شهدای ایران shohadayeiran.com

شخصیت بنی صدر فوت کرد؛
در آن زمان با شخص بنی‌صدر طرف نبودیم و طرف حساب ما یک جریان بود؛ قبل از او در چهره‌های دیگری نفاق ظاهر بود و امروز قطعا در چهره‌های دیگری ظاهر شده است.
 سرویس سیاسی شهدای ایران: متأسفانه هرگاه مسائل تاریخی باز می‌شود و سخن از گذشته به میان می‌آید، عده‌ای می‌گویند گذشته‌ها گذشته، چرا نبش قبر می‌کنید؛ بیایید و وضع فعلی را درست کنید! پرواضح است در جواب آنان باید گفت اگر مشکلات گذشته و اشتباهات در آن زمان نبود، امروز به چنین مخمصه‌ای نمی‌افتادیم.



در این نوشته قصد  بر این است؛ به علت فوت بنی صدر، برخی از ویژگی‌هایی که مسئولان وقت درباره شخصیت بنی صدر بیان کرده و خواستار عزل او شدند بپردازیم. در این نوشته همانطور که در آن زمان با شخص بنی‌صدر شخصاً طرف نبودیم، رو به رو نیستیم و طرف حساب ما یک جریان است که آن روز این جریان در چهره بنی صدر ظاهر شده، قبل از او در چهره‌های دیگری بود و امروز ممکن است در چهره‌های دیگری ظاهر شود.

جریان نفاق، یعنی کفر پنهانی و زیر پرده همان جریانی است که از آن نام می‌بریم. این حرف برای امروز و دیروز و این نظام نیست؛ سخن از این جریان برای طول تاریخ اسلام است. ماهیت منافق، مخالفت با خطّ درست در انقلاب اسلامی، یعنی خطّ نه شرقی و نه غربی است، خطّ پابندی به اسلام فقاهت است، خطّ پابندی به حضور واقعی مردم در صحنه است، خطّ راست‌گویی و صدق و صفای با مردم است.

 
 

خط راستین انقلاب ملاک تشخیص بنی صدرها

بنی صدر از جمله افرادی بود که هم در حرف و هم در عمل با خط راستین انقلاب مبارزه کرد. در ادامه به برخی از مصادیق بارز این شخصیت می‌پردازیم که خط واقعی او را نشان می‌دهد.

ویژگی بارز و چشم‌گیری که انقلاب اسلامی نسبت به سایر حکومت‌ها پدیدآورد، جایگزین «حقیقت‌گرایی» به جای «سیاست‌گرایی» بود. همه‌ چیز در روش و رفتار امام و در خطوط سیاسی داخلی و خارجی مسئولان رده بالای نظام از چنین روشی خبر می‌داد ولی آقای بنی‌صدر، در مقام ریاست جمهوری این روش را نقض و سیاست‌بازی را جانشین حقیقت‌گرایی کرد. موضع‌گیری در مقابل گروه‌ها و گروهک‌ها از جمله سیاست بازی او است.




وی پیش از ریاست جمهوری، مجاهدین را به نحوی محکوم کرد ولی پس از ریاست جمهوری که به سازمان‌دهی و کمک آنان احساس نیاز می‌کرد، آن‌ها را به خود نزدیک ساخت، کارت حمل سلاح برای آنان صادر کرد و از عناصر و سازمان‌دهی آنان برای اداره‌ی اجتماعاتی که تشکیل آن را برای مقاصد خود لازم می‌شمرد، بهره گرفت. در میتینگ‌ها، میلیشیای خیابانی، تجمعات و بیانیه‌های سازمان به خوبی حمایت از بنی صدر مشهود است و همچنین سندی به خط و امضای رجوی در دست است که حاکی از هم‌فکری و هم‌کاری آنان با آقای بنی‌صدر در امور مختلف چون انتخابات مجلس شورای اسلامی می‌باشد.

 

 

امام در کلام بنی صدر

از آن جمله دو رویی بنی صدر، موضع‌گیری او نسبت به امام است. او به ظاهر خود را به امام متعهد وانمود می‌کرد، امام را پدر و مراد خود می‌نامید و نام امام را گرامی می‌داشت اما در عمل، همه جوانب دیگر ولایت فقیه را مورد تعرض قرار می‌داد. به عنوان نمونه امام از سپاه تجلیل می‌کرد و او سپاه را کرارا می‌کوبید؛ امام تصرف لانه جاسوسی را انقلاب دوم می‌نامید و او بارها آن را رد می‌کرد؛ امام قبل از عاشورا به روزنامه‌ها اعتراض کرد و بر آنان به خاطر پرداختن به مسائل تفرقه‌انگیز و تشنج‌انگیز نهیب زد و او در سخنرانی عاشورا گفت که جنگ موجب آن نمی‌شود که روزنامه‌ها محدود شوند. امام شورای عالی قضائی را معتبر و مرجع شمرد، او آن را غیر قانونی اعلام کرد.

