دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی مهمان برنامه تلویزیونی دستخط بود.
به گزارش شهدای ایران، مهمان ارجمند این هفته برنامه دستخط متولد ۱۳۴۲ در تهران و دارای تحصیلات
عالیه، هم در حوزه و هم در دانشگاه به عنوان یک استاد حوزه و دانشگاه هنوز
فعالیت میکند. حدود ۱۰ سال معاون قوه قضائیه در حوزه آمار و فناوری
اطلاعات بوده، دو دوره با حکم مقام معظم رهبری عضو حقیقی شورای عالی فضای
مجازی بوده و الان هم تقریباً دو سال است که با حکم رهبر معظم انقلاب
مسئولیتی سنگین را در حوزه تقریب مذاهب بر عهده دارد. با ما همراه باشید
قطعاً ناگفتههای فراوانی را هم در این برنامه خواهید دید و شنید.
در خدمت حجتالاسلام و المسلمین حمید شهریاری هستیم؛ دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی که در ابتدای برنامه به بخشهایی از سوابق ایشان اشاره کردم.
سلام، خیلی خوش آمدید.
بنده هم از زحمات شما تشکر میکنم و خدمت شما و بینندگان محترم سلام عرض میکنم.
از کارهایی که برای هفته وحدت انجام دادهاید چه خبر؟ امسال فکر میکنم کنفرانس هفته وحدت به صورت حضوری هم برگزار میشود.
بله امسال خوشبختانه به دلیل اینکه وضعیت کرونا در دنیا نسبت به قبل شفافتر شده است، البته سالهای قبل هم همینطور بود، ولی شفافیت پیدا کرده و فاصلهگذاری یک عُرف شده، موفق بودیم که مهمان حضوری هم داشته باشیم که فکر میکنم حدود ۶۰ نفر از مهمانان ان شاءالله به صورت حضوری در خدمتشان هستیم، بقیه مهمانان که بالغ بر ۳۰۰ نفر میشوند، انشاءالله به عنوان سخنران به صورت مجازی در خدمتشان خواهیم بود.
و شخصیتهای شناخته شدهای که میآیند، میتوانید نام ببرید؟ چه افرادی خواهند آمد، مشخص شده است؟
هنوز کاملاً فهرست قطعی نشده است، ولی آن چیزی که میتوانم خدمتتان بگویم اکثراً از بزرگان جهان اسلام هستند، افرادی که به عنوان مفتی و مجتهد هستند، از برجستگان جهان اسلام یا از شخصیتهایی که دارای جایگاه اجتماعی دینی و سیاسی و فرهنگی هستند.
تا قبل از پدیده شوم داعش و تلاشهایی که شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی در میدان انجام دادند و شهدای مدافع حرم، خیلیها میگفتند اصلاً «تقریب مذاهب» یعنی چه؟ ولی بعداً وقتی فضا شفافتر شد دیدند مهم است. جز اینکه دلها را به همدیگر نزدیک میکند و جلوی توطئه دشمنان را میگیرد، برای امنیت ملی خود مسلمانان و امنیت ملی جمهوری اسلامی بسیار بسیار مؤثر است. الان فکر میکنم وضعیت شفافتر شده و در این وضعیت به نظرم فعالیت شما بهتر، عمیقتر و متفاوتتر باشد، درست است؟
همینطور است. در حقیقت داعش تولید استکبار بود برای اینکه یک نقاب مشوحی از چهره اسلام را به دروغ به جهانیان نشان بدهد و امروز که ما در خدمت شما هستیم که داعش تقریباً در دنیا مضمحل شده و آن چیزی هم که باقیمانده پراکنده شده است، همه جهانیان متوجه شدهاند که این اسلام واقعی و حقیقی نبوده است.
این برجسته شدن و شناخته شدن یک سوالی را مطرح کرده که اگر این اسلام دروغین بوده، اسلام حقیقی چه است؟ و یک مقدار آن اسلام رحمانی دارد چهره خودش را نشان میدهد و امروز که خدمت شما هستیم، بسیاری از افرادی که شاید در داخل جهان اسلام شبهاتی داشتهاند که بالاخره آیا حاکمیت اسلامی این است، اینگونه است یا طور دیگری هست؟ امروز برایشان شفاف شده و این شفافیت باعث شده است فضای کار برای ما، برای وحدت و گفتمان وحدت بازتر شده و راحتتر میتوانیم با بسیاری از کسانی که در حوزه دینی دارای جایگاه بودهاند امروز صحبت کنیم، در حالی که چند سال پیش زمینه آن فراهم نبود، یعنی واقعاً یک ابهامی بود که نکند این حاکمیت جهان اسلام را فراگیر شود.
جدای از این، این پیام را طرفهای مقابل ما هم گرفتهاند، کشورهای دیگر اسلامی همین احساس ما را دارند؟
ببینید در جهان اسلام حداقل سه نگرش وجود دارد که این سه نگرش هر کدامشان به داعش از پنجره خودشان نگاه میکردند، ۱: اسلام نابی است که نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی معرفی کرده است. ۲: اسلامی است که در حقیقت دستپرورده ترکها است و آن تفکر نوعثمانی اسمش را بگذاریم یا هرچه که باشند.
یا مثلاً اخوانی
بله، اخوانیها به نوعی به این نزدیک شدند یک دورهای، ولی الان با آنها فاصله گرفتهاند و قطر هم در کنار این اسلام میتواند در یک بستهای قرار بگیرد. ۳: اسلامی که سعودیها و منتبع آنها مثل امارات تعریف کردهاند که نوعی اسلام وهابی هست که مقداری تفکرات افراطی دارد.
آن چیزی که اتفاق افتاد این بود که این اسلام افراطی که نزدیکترین اسلام به تفکر داعش بود، امروز دارد با داعش مرزبندی میکند. این نکته خیلی مهم است.
حتی نظیر طالبان!
حتی طالبان هم امروز ابرازش این است که ما با داعش مخالف هستیم و جلوگیری میکنیم و رفتارهایش را محکوم میکنیم. حتی این اتفاقی هم که افتاده، امروز خودشان را متعهد میکنند و پیگیری میکنند که ببینند چه کسانی در این انفجار اخیری که در قندوز رخ داد، دست داشتهاند.
تا پیش از روی کار آمدن طالبان آیا ما یک مراوداتی داشتیم؟ یعنی از ۱۳ سال پیش مراوداتی شروع شده بود، آیا تا قبل از آمدن اینها یک مقدار پررنگتر شده بود؟
ببینید، طالبان واقعاً یک موجود در حال تغییر و تحول در طول تاریخ موجودیتش بوده و هست و امروز ما با طالبانی مواجه هستیم که حداقل در گفتار، بسیار متفاوت از آن چیزی است که قبلاً سعی میکردند گفتمان ایجاد کنند.
منظورتان طالبان افغانستان است؟
طالبان افغانستان قبل از حاکمیت و بعد از حاکمیت، یعنی گفتمان تولیدی آنها کاملاً با همدیگر متفاوت است. نوع ابراز عقیده آنها با همدیگر متفاوت است، این چیزی است که همه به آن اعتقاد دارند.
حالا یک اختلاف نظری وجود دارد و آن این است آیا طالبانی که امروز گفتمانش متفاوت شده، در رفتار و عمل هم با سابق متفاوت شده است یا نه؟ ما در انتظار این هستیم که این رفتار متفاوت را ببینیم.
الان ما کسی را مثل برهان الدین ربانی یا امثال آن در افغانستان داریم که این مراودات و صحبت را با طالبان ادامه دهند که به آن نقطه مطلوبی که جهان اسلام میخواهد و ما میخواهیم برسیم؟
ببینید ما یک صحنه و گفتمان سیاسی داریم که آنها مسیر خودش را دارد و یک گفتمان امنیتی داریم که آن نیز مسیر خودش را دارد. آن چیزی که ما دنبال میکنیم گفتمان فرهنگی و دینی است که با طالبان داریم دنبال میکنیم.
در حوزه دینی، ما اتحادیهای به نام «اتحادیه جهانی علمای مسلمان» داریم که عمدتاً گرایشات اخوانی دارند و یک جور جنبه استادی برای طالبان دارند و طبق ملاقاتی که هفته گذشته با آنها داشتیم، به ما ابراز میکردند که اینها از ما حرفشنوی دارند و میشنوند و شاگردان ما هستند و شما هم اگر گفتمانی دارید ما میتوانیم برای این گفتمان واسط شویم.
در حکم انتصاب شما رهبر معظم انقلاب دو نقطه ویژه را تاکید فرمودند، نوسازی و جوانگرایی، از کارهایی که تا اینجا انجام دادهاید بگویید و اینکه چقدر راضی بوده اید؟
فکر میکنم این گفتگو در ساحتهای مختلفی باید انجام شود. یک ساحت، ساحت چشماندازی در سطح جهان اسلام است. یک زمانی ما را به عنوان مذهب نمیپذیرفتند، حتی در تاریخ هم هست که بعضیها وقتی فهمیدند فردی شیعه بوده او را گردن زدهاند، در مکه موارد و داستانهایی وجود دارد اما بعد از رویدادهای نادری که در الأزهر مصر اتفاق افتاد، در یک مقطعی در دارالتقریب مصر اتفاق افتاد ما این تقریب را نداشتیم، غیر از این مورد خاص قبل از انقلاب، تا انقلاب رخ داد.
با انقلاب امام خمینی (ره) ما ملاحظه کردیم که جهان اهل سنت اولاً به جهان شیعه توجه کرد. بعد از توجه، او را در کنار خودش پذیرفت. به نظر من در یک لایهای بعد از انقلاب اسلامی بذر آن کاشته شد و تبدیل به یک درخت تنومندی شده یعنی ما در کنار اهل سنت و اهل سنت در کنار ما همدیگر را به عنوان یک مذهب رسمی در جهان اسلام پذیرفتهایم. بنابراین به نظر من از تقریب گذر کردهایم امروز که خدمت شما هستیم.
در جهان اسلام احتیاج به یک آرمان جدید داریم. ما این آرمان جدیدی که میخواهیم دنبال کنیم در اسناد، مدارک و گفتمانی که امام و حضرت آقا تولید کردهاند، یک مفهومی را به نام «اتحادیه کشورهای اسلامی» نوسازی کردهایم. این اتحادیه که به کار می بریم به معنای بخشی از یک جامعه نیست، بلکه به معنای ترکیبی از مجموعه کشورهای اسلامی است که تحت حاکمیت منفرد و مستقل خودشان میآیند و یک اتحادیه جدیدی را شکل میدهند.
اتحادیه کشورهای اسلامی یک کشور نیست، یک فراکشور است، یک فراحاکمیت است مثل اتحادیه اروپا که یک فراحاکمیت است، ولی میتواند یک سری قوانین و مقرراتی تنظیم کند که طی یک چارچوب مقبول برای هر کشور مستقلی آن قوانین مشترک تصویب و اعمال میشود. در بدو امر، یک واکنشی نسبت به از دسترس دور بودن این مسئله معمولاً در جلسات وجود دارد. خب ما سعی میکنیم دو مثال بزنیم یک مثال داخلی و یک مثال خارجی می زنیم. میگوئیم آن روزی که حضرت امام در سال ۴۲ تصمیم گرفت یک سخنرانی کند و پا به عرصه انقلاب اسلامی بگذارد ۱۵ سال طول کشید از سال ۴۲ تا سال ۵۷ که انقلاب پیروز شد. این مثال داخلی است، میگوئیم شما سال ۴۲ را ببینید، چه فاصلهای ذهنی تا ذهن افراد سال ۵۷ داریم، این فاصله طی شد و شد.
مثال خارجیاش که من خیلی اوقات برای دوستان خارجی میگویم، من میگویم در جنگ جهانی دوم که در دهه چهل ۱۹۰۰ اتفاق افتاد، برآورد کشتهشدگان در این جنگ بین ۷۰ تا ۸۵ میلیون نفر است. این دهه ۱۹۴۰ تا اتحادیه اروپا که درست شد که مثلاً ۱۹۸۰ بوده، چیزی حدود ۴۰ سال است، یعنی اینها از کشتار ۸۰-۷۰ میلیونی در عرض ۴۰ سال به اتحادیه اروپا رسیدهاند؛ با پول واحد، پارلمان واحد، قوانین خارجی و بسیاری از امور واحد دیگر و توانستند مرزهایشان را بردارند و بگویند هر کسی به یک کشور وارد شد به همه ما وارد شده است. این دستاورد کمی نیست، درست است که متعلق به ما نیست ولی دستاورد کمی نیست. پول واحد درست کردهاند یعنی پولی که شما در جیبتان میگذارید هم میتوانید در فرانسه، ایتالیا و هم در آلمان خرج کنید. تاریخ اروپا را اگر مطالعه کنید تماماً جنگ، درگیری، کشت و کشتار و وحشیگری بوده است. بالاخره با یک عقلانیتی گفتند با کشتن همدیگر نمیتوانیم به خواستهها و اهدافمان برسیم، بیایید یک عقلانیتی به کار ببندیم، بلکه بتوانیم منافع مشترک خودمان را تعریف کنیم و بتوانیم بدون جنگ همه چیز را تأمین کنیم.
