بررسی واژه «صبغه» در قرآن
این کلمه دو بار در یک آیه به کار رفته است.صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ (بقره/ 138)؛ «رنگ (و نگار) خدایى (بپذیرید)؛ و خوشرنگ (ونگار)تر از خدا کیست؟ و ما تنها پرستشکنندگان اوییم». در مفردات راغب آمده است:«الصبغ: المصبوغ» صبغ اسم مفعول، یعنی رنگ شده است. راغب صبغه را عامل متمایز کننده بین انسان و حیوان میشمارد و فطرتی الهی میداند (راغب اصفهانی، مفردات، ص 475).
نویسندة لسانالعرب میافزاید:«صبغةالله» به معنای دین خدا و فطرت خدایی است، و «الصبغ»، یعنی فرورفتن در چیز سیّال مانند آب و به تغییر نیز صبغ گفته میشود». (ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج8، ص 437 ـ 438).
از امام صادق (ع) نقل شده است: «اتّبعوا صبغة الله»؛ یعنی از اسلام که مقتضای فطرت الهی است، پیروی کنید (طبرسی، فضل بن الحسن، مجمعالبیان، ج2، ص 79).در تفسیر «صبغة» مواردی همچون رنگ، وحدت، عظمت، پاکی، پرهیزکاری، عدالت و مساوات، برادری و برابری، توحید، اخلاص و بالاخره رنگ بیرنگی و حذف همه رنگها بیان شده است (مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج1، ص473). در روایات اهلسنت نیز نمونههایی هست که تعبیر صبغةالله تا اندازهای جنبة فیزیکی پیدا میکند و مادی میشود، مثلاً ابن ابینجار در تاریخ بغداد از ابن عباس نقل میکند: منظور از صبغةالله رنگ سفید است (طباطبایی، همان، ج10، ص475).
در میان مسیحیان معمول بود که نوزاد را غسل تعمید میدادند و گاهی ادویة مخصوصی که زرد رنگ بود، به آب میافزودند و میگفتند این غسل به ویژه با این رنگ خاص باعث تطهیر نوزاد از گناه ذاتیاش میشود که از آدم به ارث برده است (مکارم شیرازی، همان، ج1، ص473، طبرسی، فضلبنحسن، طبرسی، مجمعالبیان، ج2، ص79 و ر.ک. به: رضاییاصفهانی، تفسیرمهر، ج1، ص417).
قرآن خط بطلان بر این مطلب بیاساس میکشد و با تعبیری بسیار لطیف، زیبا و کنایی میفرماید: تنها رنگ خدایی را بپذیرید که همان رنگ ایمان، توحید خالص و اسلام است. منظور از رنگ خداوند، بیرنگی است که رنگ توحید واخلاص میباشد و همه رنگهای نژادی، خرافات، نفاق و شرک در پرتو آن حذف میشود (رضایی اصفهانی، همان، ج1، ص417).
انسان ناچار است در زندگی رنگی را بپذیرد و بهترین رنگ آن است که ارزان، چشمنواز، باصفا، بادوام و زودیاب باشد؛ یعنی در هر مکان و زمانی یافت شود و رنگ خدایی اینگونه است. هم رنگ با فطرت، و منطق است و چشم اولیای خدا را نوازش میدهد و خریدار آن خدا و بهای آن بهشت است، پس از میان رنگها رنگ خدایی بهترین و زیباترین رنگ است وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً؛ البته تا انسان رنگ هوسها، نژادها و قبیلهها را کنار نگذارد، نمیتواند رنگ وحدت، برادری و تسلیم را بپذیرد و رنگ خدایی پیدا کند (همو، ص 418).
بررسی
قرآن کریم برای اولین بار علاوه بر رنگهای محسوس و مادی، یک رنگ معنوی را هم مطرح کرده است که فراتر از همه رنگهای مادی است و در واقع همان رنگ بیرنگی است. و این خود از اسرار و شگفتیهای قرآن است؛ البته اعجاز علمی نیست، زیرا یک بحث علمی به معنای علوم تجربی شمرده نمیشود.