تمام خلقیات فوق در منظر مردم بود و همه می‌توانستند این تناقضات را ببینند. شاید بتوان گفت قبل از ریاست جمهوری بنی صدر مواضعی بدین گونه آشکارا بیان نشده بود ولی قطعا پس از ریاست جمهوری وی مواضعش بر همگان روشن بود؛ اما هنوز هم برخی مردم توان تحلیل او را نداشتند و با این سخنان که او مورد حمایت امام است و اگر چیزی بود امام تذکر می‌داد و...، سر خود را زیر برف کرده بودند.

مسأله دیگری که بارها از بنی صدر به عنوان یک رئیس جمهور مشاهده شد، دروغ گویی بود. بنی صدر بارها حضور گارد ریاست جمهوری را منکر شد و صریحاً نوشت «مرا گاردی نیست» و این در صورتی است که گارد ریاست جمهوری در اوایل سال ۱۳۵۹ تشکیل شد و حتی از مربیان کره‌ای برای آموزش آن کمک گرفته شده است.

از دیگر دروغ‌ها و توهماتی که بنی صدر با آن زندگی می‌کرد، خیال محبوبیت بود. بنی‌صدر در مورد محبوبیت در بین مردم نظر سنجی کرده بود و نتیجه‌اش را این گونه می‌دانست که او در میان 80 درصد مردم محبوبیت دارد ولی امام 53 درصد در میان مردم محبوب است. وی این را آورد در شورای انقلاب و گفت نظرخواهی ما این را نشان می‌دهد که محبوبیت من از امام امروز در جامعه بیشتر است! و همین را در یک مصاحبه‌ی خارجی گفته بود؛ سپس آقای بهشتی سؤال کرد که شما این را گفتی؟ گفت: «نه، این یک دروغ است.» ولی او یادش نبود که خودش در شورای انقلاب قبلا این را به ما اعضا گفته بود و از اصل قضیه اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد.

 


کاخ نشینی روحیه بنی صدری است

از دیگر روحیات منافق که در بنی صدر وجود داشت، اقامت او در کاخ بود. خودش بارها نوشت و گفت که من هیچ خانه‌ای از خود ندارم و در هیچ کاخی سکونت نمی‌کنم؛ به اذعان آیت الله خامنه‌ای، «این‌جانب و همه اعضای شورای انقلاب سابق و دیگران شک ندارند که ایشان تا آخرین روز اقامت خود در تهران، در کاخ یکی از اعضای خانواده‌ی رژیم سابق که در مجاورت نخست‌وزیری که محل کارشان بود و با همان تزئینات و تشریفات دست‌نخورده باقی مانده، زندگی می‌کرد». آیت الله خامنه‌ای همچنین تأکید کردند که «در ایام اقامت در دزفول نیز در کاخ سلطنتی _ در پایگاه هوایی دزفول است _ اقامت داشت؛ این‌جانب در هر دو محل ایشان را زیارت کرده و به آن شهادت می‌دهم.»

بنی صدر به عنوان تجربه‌ای که مردم از روی ناآگاهی او را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کردند باید همیشه جلوی چشم ما باشد. قطعا اگر کسی پیش از ریاست جمهوری هم در شخصیت بنی صدر دقت می‌کرد تناقضات را درون وی می‌یافت و نیاز به فتح لانه جاسوسی نبود تا اسناد رو شود؛ ولی از روی بی توجهی نسبت به سخنان افراد مردم او را انتخاب کردند.

همچنین در آن زمان با بیان اینکه اگر بنی صدر مشکل دارد چرا امام او را عزل نمی‌کند و یا اینکه چرا امام از او و تصمیماتش حمایت می‌کند، در مقابل بنی صدر ایستادگی نمی‌کردند و همه دیدیم که تا قبل از دست به کار شدن مجلس برای برکناری و برگزاری جلسه برای بررسی کفایت سیاسی بنی صدر، او را عزل نکرد.

 

 

اراده امت جامعه را پیش می‌برد

امام در نامه خود در روز اول تیرماه سال 60 برای عزل بنی صدر چنین آورده که:

پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم.



در نتیجه با تتبع در کار امامین انقلاب در می‌یابیم تا یک مسأله به خواست مردم، یعنی اکثریت مردم تبدیل نشود رهبری ورود نمی‌کند. حتی اگر چیزی که با اصول انقلاب هماهنگ نیست را مردم مطالبه کردند، رهبر خود را موظف می‌داند آن را انجام دهد البته قبل از آن سعی بر روشنگری و هدایت دارد؛ اگر همچنان اکثریت مردم آن را خواستار بودند، رهبر جامعه با حفظ اصول آن خواسته را دنبال می‌کند. این مردم جامعه هستند که مسیر جامعه را رقم می‌زنند.

بنی صدر امروز رفته و انقلاب همچنان پابرجا است؛ ولی همان اشتباهی که بنی صدر را بر مسند نشاند اگر تکرار شود، بنی صدر دیگری را بر مستند می‌نشاند و عدم مطالبه مردمی، باعث ادامه کار بنی صدرها می‌شود.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار