین بردن اتحاد آن با حزبالله و قرار گرفتن در صف خود همراه کند. «جبران باسیل» رئیس حزب التیار الوطنی الحر نیز در ۱۳ اکتبر ضمن اعلام پایبندی به تفاهم نامه با حزب الله و تقدیر از موضع آن در عدم کشیده شدن به فتنه، مسئولیت کامل حوادث الطیونه را بر گردن جعجع انداخت و به تاریخ و کارنامه سیاه حزب آن در ارتکاب جنایات مختلف اشاره کرد.
حردان در ادامه مینویسد: سومین شکستی که انتظار می رود رخ دهد، به بازجوییهای ارتش از دستگیر شدگان منوط است..اینکه آیا دخالت حزب القوات اللبنانیه و سازماندهی و هدایت حوادث در جنایت مذکور افشا خواهد شد؟ پس آت پروندههای بازداشتشدگان به دستگاه قضایی ارجاع میشود تا بر اساس ادله و مدارک موجود نزد ارتش که شاهد صحنه جنایت بود، حکم آنها صادر شود.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا مسیر تحقیقات سیاسی که دلیل دعوت به این تظاهرات و سپس اقدام حزب القوات به قتل عام و تهدید صلح مدنی بود، اصلاح می شود؟، نوشت: این چیزی است که روزهای آینده آن را مشخص میکند و به نحوه برخورد حزب الله و جنبش امل بستگی دارد که پس از این جنایت بیش از پیش خواستار برکناری قاضی طارق البیطار هستند و هرگونه سازش در این خصوص را رد میکنند و در عین حال خواستار محاکمه قاتلان و عاملان جنایت الطیونه هستند.
«حسین حردان» نویسنده لبنانی طی یادداشتی در روزنامه «البناء»، به بررسی نحوه خنثی شدن طرح «سمیر جعجع» رئیس حزب «القوات اللبنانیه» در جنایت «الطیونه» که با پوشش آمریکایی صورت گرفت و طی آن هفت نفر شهید و شصت نفر مجروح شدند، پرداخت.
در الطیونه چه شد؟ سمیر جعجع چگونه خود را لو داد؟
این پژوهشگر مسائل سیاسی نوشت: «هر انسانی، آنچه که را در روز وقوع جنایت وحشتناک در منطقه الطیونه در حق تظاهراتکنندگان مسالمتجو مقابل کاخ دادگستری روی داد، تظاهراتکنندگانی که به سیاسی شدن تحقیقات در انفجار بندر بیروت اعتراض داشتند و خواستار اصلاح روند تحقیقات بودند، رصد کرده باشد، کاملا متوجه میشود که یک کمین محکم از سوی گروههای مسلح سازمانیافته آماده و راهاندازی شده بود. گروههایی که به خوبی میدانند، چگونه کمین بگذارند و برای استفاده از سلاح تک تیراندازی و سنگرگیری حرفهای و رزمی در ساختمانهای مشرف به مسیری که تظاهرات صورت میگرفت، آموزش دیدهاند».
نگارنده در ادامه در شرح ماوقع آن روز مینویسد که گروههای مسلح وابسته به القوات اللبنانیه، منطقه را به میدان جنگی تبدیل کردند و طی آن، تظاهراتکنندگان را یکی یکی شکار میکردند، گویی که آنها در یک میدان تیر هستند. رهبران حزب القوات و در مقدمه آنها، سمیر جعجع زمانی که ادعا کردند که از مسیحیان در مواجهه با «۷ می کوچک» دفاع کردهاند؛ مسئولیت این قتل عام را بر عهده گرفتند..جعجع تلاش کرد جنایت خود را با این ادعا که از مسیحیان حفاظت کرده، توجیه کند و نشان دهد که همه باید در اطراف او جمع شوند.
