حقوق های نجومی بازگیران:
کارگردان برنامه «نشان ارادت» از چهرههای معروفی گفت که برای حضور در این برنامه مناسبتی درخواستهای مالی سنگینی داشتند.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران، در طول سالهای اخیر برنامهسازی مناسبتی در تلویزیون ما رونق فراوانی
یافته است. در این مدت برنامهسازان فراونی بودند که در مناسبتهای مذهبی
مختلف، همچون ماه مبارک رمضان، ایام محرم و صفر و... با ایدههای مختلف
مهمان خانههای مردم شدند، اما تعداد کمی از آنها توانستند خودشان را در
اذهان مخاطبان سیما ماندگار کنند.
شاید دلیل اصلی این عدم ماندگاری در بسیاری از این مدل برنامهها، شباهت آنها در ساختار و محتواست. در اکثر این قبیل برنامهها یک مجری، در مقابل یک کارشناس مذهبی مینشیند و یک برنامه گفتوگو محور را برای پخش آماده میکنند.
گفتوگوهایی که بعضا سوالات و نکات مطرح شده در آنها، نیز یکسان است. اگرچه در این میان بودند برنامههایی که تلاش کردند ساختار و محتوای متفاوتی داشته باشن و برنامه صرفا با چند کارشناس مذهبی ثابت به روی آنتن نفرستند. «نشان ارادت» یکی از همین برنامههاست که فصل دوم آن این روزها از شبکه دوم سیما در حال پخش است، برنامهای که در آن مجری را در قاب تصویر نمیبینیم و مهمانهایش هم چهرههایی از اصناف مختلف هستند. اگرچه این برنامه نیز ضعفهایی (از انتخاب برخی مهمانها گرفته تا نوع پرداخت به خاطراتشان و...) دارد، اما در این دو فصل توانسته عملکرد قابل قبولی داشته باشد. در همین خصوص با محمدعلی بای، کارگردان جوان این برنامه گفتوگو کردیم.
پیش از فصل دوم «نشان ارادت» هم سابقه کارگردانی برنامه مناسبتی داشتید؟
بای: این سومین همکاری من با پویان هدایتی بود، دو فصل در برنامه «نشان ارادت» و یک فصل هم «حس مشترک» با او کار کردم. تقریبا هروقت به ایام محرم نزدیک میشویم، منتظر تماس او هستم.
چالش اصلی شما به عنوان کارگردان در زمان ساخت این مدل برنامهها چیست؟
بای: مهمترین چالش این مدل برنامهسازی در مناسبتها این است که اگر یک خطای کوچک داشته باشید، اول شرمنده خودتان میشوید و بعد شرمنده مردم و دستگاه اهل بیت. ساخت این برنامهها مثل راه رفتن روی لبه تیغ است، مثلا مهمانها برخی صحبتها را مطرح میکنند و تو نمیدانی که از این صحبتها استفاده کنی یا نه. چالش بعدی هم برنامهریزی برای استفاده درست از زمان برنامه است. «نشان ارادت» برنامهای ۲۵ دقیقهای است که نزدیک به ۷ دقیقه آن برای بخشهایی مثل آیتمهای میانی، تیتراژ و میانبرنامه استفاده میشود و مابقی زمان خالص گفتوگو با مهمان است. اما مهمان وقتی مثلا نزدیک به یک ساعت صحبت میکند و انصافا حرفهای خوبی هم میزند، شما درگیر این مسئله میشوی که چه بخشی از حرفهایش را حذف کنید و این واقعا اذیت کننده است.
برنامه شما مهمان، نقش محوری دارد، مهمانهای «نشان ارادت» را با چه فرمولی انتخاب میکنید؟
بای: ما از همه قشری مهمان داشتیم مخصوصا در این فصل که طیف خیلی وسیعی را شامل میشد. معاون رئیس جمهور، وزیر، نماینده مجلس، رئیس شورای شهر، اعضای شورای شهر، هنرمند، ورزشکار و فعالان اجتماعی و مذهبی مثل موکب داران مسیر پیادهروی اربعین یا پرچمداران که تمام پرچمهای حرم امام حسین (ع) را در این سالها تولید کرده و حالا نگه داری میکنند و در هیئتها و اماکن مختلف میچرخانند.
باتوجه به گستردگی این مواردی که گفتید، چه ویژگی مهمی برای انتخاب نهایی مدنظرتان بود؟
بای: مهمانهای برنامه همه به نوعی بخش مهمی از زندگیشان با امام حسین (ع) گره خورده است. ما مهمانها را طوری انتخاب کردیم که هرکدام داستان خاص خود را داشته باشند و فقط روبروی دوربین ننشیند و یک سری حرف ساده و تکراری بزنند و بروند. همه این افراد داستانی شخصی از ارادتشان به امام و یارانش داشتند که این برای ما جذاب بود.