دوم) بررسی آیات گروه دوم (رنگهای خاص)
1ـ رنگ زرد
ارزیابی دانشگاههای لوئیزیانا و پوردو در آمریکا نشان میدهد که رنگ زرد حالت شعف و سرور را بازگو میکند و این همان مطلبی است که قرآن پانزده قرن قبل بیان فرمود: صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ (بقره/ 69) «زرد اندک متمایل به پررنگی که ناظرین را به نشاط و مسرّت میرساند» (پاکنژاد، همان، ج5، ص143). رنگ زرد تحریک کنندة فکری است. بر کمبود فکری روحی مؤثر است و برخی حالات عصبی را آرام میکند. شاید به همین خاطر است که این رنگ برای اتاق مطالعه پیشنهاد شده است (همو، ص157). زرد گرم کننده و از رنگهای گرم است و آزمایشهای روانشناسی ثابتکرده که زرد زیاد خوشحالی بخش است (همو).
زرد باعث افزاش سوخت و ساز بدن است و چون از بقیه رنگها زودتر دیده میشود، به دلیل نور زیادی که منعکس میکند، بیشتر از بقیه رنگها برای جلب توجه استفاده میشود (اصغری نژاد، دنیای هنر رنگ و نقاشی، سایت Atab، تأثیر رنگها بر رفتار انسانها). در رنگ درمانی طبق آن چه از بوعلیسینا طبیب ایرانی در کتاب قانون نقل شده است، رنگ زرد التهاب و درد را کاهش میدهد (پائولین ویلز، همان، ص 15).
برای تحریک ذهن نیز از نور زرد استفاده میشود. زرد فزایندة نیرو است. زندگی در فضای زرد انسان را فعال میکند (با طلوع اشعه زرد خورشید انسانها برای فعالیت دوباره آماده میشوند). در بیمارستانهای روانی بیماران منزوی و بیتحرک را با قرار دادن در نور و رنگ زرد مداوا میکنند (آیتاللهی، همان، س 6، ش21، ص3). زرد یک دست آزار دهنده و اگر متغیر باشد، شادیآفرین است. زرد سبب بیخوابی، هیجان، اضطراب و تلاطم فکری میشود. زرد گرمترین رنگ طیف خورشید است (همو، ص2).
رنگ طلایی که مخلوط نارنجی و زرد است، گرم و درخشان است و با عرفان، الوهیت و تقدس پیوند دارد؛ همانطور که گنبدهای حرم ائمه زرد طلایی است. این رنگ برای درمان افسردگی به کار میرود. پزشکیِ آنژوپاسفیک مدعی است که رنگ طلایی گردش خون را روانتر میکند و گرمای بدن را افزایش میدهد، و سامانة عصبی را فعال میسازد (پائولین ویلز، همان، ص 56). بیشتر رنگشناسان معتقدند رنگ زرد، شاد و فرح بخش است (محمودی، احمد، رنگ در قرآن). رنگ زرد در قرآنکریم با واژههای «صفر، صفراء و مصفراً» پنج بار در آیات زیر آمده است. 1. بقره/ 69؛ 2. روم/ 51؛ 3. زمر/ 21؛ 4. حدید/ 20؛ 5. مرسلات/ 33.
به طورکلی رنگ زرد در قرآن گاهی شادیآفرین و مایه سرور و حیاتبخش و گاهی غمانگیز و گویای مرگ و نابودی است. شاید علت این تفاوت تأثیر در مراتب مختلف رنگها است؛ مثلاً رنگ زرد پررنگ و طلایی، زرد کمرنگ، زرد مایل به قهوهای و غیره. که هرکدام تأثیری متفاوت از دیگری دارد. هنگامی که زرد به قهوهای میگراید، مانند برگهای پاییزی، حالت مسرت بخشی خود را از دست میدهد. قرآنکریم با توجه به آثار روانی رنگ زرد در آیاتی، به این رنگ توجه میکند. خداوند درباره گاو بنیاسرائیل مستقیم به اثر شادیبخشی رنگ زرد اشاره میفرماید.
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ (بقره/69)؛ «گفتند: «براى ما از پروردگارت بخواه تا روشن بیان کند برایمان که رنگ آن (گاو) چگونه است؟» (موسى) گفت که او مىگوید: «در حقیقت آن گاوى زرد است که رنگش یک دست است که بینندگان را شاد مىسازد».