به اعتقاد نویسنده، سمیر جعجع با انجام یک کشتار عمدی و تروریسمی سازمان یافته مانند کشتارهایی که در طول جنگ داخلی لبنان انجام داد، به دنبال آن است که خود را به عنوان تنها نماینده مسیحیان تحمیل کند و به سنگرگیری طائفهای بازگردد. این اقدام تلاشی مأیوسکننده، برای احیای شعارهای تجزیه و کانتونها، شعارهایی که زوال و سقوط آنها در طول جنگ داخلی ثابت شد هرچند که در آن زمان تمامی شرایط به نفع سلطه حزب القوات بر آنچه که «مناطق شرقی» نام نهاده بودند، فراهم بود.
اهداف اصلی سمیر جعجع از فتنه الطیونه
بر این اساس، جعجع از ارتکاب این جنایت که واشنگتن نیز در پشت آن قرار داشت و پوشش و حمایت لازم را برای آن فراهم کرده بود، در زمان کنونی، چند هدف داشت تا در مبارزات انتخاباتی پارلمانی آینده از آنها استفاده کند.
اول: بیاثر کردن دستاوردهای حزب الله و متحدانش در پس تصمیم خود برای شکستن محاصره آمریکا با واردات مشتقات نفتی از ایران و موفقیت آن در مجبور کردن واشنگتن به کاهش محاصره خود در سوریه برای واردات گاز و برق مصر از اردن از طریق سوریه به لبنان. واشنگتن از این طریق تلاش کرد تا خود را از مسئولیت رنجی که لبنانیها در نتیجه محاصره آمریکا متحمل شدند، تبرئه کند..و نیز تسهیل تشکیل دولت پس از وتو کردن دولتی که حزب الله و متحدانش در آن مشارکت دارند.
دوم: قرار دادن مقاومت در دام فتنه و نزاع و در نتیجه تلاش برای مخدوش کردن چهره آن و تضعیف سلاح آن علیه اشغالگر صهیونیست
سوم: ایجاد قطببندی شدید طائفهای و مذهبی، که از طریق آن سمیر جعجع بعنوان محافظ مسیحیان با هدف متحد کردن آنها در پشت سر خود ظاهر شود و در مقابل حزب «تیار الوطنی الحر» به عنوان متحد مقاومت و مخالف ورود مجدد مسیحیان به جنگ داحلی جدید که تنها در خدمت برنامههای طرفهای خارجی است، تضعیف شود.
چهارم: به آمریکاییها ، اسرائیلی ها و سعودیها نشان داده شود که سمیرجعجع میتواند اسب تروا باشد که میتوانند بر روی او در مواجهه با مقاومت شرطبندی کنند.
پنجم: صیانت از تحقیقات سیاسیشده در مورد جنایت انفجار در بندر بیروت و مسئول و مقصر دانستن حزب الله و جنبش امل در آنچه در الطیونه رخ داد. زیرا آنها تظاهرات کردند تا روند این تحقیقات را اصلاح کنند و به سیاسی شدن آن پایان دهند و مانع تکرار سناریوی تحقیقات سیاسی شده در خصوص پرونده ترور «رفیق الحریری» نخستوزیر فقید اسبق لبنان که هنوز عادلانه بررسی و مختومه نشده، شوند. این امر در خدمت طرح آمریکا برای سوءاستفاده از تحقیقات و خون رفیق الحریری برای انجام کودتای سیاسی در سال ۲۰۰۵ چه با اتهامزنی گاه به سوریه و چهار افسر و گاه به مقاومت بود. امروز سمیر جعجع به تحریک واشنگتن، می خواهد نقش رهبری کودتای جدید آمریکا را ایفا کند. امری که به تیم آمریکایی این امکان را میدهد تا در انتخابات آتی، اکثریت را برای کنترل پارلمان و تجدید ساختار قدرت برای دستیابی به اهداف، شرایط و دستورات واشنگتن به دست آورد.
شکست سهگانه سمیر جعجع
نویسنده در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا جعجع در تحقق این اهداف موفق شد یا موفق خواهد شد، مینویسد: موفقیت جعجع در این امر اول از همه منوط به لغزش حزبالله و جنبش امل و افتادن در دام فتنه برنامهریزی شده در واکنش به جنایت حزب القوات بود. در این صورت کلاف سردرگمی به وجود میآمد و آنچه که جعجع برای تخریب وجهه سلاح مقاومت و توجیه از استفاده سلاح در مقابل آن میخواست محقق میشد و میگفت که نیروهای او در دفاع از خود و مقابله با تظاهراتکنندگان مسلح و نه مسالمتجو از سلاح استفاده کردهاند.