شما در این برنامه ۶۰ مهمان داشتید، قصه و روایت کدام یکی از آنها برای خودتان از بقیه جذابتر بود؟
بای: عزیزی در برنامه حضور داشت که به دلیل برخی مشکلات خانوادگی از امام حسین (ع) و اهل بیت و خدا بریده بود. تاحدی که طبق گفته خودش پول خرج میکرد و مهمانی میداد تا دوست و آشناهایش را هم از دین جدا کند. بر علیه ائمه کتاب میخواند و سعی میکرد روز به روز مخالفتش با دین بیشتر کند. تا اینکه به خاطر مسئلهای به زندان میافتد و در زمانی که زندانی بود، در روز اربعین گروه پرچمداران حرم سیدالشهدا (ع) به زندان میروند تا پرچم متبرک حرم را بین زندانیان بگردانند. این شخص در آن جا متحول می شو و بعد دنبال نشانهای دیگر برای تغییر کردن و امام حسینی شدن میگردد، به سراغ رئیس پرچمداران میرود و نشانهای دیگر درخواست میکند تا راهش را درست کند. پرچمدار هم انگشتری که نگین آن از سنگ متبرک حرم امام حسین بوده به این شخص میدهد و از اینجا به بعد خط او کلا عوض میشود.
بعد از یکی دو هفته نیز همانطور که خیلی اتفاقی به زندان افتاده بود، خیلی اتفاقی بیرون میآید و حالا یکی از اعضای گروه پرچمداران است. این داستان عجیب مهمان برنامه خود من را خیلی تکان داد و زمانی که پخش شود میبینید قصه عاشقی او چه داستان عجیبی است.
وقتی برای دعوت از افراد مختلف با آنها تماس میگرفتید راحت قبول میکردند که در مقابل دوربین شما بنشینند؟
بای: زمانی که تیم تحلیلگر و انتخاب سوژه برنامه، گزینههای پیشنهادی برای حضور در برنامه را معرفی میکرد، با آنها برای حضور در استودیوی برنامه ارتباط میگرفتیم اما اینطور نبود که با همه افرادی که در لیست اولیه بودند، مصاحبه کنیم. همانطور که خیلیها بعد از تماس اول موافقت میکردند و میآمدند، خیلیها هم یا موافقت نمیکردند، یا ممنوعالتصویر بودند و تلویزیون اجازه حضورشان را نمیداد یا درخواستهای غیرمعقولی داشتند که نمیتوانستیم اجابت کنیم.
مثلا چه درخواستهای غیرمعقولی داشتند؟
بای: درخواستهای مالی سنگین. در چهار سال اخیر که قسمتم شده در ساخت برنامههای مناسبتی برای ایام محرم و صفر حضور داشتم، اتفاقی افتاده که واقعا ناراحتم کرده است. مثلا ما قصد دعوت از چهرهها یا اصطلاحا سلبریتیهایی را داشتیم که باتوجه به سبک زندگی و رفتارشان حس میکردیم حضورشان در برنامه و صحبت درباره امام حسین (ع)، میتواند برنامه جذابی باشد، اما تا بحث حضور در برنامه را مطرح میکردیم آنها درخواستهای مالی داشتند. مبالغی هم که درخواست میکنند، یک یا دو میلیون تومان نیست، ارقام سنگینی میگویند که ما باورمان نمیشود. بالاخره این برنامه برای امام حسین (ع) است و درخواستهای مالی اینچنینی واقعا عجیب غریب و ترسناک است.
یعنی چهرههای شناخته شدهای که خود را افراد مذهبی نشان میدهند، زمانی که میخواهند ارادتشان را به سیدالشهدا (ع) نشان دهند به دنبال مبالغ هنگفت هستند؟
بای: بله، طرف ظاهری دارد که معقول است و صداوسیما هم مشکلی با حضورش ندارد، اما برای مهمان شدن در این برنامه یا برنامههای مناسبتی مشابه مبلغی میگوید که واقعا برای منِ برنامهساز قابل هضم نیست. باید به این دسته از افراد گفت که تکلیفتان را مشخص کنید، یا این سمت هستید یا آن طرف. وقتی از صبح تا شب در رسانهها و فضای مجازی و گفتوگوهای مختلف دم از امام حسین (ع) میزنید، چرا برای حضور در برنامهای که متعلق به امام حسین (ع) است درخواستهای فضایی دارید؟
پس جدا از دردسر ممنوعالتصویریها، یک سری از مهمانها چون کیسهشان پر نمیشد نمیآمدند؟
بای: دقیقا. یک سری از مهمانها را صداوسیما اجازه نمیداد که در استودیوی «نشان ارادت» باشند، یک سری جیبشان اجازه نمیداد. اما شک ندارم این افراد اگر در واقعه عاشورا حضور داشتند، همگی در سپاه یزید بودند. قصد قضاوت کردن ندارم، شاید من یا شما هم در سپاه یزید بودیم، ولی این افرادی که برای این برنامه هم کیسه دوختهاند، در سپاه یزید علمدار بودند.