از ابنعباس نیز نقل شده که مراد شدیدة الصفرة (زرد پررنگ) است (طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن). علامه طباطبایی در معنای آیه میفرماید: «صفراء فاقع شدید الصفرة فی صفاء لونها» (طباطبایی، همان، ج1، ص 202)؛ یعنی زرد پررنگ و خالص. باید توجه داشت که رنگ زرد در آیه همراه واژة «فاقع» آمده که به معنای شدت رنگ است و بیشتر درباره زرد و قرمز به کار میرود؛ بنابراین واژه «فاقع» نشان از پررنگ بودن زرد دارد، مانند رنگ طلایی که همان زرد پررنگ است.رنگ طلایی از طیف زرد جذّاب و مسرّت بخش و نماد آخرت و ایمان است. از این آیه یک قانون کلی درباره رنگها به دست میآید؛ این که رنگها در روحیه افراد تأثیرهای مثبت و منفی دارند؛ مثلاً زرد موجب شادی و سرور، و سیاه باغث غم و اندوه است.
شاید بتوان گفت این آیه به تأثیر روان شناختی رنگها اشاره کرده است (رضایی اصفهانی، همان، ج1، ص 300، استاد رضایی مطلب را با شاید بیان کرده، چون احتمال داده (تسرالناظرین) به بقره برگردد؛ نه به رنگ آن. در حالی که فرموده است «لونها تسرّالناظرین» و این صراحت دارد در این که مسرت بخش بودن، اثر رنگ زرد گاو است؛ نه خاصیت خود گاو؛ به ویژه که نفرمود «تسرّ النّاس»؛ بلکه «ناظرین» گفت و آن چه برای بینندگان در آغاز جلب توجه میکند، رنگ اشیاء است).
بنابراین قرآن کریم چهارده قرن قبل در این آیه، به اثر شادی آفرین رنگ زرد اشاره و یک قانون کلی درباره تأثیر رنگها بیان نمود و جلوهای از ابعاد اعجاز علمی قرآن را به نمایش گذاشت و این نکتهای است که دانشمندان در قرون اخیر بدان اشاره کردهاند؛ در حالی که در قرون متمادی تاریخ اسلام، مورد توجه جمهور مفسران بود (آلوسی، همان، به نقل از: محمودی، رنگ در قرآن، ص73).
بعد از قرآن دانشمندان علم روانشناسی به خوبی به این ویژگی رنگ زرد و رنگهای دیگر پیبردند. در روایات نیز به آثار شادی بخش رنگ زرد اشاره شده است. از جمله امام صادق (ع) فرمود: «هر کس کفش زرد بپوشد تا زمانی که در پایش باشد در خوشحالی به سر میبرد». (حویزی، تفسیرنورالثقلین، ج1، ص 90). امام علی(ع) هم فرمود: «هر کس کفش زرد بپوشد، کدورت و غم و غصهاش کاهش مییابد». امام صادق (ع) در جای دیگری فرمود: «از کفش زرد استفاده کنید، زیرا سه ویژگی دارد: چشم را نورانی، قوه جنسی را تقویت و غم و غصه را برطرف میکند». امام (ع) در این روایت به خاصیت محرک بودن رنگ زرد اشاره کرده است.
بررسی
آیه به صراحت بر شادی بخش بودن رنگ زرد پررنگ دلالت دارد و ظاهراً این راز قبل از قرآن بیان نشده بود آیه در این صورت میتواند نوعی اعجاز علمی در بحث رنگها باشد. یکی دیگر از کاربردهای قرآنی رنگ زرد، دربارة آتش جهنم است. قرآن آتش جهنم را به شتران زرد مو تشبیه کرده است:إِنَّهَا تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ، کَأَنَّهُ جِمَالَةٌ صُفْرٌ (مرسلات/32 و33)؛ «که آن (آتش) شرارههایى همچون قصرى(عظیم) مىافکند؛ چنانکه گویى (خصوصیات) آن (همچون) شتران زرد است».
«جمالة» جمع جَمَل به معنای شتر و «صُفر» جمع اَصَفر به معنای رنگ زرد میباشد و گاه به رنگهای تیره و متمایل به سیاه هم گفته میشود؛ ولی در این جا همان معنای اوّل مناسبتر است؛ زیرا جرقههای آتش، زرد متمایل به سرخ است (مکارم شیرازی، همان، ج 25، ص 419). شاید وجه شبه در تشبیه شرارههای آتش به شتران زرد مو، حرارت و گرمی همراه با درخشش نور خیره کنندة زرد باشد. این تشبیه در واقع حکایت از گرما و درخشندگی شرارههای آتش نیز دارد؛ همانند شتران زرد مویی که عرب آن روز در زندگی با آنها محشور بود و از پشم آنها برای لباس استفاده میکرد.