این استدلال را که میگفتید میپذیرفتند؟
برای آنها جذاب بود. من یادم نمیرود که خدمت سید حسن نصرالله بودیم و من این تفکر و ایده را گفتم. خیلی گذرا شاید ۱۰ دقیقه این ایده را برای ایشان توصیف کردم. ایشان تأملی کرد و گفت اینکه شما میگوئید من یادم هست یک جایی در جلدهای اول صحیفه نور حضرت امام (ره) هم به آن اشاره شده، اتحادیه مسلمانان، یک عبارت اینچنینی دارد، شما بروید و این را پیدا کنید و سه ربع برای من صحبت کرد که امروز نیاز جهان اسلام، این فکر توست.
ایده خلافت اسلامی برای جوانهای گولخورده غربی که به داعش پیوستهاند جذاب بود! یعنی وقتی دشمن میخواهد طراحی کند درست و قشنگ طراحی میکند. ایده داعش خیلی خوب طراحی شده بود. از نگاه دشمن دارم میگویم و موفق هم بود. شما نگاه میکنید میبینید از تمام کشورها حتی از کشورهای غربی، مسلمان هایش در داعش عضوگیری شده بودند. عجیب و غریب! یعنی واقعاً یک مقدار فکر کنیم چه اتفاقی افتاد که این افراد جذب شدند؟ یک ایدهای بوده که جذاب بوده، حالا آن ایده چه چیزی بوده باید بنشینیم و صحبت کنیم. بالاخره خلافت داعش این بوده که اگر بتوانند دولتی تشکیل بدهند که این دولت بعد از استقرار، طبق ایده فکری آنها میتواند حمایت علمایی اهل سنت را جذب خودش کند و داعش توانست هم در عراق، هم در سوریه تا لبه فتح نهایی پیش برود.
در عین حال، رفتارهای آنها نفرتانگیز بود که بردهداری، کشتن ایزدیها و به اسارت گرفتن آنها و بسیاری از رفتارهایی بوده که همه دیدند که این خودشکنی در داخل خودش بوده ولی در عین حال آن لبه جذابیت هم داشته که توانسته ۴ فرد جوان، دختر یا پسر اروپایی را جذب کند و از یک منطقه با آسایش و امنیت بیاورد در منطقه جنگ و خون و خونریزی و…؛ این، همان جذابیت بوده است.
حالا این را کنار بگذاریم، این چیزی که من میخواهم بگویم این است که ما در اسلام یک امر جذابی داریم که میتواند همه جهان اسلام را تبدیل به امت واحده کند. آیا میشود نظریهپردازی کرد؟ آیا میشود حرف جدیدی زد؟ آیا میشود نوسازی کرد؟ آن کاری که ما انجام دادیم، هشت ماه کار روی این ایده بوده که بتوانیم یک آرمانی را به نام اتحادیه کشورهای اسلامی تصویر کنیم که طی یک مدلی با یک فرآیند زمانی، به آن آرمان برسیم که آن آرمان بتواند فراحاکمیت امت واحده ما باشد.
به غیر از آقا حسن نصرالله که شخصیت شهیر شیعه است آیا از شخصیتهای اهل سنت هم بودند؟
اولین کسی که من این ایده را با او مطرح کردم، «حسون» مفتی اهل سوریه بود. وقتی من این ایده را به او گفتم، آن چنان به اشتیاق آمد، با اینکه من اولین بار بود و کلاً یک ساعت ایشان را دیدم. ایشان آنقدر خوشش آمد، گفت آقای شهریاری شما این را بنویس، عربی کن، آن موقع فارسی بود، گفت این را یک کتابی عربی کن، یک کتابی درست کنید حضرت آقا امام خامنه ای هم ببیند، تأیید کند ما بیاییم، من این را به مجلس سوریه میبرم و تصویب میکنم. من با دانشمندان لبنانی و علمای لبنان هم این را مطرح کردم، برایشان خیلی جذاب بود.
در این دو سال با چه شخصیتهایی دیدار داشتهاید؟
بسیار زیاد است.
کدام یک برای شما جذاب بوده است؟
با آقای ماهر حمود در لبنان و همینطور تجمع علمای مسلمین لبنان دیدار داشتیم و برایشان مطرح کردیم. به عراق سفری داشتیم و با بزرگان عراق، مفتیها، اهل سنت و شیعیان در حدود ۱۵ نشست با علمای مختلف و برجستگان داشتیم و همه این ایده را پسندیدند و احساس کردند خیلی خوب است.
مصر چطور؟ با مصر هم ارتباط داشتید؟
ما با مصر یک مشکل سیاسی تاریخی داریم و سیطره جدید دولتی مصر موانعی بر سر راه ارتباط دارد. ما داریم تلاش میکنیم که این موانع را کاهش دهیم ولی تا الان که خدمت شما هستیم جز یک مکاتبه و سوال و جواب با الازهر اتفاق دیگری نیفتاده، ولی آن سوال و جواب برای ما خیلی جذاب بوده است. یعنی ما یک مطالبهای کردیم، یک چیزی فرستادیم، یک تبریکی گفتیم، یک تأییدی کردیم، برای اولین بار شیخ الازهر جواب داد.
نمیتوانید بگویید محتوا چه بود؟
اگر اشتباه نکنم در رابطه با محکومیت عادیسازی رابطه با اسرائیل بود که آقای احمدالطیب ابراز کردند و من نامه تشکر برای ایشان فرستادم، بابت این اطلاعیهای که دادند و علاوه بر تشکر گفتم ما آمادگی ارتباطگیری با همدیگر را داریم و ایشان به هر دلیلی نمیدانم چرا، از این نامه من خیلی خوشش آمده بود و جواب رسمی به ما داده بود و این اولین بار بود که در این دوره دارد اتفاق میافتد، چون من خیلی نامه نوشتند به الازهر که هیچ جوابی نیامده، حالا نمیخواهم اسم ببرم ولی ما که نامه نوشتیم ایشان جواب داد به طوری که دوستان حافظ منافع ما تعجب کرده بودند که این اولین بار است که دارد اتفاق میافتد.
اولین بار در این چهل سال؟
نه چهل سال. بعد از مُرسی، بعد از مُرسی ما با مصر مشکل پیدا کردیم، ارتباط قطع شد، ارتباط ما با الازهر که یک ارتباط طبیعی دینی بین مراجع دینی هست یک مقداری از ناحیه دولت مصر مانع ایجاد میشد.
به نظرم سَم اصلی قضیه وحدت اسلامی و این اتحادیه که شما گفتید، این قضیه عادیسازی روابط است که دشمن دقیقاً میداند و روی آن سرمایهگذاری کرده، کشورهایی مثل امارات و بحرین دارند اضافه میشوند، برای این چه فکری دارید؟ یعنی چه فکری باید کرد، چون واقعاً یک سم مهلک است؟
ببینید، یک سهم مهلک است و واقعاً هم محکوم میشود اما خالی از برکت هم نبوده است، من به شما عرض میکنم. ما یکسری دولتهایی داشتیم، این دولتها از زیر و در لایه زیرین آن ارتباط خودشان را با لابی صهیونیستی، چه در آمریکا، چه در اسرائیل داشتند ولی در عین حال میآمدند رو و میگفتند این بد است، حالا ما باید میرفتیم به جهان اسلامی میگفتیم اینها دروغ میگویند، ضد اسرائیل نیستند، اینها هم پیمان هستند، همپالکی هستند.
من فکر میکنم این قضیه، پنهان اینها را رو آورد. نمیخواهم بگویم این چیز خوبی است ولی به هر حال خالی از لطف هم نبوده و آن کار ما را آسان کرده است یعنی ما در جهان اسلام همین ارتباطی که با قطریها داشتیم، در همین جلسه که من رفتم، آنها علناً به وهابیها بد و بیراه میگویند و انکار میکنند و عمده حرفشان هم این است که اینها طرفدار افراطیگری هستند، طرفدار اسرائیل هستند، دارند با اسرائیل همپیمان میشوند خیلی کار ما را راحت کرد. من به شما بگویم از وقتی این اتفاق افتاده، درب گفتگو در جهان اسلام برای ما باز شده است.
دو چیز درب گفتگو را در جهان اسلام برای ما باز کرده است، برای آن مسلمانان واقعی ضد اسرائیلی؛ یکی مسئله شکست داعش، یکی هم مسئلهای عادیسازی روابط. یک وقتی سعودیها دست برتر را داشتند حالا به هر دلیلی، یکی پول زیاد بود، یکی همین که لایه پنهان داشتند. امروز دیگر دست برتر ندارند، امروز یک جوری علنی شده است که اینها در دامن استکبار و اسرائیل هستند.
مسلمانهای حقیقی، آن امت واحده ای که گفتم، دیگر از ته دلش با اینها همراهی نمیکند و این خیلی دستاورد بزرگی است. ضمن اینکه ما خوشحال نیستیم، ولی این یک دستاورد است، بالاخره معلوم شد سعودیها دستشان با آنها یکی است.
فرموده بودید وحدت امت اسلامی از نظر ما نه یک تاکتیک، بلکه یک راهبرد است؟
ما یک اتهامی از ناحیه اهل سنت داریم که میگویند اینکه شما حرف از اتحاد، همکاری، همدلی، وحدت شیعه و سنی میزنید حالا به آن معنای دومش که در حقیقت همکاری باشد، ته دل شما این نیست! دارید به ظاهر یک چیزی ابراز میکنید، ولی دنبال اهداف دیگری هستید و آن اهداف هم نوعاً از نگاه اهل سنت، شیعهسازی سنیها است.
میگویند شما یک هدفی دارید، یک برنامه کلانپروژه دارید به نام شیعه سازی جهان اهل سنت. ما در مقابل آن دیدگاهی که حضرت امام داشتند که در حقیقت ما نه تنها با اهل سنت میتوانیم همزیستی داشته باشیم، بلکه با اهل ادیان میتوانیم همزیستی داشته باشیم، بلکه با مستضعفان جهان میتوانیم همزیستی داشته باشیم، یعنی یک کسی دین ندارد و مستضعف است ولی حاضر است در مقابل استکبار سینه سپر کند. نه فقط با اهل سنت، اگر مسیحیها، یهودیها در جامعه اسلامی زندگی کنند، حق حیات که دارند هیچ، حق رأی هم دارند میتوانند نماینده بفرستند. این میشود یک جور «تعایش» بین ادیان. آنچه که امام میگفت یک قدم بالاتر از این است، میگفت نه تنها آنهایی که متدین به دین هستند و خدا را قبول دارند، ما میتوانیم کنارشان باشیم، بلکه حتی آنهایی که خدا را قبول ندارند و دین ندارند، ولی حاضرند در جبهه استضعاف علیه استکبار بجنگند! این خیلی حرف بزرگی است، یعنی فرد بت پرست است ولی میگوید آمریکا میخواهد صاحب شود، من نمیگذارم و سینهام را سپر میکنم. امام میفرمایند ما با این فرد هم در یک صف هستیم.
باوراندن این به جهان یک مقدار برای ما سخت شده و ما در عمل هم باید این را ثابت کنیم. ما واقعاً قائلیم به اینکه هر کشوری ملتش، ملت خودش است، دولتش هم دولت خودش است. فقط یک آرمان تعریف کردهایم، فراملت به نام امت واحده، فرادولت به نام اتحادیه.
ولی آن اقناع سخت است!
ببینید اقناع سخت است، به دلیل اینکه برخیها در کشور ما هنوز باور نکردهاند. به نظر من وقتی داریم میگوئیم حقوق هر شهروندی را باید رعایت کرد، بعضیها باور ندارند، ما میگوئیم اهل سنت حقوقی دارند، هیئت حاکمه ما باور دارد، طبق این هم دارند پیگیری میکند، اما بعضی جاها جریان ندارد. بعضی جاها گیر و گور دارد.
مثلاً کجا؟
مثلاً جاهای مختلف، اسم اشخاص را که نمیتوانیم بیاوریم. جاهای مختلفی که میروید میبینید برخیها ته دلشان این نیست. رفتارشان این نیست.
و این لطمه میزند!
و این لطمه میزند. طرف تو می فهمد، تو بازی کنی طرف تو میفهمد، خیال میکنی که داری او را بازی میدهی. بعضیها جرأت میکنند ابراز کنند. میگویند چه کسی گفته ما با اینها برادریم؛ ما برادر نیستیم. اینها وجود دارند. اینها دارد به ما صدمه میزند. مثلاً یک آخوند اهل سنت پیش من آمده میگوید من میخواهم یک طبقه روی مدرسهام بگذارم یا محل اسکان استادانم است میخواهم یک طبقه روی آن بگذارم، نمیگذارند، ما هرچه میرویم ببینیم چه کسی نمیگذارد؟ نمیفهمیم که چه کسی نمیگذارد و این خیلی بد است. یکی میگوید فلان دستگاه، گفتهاند برو دستگاههای امنیتی، میگویند نه، دستگاههای امنیتی مشکل ندارند. شاید این آقا به صورت خاصی مشکل امنیتی دارد چون ما با اهل سنت تعارف نداریم، با اهل سنتی که بخواهد آب در آسیاب دشمن بریزد، چه شیعه باشد، چه سنی میشود اسلام آمریکایی و ما اسلام آمریکایی و اسلام انگلیسی دو جور داریم هم شیعه داریم هم سنی که اجازه نمیدهیم چنین چیزی در نظام جمهوری اسلامی ترویج پیدا کند. این مسئولیت امنیتیها است.