اما چنین امری محقق نشد زیرا رهبران حزبالله و امل، از طرح و برنامه جعجع و تلهای که میخواست آنها در آن بیافتند، آگاه بودند. به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند خویشتنداری کنند و به جایی که جعجع میخواست کشیده نشدند. به این ترتیب راه بر روی طرح فتنهانگیزانه و جنایتکارانه او بستند و دندان روی جگر گذاشتند و برای محافظت از وطن در برابر شرارت فتنهای که واشنگتن و تل آویو با ایادی خود در لبنان به پا کردند تا مقاومت و سلاح آن را تضعیف کنند، صبر پیشه ساختند. مقاومتی که سرزمین لبنان را آزاد کرد، معادلات بازدارندگی خود را در برابر ارتش اشغالگر تحمیل کرد و توانایی صهیونیستها در زورگویی، حمله به لبنان و سرقت سرمایههای آن در دریا و خشکی را فلج کرد.
بر این اساس، خویشتنداری و عدم کشیده شدن به دام فتنهای که حزب القوات آن را فراهم کرده بود، چهره واقعی این حزب و گروههای تروریستی مسلح را فاش کرد و نشان داد که آنها با هدف قرار دادن تظاهراتکنندگان مسالمتجو، مرتکب جنایت شدند. حتی جعجع با سخن گفتن از ۷ می کوچک، به نوعی مسئولیت این جنایت را برعهده گرفت. طبعا فرق زیادی میان کسی که به یک تظاهرات مسالمتجو حمله میکند و صلح داخلی را تهدید میکند و میان پاسخ حزبالله به این تجاوز که در واقع سلاح مقاومت را نشانه گرفته بود، است.
پس از آنکه حزبالله موفق شد این طرح را خنثی کند، تمام عناصر مسلحی را که دستگیر کرده بود به ارتش و نیروهای امنیتی تحویل داد و از این طریق امنیت، آرامش مدنی و معادله طلایی ، ارتش ، مردم و مقاومت را حفظ کرد.
دومین شکستی که جعجع متحمل شد، مسیحی بود. هنگامی که نتوانست مسیحیان را با قطببندی به کنار گذاشتن حزب التیار الوطنی الحر و از بین بردن اتحاد آن با حزبالله و قرار گرفتن در صف خود همراه کند. «جبران باسیل» رئیس حزب التیار الوطنی الحر نیز در ۱۳ اکتبر ضمن اعلام پایبندی به تفاهم نامه با حزب الله و تقدیر از موضع آن در عدم کشیده شدن به فتنه، مسئولیت کامل حوادث الطیونه را بر گردن جعجع انداخت و به تاریخ و کارنامه سیاه حزب آن در ارتکاب جنایات مختلف اشاره کرد.
حردان در ادامه مینویسد: سومین شکستی که انتظار می رود رخ دهد، به بازجوییهای ارتش از دستگیر شدگان منوط است..اینکه آیا دخالت حزب القوات اللبنانیه و سازماندهی و هدایت حوادث در جنایت مذکور افشا خواهد شد؟ پس آت پروندههای بازداشتشدگان به دستگاه قضایی ارجاع میشود تا بر اساس ادله و مدارک موجود نزد ارتش که شاهد صحنه جنایت بود، حکم آنها صادر شود.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا مسیر تحقیقات سیاسی که دلیل دعوت به این تظاهرات و سپس اقدام حزب القوات به قتل عام و تهدید صلح مدنی بود، اصلاح می شود؟، نوشت: این چیزی است که روزهای آینده آن را مشخص میکند و به نحوه برخورد حزب الله و جنبش امل بستگی دارد که پس از این جنایت بیش از پیش خواستار برکناری قاضی طارق البیطار هستند و هرگونه سازش در این خصوص را رد میکنند و در عین حال خواستار محاکمه قاتلان و عاملان جنایت الطیونه هستند.