قرآن کریم به رنگ زرد در خصوص پژمردگی و زردی گیاهان در پاییز نیز اشاره میکند: أَلَمْ تَرَأَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرَى لِأُوْلِی الْأَلْبَابِ (زمر/21)؛ «آیا نظر نکردهاى که خدا از آسمان آبى فروفرستاد و آن را به چشمههایى که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیلهى آن زراعتى را با رنگهاى متفاوتش بیرون مىآورد؛ سپس خشک مىگردد، پس آن را زرد مى بینى؛ سپس آن را درهم شکسته مىگرداند؟! قطعاً، در این (مطلب) تذکّرى براى خردمندان است».
خداوند در این آیه رنگ زرد را برای حالت پژمردگی و مرگ به کار برده است که با کاربرد آن در آیه 69 سورة بقره که رنگ زرد را مسرّتبخش در تعارض است، به ظاهر نمیسازد، گویا این اختلاف تعبیر به خاطر گوناگونی رنگهای زرد است. زرد گاهی سیر و پررنگ و گاهی بیحال و کمرنگ است. زمانی طلایی رنگ و برخی مواقع هم مایل به قهوهای است که هرکدام آثار مخصوص خود را دارند؛ چنانکه دانشمندان روانشناسی نیز به آثار مختلف هر یک اشاره کردهاند.
بررسی
در آیات (مرسلات/ 32؛ زمر/ 21) به یکی دیگر از آثار رنگ زرد؛ یعنی گرمی و حرارت بخشی و درخشش و نیز نماد پژمردگی و نابودی اشاره شده است و این که رنگ زرد با توجه به آثار متضاد آن، باید درجههای مختلفی داشته باشد. با تدبر بیشتر در این آیات میتوان به نکات مهمی دست یافت.
2ـ رنگ سبز
رنگ سبز زیباترین رنگی است که ده بار در قرآن مطرح شده و در چند آیه به بساط بهشتیان و لباسهای ابریشمی و حریرهای سبز رنگ آنان اشاره شده است. همچنین رنگ گیاهان سبز هم چند بار در قرآن تکرار شده است. سبز، انتقال دهنده شادی، انبساط خاطر و بهجت است. نماد رویش، حیات و زندگی است. رنگ سبز در نظر روانشناسان آرامشبخش ترین رنگها و نشانه حیات، رویش و جاودانگی است (نساجی زوّاره، اسماعیل، رنگ سبز، رنگ تعلق، آرامش، درسهایی از مکتب اسلام، س48، ش8، ص2). سبزرنگ صبر، شکیبایی، بردباری و پایداری است.
تقویت کننده و محرّک چشم آرامش بخش و استراحت دهنده است. امام کاظم7 فرمود: سه چیز نور چشم را زیاد میکند [و در روایتی دیگر سه چیز غم و اندوه را از دل بیرون میکند] نگاه به سبزه، نگاه به آب روان و نگاه به صورت زیبا (مجلسی، بحارالانوار، ج 104، ص 45، ح10). رنگ سبز از آمیختن دو رنگ زرد و آبی به دست میآید و رنگ وسط و متعادل است؛ نه مانند زرد اثر محرک و هیجانآور دارد، نه مثل آبی مسکّن و غیرفعال و سرد است. این رنگ گویای ثبات عقیده و خودشناسی است (لوثر، روانشناسی رنگها، ص 83).
سبز نماد ایمان و کمال و رنگ بهشتی است و چون در رنگ سبز ایمان و اطمینان مشهود است، نزد مسلمانان رنگ مقدس شمرده میشود و مردم میان این رنگ و پیامبراکرم و اهلبیت طاهرین و اولادشان ارتباط برقرار میکنند (ابوطالبی، مفاهیم نمادین رنگها، ص 125). قرآن مجید عنایت ویژهای به این رنگ دارد و در هفت مورد به سبزی گیاهان و روییدنیهای سطح زمین اشاره کرده و این مسأله را نشانهای برای اهل ایمان دانسته است، از جمله:أَلَمْ تَرَأَنَّاللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (حج/ 63)؛ «آیا نظر نکردهاى که خدا از آسمان آبى فرو فرستاد، پس زمین سرسبز گردید؟ که خدا لطیف [و] آگاه است».