ولی وقتی ما میرویم میبینیم این آقا، این آخوند، مسلمان، متعهد انقلابی، عضو نهادهای انقلابی یعنی حکم هم برایش صادر شده، حالا این آقا میخواهد یک طبقه روی طبقهاش بگذارد نمیگذارند. هرچند میرویم ته آن را در نمیآوریم چه کسی است. دو سفر من نماینده برای این کار فرستادم و این بد است.
ما باید به دوستانمان بگوییم یک وقت است میخواهید ایران را بچرخانید، این مسیری که می روید درست است چون تو اکثریت هستی، حکومت هم دستت است، اینها نظریهشان این است که تابع ولایت باشند، تابع خلافت و عمارت باشند، بنابراین هر کاری که میخواهید بکنید، اما یک وقتی میگویی من داعیه جهانی دارم، وقتی میگویی داعیه جهانی داری، جهان از تو سوال میکند، دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون مسلمان داریم، نهایت ۵۰۰-۴۰۰ میلیون شیعه هستند، دو میلیارد اهل سنت هستند میخواهید با این چه کار کنید؟
صحبت ما با دوستان این است که ما باید از روشهای عقلانی برای رسیدن به تفاهم استفاده کنیم و این روشهای عقلانی باید چنان موسع باشد که بتواند دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون آدم را قلبا قانع کند و لذا قرآن میفرماید «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» یعنی اول حق، اگر نشد حداقل صبر کن. حضرت امیر (ع) این را در زندگی اش نشان داده است. من میخواهم بگویم، یک وقت تو میخواهی مثل حضرت امیر اسلام را جهانی کنی و یک آرمان جهانی را معرفی میکنی باید صبر حضرت امیر را هم داشته باشی.
دولت جدید را چطور میبینید؟ آقای رئیسی را؟
من فکر میکنم ظرف همین مدت کوتاه نور امید در دل مردم ایران روشن شده است، نه تنها آن کسانی که به این دولت رأی دادند حتی آنهایی که رأی هم ندادهاند، یک امیدی در دلشان ایجاد شده که بسیاری از گرفتاریهای کشور در آینده حل شود. این دستاورد بزرگی است که در طول این مدت کوتاه حاصل شده است. باید منتظر بمانیم و ببینیم انشاءالله این امیدها تبدیل به رفتارهای عملی و تغییر و تحول در کشورمان شود که مدل برنامه حاج آقای رئیسی است.
آقای اژه ای را در این مدت چطور میبینید؟ خیلیها معتقدند آقای اژه ای خیلی پر فشار و خوب و ...
ببینید، آقای اژهای یک ویژگی دارد و آن شناخت عمیق ایشان از دستگاه قضائی است. این شناخت بسیار عمیق است و این شناخت موجب شده که در حال حاضر کارهایی را انجام میدهد که اگر یک فرد جدید میخواست به میدان بیاید و تازه متوجه شود و چند سال طول بکشد، ایشان هنوز شروع نکرده میداند که میخواهد چه کار کند و آن کار را هم درست میداند.
ایشان یک شخصیت پرکاری است، همان موقعی هم که معاون معاون اول و دادستان بود همین طور بود، صبح علیالطلوع میآمد، شب دیر وقت میرفت. از سابق این طور بوده است. این انسان را دو برابر میکند.
(بخش دوم برنامه)
آقای شهریاری متولد ۱۳۴۲ در تهران؟
بله.
کدام محله؟
من در محله میدان قیام، خیابان مولوی، کوچه رضایی به دنیا آمدم. تا پنج سالگی آنجا بودم، از پنج سالگی به نارمک آمدم، تا ۱۲ سالگی میدان ۱۲ و از ۱۲ سالگی به بعد هم در میدان ۱۸ منزل ما واقع شده بود.
دبیرستان شما خوارزمی بود؟
بله. در میدان بهارستان یک تریکویی وجود دارد، هنوز هم تابلوی آن هست و فعال است به نام تریکوشهریاری، من با پدرم میآمدم و میرفتم، چون آنجا یک دبیرستان خیلی خوب و خوش نامی بود، خدا گذشتگان شما را رحمت کند، مادرم به توصیه خالهاش به هر ضرب و زوری بود آنجا من را ثبتنام کرد، آنجا تحصیل کردم.
جزو نفرات برتر ریاضی و فیزیک آنجا شدید؟
من شاگرد اول سه کلاس ریاضی آنجا شدم، نمرات کسب شده من از همه بالاتر شد.
پدر در قید حیات هستند؟
بله، پدر هستند.
هنوز به آن کار مشغول هستند یا نه؟
نه، ایشان بعد از انقلاب ورشکستگی پیدا کردند و وارد این کار نشدند، ولی برادرم کار پدرم را دنبال کرده و الان نایب رئیس تریکو و کشباف کشور است. خیلی هم در تلویزیون برنامه دارد، بیشتر از من برنامه دارد. (میخندد)
چند برادر و خواهر هستید؟
دو برادر و دو خواهر
برادرتان هم که گفتید در کار تریکو هستند، همشیرهها چطور؟
یکی از همشیرهها در کانون دفاتر خدمات الکترونیکی قضائی مسئولیتی در یکی از دفاتر خدمات مرکزی دارند و یکی از هم شیرهها هم الان خانهدار است ولی دکترای ژنتیک گیاهی خوانده است.
مادر خدا رحمتشان کند شما را در این مسیر …
بله، مادرم از وقتی که من خودم را شناختم و یادم میآید در زیرزمین خانهمان معلم قرآن بود و خیلی هم شاگرد داشت.
چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۶۶-۶۵ ازدواج کردم.
۲۴-۲۳ سالگی؟
بله،
با حاج خانم چگونه آشنا شدید؟
مادر من با مادر ایشان هم محله و دوست بودند و این دوستی مادرها که در یک محله بودیم باعث شد با ایشان ازدواج کنیم.
مهریه چقدر بود؟
فکر میکنم سیصدهزار تومان اگر اشتباه نکنم. (میخندد)
خطبه عقد را چه کسی خواند؟
خطبه عقد ما را حضرت امام خواندند.
شما یک جایزه هم از امام (ره) گرفتهاید؟
بله. والده ما به خاطر همین ارتباطاتی که داشت، با بیت حضرت امام ارتباط داشتند، این اتفاق که افتاد، ما از ایشان خواهش کردیم که یک وقتی بگیرند، مسئول دفتر حضرت امام، حاج آقای توسلی، حضرت امام یک ایجاب و قبول را برای ما خواندند و تلفنی اعلام کردیم و ما حضوری نرفتیم و امام برای ما عقد خواندند.
جایزه شما از امام چه بود؟
در سال ۶۷ شاگرد اول حوزه علمیه در درس رسائل و مکاسب شدم، مجموعهای از بزرگان به من جایزه دادند. حضرت امام بود، آیت الله گلپایگانی بود، فکر کنم آقای منتظری هم بود. همه علما به شاگرد اولها جایزه میدادند. آن سال چون شاگرد اول این رتبه شده بودم، همه آقایان به من جایزه دادند.
کلاً فرد شاگرد اولی هستید، درس خوان و از معدود روحانیونی هستید که در حوزه فناوری و کامپیوتر هم کار میکنید
آشنایی من با فناوری به علاقه من به ریاضیات برمیگردد و در حقیقت وقتی وارد فضای فناوری شدم، دیدم این حوزه خیلی علاقه من هست و به صورت تجربی حتی در یک مقطعی زبان برنامهنویسی کامپیوتر هم یاد گرفتم.
در خانه فرد خوش اخلاقی هستید؟
این را باید از خانواده بپرسید. اوایل طلبگی فرد خوش اخلاقی نبودم ولی الان فرق کرده است.
چرا؟
نمی دانم چرا، ولی اخلاق الان من با قدیمها خیلی فرق کرده است. این را من نمیگویم، بچههایی که در اطرافم هستند میگویند.
چند فرزند دارید؟
دو فرزند دارم. یک پسر، یک دختر.
چه میکنند؟
دخترم که بزرگتر است ازدواج کرده و برای من دو نوه آورده که خیلی دوستشان دارم.
نوهها دختر هستند یا پسر؟
هر دو دختر هستند، خیلی دوستشان دارم و زود به زود دلتنگشان میشوم. دخترم دکترای رشتههای فرعی فلسفه، دکترای فلسفه دینی دارد و الان هم عضو هیئت علمی دارد میشود و جزو نخبگان است. پسرم هم طلبه است و دارد رسائل و مکاتب میخواند.
آقا پسر ازدواج نکردهاند؟
ازدواج نکردهاند.
داماد هم روحانی است یا نه؟
بله دامادمان هم روحانی و از طلبههای بسیار بسیار پرکار و خوشنام حوزه علمیه است.
اهل تلویزیون، سینما و فیلم؟
بله، هم اهل تلویزیون هستم، هم اهل سینما
آخرین سریال و فیلمی که دیدهاید؟
همین «افرا» بود که خانواده میدیدند ما هم مجبور بودیم.
«افرا» چطور بود؟
متوسط به بالا.
فکر میکنید به عنوان یک فردی که هم در عرصه فرهنگی کار کردهاید، هم به روز هستید، در عرصه فرهنگی در بیش از ۴۰ سال پیشرفت کردهایم یا پسرفت؟
در بسیاری از حوزهها پیشرفت و در بسیاری از حوزهها پسرفت کردهایم! یعنی چیز مطلقی نیست باید حوزه به حوزه بررسی کنیم. ما در زمینه گرایش دینی توفیقات بسیار گستردهای داشتهایم، یک وقتی اعتکاف بود کسی نمیدانست اعتکاف چیست؟! الان سر جا گرفتن برای اعتکاف در مساجد، حالا تا قبل از کرونا واقعاً نوبتگذاری بود، در یک سری چیزها مثل نماز جمعهها پرجمعیت شده که قبل از انقلاب این طور نبوده است. البته یک قشر دومی هم در جامعه ما تربیت پیدا کرده است که در تربیت این قشر دوم توفیق زیادی نداشتهایم.
قشر دوم منظورتان؟
بالاخره یک عدهای هستند که این مظاهری که من الان اسم بردم، اهل این مظاهر نیستند ولی ناشی از این نیست که گرایش معنوی آنها ضعیف است، این را هم اضافه کنم، این نوع افراد که سبک زندگی متفاوتی از قشر دوم دارد...
خود حضرت آقا هم گفتند
در معنویت تفاوت چندانی با آن قشر اول ندارد یعنی ما یک همگرایی معنوی در کل جامعه مان مشاهده میکنیم. ولی فسق و فجور در جامعه ما واقعاً نادر است.
آیا به یک بررسی مجدد رفع ضعفها و حتی تغییر روشها در زمینه فرهنگی نیاز داریم؟
من فکر میکنم آن چیزی که نیاز داریم تغییر در مدیریت فرهنگی کشور است.
این یعنی چه؟
یعنی اینکه سازمانهای تصمیمگیر و تصمیمساز ما در حوزه فرهنگ، متاسفانه همگرا نبودهاند و این عدم همگرایی باعث ایجاد شکاف در سبک ظاهری برخی با برخی دیگر شده است.
زمان انقلاب که ۱۵ سالتان بود و فعالیت انقلابی به آن صورت نمیتوانستید داشته باشید؛ یا داشتید؟
چرا؛ من یادم میآید با مادرم یکی دو دفعه به تظاهرات رفتیم. قبل از انقلاب، تیراندازی شد و دود و… یک چیزهایی یادم میآید بعد هم مردم متفرق شدند. از ۱۶-۱۵ سالگی یادم میآید که در پشت بام الله اکبر میگفتیم.
اولین بار که امام را دیدید چه زمانی بود؟
اولین بار که امام را دیدم، خاطره خیلی عجیبی دارم. من دوم دبیرستان بودم، شنیدم حضرت امام (ره) به مدرسه علوی آمدهاند، از میدان بهارستان تا مدرسه علوی هم پیاده خیلی راه نیست. ما پیاده با برخی از دوستان بودیم ولی بعد گم کردیم، ولی خودم تنهایی آمدم و خلاصه به یک فاصلهای رسیدم و امام را دیدم. اصلاً یک لحظه یک حس عجیبی که قابل توصیف نیست به من دست داد، از آن نگاهم به حضرت امام.