شاید دلیل اصلی این عدم ماندگاری در بسیاری از این مدل برنامهها، شباهت آنها در ساختار و محتواست. در اکثر این قبیل برنامهها یک مجری، در مقابل یک کارشناس مذهبی مینشیند و یک برنامه گفتوگو محور را برای پخش آماده میکنند.
گفتوگوهایی که بعضا سوالات و نکات مطرح شده در آنها، نیز یکسان است. اگرچه در این میان بودند برنامههایی که تلاش کردند ساختار و محتوای متفاوتی داشته باشن و برنامه صرفا با چند کارشناس مذهبی ثابت به روی آنتن نفرستند. «نشان ارادت» یکی از همین برنامههاست که فصل دوم آن این روزها از شبکه دوم سیما در حال پخش است، برنامهای که در آن مجری را در قاب تصویر نمیبینیم و مهمانهایش هم چهرههایی از اصناف مختلف هستند. اگرچه این برنامه نیز ضعفهایی (از انتخاب برخی مهمانها گرفته تا نوع پرداخت به خاطراتشان و...) دارد، اما در این دو فصل توانسته عملکرد قابل قبولی داشته باشد. در همین خصوص با محمدعلی بای، کارگردان جوان این برنامه گفتوگو کردیم.
پیش از فصل دوم «نشان ارادت» هم سابقه کارگردانی برنامه مناسبتی داشتید؟
بای: این سومین همکاری من با پویان هدایتی بود، دو فصل در برنامه «نشان ارادت» و یک فصل هم «حس مشترک» با او کار کردم. تقریبا هروقت به ایام محرم نزدیک میشویم، منتظر تماس او هستم.
چالش اصلی شما به عنوان کارگردان در زمان ساخت این مدل برنامهها چیست؟
بای: مهمترین چالش این مدل برنامهسازی در مناسبتها این است که اگر یک خطای کوچک داشته باشید، اول شرمنده خودتان میشوید و بعد شرمنده مردم و دستگاه اهل بیت. ساخت این برنامهها مثل راه رفتن روی لبه تیغ است، مثلا مهمانها برخی صحبتها را مطرح میکنند و تو نمیدانی که از این صحبتها استفاده کنی یا نه. چالش بعدی هم برنامهریزی برای استفاده درست از زمان برنامه است. «نشان ارادت» برنامهای ۲۵ دقیقهای است که نزدیک به ۷ دقیقه آن برای بخشهایی مثل آیتمهای میانی، تیتراژ و میانبرنامه استفاده میشود و مابقی زمان خالص گفتوگو با مهمان است. اما مهمان وقتی مثلا نزدیک به یک ساعت صحبت میکند و انصافا حرفهای خوبی هم میزند، شما درگیر این مسئله میشوی که چه بخشی از حرفهایش را حذف کنید و این واقعا اذیت کننده است.
برنامه شما مهمان، نقش محوری دارد، مهمانهای «نشان ارادت» را با چه فرمولی انتخاب میکنید؟
بای: ما از همه قشری مهمان داشتیم مخصوصا در این فصل که طیف خیلی وسیعی را شامل میشد. معاون رئیس جمهور، وزیر، نماینده مجلس، رئیس شورای شهر، اعضای شورای شهر، هنرمند، ورزشکار و فعالان اجتماعی و مذهبی مثل موکب داران مسیر پیادهروی اربعین یا پرچمداران که تمام پرچمهای حرم امام حسین (ع) را در این سالها تولید کرده و حالا نگه داری میکنند و در هیئتها و اماکن مختلف میچرخانند.
باتوجه به گستردگی این مواردی که گفتید، چه ویژگی مهمی برای انتخاب نهایی مدنظرتان بود؟
بای: مهمانهای برنامه همه به نوعی بخش مهمی از زندگیشان با امام حسین (ع) گره خورده است. ما مهمانها را طوری انتخاب کردیم که هرکدام داستان خاص خود را داشته باشند و فقط روبروی دوربین ننشیند و یک سری حرف ساده و تکراری بزنند و بروند. همه این افراد داستانی شخصی از ارادتشان به امام و یارانش داشتند که این برای ما جذاب بود.