قسمت اعظمی از کرة زمین را پوشش گیاهان سبز پوشاندهاند، از قبیل جنگلها، مراتع و باغها. این رنگ اثر شگفتی در آرامش روان انسان و حیوانات دارد و در لسان روایات، نگاه کردن به سبزهزارها اندوه را بر طرف میکند. خداوند طبیعت و گیاهان سرسبز را مظهر مسرّت و شادی معرفی میکند. فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ (نمل/60)؛ «و به وسیله آن، باغهایى زیبا و سرورانگیز رویاندیم».
راغب اصفهانی در تعریف بهجت آورده است: «البهجة حسن الون وظهور السرور فیه»، بهجت زیبایی رنگ و آشکار شدن سرور و شادی در آن است.با توجه به اینکه باغها سرسبزند و قرآن باغهای سرسبز را شادیبخش میداند، آیه میتواند به اثر شادی آفرین و اندوهزدای رنگ سبز اشاره داشته باشد و گویای اعجاز علمی رنگ سبز در قرآن باشد. دکتر پاک نژاد نیز با اشاره به آیه مذکور، آن را مظهر اعجاز قرآن میداند (پاکنژاد، همان، ج 5، 157).
رنگ سبز در فرهنگ قرآن، رنگ بهشت و بهشتیان است. قرآن سبزی لباسها و فرشهای بهشتی و روکش پشتیهای آن را به زیبایی به تصویر میکشد. بهشت محل جاوید و خانه قرار و آرامش است، پس این آرامش از هر لحاظ برای آنان فراهم میباشد؛ حتی در نوع رنگهای به کار رفته در بهشت. به همین دلیل رنگ بهشت، لباس و تخت بهشتیان سبز است.
قرآن کریم در یک مورد، رنگ خود بهشت (مدهامتان در سوره الرحمن به معنای دو بهشتی است که در نهایت سرسبزیاند) و در دو مورد، رنگ لباس بهشتیان و در یک مورد، تکیهگاه آنان را سبز معرفی میکند.وَیَلْبَسُونَ ثِیَاباً خُضْراً مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ...؛ (کهف/ 31)؛ «و لباسهایى سبز، از حریر نازک و ضخیم، مىپوشند».مُتُّکِئِینَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِیٍّ حِسَانٍ (رحمان/ 76)؛ «در حالى که (بهشتیان) بر بالشهاى سبز و (فرشهاى) کمیابِ زیبا تکیه زدهاند».عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ (انسان/ 21)؛ «بر فرازشان لباسهاى سبز حریر نازک و حریر ضخیم است».
پیامبر اکرم9 نیز با توجه به این آیات کریمه گاهی لباس سبز میپوشید. در روایت هست که ایشان از لباس سبز خوشش میآمد و قبای دیبای سبز رنگی داشت. غزالی در احیاء العلوم میگوید:«پیامبر از لباس سبز خوشش میآمد و قبایی از سندس داشت که هرگاه آن را میپوشید، رنگ سبز آن با سفیدی صورت ایشان زیبا بود» (طباطبایی، سننالنبی، ص 174).
رنگ سبز نماد حیات و جاودانگی ایمان و کمال است و این در بهشت به خوبی جلوهگر شده است. خدا در سورة مبارکة الرحمن، در آیه 64 میفرماید: مُدْهَامَّتَانِ. ادهیام به معنای شدت رنگ سبز است، تا حدّی که مایل به سیاهی است (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص125) و این از اوصاف دو بهشتی است که در سورة الرحمن بیان شده است. مکمّل رنگ سبز، قرمز است (پائولین، رنگها و تأثیرات درمانیشان، ص 105). خداوند در سورة یس، قرمزی آتش و سبزی درخت را کنار هم ذکر میکند.
الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِنْهُ تُوقِدُونَ (یس/80)؛ «(همان) کسى که براى شما از درخت سبز، آتشى قرار داد و شما در هنگام (نیاز) از آن (آتش) مىافروزید». رنگ سبز از وفور نعمت و فراوانی سخن میگوید؛ همان گونه که حضرت یوسف هفت خوشة سبز را به هفت سال فراوانی نعمت تعبیر کرد. بهجت بخش بودن باغهای سرسبز که در آیه 60 سوره نمل آمد حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ به این اثر رنگ سبز اشاره دارد که میتواند از اشارههای علمی قرآن یا شاید معجزات علمی قرآن باشد.