امام هم دیدهاید که یک عکس دارند و دستشان را روی دستهایی که از پنجره بلند شده میگذارند امام هم این گونه دست میزدند، و من هم ده دقیقه یک ربعی نگاه میکردم و حالم منقلب شد، بعد دیدم امام دست میزند، نمی دانم چه چیزی من را به جمعیت کشید که بروم که دستم به آنجا بخورد و آخر سر که به رده دوم رسیدم، نزدیک بود خفه شوم، حس کردم اگر بمانم، چون قد من از آن جمعیت جوان، هیکلدار، پایینتر و کوچکتر بود، دیدم دارم خفه میشوم، یک لحظه زاویه گرفتم و کنار آمدم و دیدم که یک پنجره دیگر آن پشت وجود دارد، مردم یک چیزی میدهند، چند نفر هم دوره حضرت امام آن را میدهند و امام دست میکشند، به زحمت خود را به آن پنجره رساندم و یک ساعتی داشتم آن را به یک فردی که آنجا بود دادم و گفتم این را بدهید و او هم داد، چون من زیر بودم ندیدم و بعد دوباره برگرداند.
به جبهه رفتید؟
بله.
چند سالتان بود؟
سال ۶۰ که طلبه شدم، از همان ۶۱ که یک مقدار توضیح المسائل را یاد گرفتم، به توصیه استادها گفتند همین را که بلدید بروید یاد بدهید.
تبلیغی میرفتید؟
بله، تبلیغی میرفتیم. ما جبهه نمیرفتیم ولی در عملیات هم بودم مثلاً کربلای ۴ در عملیات بودم ولی عمدتاً که میرفتیم یک عمامه سرمان میپیچیدیم که بگوییم ما طلبهها هم حاضریم کنار شما.
گفته بودید حضرت آقا خودشان در سال ۶۸ با تأسیس مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، حضوری فعال و تأثیرگذار در فناوری اطلاعات کشور داشتهاند؟
من به شما عرض کنم تأسیس مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی یک تحولی نو در جهان اسلام بوده است.
و ۲۲ سال شما مسئول آن بودهاید؟
۲۳ سال.
این مسئولیت را حضرت آقا به شما دادند؟
بله. این مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی یکی از نهادهای وابسته به دفتر مقام معظم رهبری است و آقا هم خیلی لطف داشتند در طول این مدت، هر زمان ما میرفتیم، فرمایشات ایشان ولو خیلی کوتاه، همیشه با لسان پدرانه، محبت آمیز و ایجاد انگیزه در ما بوده است.
از جملات ایشان چیزی یادتان هست؟
بله، خیلی زیاد بوده، همیشه میگفتند حالتان خوب است، اوضاع خوب است، کارها خوب پیش میرود. بعد هم ما یک نرم افزاری را در رجال و درایه تولید کرده بودیم، بعد آقای خزعلی خدمت ایشان رفته بودند، خدا رحمتشان کند، گفتند حضرت آقا من امروز آمدهام به خاطر یک کار از شما تشکر کنم، گفتند چه کار؟ گفتند این درایه که شما نوشتهاید من فقط آمدهام برای این از شما تشکر کنم و بروم و آقا فرموده بودند این کار ما نیست، یک عده از دوستان جوان در قم این کار را انجام میدهند. وقتی این خبر به ما رسید برای ما خیلی جذاب بود.
فضا، فضای سختی برای شما نبود از لحاظ این تکنولوژی که جدید برده بودید؟
نه، مقاومتی در مقابل این تکنولوژی نشد، اتفاقاً ما موفق شدیم کامپیوتر را به درِ خانه بزرگان ببریم و از آن استفاده کنیم و خاطرات خیلی خوبی دارم.
یکی از آنها را عرض کنم، استاد عزیزم حضرت آیت الله العظمی آقا سید کاظم حائری که الان هم در قید حیات و مریض احوال هستند و برایشان دعا کنید خداوند ان شاءالله به ایشان سلامتی بدهد.
من یک روز سر کلاس درس ایشان رفتم و ایشان گفت دوستان من امروز نمیتوانم درس بدهم چون دیشب تا دیر وقت دنبال یک حدیثی میگشتم، پیدا نکردم و لذا امروز درس نداریم، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته! اولاً من خیلی خوشم آمد که یک استادی وقتی مطالعه نکرده میگوید من امروز نرسیدهام، بعد همه رفتند، من خدمت ایشان رفتم و گفتم حاج آقا یادتان هست یک کلمه، دو کلمه، چیزی؟ گفت، بله، اینطور یادم است که این حدیث برای قطب راوندی بوده کلمه اینطوری، ولی جای آن هم یادم است که کجای بحارالانوار بوده، ولی دیشب تا صبح هر چه ورق زدم، این حدیث را پیدا نکردم. خلاصه ما یکی دو کلمه و اینکه از قطب راوندی بوده از ایشان گرفتیم و رفتیم. برنامه بحار داشتیم، دیسکتی بود، ۲۰ دیسکت بود و به کامپیوتر میخورد و بحار نصب میشد و ما این را در کامپیوتر خودمان داشتیم و من آن زمان مدیر بودم و گشتم، یک ربع، ۲۰ دقیقه و حدیث را پیدا کردم.
فردا رفتم و گفتم حاجآقا این حدیث اینجاست، اینطوری است. حاج آقا که نگاه کردند گفتند عجب، دنبال قطب راوندی میگشتم نگو اسمش به قطب راوندی نیست، من در اول حدیث دنبال قطب گشتم پیدا نکردم، گفت: تو چطور این را پیدا کردی؟ گفتم با کامپیوتر. گفت یعنی با کامپیوتر میشود این را پیدا کرد؟ گفتم بله. گفت آقا سید علی اکبر، آقا سید علی اکبر، اخوی اش را صدا زد و گفت یک عدد کامپیوتر اینجا بگذارید یک وقت ما اینجا کاری داریم اینها را پیدا کنیم. از همان روز ما در زیرزمین ایشان یک دستگاه گذاشتیم و بحار را هم نصب کردیم، از آن به بعد ایشان هر چیزی میخواست، میبردیم و آموزشی میدادیم از دفتر ایشان، هر سوالی داشت از ایشان میپرسید و ایشان خیلی صریح جواب میداد. سپس این خیلی شایع شد.
چطور شد به قوه قضائیه رفتید؟ آن هم ده سال؟
راستش وقتی ما دوره دکتری را در قم خواندیم. یک دورههای حوزوی هم مرحوم حاج آقای مصباح طراحی کرده بود. ۱۰ نفر از حوزه انتخاب کردند، یک دورههایی، زمان آقای سروش بود، برای اینکه با رشته جدید آشنا بشویم و بتوانیم پاسخگو باشیم ۱۰ نفر ما را گزینش کردند، بعد تا ۴۰-۳۰ نفر هم افزایش پیدا کرد، در آن دورهها با آقای آملی لاریجانی آشنا شدیم، بعد از چند سالی مطلع شدم ایشان برای ریاست قوه انتخاب شدهاند، سه ماه قبل از اینکه منصوب شوند من مطلع شدم، خدمت ایشان یک جلسه خصوصی رفتم و یکسری طرحهایی در ذهنم بود، به ایشان ارائه کردم و ایشان هم خیلی خوششان آمد و گفت ان شاءالله من بروم یک سری کارهایی انجام میدهم و تو را هم صدا میکنم که من گفتم اگر میخواهید من را صدا کنید این سه کار را انجام بدهید بعد من را صدا کنید. در اواخر مهر و اوایل آبان بود به من زنگ زدند و گفتند آقای شهریاری این کارهایی که گفتید انجام دادم، بلند شوید بیایید.
چه کارهایی گفته بودید انجام دهند؟
گفته بودم اگر میخواهید فناوری در قوه قضائیه توسعه پیدا کند باید 1، رده این را تا معاونت ارتقا دهید. ۲: باید در شورای تصمیمگیریتان آن فرد حضور داشته باشد که بتواند پیوست فناوری تمام تصمیمات تان را بگوید. ۳: اولش باید پول خوب خرج کنید. گفتم هر وقت این سه را آماده کنید من حاضرم بیایم و بعد ایشان به من زنگ زد گفت این مرکزی که شما گفتید من آماده کردم بلند شوید بیایید.
و کارهای خوبی هم انجام دادید؟ یعنی این سامانه «سنا» و دفاتر الکترونیک و همین دستبندهای الکترونیکی که راه انداختید، کارهای ماندگاری شد؟
یکی از موفق ترین کارهایی که ما داخل قوه انجام دادهایم و شما خبر ندارید، چون برای شما محسوس نبود. اینها چیزهایی بوده که برای بیرون محسوس بوده و خیلی هم اثرگذار بوده است، بعضیها مثل سامانه سنا متعلق به قوه نیست متعلق به کشور است یعنی یک اتفاقی افتاده که احراز هویت تحت شبکه را راجع به محتواهای متنی زیاد میتواند عرضه کند، این اتفاق خیلی بزرگی بود. ولی یکی از پروژهها پروژه «سجا» بوده که سامانه جامع آماری بود که ما حدود ۵۰ شاخص تعریف کردیم که میتواند دادگاه را ارزیابی کند.
تمام دادگاهها را به هم وصل کردیم و به نحو الکترونیکی ارزیابی دادگاه بیرون دادیم؛ به طوری که هر دادگاهی که ۹ هزار نقطه بود میتوانستیم ارزیابی کنیم که کدام اول است، کدام دوم، کدام سوم، بعد رتبهبندی استانی میکردیم، رنگبندی میکردیم و این را در ۳۱ استان پخش میکردیم که شما اول هستید، شما دوم، شما سوم هستید. یک تحولی در داخل دستگاه قضائی پیش آمد، به یک رقابت تبدیل شد، البته حالا شاخصها بعداً نیازمند اصلاح شد و باید شاخصها اصلاح میشد و اصلاح هم کردیم، ولی این رقابت یک دفعه دستگاه قضائی را از یک نقطهای که دیده نمیشد، تبدیل کرد به یک نقطهای که در مرکز دیده میشود و قابلیت ارزیابی دارد.
شما دو دوره عضو عالی فضای مجازی بودید، فرد مؤثری در این فضا هم بودید و هستید و حضرت آقا هم نظر ویژهای به شما دارند. اما استناد میکنم یعنی نقل به مضمون میکنم، خروجی که باید از این شورا در میآمد درنیامد و شبکه ملی اطلاعاتی که ما میخواستیم و حضرت آقا میخواستند هنوز حاصل نشده است. چرا؟
ببینید، آن چیزی که شورای فضای مجازی مسئولیت داشته، تدوین طرح شبکه ملی اطلاعات بوده و تصویب سیاستهایی که بر عهدهاش بوده، این اتفاق افتاده است.
آن چیزی که اتفاق نیفتاده، اجرای شبکه ملی اطلاعات بوده، یعنی شبکه ملی اطلاعات اجمالاً سیاستها، چارچوبهای تقنینی مورد نیازش در شورا تصویب شده و همین الان هم معیار کار برای وزارت اطلاعات است. به دلایلی که اگر خواستید میتوانیم وارد آن شویم. این فکر اجرایی نشده است، این یک نکته، نکته دوم این است که اصلاً ما هویت شورای عالی فضای مجازی را به انجام نشدن برخی از پروژهها گره بزنیم یک مغالطه است.
اتفاقی که در شورای عالی فضای مجازی افتاده این است که ما در کشور بیش از ۱۰ شورا داشتیم، با یک تدبیری اینها جمع شد و به یک شورا تبدیل شد، یعنی ما یکسری سیاستها متفرقه داریم، گفتم ما حوزه فرهنگ مشکل تفرق تصمیمسازی داریم، این در حوزه فناوری بود و ما با تلاش ۳-۲ ساله و تدبیر حضرت آقا این را جمع کردیم و شد، یک شورایی که یکجا باید سیاستگذاری کند و اتفاقاً سیاستهای خوبی هم تدوین و نوشته شده و تصویب شده منتها اجرا نشده اینکه ما موفق نبودیم، نه که شورا موفق نبوده، یک بخشی دبیرخانه شورا موفق نبوده، بخش بزرگترش هم وزارتخانه موفق نبوده، بخش بالاسری هم دولت موفق نبوده است در این مدت، ولی در حال حاضر ما بسیار امیدوار هستیم، دیشب جلسهای با وزیر محترم ارتباطات داشتیم، ایشان کاملاً وسط میدان است و میگوید من تمام تلاشم را خواهم کرد که انشاءالله این شبکه ملی اجرا شود. در دولت قبل آن اراده راسخ برای اجرایی شدن برخی امور وجود نداشت.
خیلی لطف کردید من از شما سپاسگزارم، خیلی لذت بردم، خیلی ممنون که با ما همراه بودید، من خداحافظی میکنم اما انتهای برنامه را میسپارم به دستخطی که به یادگار از جناب دکتر شهریاری عزیز برای ما خواهند نوشت. التماس دعا، خدا یار و نگهدارتان.
«بسمه تعالی
با نام و یاد خداوند متعال و سلام و صلوات بر پیامبر اعظم و اهل بیت عصمت و طهارت و درود بر روان پاک امام خمینی (قدس سره) و شهدای انقلاب اسلامی.