شما در این برنامه ۶۰ مهمان داشتید، قصه و روایت کدام یکی از آنها برای خودتان از بقیه جذابتر بود؟
بای: عزیزی در برنامه حضور داشت که به دلیل برخی مشکلات خانوادگی از امام حسین (ع) و اهل بیت و خدا بریده بود. تاحدی که طبق گفته خودش پول خرج میکرد و مهمانی میداد تا دوست و آشناهایش را هم از دین جدا کند. بر علیه ائمه کتاب میخواند و سعی میکرد روز به روز مخالفتش با دین بیشتر کند. تا اینکه به خاطر مسئلهای به زندان میافتد و در زمانی که زندانی بود، در روز اربعین گروه پرچمداران حرم سیدالشهدا (ع) به زندان میروند تا پرچم متبرک حرم را بین زندانیان بگردانند. این شخص در آن جا متحول می شو و بعد دنبال نشانهای دیگر برای تغییر کردن و امام حسینی شدن میگردد، به سراغ رئیس پرچمداران میرود و نشانهای دیگر درخواست میکند تا راهش را درست کند. پرچمدار هم انگشتری که نگین آن از سنگ متبرک حرم امام حسین بوده به این شخص میدهد و از اینجا به بعد خط او کلا عوض میشود.
بعد از یکی دو هفته نیز همانطور که خیلی اتفاقی به زندان افتاده بود، خیلی اتفاقی بیرون میآید و حالا یکی از اعضای گروه پرچمداران است. این داستان عجیب مهمان برنامه خود من را خیلی تکان داد و زمانی که پخش شود میبینید قصه عاشقی او چه داستان عجیبی است.
وقتی برای دعوت از افراد مختلف با آنها تماس میگرفتید راحت قبول میکردند که در مقابل دوربین شما بنشینند؟
بای: زمانی که تیم تحلیلگر و انتخاب سوژه برنامه، گزینههای پیشنهادی برای حضور در برنامه را معرفی میکرد، با آنها برای حضور در استودیوی برنامه ارتباط میگرفتیم اما اینطور نبود که با همه افرادی که در لیست اولیه بودند، مصاحبه کنیم. همانطور که خیلیها بعد از تماس اول موافقت میکردند و میآمدند، خیلیها هم یا موافقت نمیکردند، یا ممنوعالتصویر بودند و تلویزیون اجازه حضورشان را نمیداد یا درخواستهای غیرمعقولی داشتند که نمیتوانستیم اجابت کنیم.
مثلا چه درخواستهای غیرمعقولی داشتند؟
بای: درخواستهای مالی سنگین. در چهار سال اخیر که قسمتم شده در ساخت برنامههای مناسبتی برای ایام محرم و صفر حضور داشتم، اتفاقی افتاده که واقعا ناراحتم کرده است. مثلا ما قصد دعوت از چهرهها یا اصطلاحا سلبریتیهایی را داشتیم که باتوجه به سبک زندگی و رفتارشان حس میکردیم حضورشان در برنامه و صحبت درباره امام حسین (ع)، میتواند برنامه جذابی باشد، اما تا بحث حضور در برنامه را مطرح میکردیم آنها درخواستهای مالی داشتند. مبالغی هم که درخواست میکنند، یک یا دو میلیون تومان نیست، ارقام سنگینی میگویند که ما باورمان نمیشود. بالاخره این برنامه برای امام حسین (ع) است و درخواستهای مالی اینچنینی واقعا عجیب غریب و ترسناک است.
یعنی چهرههای شناخته شدهای که خود را افراد مذهبی نشان میدهند، زمانی که میخواهند ارادتشان را به سیدالشهدا (ع) نشان دهند به دنبال مبالغ هنگفت هستند؟
بای: بله، طرف ظاهری دارد که معقول است و صداوسیما هم مشکلی با حضورش ندارد، اما برای مهمان شدن در این برنامه یا برنامههای مناسبتی مشابه مبلغی میگوید که واقعا برای منِ برنامهساز قابل هضم نیست. باید به این دسته از افراد گفت که تکلیفتان را مشخص کنید، یا این سمت هستید یا آن طرف. وقتی از صبح تا شب در رسانهها و فضای مجازی و گفتوگوهای مختلف دم از امام حسین (ع) میزنید، چرا برای حضور در برنامهای که متعلق به امام حسین (ع) است درخواستهای فضایی دارید؟
پس جدا از دردسر ممنوعالتصویریها، یک سری از مهمانها چون کیسهشان پر نمیشد نمیآمدند؟
بای: دقیقا. یک سری از مهمانها را صداوسیما اجازه نمیداد که در استودیوی «نشان ارادت» باشند، یک سری جیبشان اجازه نمیداد. اما شک ندارم این افراد اگر در واقعه عاشورا حضور داشتند، همگی در سپاه یزید بودند. قصد قضاوت کردن ندارم، شاید من یا شما هم در سپاه یزید بودیم، ولی این افرادی که برای این برنامه هم کیسه دوختهاند، در سپاه یزید علمدار بودند.