دکتر پاکنژاد بعد از نام بردن برخی از خواص رنگ سبز، مانند آرامبخشی، ایجاد حس توازن در همه جنبههای شخصیت انسان، بشّاشکنندة سامانة عصبی، خنک کنندة خون و درمانگر فشار خون بالا، میگوید تمام این آثار در آیه حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ آمده است و در حدیث امام کاظم7 نیز که میفرماید سه چیز حزن و اندوه را از قلب میزداید، از سرسبزی، یاد شده است (پاکنژاد، همان، ج5، ص157).
بررسی
در مجموع از اشارات قرآن کریم و تحقیقات دانشمندان روشن میشود که رنگ سبز از رنگهای شادیآور و از نشانههای پرورگار عالمیان است و به توحید ربوبی دلالت دارد؛ چون همان کسی که انسان را خلق کرد، این طبیعت سرسبز و زیبا و مسرّت بخش را برای او آفرید و نهایت و پیوستگی و ارتباط و نظم در کل این مجموعه هست و بین تک تک اجزای این مجموعه هماهنگی وجود دارد که بر وجود خالق و مدبّر یگانه و حکیم دلالت میکند.
3ـ رنگ قرمز
رنگ قرمز انرژی دهنده و محرک بسیار قوی است. به گفته بوعلی سینا فشار خون را بالا میبرد، جزء رنگهای گرم است (پائولین، همان، ص 15 و 105)، به هضم غذا کمک میکند و سفره قرمز اشتها را زیاد میکند (پاکنژاد، همان، ج 5، ص 138). ذائقه انسان تحت شعاع بینایی است، به همین جهت قرآن کریم دستور میدهد که انسان به غذای خویش نگاه کند فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ.
نوزاد از ابتدا این رنگ را میشناسد، نور قرمز در معالجه آبله موثر است. این رنگ تسکین دهنده است. اشتها را مرتب میکند و فشار خون را بالا میبرد (همان، ص155).قرمز به حدّی تحریک کننده است که نگاه به آن سردرد میآورد و رشد گیاه در نور قرمز به حداکثر میرسد (همو، ج 3، ص 243).
رنگ قرمز به خاطر خاصیت گرمازا و محرک خود، شهوت جنسی را تحریک میکند؛ به عنوان مثال در روایتی نقل شده است که امام باقر(ع) در خانه لباس سرخ پوشیده بودند. شخصی به ایشان عرض کرد جوانان شوخ این نوع لباس را میپوشند. حضرت فرمود: زینتهای خداوند را چه کسی حرام کرده است. آنگاه اشاره کردند که من تازه داماد شدهام (مجلسی، محمدباقر، حلیه المتقین، ص30). در روایت دیگر نقل شده است که پوشیدن لباس قرمز مکروه است؛ مگر برای کسی که تازه ازدواج کرده است (همو) که این خود بر محرک بودن این رنگ دلالت دارد. رنگ قرمز در قرآن کریم با واژة «حمر» تنها یک بار (فاطر/ 27) و با واژه «وردة» نیز یک بار (رحمن/ 37) آمده است.
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ (فاطر/ 27)؛ «آیا نظر نکردهاى که خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد، به وسیلهى آن محصولاتى که رنگهایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم و از کوهها راهها (و رگهها) ى سپید و سرخ، که رنگهایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟!».
خداوند در این آیه به اختلاف رنگ راهها و خطوط ایجاد شده و رگههای کوهها اشاره میکند که گاهی به رنگ قرمزند و این که خدا از میان همة رنگها، رنگ قرمز را بین سفید و سیاه ذکر کرد، شاید به خاطر غلبة آن میان کوهها باشد و شاید دلایل دیگری داشته باشد که کشف نشده است. به هر حال با اندک تأمل در این آیه، به جایگاه رنگ قرمز در زمینشناسی پی میبریم؛ زیرا کوههای سرخ رنگ منبع عظیم آتشفشانی و پیوسته در تلاطم است و نماد اصلی این کوهها، گرم و فعال بودن آنهاست و در اثر تغییرهای شیمیایی شروع به فوران میکنند (بلوردی، رنگها و پیامها در قرآن، مشکات، ص 14).