آرزو میکنم که در این دنیای پر رنج و غصه، روزی از ایام حیات شاهد تشکیل امت واحده اسلامی و تأسیس اتحادیه کشورهای اسلامی باشیم و پرچم پرافتخار آن را بر دستان مبارک حضرت حجت (عج) بر فراز قله شکوه عدالت نظاره کنیم.
ان شاءالله».
در خدمت حجتالاسلام و المسلمین حمید شهریاری هستیم؛ دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی که در ابتدای برنامه به بخشهایی از سوابق ایشان اشاره کردم.
سلام، خیلی خوش آمدید.
بنده هم از زحمات شما تشکر میکنم و خدمت شما و بینندگان محترم سلام عرض میکنم.
از کارهایی که برای هفته وحدت انجام دادهاید چه خبر؟ امسال فکر میکنم کنفرانس هفته وحدت به صورت حضوری هم برگزار میشود.
بله امسال خوشبختانه به دلیل اینکه وضعیت کرونا در دنیا نسبت به قبل شفافتر شده است، البته سالهای قبل هم همینطور بود، ولی شفافیت پیدا کرده و فاصلهگذاری یک عُرف شده، موفق بودیم که مهمان حضوری هم داشته باشیم که فکر میکنم حدود ۶۰ نفر از مهمانان ان شاءالله به صورت حضوری در خدمتشان هستیم، بقیه مهمانان که بالغ بر ۳۰۰ نفر میشوند، انشاءالله به عنوان سخنران به صورت مجازی در خدمتشان خواهیم بود.
و شخصیتهای شناخته شدهای که میآیند، میتوانید نام ببرید؟ چه افرادی خواهند آمد، مشخص شده است؟
هنوز کاملاً فهرست قطعی نشده است، ولی آن چیزی که میتوانم خدمتتان بگویم اکثراً از بزرگان جهان اسلام هستند، افرادی که به عنوان مفتی و مجتهد هستند، از برجستگان جهان اسلام یا از شخصیتهایی که دارای جایگاه اجتماعی دینی و سیاسی و فرهنگی هستند.
تا قبل از پدیده شوم داعش و تلاشهایی که شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی در میدان انجام دادند و شهدای مدافع حرم، خیلیها میگفتند اصلاً «تقریب مذاهب» یعنی چه؟ ولی بعداً وقتی فضا شفافتر شد دیدند مهم است. جز اینکه دلها را به همدیگر نزدیک میکند و جلوی توطئه دشمنان را میگیرد، برای امنیت ملی خود مسلمانان و امنیت ملی جمهوری اسلامی بسیار بسیار مؤثر است. الان فکر میکنم وضعیت شفافتر شده و در این وضعیت به نظرم فعالیت شما بهتر، عمیقتر و متفاوتتر باشد، درست است؟
همینطور است. در حقیقت داعش تولید استکبار بود برای اینکه یک نقاب مشوحی از چهره اسلام را به دروغ به جهانیان نشان بدهد و امروز که ما در خدمت شما هستیم که داعش تقریباً در دنیا مضمحل شده و آن چیزی هم که باقیمانده پراکنده شده است، همه جهانیان متوجه شدهاند که این اسلام واقعی و حقیقی نبوده است.
این برجسته شدن و شناخته شدن یک سوالی را مطرح کرده که اگر این اسلام دروغین بوده، اسلام حقیقی چه است؟ و یک مقدار آن اسلام رحمانی دارد چهره خودش را نشان میدهد و امروز که خدمت شما هستیم، بسیاری از افرادی که شاید در داخل جهان اسلام شبهاتی داشتهاند که بالاخره آیا حاکمیت اسلامی این است، اینگونه است یا طور دیگری هست؟ امروز برایشان شفاف شده و این شفافیت باعث شده است فضای کار برای ما، برای وحدت و گفتمان وحدت بازتر شده و راحتتر میتوانیم با بسیاری از کسانی که در حوزه دینی دارای جایگاه بودهاند امروز صحبت کنیم، در حالی که چند سال پیش زمینه آن فراهم نبود، یعنی واقعاً یک ابهامی بود که نکند این حاکمیت جهان اسلام را فراگیر شود.
جدای از این، این پیام را طرفهای مقابل ما هم گرفتهاند، کشورهای دیگر اسلامی همین احساس ما را دارند؟
ببینید در جهان اسلام حداقل سه نگرش وجود دارد که این سه نگرش هر کدامشان به داعش از پنجره خودشان نگاه میکردند، ۱: اسلام نابی است که نظام جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی معرفی کرده است. ۲: اسلامی است که در حقیقت دستپرورده ترکها است و آن تفکر نوعثمانی اسمش را بگذاریم یا هرچه که باشند.
یا مثلاً اخوانی
بله، اخوانیها به نوعی به این نزدیک شدند یک دورهای، ولی الان با آنها فاصله گرفتهاند و قطر هم در کنار این اسلام میتواند در یک بستهای قرار بگیرد. ۳: اسلامی که سعودیها و منتبع آنها مثل امارات تعریف کردهاند که نوعی اسلام وهابی هست که مقداری تفکرات افراطی دارد.
آن چیزی که اتفاق افتاد این بود که این اسلام افراطی که نزدیکترین اسلام به تفکر داعش بود، امروز دارد با داعش مرزبندی میکند. این نکته خیلی مهم است.
حتی نظیر طالبان!
حتی طالبان هم امروز ابرازش این است که ما با داعش مخالف هستیم و جلوگیری میکنیم و رفتارهایش را محکوم میکنیم. حتی این اتفاقی هم که افتاده، امروز خودشان را متعهد میکنند و پیگیری میکنند که ببینند چه کسانی در این انفجار اخیری که در قندوز رخ داد، دست داشتهاند.
تا پیش از روی کار آمدن طالبان آیا ما یک مراوداتی داشتیم؟ یعنی از ۱۳ سال پیش مراوداتی شروع شده بود، آیا تا قبل از آمدن اینها یک مقدار پررنگتر شده بود؟
ببینید، طالبان واقعاً یک موجود در حال تغییر و تحول در طول تاریخ موجودیتش بوده و هست و امروز ما با طالبانی مواجه هستیم که حداقل در گفتار، بسیار متفاوت از آن چیزی است که قبلاً سعی میکردند گفتمان ایجاد کنند.
منظورتان طالبان افغانستان است؟
طالبان افغانستان قبل از حاکمیت و بعد از حاکمیت، یعنی گفتمان تولیدی آنها کاملاً با همدیگر متفاوت است. نوع ابراز عقیده آنها با همدیگر متفاوت است، این چیزی است که همه به آن اعتقاد دارند.
حالا یک اختلاف نظری وجود دارد و آن این است آیا طالبانی که امروز گفتمانش متفاوت شده، در رفتار و عمل هم با سابق متفاوت شده است یا نه؟ ما در انتظار این هستیم که این رفتار متفاوت را ببینیم.
الان ما کسی را مثل برهان الدین ربانی یا امثال آن در افغانستان داریم که این مراودات و صحبت را با طالبان ادامه دهند که به آن نقطه مطلوبی که جهان اسلام میخواهد و ما میخواهیم برسیم؟
ببینید ما یک صحنه و گفتمان سیاسی داریم که آنها مسیر خودش را دارد و یک گفتمان امنیتی داریم که آن نیز مسیر خودش را دارد. آن چیزی که ما دنبال میکنیم گفتمان فرهنگی و دینی است که با طالبان داریم دنبال میکنیم.
در حوزه دینی، ما اتحادیهای به نام «اتحادیه جهانی علمای مسلمان» داریم که عمدتاً گرایشات اخوانی دارند و یک جور جنبه استادی برای طالبان دارند و طبق ملاقاتی که هفته گذشته با آنها داشتیم، به ما ابراز میکردند که اینها از ما حرفشنوی دارند و میشنوند و شاگردان ما هستند و شما هم اگر گفتمانی دارید ما میتوانیم برای این گفتمان واسط شویم.
در حکم انتصاب شما رهبر معظم انقلاب دو نقطه ویژه را تاکید فرمودند، نوسازی و جوانگرایی، از کارهایی که تا اینجا انجام دادهاید بگویید و اینکه چقدر راضی بوده اید؟
فکر میکنم این گفتگو در ساحتهای مختلفی باید انجام شود. یک ساحت، ساحت چشماندازی در سطح جهان اسلام است. یک زمانی ما را به عنوان مذهب نمیپذیرفتند، حتی در تاریخ هم هست که بعضیها وقتی فهمیدند فردی شیعه بوده او را گردن زدهاند، در مکه موارد و داستانهایی وجود دارد اما بعد از رویدادهای نادری که در الأزهر مصر اتفاق افتاد، در یک مقطعی در دارالتقریب مصر اتفاق افتاد ما این تقریب را نداشتیم، غیر از این مورد خاص قبل از انقلاب، تا انقلاب رخ داد.
با انقلاب امام خمینی (ره) ما ملاحظه کردیم که جهان اهل سنت اولاً به جهان شیعه توجه کرد. بعد از توجه، او را در کنار خودش پذیرفت. به نظر من در یک لایهای بعد از انقلاب اسلامی بذر آن کاشته شد و تبدیل به یک درخت تنومندی شده یعنی ما در کنار اهل سنت و اهل سنت در کنار ما همدیگر را به عنوان یک مذهب رسمی در جهان اسلام پذیرفتهایم. بنابراین به نظر من از تقریب گذر کردهایم امروز که خدمت شما هستیم.
در جهان اسلام احتیاج به یک آرمان جدید داریم. ما این آرمان جدیدی که میخواهیم دنبال کنیم در اسناد، مدارک و گفتمانی که امام و حضرت آقا تولید کردهاند، یک مفهومی را به نام «اتحادیه کشورهای اسلامی» نوسازی کردهایم. این اتحادیه که به کار می بریم به معنای بخشی از یک جامعه نیست، بلکه به معنای ترکیبی از مجموعه کشورهای اسلامی است که تحت حاکمیت منفرد و مستقل خودشان میآیند و یک اتحادیه جدیدی را شکل میدهند.
اتحادیه کشورهای اسلامی یک کشور نیست، یک فراکشور است، یک فراحاکمیت است مثل اتحادیه اروپا که یک فراحاکمیت است، ولی میتواند یک سری قوانین و مقرراتی تنظیم کند که طی یک چارچوب مقبول برای هر کشور مستقلی آن قوانین مشترک تصویب و اعمال میشود. در بدو امر، یک واکنشی نسبت به از دسترس دور بودن این مسئله معمولاً در جلسات وجود دارد. خب ما سعی میکنیم دو مثال بزنیم یک مثال داخلی و یک مثال خارجی می زنیم. میگوئیم آن روزی که حضرت امام در سال ۴۲ تصمیم گرفت یک سخنرانی کند و پا به عرصه انقلاب اسلامی بگذارد ۱۵ سال طول کشید از سال ۴۲ تا سال ۵۷ که انقلاب پیروز شد. این مثال داخلی است، میگوئیم شما سال ۴۲ را ببینید، چه فاصلهای ذهنی تا ذهن افراد سال ۵۷ داریم، این فاصله طی شد و شد.
مثال خارجیاش که من خیلی اوقات برای دوستان خارجی میگویم، من میگویم در جنگ جهانی دوم که در دهه چهل ۱۹۰۰ اتفاق افتاد، برآورد کشتهشدگان در این جنگ بین ۷۰ تا ۸۵ میلیون نفر است. این دهه ۱۹۴۰ تا اتحادیه اروپا که درست شد که مثلاً ۱۹۸۰ بوده، چیزی حدود ۴۰ سال است، یعنی اینها از کشتار ۸۰-۷۰ میلیونی در عرض ۴۰ سال به اتحادیه اروپا رسیدهاند؛ با پول واحد، پارلمان واحد، قوانین خارجی و بسیاری از امور واحد دیگر و توانستند مرزهایشان را بردارند و بگویند هر کسی به یک کشور وارد شد به همه ما وارد شده است. این دستاورد کمی نیست، درست است که متعلق به ما نیست ولی دستاورد کمی نیست. پول واحد درست کردهاند یعنی پولی که شما در جیبتان میگذارید هم میتوانید در فرانسه، ایتالیا و هم در آلمان خرج کنید. تاریخ اروپا را اگر مطالعه کنید تماماً جنگ، درگیری، کشت و کشتار و وحشیگری بوده است. بالاخره با یک عقلانیتی گفتند با کشتن همدیگر نمیتوانیم به خواستهها و اهدافمان برسیم، بیایید یک عقلانیتی به کار ببندیم، بلکه بتوانیم منافع مشترک خودمان را تعریف کنیم و بتوانیم بدون جنگ همه چیز را تأمین کنیم.
