میقات61
به گزارش شهدای ایران وبلاگ میقات61 نوشت:خدایا این چه بساطی است که راه انداخته ای! حالا که خانه و ماشین و کلی زمین و سرمایه و حساب چاق و چله ی بانکی به هم زده ام، به من می گویی برای مرگ و رفتن آماده باش؟ از عنفوان جوانی شب و روز برای خودم نگذاشتم، زحمت کشیدم، صبح تا شب سگ دو زدم، تا ثروتی بیاندوزم. حالا که وقت خوردن و لذت بردن است، می گویی کوپن زندگی ات تمام است؟ خدایا چرا عمر من اینقدر محدود است؟ چرا شکسته شده ام؟ چرا نمی توانم از زندگی لذت ببرم؟
به نظر شما چرا بعضی از ما انسان ها از کوتاهی عمر از خداوند گله مندیم؟ سؤالاتی از این دست مخصوص انسان هایی است، که برای زیبا زندگی نکردن کوتاهی عمر را بهانه می کنند، در صورتی که عمر ما کوتاه نیست، این ما هستیم که کوتاهی می کنیم. بهتر است به عرض عمر توجه بیشتری داشته باشیم، طول عمر که دست باریتعالی است. اگر در ابتدای جوانی با مدیریت صحیح بذر شادی را در زندگی خود بپاشیم، نیازی نخواهد بود در سن پیری حسرت بخوریم.
یکی از مشکلاتی که ما انسان ها با دست خودمان به وجود می آوریم، عدم صحیح مدیریت زمان در زندگی است. باید در سن جوانی خیلی حساب شده عمل کنیم. یکی از پیرمردان با صفای شهرمان به نام حاج قدرت ا.. ربیعی که چند سال پیش به رحمت خدا رفت، همیشه جمله ای کوتاه اما پر مغز را به مردم هدیه می داد. وقتی کسانی را می دید که برای کسب مال دنیا بیش از حد نیاز تلاش می کنند و شب و روز خود را نمی شناسند، می گفت: "پسرم، جوانی ات را قاتق کن"
روی سخنم با کسانی نیست که مجبورند به خاطر سیر کردن شکم زن و بچه و پرداختن اجاره خانه و ... از صبح تا شب بدوند. اینگونه افراد که متأسفانه تعدادشان هم در جامعه ی ما کم نیست، مجبورند برای گذران عمر، تلاش مضاعف بکنند، که آبرویشان محفوظ بماند. صحبت در باره ی این بندگان خوب خدا مقوله ی دیگری را می طلبد. روی سخنم با کسانی است که در حد معمول شغلی با درآمد مکفی و وسایل زندگی معمولی دارند، اما به زعم خودشان برای بهتر شدن وضع زندگی شان بیش از حد تلاش می کنند و برای کسب ثروت به هر دری می زنند. بعضی از این افراد به قدری عاشق اسکناس شده اند، که بتدریج زن و بچه ی خود را هم فراموش می کنند. فراموش می کنند که فرزندانشان از آنان پدر می خواهند، نه ماشین پول چاپ کنی.
باید تلاش کنیم از مال ثروت مان در کنار فرزندانمان استفاده ی بهینه بنماییم و بر لحظه های شاد خود بیفزاییم. چه فایده ای دارد ما در سن جوانی و میانسالی از مواهب زندگی استفاده نکنیم، اما فرزندانمان بعد از مرگ ما با ثروت ما شنگول باشند!؟ جنوبی ها و خوزستانی های ما یک اخلاق خوبی که دارند، زیاد اهل پس انداز و خرید مِلک و ... نیستند. آنها سعی می کنند با پولی که به دست می آورند، حد اکثر شادی را برای خود و خانواده شان به ارمغان آورند. برعکس در شهر ما، ما همه چیز را برای پیری و کوری مان می خواهیم. بیشتر اوقات برای زمان مبادا، لحظه لحظه عمر خود را به سختی و بدبختی سپری می کنیم. البته باید حد تعادل را چه در خرج کردن و چه در پس انداز کردن، حفظ کنیم. اگر دقت کنید، بسیاری از ما تا جوان هستیم، سفرهای زیارتی تفریحی را بر خود حرام می کنیم و می گوییم وقت سفر رفتن را نداریم. باید پول در آوریم. وقتی بازنشسته و پولدار شدیم و فرصت پیدا می کنیم، دیگر توان مسافرت رفتن نداریم و باید حسرت بخوریم.
در روایات ائمه ی معصومین هم می خوانیم، هر فردی باید در 24 ساعت برای کار و استراحت و عبادت خود برنامه داشته باشد. کسب ثروت برای تأمین نیازهای طبیعی زندگی نه تنها مذموم نیست، بلکه پسندیده است، اما به شرطی که انسان از حالت تعادل خارج نشود و خودش را بنده ی ثروت و مال نسازد. این ما هستیم که باید برای آسایش در زندگی از ثروت سواری بگیریم، نه اینکه ثروت خدای ما شود و ما روزبه روز به آن سواری بدهیم.
به نظر شما چرا بعضی از ما انسان ها از کوتاهی عمر از خداوند گله مندیم؟ سؤالاتی از این دست مخصوص انسان هایی است، که برای زیبا زندگی نکردن کوتاهی عمر را بهانه می کنند، در صورتی که عمر ما کوتاه نیست، این ما هستیم که کوتاهی می کنیم. بهتر است به عرض عمر توجه بیشتری داشته باشیم، طول عمر که دست باریتعالی است. اگر در ابتدای جوانی با مدیریت صحیح بذر شادی را در زندگی خود بپاشیم، نیازی نخواهد بود در سن پیری حسرت بخوریم.
یکی از مشکلاتی که ما انسان ها با دست خودمان به وجود می آوریم، عدم صحیح مدیریت زمان در زندگی است. باید در سن جوانی خیلی حساب شده عمل کنیم. یکی از پیرمردان با صفای شهرمان به نام حاج قدرت ا.. ربیعی که چند سال پیش به رحمت خدا رفت، همیشه جمله ای کوتاه اما پر مغز را به مردم هدیه می داد. وقتی کسانی را می دید که برای کسب مال دنیا بیش از حد نیاز تلاش می کنند و شب و روز خود را نمی شناسند، می گفت: "پسرم، جوانی ات را قاتق کن"
روی سخنم با کسانی نیست که مجبورند به خاطر سیر کردن شکم زن و بچه و پرداختن اجاره خانه و ... از صبح تا شب بدوند. اینگونه افراد که متأسفانه تعدادشان هم در جامعه ی ما کم نیست، مجبورند برای گذران عمر، تلاش مضاعف بکنند، که آبرویشان محفوظ بماند. صحبت در باره ی این بندگان خوب خدا مقوله ی دیگری را می طلبد. روی سخنم با کسانی است که در حد معمول شغلی با درآمد مکفی و وسایل زندگی معمولی دارند، اما به زعم خودشان برای بهتر شدن وضع زندگی شان بیش از حد تلاش می کنند و برای کسب ثروت به هر دری می زنند. بعضی از این افراد به قدری عاشق اسکناس شده اند، که بتدریج زن و بچه ی خود را هم فراموش می کنند. فراموش می کنند که فرزندانشان از آنان پدر می خواهند، نه ماشین پول چاپ کنی.
باید تلاش کنیم از مال ثروت مان در کنار فرزندانمان استفاده ی بهینه بنماییم و بر لحظه های شاد خود بیفزاییم. چه فایده ای دارد ما در سن جوانی و میانسالی از مواهب زندگی استفاده نکنیم، اما فرزندانمان بعد از مرگ ما با ثروت ما شنگول باشند!؟ جنوبی ها و خوزستانی های ما یک اخلاق خوبی که دارند، زیاد اهل پس انداز و خرید مِلک و ... نیستند. آنها سعی می کنند با پولی که به دست می آورند، حد اکثر شادی را برای خود و خانواده شان به ارمغان آورند. برعکس در شهر ما، ما همه چیز را برای پیری و کوری مان می خواهیم. بیشتر اوقات برای زمان مبادا، لحظه لحظه عمر خود را به سختی و بدبختی سپری می کنیم. البته باید حد تعادل را چه در خرج کردن و چه در پس انداز کردن، حفظ کنیم. اگر دقت کنید، بسیاری از ما تا جوان هستیم، سفرهای زیارتی تفریحی را بر خود حرام می کنیم و می گوییم وقت سفر رفتن را نداریم. باید پول در آوریم. وقتی بازنشسته و پولدار شدیم و فرصت پیدا می کنیم، دیگر توان مسافرت رفتن نداریم و باید حسرت بخوریم.
در روایات ائمه ی معصومین هم می خوانیم، هر فردی باید در 24 ساعت برای کار و استراحت و عبادت خود برنامه داشته باشد. کسب ثروت برای تأمین نیازهای طبیعی زندگی نه تنها مذموم نیست، بلکه پسندیده است، اما به شرطی که انسان از حالت تعادل خارج نشود و خودش را بنده ی ثروت و مال نسازد. این ما هستیم که باید برای آسایش در زندگی از ثروت سواری بگیریم، نه اینکه ثروت خدای ما شود و ما روزبه روز به آن سواری بدهیم.