گفتیم که دکتر پاکنژاد و دکتر فتحی عبدالعزیز در این آیه، ادعای اعجاز در رنگ قرمز کردهاند، اما چون بر خلاف نظر مفسران است، نمیتوان آن را به طور قطعی تأیید کرد. علت رنگ قرمز برخی سنگها اکسیده شدن است و برخی از سنگها هم مثل سنگ گرانیت، از ابتدا سرخ رنگاند. از دیگر آیاتی که تابلوی زیبای رنگینی در آن خلق شده، آیه 37 سورة مبارکة الرحمن است. فَإِذَا انشَقَّتِ السَّماءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ؛ «پس هنگامى که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب گلگون گردد». «طبرسی» در توضیح «وردة» میگوید.
کلمه وردة در این آیه به معنای «گل سرخ» تداعی کنندة سرخی آسمان هنگام قیامت است که وجه تشبیه همان گرم بودن و فعال بودن زیاد است. آسمان روز قیامت به گل سرخ تشبیه شده است. (طبرسی، مجمعالبیان، ذیل آیه). وی در توضیح «الدهان» مینویسد:آسمان روز قیامت مانند روغنهای رنگارنگی است که پارهای از آنها بر پارهای دیگر ریخته میشود (آسمان همانند روغن مذاب گلگون گردد) (طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه). (همان).
قرمزشدن آسمان و شکافته شدن آن در آستانة قیامت حکایت از اوج گرما، هیجان و ترسی دارد که انسانها را فرا میگیرد؛ بنابراین در قرآن، قرمز برای رنگآمیزی روز قیامت نیز ذکر شده و حکایت از قرمز شدن آسمان در آستانة قیامت دارد و خود این رنگ بر ترس و هراس روز قیامت میافزاید.
بررسی
همین تشبیه روز قیامت به رنگ قرمز گل و روغن سرخ شده میتواند گویای این باشد که این رنگ جزء رنگهای محرّک و غمانگیز است و مانند سایر رنگهای تیره حالت هیجانانگیزی دارد و این تشبیه اشارهای به برخی آثار روانی این رنگ است.
4ـ رنگ آبی
این رنگ به صورت مستقیم یک بار در قرآن (طه/ 102)، به معنای حزن و اندوه، به کار رفته است. یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ زُرْقاً؛ «(همان) روزى که در شیپور دمیده مىشود؛ و خلافکاران را در آن روز، در حالى که (چشمانشان کور و) کبود است گرد مىآوریم!» رنگ آبی در این آیه دلالت بر ترس و وحشت نمیکند؛ جز آن که با رنگ سیاه ترکیب شود و مجرمان با بدنهای کبود در آن روز جمع میشوند (گزارش خواندنی از اعجاز رنگها، نشریه اعتدال).
«زُرقاً» آبی پر رنگ است و خود این واژه بر شدت آبی دلالت دارد؛ بر عکس آبی باز و کم رنگ که همان رنگ آسمان و دریاهاست که بسیار آرام بخش است (فتحی عبدالعزیز، الوان فی القرآن، ص 14). رنگ آبی آسمان اثر تسکینی شگرفی بر انسان میگذارد، لذا خداوند رنگ آسمان و اقیانوسها و دریاها (که تصویر آبی آسمان را در خود نشان میدهند) را به رنگ آبی مزین ساخت.
به این ترتیب خداوند حکیم زندگی انسان را بر اساس فطرت و نیاز روحی او رنگآمیزی کرد و این دلالت بر ربوبیت خدای واحد دارد. انسان وقتی به آسمان مینگرد، رنگ آبی را میبیند که آرامبخش است و چون به زمین مینگرد، رنگ سبز را میبیند که حالت مسرّتبخش و متعادلی به روان او میبخشد. آبی به دلیل همین خواص، بهترین رنگ برای کاشی کاری مساجد و زیارتگاهها میباشد. آسمان در شب به رنگ آبی تیره و کبود در میآید و چه زیباست که قرآن شب را مایه استراحت قرار داده است.
امام صادق (ع) در کتاب توحید مفضل با اشاره به رنگ کبود آسمان در شب میفرمایند: «پس تفکر کن که چگونه رنگ آسمان را کبود مایل، به سیاه قرار داد که نگاه کردن مکرر به آسمان، به دیده ضرر نرساند...» (محمودی، رنگ در قرآن، ص 78)؛ بنابراین جو زمین آبیهای مختلف ـ از آبی روز تا آبی سیاه شب ـ دارد. علامه طباطبایی دربارة مفهوم واژة زُرقاً در آیه مینویسد:«زرق جمع أزرق (آبی) میباشد که رنگی خاص است» (طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج14، ص226).