این استدلال را که میگفتید میپذیرفتند؟
برای آنها جذاب بود. من یادم نمیرود که خدمت سید حسن نصرالله بودیم و من این تفکر و ایده را گفتم. خیلی گذرا شاید ۱۰ دقیقه این ایده را برای ایشان توصیف کردم. ایشان تأملی کرد و گفت اینکه شما میگوئید من یادم هست یک جایی در جلدهای اول صحیفه نور حضرت امام (ره) هم به آن اشاره شده، اتحادیه مسلمانان، یک عبارت اینچنینی دارد، شما بروید و این را پیدا کنید و سه ربع برای من صحبت کرد که امروز نیاز جهان اسلام، این فکر توست.
ایده خلافت اسلامی برای جوانهای گولخورده غربی که به داعش پیوستهاند جذاب بود! یعنی وقتی دشمن میخواهد طراحی کند درست و قشنگ طراحی میکند. ایده داعش خیلی خوب طراحی شده بود. از نگاه دشمن دارم میگویم و موفق هم بود. شما نگاه میکنید میبینید از تمام کشورها حتی از کشورهای غربی، مسلمان هایش در داعش عضوگیری شده بودند. عجیب و غریب! یعنی واقعاً یک مقدار فکر کنیم چه اتفاقی افتاد که این افراد جذب شدند؟ یک ایدهای بوده که جذاب بوده، حالا آن ایده چه چیزی بوده باید بنشینیم و صحبت کنیم. بالاخره خلافت داعش این بوده که اگر بتوانند دولتی تشکیل بدهند که این دولت بعد از استقرار، طبق ایده فکری آنها میتواند حمایت علمایی اهل سنت را جذب خودش کند و داعش توانست هم در عراق، هم در سوریه تا لبه فتح نهایی پیش برود.
در عین حال، رفتارهای آنها نفرتانگیز بود که بردهداری، کشتن ایزدیها و به اسارت گرفتن آنها و بسیاری از رفتارهایی بوده که همه دیدند که این خودشکنی در داخل خودش بوده ولی در عین حال آن لبه جذابیت هم داشته که توانسته ۴ فرد جوان، دختر یا پسر اروپایی را جذب کند و از یک منطقه با آسایش و امنیت بیاورد در منطقه جنگ و خون و خونریزی و…؛ این، همان جذابیت بوده است.
حالا این را کنار بگذاریم، این چیزی که من میخواهم بگویم این است که ما در اسلام یک امر جذابی داریم که میتواند همه جهان اسلام را تبدیل به امت واحده کند. آیا میشود نظریهپردازی کرد؟ آیا میشود حرف جدیدی زد؟ آیا میشود نوسازی کرد؟ آن کاری که ما انجام دادیم، هشت ماه کار روی این ایده بوده که بتوانیم یک آرمانی را به نام اتحادیه کشورهای اسلامی تصویر کنیم که طی یک مدلی با یک فرآیند زمانی، به آن آرمان برسیم که آن آرمان بتواند فراحاکمیت امت واحده ما باشد.
به غیر از آقا حسن نصرالله که شخصیت شهیر شیعه است آیا از شخصیتهای اهل سنت هم بودند؟
اولین کسی که من این ایده را با او مطرح کردم، «حسون» مفتی اهل سوریه بود. وقتی من این ایده را به او گفتم، آن چنان به اشتیاق آمد، با اینکه من اولین بار بود و کلاً یک ساعت ایشان را دیدم. ایشان آنقدر خوشش آمد، گفت آقای شهریاری شما این را بنویس، عربی کن، آن موقع فارسی بود، گفت این را یک کتابی عربی کن، یک کتابی درست کنید حضرت آقا امام خامنه ای هم ببیند، تأیید کند ما بیاییم، من این را به مجلس سوریه میبرم و تصویب میکنم. من با دانشمندان لبنانی و علمای لبنان هم این را مطرح کردم، برایشان خیلی جذاب بود.
در این دو سال با چه شخصیتهایی دیدار داشتهاید؟
بسیار زیاد است.
کدام یک برای شما جذاب بوده است؟
با آقای ماهر حمود در لبنان و همینطور تجمع علمای مسلمین لبنان دیدار داشتیم و برایشان مطرح کردیم. به عراق سفری داشتیم و با بزرگان عراق، مفتیها، اهل سنت و شیعیان در حدود ۱۵ نشست با علمای مختلف و برجستگان داشتیم و همه این ایده را پسندیدند و احساس کردند خیلی خوب است.
مصر چطور؟ با مصر هم ارتباط داشتید؟
ما با مصر یک مشکل سیاسی تاریخی داریم و سیطره جدید دولتی مصر موانعی بر سر راه ارتباط دارد. ما داریم تلاش میکنیم که این موانع را کاهش دهیم ولی تا الان که خدمت شما هستیم جز یک مکاتبه و سوال و جواب با الازهر اتفاق دیگری نیفتاده، ولی آن سوال و جواب برای ما خیلی جذاب بوده است. یعنی ما یک مطالبهای کردیم، یک چیزی فرستادیم، یک تبریکی گفتیم، یک تأییدی کردیم، برای اولین بار شیخ الازهر جواب داد.
نمیتوانید بگویید محتوا چه بود؟
اگر اشتباه نکنم در رابطه با محکومیت عادیسازی رابطه با اسرائیل بود که آقای احمدالطیب ابراز کردند و من نامه تشکر برای ایشان فرستادم، بابت این اطلاعیهای که دادند و علاوه بر تشکر گفتم ما آمادگی ارتباطگیری با همدیگر را داریم و ایشان به هر دلیلی نمیدانم چرا، از این نامه من خیلی خوشش آمده بود و جواب رسمی به ما داده بود و این اولین بار بود که در این دوره دارد اتفاق میافتد، چون من خیلی نامه نوشتند به الازهر که هیچ جوابی نیامده، حالا نمیخواهم اسم ببرم ولی ما که نامه نوشتیم ایشان جواب داد به طوری که دوستان حافظ منافع ما تعجب کرده بودند که این اولین بار است که دارد اتفاق میافتد.
اولین بار در این چهل سال؟
نه چهل سال. بعد از مُرسی، بعد از مُرسی ما با مصر مشکل پیدا کردیم، ارتباط قطع شد، ارتباط ما با الازهر که یک ارتباط طبیعی دینی بین مراجع دینی هست یک مقداری از ناحیه دولت مصر مانع ایجاد میشد.
به نظرم سَم اصلی قضیه وحدت اسلامی و این اتحادیه که شما گفتید، این قضیه عادیسازی روابط است که دشمن دقیقاً میداند و روی آن سرمایهگذاری کرده، کشورهایی مثل امارات و بحرین دارند اضافه میشوند، برای این چه فکری دارید؟ یعنی چه فکری باید کرد، چون واقعاً یک سم مهلک است؟
ببینید، یک سهم مهلک است و واقعاً هم محکوم میشود اما خالی از برکت هم نبوده است، من به شما عرض میکنم. ما یکسری دولتهایی داشتیم، این دولتها از زیر و در لایه زیرین آن ارتباط خودشان را با لابی صهیونیستی، چه در آمریکا، چه در اسرائیل داشتند ولی در عین حال میآمدند رو و میگفتند این بد است، حالا ما باید میرفتیم به جهان اسلامی میگفتیم اینها دروغ میگویند، ضد اسرائیل نیستند، اینها هم پیمان هستند، همپالکی هستند.
من فکر میکنم این قضیه، پنهان اینها را رو آورد. نمیخواهم بگویم این چیز خوبی است ولی به هر حال خالی از لطف هم نبوده و آن کار ما را آسان کرده است یعنی ما در جهان اسلام همین ارتباطی که با قطریها داشتیم، در همین جلسه که من رفتم، آنها علناً به وهابیها بد و بیراه میگویند و انکار میکنند و عمده حرفشان هم این است که اینها طرفدار افراطیگری هستند، طرفدار اسرائیل هستند، دارند با اسرائیل همپیمان میشوند خیلی کار ما را راحت کرد. من به شما بگویم از وقتی این اتفاق افتاده، درب گفتگو در جهان اسلام برای ما باز شده است.
دو چیز درب گفتگو را در جهان اسلام برای ما باز کرده است، برای آن مسلمانان واقعی ضد اسرائیلی؛ یکی مسئله شکست داعش، یکی هم مسئلهای عادیسازی روابط. یک وقتی سعودیها دست برتر را داشتند حالا به هر دلیلی، یکی پول زیاد بود، یکی همین که لایه پنهان داشتند. امروز دیگر دست برتر ندارند، امروز یک جوری علنی شده است که اینها در دامن استکبار و اسرائیل هستند.
مسلمانهای حقیقی، آن امت واحده ای که گفتم، دیگر از ته دلش با اینها همراهی نمیکند و این خیلی دستاورد بزرگی است. ضمن اینکه ما خوشحال نیستیم، ولی این یک دستاورد است، بالاخره معلوم شد سعودیها دستشان با آنها یکی است.
فرموده بودید وحدت امت اسلامی از نظر ما نه یک تاکتیک، بلکه یک راهبرد است؟
ما یک اتهامی از ناحیه اهل سنت داریم که میگویند اینکه شما حرف از اتحاد، همکاری، همدلی، وحدت شیعه و سنی میزنید حالا به آن معنای دومش که در حقیقت همکاری باشد، ته دل شما این نیست! دارید به ظاهر یک چیزی ابراز میکنید، ولی دنبال اهداف دیگری هستید و آن اهداف هم نوعاً از نگاه اهل سنت، شیعهسازی سنیها است.
میگویند شما یک هدفی دارید، یک برنامه کلانپروژه دارید به نام شیعه سازی جهان اهل سنت. ما در مقابل آن دیدگاهی که حضرت امام داشتند که در حقیقت ما نه تنها با اهل سنت میتوانیم همزیستی داشته باشیم، بلکه با اهل ادیان میتوانیم همزیستی داشته باشیم، بلکه با مستضعفان جهان میتوانیم همزیستی داشته باشیم، یعنی یک کسی دین ندارد و مستضعف است ولی حاضر است در مقابل استکبار سینه سپر کند. نه فقط با اهل سنت، اگر مسیحیها، یهودیها در جامعه اسلامی زندگی کنند، حق حیات که دارند هیچ، حق رأی هم دارند میتوانند نماینده بفرستند. این میشود یک جور «تعایش» بین ادیان. آنچه که امام میگفت یک قدم بالاتر از این است، میگفت نه تنها آنهایی که متدین به دین هستند و خدا را قبول دارند، ما میتوانیم کنارشان باشیم، بلکه حتی آنهایی که خدا را قبول ندارند و دین ندارند، ولی حاضرند در جبهه استضعاف علیه استکبار بجنگند! این خیلی حرف بزرگی است، یعنی فرد بت پرست است ولی میگوید آمریکا میخواهد صاحب شود، من نمیگذارم و سینهام را سپر میکنم. امام میفرمایند ما با این فرد هم در یک صف هستیم.
باوراندن این به جهان یک مقدار برای ما سخت شده و ما در عمل هم باید این را ثابت کنیم. ما واقعاً قائلیم به اینکه هر کشوری ملتش، ملت خودش است، دولتش هم دولت خودش است. فقط یک آرمان تعریف کردهایم، فراملت به نام امت واحده، فرادولت به نام اتحادیه.
ولی آن اقناع سخت است!
ببینید اقناع سخت است، به دلیل اینکه برخیها در کشور ما هنوز باور نکردهاند. به نظر من وقتی داریم میگوئیم حقوق هر شهروندی را باید رعایت کرد، بعضیها باور ندارند، ما میگوئیم اهل سنت حقوقی دارند، هیئت حاکمه ما باور دارد، طبق این هم دارند پیگیری میکند، اما بعضی جاها جریان ندارد. بعضی جاها گیر و گور دارد.
مثلاً کجا؟
مثلاً جاهای مختلف، اسم اشخاص را که نمیتوانیم بیاوریم. جاهای مختلفی که میروید میبینید برخیها ته دلشان این نیست. رفتارشان این نیست.
و این لطمه میزند!
و این لطمه میزند. طرف تو می فهمد، تو بازی کنی طرف تو میفهمد، خیال میکنی که داری او را بازی میدهی. بعضیها جرأت میکنند ابراز کنند. میگویند چه کسی گفته ما با اینها برادریم؛ ما برادر نیستیم. اینها وجود دارند. اینها دارد به ما صدمه میزند. مثلاً یک آخوند اهل سنت پیش من آمده میگوید من میخواهم یک طبقه روی مدرسهام بگذارم یا محل اسکان استادانم است میخواهم یک طبقه روی آن بگذارم، نمیگذارند، ما هرچه میرویم ببینیم چه کسی نمیگذارد؟ نمیفهمیم که چه کسی نمیگذارد و این خیلی بد است. یکی میگوید فلان دستگاه، گفتهاند برو دستگاههای امنیتی، میگویند نه، دستگاههای امنیتی مشکل ندارند. شاید این آقا به صورت خاصی مشکل امنیتی دارد چون ما با اهل سنت تعارف نداریم، با اهل سنتی که بخواهد آب در آسیاب دشمن بریزد، چه شیعه باشد، چه سنی میشود اسلام آمریکایی و ما اسلام آمریکایی و اسلام انگلیسی دو جور داریم هم شیعه داریم هم سنی که اجازه نمیدهیم چنین چیزی در نظام جمهوری اسلامی ترویج پیدا کند. این مسئولیت امنیتیها است.
ولی وقتی ما میرویم میبینیم این آقا، این آخوند، مسلمان، متعهد انقلابی، عضو نهادهای انقلابی یعنی حکم هم برایش صادر شده، حالا این آقا میخواهد یک طبقه روی طبقهاش بگذارد نمیگذارند. هرچند میرویم ته آن را در نمیآوریم چه کسی است. دو سفر من نماینده برای این کار فرستادم و این بد است.
ما باید به دوستانمان بگوییم یک وقت است میخواهید ایران را بچرخانید، این مسیری که می روید درست است چون تو اکثریت هستی، حکومت هم دستت است، اینها نظریهشان این است که تابع ولایت باشند، تابع خلافت و عمارت باشند، بنابراین هر کاری که میخواهید بکنید، اما یک وقتی میگویی من داعیه جهانی دارم، وقتی میگویی داعیه جهانی داری، جهان از تو سوال میکند، دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون مسلمان داریم، نهایت ۵۰۰-۴۰۰ میلیون شیعه هستند، دو میلیارد اهل سنت هستند میخواهید با این چه کار کنید؟
صحبت ما با دوستان این است که ما باید از روشهای عقلانی برای رسیدن به تفاهم استفاده کنیم و این روشهای عقلانی باید چنان موسع باشد که بتواند دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون آدم را قلبا قانع کند و لذا قرآن میفرماید «تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» یعنی اول حق، اگر نشد حداقل صبر کن. حضرت امیر (ع) این را در زندگی اش نشان داده است. من میخواهم بگویم، یک وقت تو میخواهی مثل حضرت امیر اسلام را جهانی کنی و یک آرمان جهانی را معرفی میکنی باید صبر حضرت امیر را هم داشته باشی.
دولت جدید را چطور میبینید؟ آقای رئیسی را؟
من فکر میکنم ظرف همین مدت کوتاه نور امید در دل مردم ایران روشن شده است، نه تنها آن کسانی که به این دولت رأی دادند حتی آنهایی که رأی هم ندادهاند، یک امیدی در دلشان ایجاد شده که بسیاری از گرفتاریهای کشور در آینده حل شود. این دستاورد بزرگی است که در طول این مدت کوتاه حاصل شده است. باید منتظر بمانیم و ببینیم انشاءالله این امیدها تبدیل به رفتارهای عملی و تغییر و تحول در کشورمان شود که مدل برنامه حاج آقای رئیسی است.
آقای اژه ای را در این مدت چطور میبینید؟ خیلیها معتقدند آقای اژه ای خیلی پر فشار و خوب و ...
ببینید، آقای اژهای یک ویژگی دارد و آن شناخت عمیق ایشان از دستگاه قضائی است. این شناخت بسیار عمیق است و این شناخت موجب شده که در حال حاضر کارهایی را انجام میدهد که اگر یک فرد جدید میخواست به میدان بیاید و تازه متوجه شود و چند سال طول بکشد، ایشان هنوز شروع نکرده میداند که میخواهد چه کار کند و آن کار را هم درست میداند.
ایشان یک شخصیت پرکاری است، همان موقعی هم که معاون معاون اول و دادستان بود همین طور بود، صبح علیالطلوع میآمد، شب دیر وقت میرفت. از سابق این طور بوده است. این انسان را دو برابر میکند.
(بخش دوم برنامه)
آقای شهریاری متولد ۱۳۴۲ در تهران؟
بله.
کدام محله؟
من در محله میدان قیام، خیابان مولوی، کوچه رضایی به دنیا آمدم. تا پنج سالگی آنجا بودم، از پنج سالگی به نارمک آمدم، تا ۱۲ سالگی میدان ۱۲ و از ۱۲ سالگی به بعد هم در میدان ۱۸ منزل ما واقع شده بود.
دبیرستان شما خوارزمی بود؟
بله. در میدان بهارستان یک تریکویی وجود دارد، هنوز هم تابلوی آن هست و فعال است به نام تریکوشهریاری، من با پدرم میآمدم و میرفتم، چون آنجا یک دبیرستان خیلی خوب و خوش نامی بود، خدا گذشتگان شما را رحمت کند، مادرم به توصیه خالهاش به هر ضرب و زوری بود آنجا من را ثبتنام کرد، آنجا تحصیل کردم.
جزو نفرات برتر ریاضی و فیزیک آنجا شدید؟
من شاگرد اول سه کلاس ریاضی آنجا شدم، نمرات کسب شده من از همه بالاتر شد.
پدر در قید حیات هستند؟
بله، پدر هستند.
هنوز به آن کار مشغول هستند یا نه؟
نه، ایشان بعد از انقلاب ورشکستگی پیدا کردند و وارد این کار نشدند، ولی برادرم کار پدرم را دنبال کرده و الان نایب رئیس تریکو و کشباف کشور است. خیلی هم در تلویزیون برنامه دارد، بیشتر از من برنامه دارد. (میخندد)
چند برادر و خواهر هستید؟
دو برادر و دو خواهر
برادرتان هم که گفتید در کار تریکو هستند، همشیرهها چطور؟
یکی از همشیرهها در کانون دفاتر خدمات الکترونیکی قضائی مسئولیتی در یکی از دفاتر خدمات مرکزی دارند و یکی از هم شیرهها هم الان خانهدار است ولی دکترای ژنتیک گیاهی خوانده است.
مادر خدا رحمتشان کند شما را در این مسیر …
بله، مادرم از وقتی که من خودم را شناختم و یادم میآید در زیرزمین خانهمان معلم قرآن بود و خیلی هم شاگرد داشت.
چه سالی ازدواج کردید؟
سال ۶۶-۶۵ ازدواج کردم.
۲۴-۲۳ سالگی؟
بله،
با حاج خانم چگونه آشنا شدید؟
مادر من با مادر ایشان هم محله و دوست بودند و این دوستی مادرها که در یک محله بودیم باعث شد با ایشان ازدواج کنیم.
مهریه چقدر بود؟
فکر میکنم سیصدهزار تومان اگر اشتباه نکنم. (میخندد)
خطبه عقد را چه کسی خواند؟
خطبه عقد ما را حضرت امام خواندند.
شما یک جایزه هم از امام (ره) گرفتهاید؟
بله. والده ما به خاطر همین ارتباطاتی که داشت، با بیت حضرت امام ارتباط داشتند، این اتفاق که افتاد، ما از ایشان خواهش کردیم که یک وقتی بگیرند، مسئول دفتر حضرت امام، حاج آقای توسلی، حضرت امام یک ایجاب و قبول را برای ما خواندند و تلفنی اعلام کردیم و ما حضوری نرفتیم و امام برای ما عقد خواندند.
جایزه شما از امام چه بود؟
در سال ۶۷ شاگرد اول حوزه علمیه در درس رسائل و مکاسب شدم، مجموعهای از بزرگان به من جایزه دادند. حضرت امام بود، آیت الله گلپایگانی بود، فکر کنم آقای منتظری هم بود. همه علما به شاگرد اولها جایزه میدادند. آن سال چون شاگرد اول این رتبه شده بودم، همه آقایان به من جایزه دادند.
کلاً فرد شاگرد اولی هستید، درس خوان و از معدود روحانیونی هستید که در حوزه فناوری و کامپیوتر هم کار میکنید
آشنایی من با فناوری به علاقه من به ریاضیات برمیگردد و در حقیقت وقتی وارد فضای فناوری شدم، دیدم این حوزه خیلی علاقه من هست و به صورت تجربی حتی در یک مقطعی زبان برنامهنویسی کامپیوتر هم یاد گرفتم.
در خانه فرد خوش اخلاقی هستید؟
این را باید از خانواده بپرسید. اوایل طلبگی فرد خوش اخلاقی نبودم ولی الان فرق کرده است.
چرا؟
نمی دانم چرا، ولی اخلاق الان من با قدیمها خیلی فرق کرده است. این را من نمیگویم، بچههایی که در اطرافم هستند میگویند.
چند فرزند دارید؟
دو فرزند دارم. یک پسر، یک دختر.
چه میکنند؟
دخترم که بزرگتر است ازدواج کرده و برای من دو نوه آورده که خیلی دوستشان دارم.
نوهها دختر هستند یا پسر؟
هر دو دختر هستند، خیلی دوستشان دارم و زود به زود دلتنگشان میشوم. دخترم دکترای رشتههای فرعی فلسفه، دکترای فلسفه دینی دارد و الان هم عضو هیئت علمی دارد میشود و جزو نخبگان است. پسرم هم طلبه است و دارد رسائل و مکاتب میخواند.
آقا پسر ازدواج نکردهاند؟
ازدواج نکردهاند.
داماد هم روحانی است یا نه؟
بله دامادمان هم روحانی و از طلبههای بسیار بسیار پرکار و خوشنام حوزه علمیه است.
اهل تلویزیون، سینما و فیلم؟
بله، هم اهل تلویزیون هستم، هم اهل سینما
آخرین سریال و فیلمی که دیدهاید؟
همین «افرا» بود که خانواده میدیدند ما هم مجبور بودیم.
«افرا» چطور بود؟
متوسط به بالا.
فکر میکنید به عنوان یک فردی که هم در عرصه فرهنگی کار کردهاید، هم به روز هستید، در عرصه فرهنگی در بیش از ۴۰ سال پیشرفت کردهایم یا پسرفت؟
در بسیاری از حوزهها پیشرفت و در بسیاری از حوزهها پسرفت کردهایم! یعنی چیز مطلقی نیست باید حوزه به حوزه بررسی کنیم. ما در زمینه گرایش دینی توفیقات بسیار گستردهای داشتهایم، یک وقتی اعتکاف بود کسی نمیدانست اعتکاف چیست؟! الان سر جا گرفتن برای اعتکاف در مساجد، حالا تا قبل از کرونا واقعاً نوبتگذاری بود، در یک سری چیزها مثل نماز جمعهها پرجمعیت شده که قبل از انقلاب این طور نبوده است. البته یک قشر دومی هم در جامعه ما تربیت پیدا کرده است که در تربیت این قشر دوم توفیق زیادی نداشتهایم.
قشر دوم منظورتان؟
بالاخره یک عدهای هستند که این مظاهری که من الان اسم بردم، اهل این مظاهر نیستند ولی ناشی از این نیست که گرایش معنوی آنها ضعیف است، این را هم اضافه کنم، این نوع افراد که سبک زندگی متفاوتی از قشر دوم دارد...
خود حضرت آقا هم گفتند
در معنویت تفاوت چندانی با آن قشر اول ندارد یعنی ما یک همگرایی معنوی در کل جامعه مان مشاهده میکنیم. ولی فسق و فجور در جامعه ما واقعاً نادر است.
آیا به یک بررسی مجدد رفع ضعفها و حتی تغییر روشها در زمینه فرهنگی نیاز داریم؟
من فکر میکنم آن چیزی که نیاز داریم تغییر در مدیریت فرهنگی کشور است.
این یعنی چه؟
یعنی اینکه سازمانهای تصمیمگیر و تصمیمساز ما در حوزه فرهنگ، متاسفانه همگرا نبودهاند و این عدم همگرایی باعث ایجاد شکاف در سبک ظاهری برخی با برخی دیگر شده است.
زمان انقلاب که ۱۵ سالتان بود و فعالیت انقلابی به آن صورت نمیتوانستید داشته باشید؛ یا داشتید؟
چرا؛ من یادم میآید با مادرم یکی دو دفعه به تظاهرات رفتیم. قبل از انقلاب، تیراندازی شد و دود و… یک چیزهایی یادم میآید بعد هم مردم متفرق شدند. از ۱۶-۱۵ سالگی یادم میآید که در پشت بام الله اکبر میگفتیم.
اولین بار که امام را دیدید چه زمانی بود؟
اولین بار که امام را دیدم، خاطره خیلی عجیبی دارم. من دوم دبیرستان بودم، شنیدم حضرت امام (ره) به مدرسه علوی آمدهاند، از میدان بهارستان تا مدرسه علوی هم پیاده خیلی راه نیست. ما پیاده با برخی از دوستان بودیم ولی بعد گم کردیم، ولی خودم تنهایی آمدم و خلاصه به یک فاصلهای رسیدم و امام را دیدم. اصلاً یک لحظه یک حس عجیبی که قابل توصیف نیست به من دست داد، از آن نگاهم به حضرت امام.
امام هم دیدهاید که یک عکس دارند و دستشان را روی دستهایی که از پنجره بلند شده میگذارند امام هم این گونه دست میزدند، و من هم ده دقیقه یک ربعی نگاه میکردم و حالم منقلب شد، بعد دیدم امام دست میزند، نمی دانم چه چیزی من را به جمعیت کشید که بروم که دستم به آنجا بخورد و آخر سر که به رده دوم رسیدم، نزدیک بود خفه شوم، حس کردم اگر بمانم، چون قد من از آن جمعیت جوان، هیکلدار، پایینتر و کوچکتر بود، دیدم دارم خفه میشوم، یک لحظه زاویه گرفتم و کنار آمدم و دیدم که یک پنجره دیگر آن پشت وجود دارد، مردم یک چیزی میدهند، چند نفر هم دوره حضرت امام آن را میدهند و امام دست میکشند، به زحمت خود را به آن پنجره رساندم و یک ساعتی داشتم آن را به یک فردی که آنجا بود دادم و گفتم این را بدهید و او هم داد، چون من زیر بودم ندیدم و بعد دوباره برگرداند.
به جبهه رفتید؟
بله.
چند سالتان بود؟
سال ۶۰ که طلبه شدم، از همان ۶۱ که یک مقدار توضیح المسائل را یاد گرفتم، به توصیه استادها گفتند همین را که بلدید بروید یاد بدهید.
تبلیغی میرفتید؟
بله، تبلیغی میرفتیم. ما جبهه نمیرفتیم ولی در عملیات هم بودم مثلاً کربلای ۴ در عملیات بودم ولی عمدتاً که میرفتیم یک عمامه سرمان میپیچیدیم که بگوییم ما طلبهها هم حاضریم کنار شما.
گفته بودید حضرت آقا خودشان در سال ۶۸ با تأسیس مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، حضوری فعال و تأثیرگذار در فناوری اطلاعات کشور داشتهاند؟
من به شما عرض کنم تأسیس مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی یک تحولی نو در جهان اسلام بوده است.
و ۲۲ سال شما مسئول آن بودهاید؟
۲۳ سال.
این مسئولیت را حضرت آقا به شما دادند؟
بله. این مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی یکی از نهادهای وابسته به دفتر مقام معظم رهبری است و آقا هم خیلی لطف داشتند در طول این مدت، هر زمان ما میرفتیم، فرمایشات ایشان ولو خیلی کوتاه، همیشه با لسان پدرانه، محبت آمیز و ایجاد انگیزه در ما بوده است.
از جملات ایشان چیزی یادتان هست؟
بله، خیلی زیاد بوده، همیشه میگفتند حالتان خوب است، اوضاع خوب است، کارها خوب پیش میرود. بعد هم ما یک نرم افزاری را در رجال و درایه تولید کرده بودیم، بعد آقای خزعلی خدمت ایشان رفته بودند، خدا رحمتشان کند، گفتند حضرت آقا من امروز آمدهام به خاطر یک کار از شما تشکر کنم، گفتند چه کار؟ گفتند این درایه که شما نوشتهاید من فقط آمدهام برای این از شما تشکر کنم و بروم و آقا فرموده بودند این کار ما نیست، یک عده از دوستان جوان در قم این کار را انجام میدهند. وقتی این خبر به ما رسید برای ما خیلی جذاب بود.
فضا، فضای سختی برای شما نبود از لحاظ این تکنولوژی که جدید برده بودید؟
نه، مقاومتی در مقابل این تکنولوژی نشد، اتفاقاً ما موفق شدیم کامپیوتر را به درِ خانه بزرگان ببریم و از آن استفاده کنیم و خاطرات خیلی خوبی دارم.
یکی از آنها را عرض کنم، استاد عزیزم حضرت آیت الله العظمی آقا سید کاظم حائری که الان هم در قید حیات و مریض احوال هستند و برایشان دعا کنید خداوند ان شاءالله به ایشان سلامتی بدهد.
من یک روز سر کلاس درس ایشان رفتم و ایشان گفت دوستان من امروز نمیتوانم درس بدهم چون دیشب تا دیر وقت دنبال یک حدیثی میگشتم، پیدا نکردم و لذا امروز درس نداریم، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته! اولاً من خیلی خوشم آمد که یک استادی وقتی مطالعه نکرده میگوید من امروز نرسیدهام، بعد همه رفتند، من خدمت ایشان رفتم و گفتم حاج آقا یادتان هست یک کلمه، دو کلمه، چیزی؟ گفت، بله، اینطور یادم است که این حدیث برای قطب راوندی بوده کلمه اینطوری، ولی جای آن هم یادم است که کجای بحارالانوار بوده، ولی دیشب تا صبح هر چه ورق زدم، این حدیث را پیدا نکردم. خلاصه ما یکی دو کلمه و اینکه از قطب راوندی بوده از ایشان گرفتیم و رفتیم. برنامه بحار داشتیم، دیسکتی بود، ۲۰ دیسکت بود و به کامپیوتر میخورد و بحار نصب میشد و ما این را در کامپیوتر خودمان داشتیم و من آن زمان مدیر بودم و گشتم، یک ربع، ۲۰ دقیقه و حدیث را پیدا کردم.
فردا رفتم و گفتم حاجآقا این حدیث اینجاست، اینطوری است. حاج آقا که نگاه کردند گفتند عجب، دنبال قطب راوندی میگشتم نگو اسمش به قطب راوندی نیست، من در اول حدیث دنبال قطب گشتم پیدا نکردم، گفت: تو چطور این را پیدا کردی؟ گفتم با کامپیوتر. گفت یعنی با کامپیوتر میشود این را پیدا کرد؟ گفتم بله. گفت آقا سید علی اکبر، آقا سید علی اکبر، اخوی اش را صدا زد و گفت یک عدد کامپیوتر اینجا بگذارید یک وقت ما اینجا کاری داریم اینها را پیدا کنیم. از همان روز ما در زیرزمین ایشان یک دستگاه گذاشتیم و بحار را هم نصب کردیم، از آن به بعد ایشان هر چیزی میخواست، میبردیم و آموزشی میدادیم از دفتر ایشان، هر سوالی داشت از ایشان میپرسید و ایشان خیلی صریح جواب میداد. سپس این خیلی شایع شد.
چطور شد به قوه قضائیه رفتید؟ آن هم ده سال؟
راستش وقتی ما دوره دکتری را در قم خواندیم. یک دورههای حوزوی هم مرحوم حاج آقای مصباح طراحی کرده بود. ۱۰ نفر از حوزه انتخاب کردند، یک دورههایی، زمان آقای سروش بود، برای اینکه با رشته جدید آشنا بشویم و بتوانیم پاسخگو باشیم ۱۰ نفر ما را گزینش کردند، بعد تا ۴۰-۳۰ نفر هم افزایش پیدا کرد، در آن دورهها با آقای آملی لاریجانی آشنا شدیم، بعد از چند سالی مطلع شدم ایشان برای ریاست قوه انتخاب شدهاند، سه ماه قبل از اینکه منصوب شوند من مطلع شدم، خدمت ایشان یک جلسه خصوصی رفتم و یکسری طرحهایی در ذهنم بود، به ایشان ارائه کردم و ایشان هم خیلی خوششان آمد و گفت ان شاءالله من بروم یک سری کارهایی انجام میدهم و تو را هم صدا میکنم که من گفتم اگر میخواهید من را صدا کنید این سه کار را انجام بدهید بعد من را صدا کنید. در اواخر مهر و اوایل آبان بود به من زنگ زدند و گفتند آقای شهریاری این کارهایی که گفتید انجام دادم، بلند شوید بیایید.
چه کارهایی گفته بودید انجام دهند؟
گفته بودم اگر میخواهید فناوری در قوه قضائیه توسعه پیدا کند باید 1، رده این را تا معاونت ارتقا دهید. ۲: باید در شورای تصمیمگیریتان آن فرد حضور داشته باشد که بتواند پیوست فناوری تمام تصمیمات تان را بگوید. ۳: اولش باید پول خوب خرج کنید. گفتم هر وقت این سه را آماده کنید من حاضرم بیایم و بعد ایشان به من زنگ زد گفت این مرکزی که شما گفتید من آماده کردم بلند شوید بیایید.
و کارهای خوبی هم انجام دادید؟ یعنی این سامانه «سنا» و دفاتر الکترونیک و همین دستبندهای الکترونیکی که راه انداختید، کارهای ماندگاری شد؟
یکی از موفق ترین کارهایی که ما داخل قوه انجام دادهایم و شما خبر ندارید، چون برای شما محسوس نبود. اینها چیزهایی بوده که برای بیرون محسوس بوده و خیلی هم اثرگذار بوده است، بعضیها مثل سامانه سنا متعلق به قوه نیست متعلق به کشور است یعنی یک اتفاقی افتاده که احراز هویت تحت شبکه را راجع به محتواهای متنی زیاد میتواند عرضه کند، این اتفاق خیلی بزرگی بود. ولی یکی از پروژهها پروژه «سجا» بوده که سامانه جامع آماری بود که ما حدود ۵۰ شاخص تعریف کردیم که میتواند دادگاه را ارزیابی کند.
تمام دادگاهها را به هم وصل کردیم و به نحو الکترونیکی ارزیابی دادگاه بیرون دادیم؛ به طوری که هر دادگاهی که ۹ هزار نقطه بود میتوانستیم ارزیابی کنیم که کدام اول است، کدام دوم، کدام سوم، بعد رتبهبندی استانی میکردیم، رنگبندی میکردیم و این را در ۳۱ استان پخش میکردیم که شما اول هستید، شما دوم، شما سوم هستید. یک تحولی در داخل دستگاه قضائی پیش آمد، به یک رقابت تبدیل شد، البته حالا شاخصها بعداً نیازمند اصلاح شد و باید شاخصها اصلاح میشد و اصلاح هم کردیم، ولی این رقابت یک دفعه دستگاه قضائی را از یک نقطهای که دیده نمیشد، تبدیل کرد به یک نقطهای که در مرکز دیده میشود و قابلیت ارزیابی دارد.
شما دو دوره عضو عالی فضای مجازی بودید، فرد مؤثری در این فضا هم بودید و هستید و حضرت آقا هم نظر ویژهای به شما دارند. اما استناد میکنم یعنی نقل به مضمون میکنم، خروجی که باید از این شورا در میآمد درنیامد و شبکه ملی اطلاعاتی که ما میخواستیم و حضرت آقا میخواستند هنوز حاصل نشده است. چرا؟
ببینید، آن چیزی که شورای فضای مجازی مسئولیت داشته، تدوین طرح شبکه ملی اطلاعات بوده و تصویب سیاستهایی که بر عهدهاش بوده، این اتفاق افتاده است.
آن چیزی که اتفاق نیفتاده، اجرای شبکه ملی اطلاعات بوده، یعنی شبکه ملی اطلاعات اجمالاً سیاستها، چارچوبهای تقنینی مورد نیازش در شورا تصویب شده و همین الان هم معیار کار برای وزارت اطلاعات است. به دلایلی که اگر خواستید میتوانیم وارد آن شویم. این فکر اجرایی نشده است، این یک نکته، نکته دوم این است که اصلاً ما هویت شورای عالی فضای مجازی را به انجام نشدن برخی از پروژهها گره بزنیم یک مغالطه است.
اتفاقی که در شورای عالی فضای مجازی افتاده این است که ما در کشور بیش از ۱۰ شورا داشتیم، با یک تدبیری اینها جمع شد و به یک شورا تبدیل شد، یعنی ما یکسری سیاستها متفرقه داریم، گفتم ما حوزه فرهنگ مشکل تفرق تصمیمسازی داریم، این در حوزه فناوری بود و ما با تلاش ۳-۲ ساله و تدبیر حضرت آقا این را جمع کردیم و شد، یک شورایی که یکجا باید سیاستگذاری کند و اتفاقاً سیاستهای خوبی هم تدوین و نوشته شده و تصویب شده منتها اجرا نشده اینکه ما موفق نبودیم، نه که شورا موفق نبوده، یک بخشی دبیرخانه شورا موفق نبوده، بخش بزرگترش هم وزارتخانه موفق نبوده، بخش بالاسری هم دولت موفق نبوده است در این مدت، ولی در حال حاضر ما بسیار امیدوار هستیم، دیشب جلسهای با وزیر محترم ارتباطات داشتیم، ایشان کاملاً وسط میدان است و میگوید من تمام تلاشم را خواهم کرد که انشاءالله این شبکه ملی اجرا شود. در دولت قبل آن اراده راسخ برای اجرایی شدن برخی امور وجود نداشت.
خیلی لطف کردید من از شما سپاسگزارم، خیلی لذت بردم، خیلی ممنون که با ما همراه بودید، من خداحافظی میکنم اما انتهای برنامه را میسپارم به دستخطی که به یادگار از جناب دکتر شهریاری عزیز برای ما خواهند نوشت. التماس دعا، خدا یار و نگهدارتان.
«بسمه تعالی
با نام و یاد خداوند متعال و سلام و صلوات بر پیامبر اعظم و اهل بیت عصمت و طهارت و درود بر روان پاک امام خمینی (قدس سره) و شهدای انقلاب اسلامی.
آرزو میکنم که در این دنیای پر رنج و غصه، روزی از ایام حیات شاهد تشکیل امت واحده اسلامی و تأسیس اتحادیه کشورهای اسلامی باشیم و پرچم پرافتخار آن را بر دستان مبارک حضرت حجت (عج) بر فراز قله شکوه عدالت نظاره کنیم.
ان شاءالله».