اگر موسوی سال ۸۸ پیروز میشد، طبعاً بخشی از تیم انتخاباتیاش دولت او را تشکیل میدادند؛ امثال علی ربیعی و عباس آخوندی و بیژن زنگنه و حسن روحانی و محمدباقر نوبخت که کارنامه آنها در دولت روحانی عیان شد.
به گزارش شهدای ایران، روزنامه شرق در بخشی از یک گزارش خود در مورد دولت احتمالی میرحسین موسوی
در سال ۸۸ مینویسد: «تغییر دولتها در این چهار دهه گذشته صرفاً در «صورت»
رخ داده است؛ چیزی شبیه تغییرات روبنایی. شاید اگر دولت میرحسین موسوی در
سال ۸۸ به پیروزی میرسید جدال بین جماعتگرایی و جمهور مردم، از مرز
صورتبندیها فراتر رفته و زلزلهای در محتوای سیاستورزی به وجود میآورد.
پس بیدلیل نبود که میرحسین موسوی همچون بادام تلخی بود که اصولگرایان
حاضر به بلعیدن و هضم آن نبودند و اصلاحطلبان نیز صرفاً برای رسیدن به
قدرت، تلخی آن را تحمل میکردند... اگرچه میرحسین درصدد بود با جمهور مردم
به قدرت برسد، اما مترصد آن بود که محتوای این صورت را تغییر بدهد. اگر
چنین چیزی محقق میشد، جای زیادی برای اصلاحطلبان در دولت او باقی
نمیماند و بعید بود بازماندگان راست سنتی و اصولگرایان، دولت او را تا آخر
برمیتافتند...»
اگر موسوی سال ۸۸ پیروز میشد، طبعاً بخشی از تیم انتخاباتیاش دولت او را تشکیل میدادند؛ امثال علی ربیعی و عباس آخوندی و بیژن زنگنه و حسن روحانی و محمدباقر نوبخت که کارنامه آنها در دولت روحانی عیان شد. لذاست که کارشناسان معتقدند دولت احتمالی موسوی در سال ۸۸ چیزی فراتر از دولت روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ نمیبود. با این حال، چون در ایران، در خلال تبلیغات انتخابات، به طور رسمی اعضای کابینه معرفی نمیشوند، پس از شکست، میتوان هر ادعایی کرد که ما اگر بودیم، چنین و چنان میکردیم! زلزله موسوی سال ۸۸ رخ داد و هشت ماه آشوب و فتنه در داخل و جری کردن غرب در اعمال تحریمهای بیشتر از خارج بود؛ او توان زلزله دیگری نداشت.
اما مطلب شرق دو نکته جالب توجه دیگر هم دارد:
اول آنکه میگوید اگر موسوی با جمهور به پیروزی میرسید... در حالی که جمهور مردم او را نخواستند و خواسته موسوی هم در این میان مهم نیست. میگویند طرف ماست به دریا میریخت، پرسیدند چه میکنی؟ گفت دوغ درست میکنم؛ گفتند نمیشود که! گفت بله، ولی اگر بشود، چه چیزی میشود!
دوم آنکه شرق معتقد است حمایت اصلاحطلبان از موسوی، «صرفاً» برای «رسیدن به قدرت» بوده است و به همین دلیل هم او را «تحمل» میکردند. این همان اتهامی که منتقدان اصلاحات همواره این جریان را با آن روبهرو میکنند. اینکه مبنای حمایتهای انتخاباتی از افراد، ربطی به گفتمان و ایدئولوژی ندارد و صرفاً برای رسیدن به قدرت است.
اصلاحطلبان دور کسی جمع میشوند که او را نردبان رسیدن به قدرت تشخیص دهند.
اگر موسوی سال ۸۸ پیروز میشد، طبعاً بخشی از تیم انتخاباتیاش دولت او را تشکیل میدادند؛ امثال علی ربیعی و عباس آخوندی و بیژن زنگنه و حسن روحانی و محمدباقر نوبخت که کارنامه آنها در دولت روحانی عیان شد. لذاست که کارشناسان معتقدند دولت احتمالی موسوی در سال ۸۸ چیزی فراتر از دولت روحانی در سالهای ۹۲ و ۹۶ نمیبود. با این حال، چون در ایران، در خلال تبلیغات انتخابات، به طور رسمی اعضای کابینه معرفی نمیشوند، پس از شکست، میتوان هر ادعایی کرد که ما اگر بودیم، چنین و چنان میکردیم! زلزله موسوی سال ۸۸ رخ داد و هشت ماه آشوب و فتنه در داخل و جری کردن غرب در اعمال تحریمهای بیشتر از خارج بود؛ او توان زلزله دیگری نداشت.
اما مطلب شرق دو نکته جالب توجه دیگر هم دارد:
اول آنکه میگوید اگر موسوی با جمهور به پیروزی میرسید... در حالی که جمهور مردم او را نخواستند و خواسته موسوی هم در این میان مهم نیست. میگویند طرف ماست به دریا میریخت، پرسیدند چه میکنی؟ گفت دوغ درست میکنم؛ گفتند نمیشود که! گفت بله، ولی اگر بشود، چه چیزی میشود!
دوم آنکه شرق معتقد است حمایت اصلاحطلبان از موسوی، «صرفاً» برای «رسیدن به قدرت» بوده است و به همین دلیل هم او را «تحمل» میکردند. این همان اتهامی که منتقدان اصلاحات همواره این جریان را با آن روبهرو میکنند. اینکه مبنای حمایتهای انتخاباتی از افراد، ربطی به گفتمان و ایدئولوژی ندارد و صرفاً برای رسیدن به قدرت است.
اصلاحطلبان دور کسی جمع میشوند که او را نردبان رسیدن به قدرت تشخیص دهند.