ایشان از بین همه تفاسیر، این تفسیر که مراد از زرقاً، عمی و نابیناشدن مجرمان در قیامت است را میپذیرد؛ چرا که شخص نابینا همهجا را آبی و کبود میبیند. و تفسیر دیگری که ایشان نمیپسندد آبیشدن چشم مجرمان است؛ چرا که در بین عرب این رنگ از مبغوضترین و زشتترین رنگهاست (پائولین، همان، ص 15).
برخی آثار رنگ آبی: از بوعلیسینا نقل شده است که آبی فشار خون را پایین میآورد (همو). آبی درد شکن، استراحت بخش، تسکین دهنده و مناسب برای درمان بیخوابی است (پاکنژاد، همان، ج5، ص157). رنگ آبی برای اتاق خواب پیشنهاد میشود؛ چرا که این رنگ آرامبخش و خوابآور است (پائولین، همان، ص95). آبی رنگ آرامش، الهام و آسودگی است. در آسم، فشار روحی، بیخوابی و فشارخون بالا رهاییبخش است. آبی تند و شفاف،نشانه احساسهای مذهبی، آبی کمرنگ نشانه ایمان به اعتقادی اصیل و آبی روشن نشانه وفاداری و صمیمیت است (همو، ص 59).
بررسی
قرآن هیچگاه برخلاف حکم قطعی علم سخن نمیگوید و اگر از نظر علمی رنگ آبی آرامبخش است، مراد رنگ آبی روشن است که قرآن به صراحت درباره آن اظهار نظری نکرده است و اگر قرآن کریم چهرة مجرمان را با آبی رنگآمیزی میکند، مرادش آبی تیره و مایل به سیاهی است؛ نه آبی روشن. از این آیه میتوان استفاده کرد که رنگ آبی تیره مانند سایر رنگهای تیره غمانگیز و شوم است.
5 ـ رنگ سفید و سیاه در قرآن
بعضی از هنرمندان و علمای رنگشناس سفید و سیاه را جزء رنگها نمیدانند؛ چون سفید رنگ اصلی نور خوشید است و وقتی تمام نور تابیده شده به اشیاء به چشم ما بازتاب کند، آن اشیاء سفید و اگر تمام نور را جذب کند، سیاه دیده میشود، زیرا هیچ اشعهای از آن به سلولهای بینایی چشم برخورد نمیکند. رنگ سفید رنگ طهارت، پاکی، خلوص، صفا، خیر، عدالت و حقیقت است و با رنگ سیاه در تعارض است. این رنگ ویژگیها و صفات مثبت و پسندیده و حالات مطلوب را متصور میشود. این رنگ به صورت صریح در قرآن یازده مرتبه استفاده شده است. با واژههای (ابیضت، تبیضّ، ابیض، بیضاء و بیض) چهار مرتبه به صورت تقابل با رنگ سیاه آمده است.
1. بقره/ 187 (خیط الأبیض ـ خیط الأسود)؛2. آل عمران/ 106 و 107 (تبیض وجوه ـ تسود وجوه) (اسودّت و ابیضت)؛3. فاطر/ 27 (جدد بیض ـ غرابیب سود) بیض جمع ابیض و سود جمع أسود میباشد. سفید نشانه شادی و پاکی است. رنگی همراه با امید، آرامش، مهربانی، دوستی، ایمان، خوشبینی، اطمینان و علاقه به زندگی است. هر چه در طبیعت به رنگ سفید جلوه کند، مانند سپیدهدم، برف، شیر، ابر و برخی گلها و جانوران، گویای پاکی، زیبایی و حیاتبخشیاند.
از لباس عروس گرفته تا لباس احرام و لباس آخرت همه سفیدند تا گویای خوشبختی، پاکی و صفا باشند. فطرت انسان به پاکی متمایل است و سفید بهترین نماد آن است. سفید نماد نظافت و پاکی است و زنان بهشت را هم از این جهت حور میگویند که پاک و دست نخوردهاند و اصل واژه حور به معنای بیضاء و سفیدی است (ابنمنظور، لسانالعرب، ج 4، ص 265).
اسلام نیز که دینی منطبق بر فطرت و نظافت و پاکی است، بر پوشیدن لباس سفید بسیار تأکید ورزیده و بهترین رنگ در لباس را سفید معرفی کرده است. بیشتر لباسهای رسول اکرم9 سفید بود و میفرمود: بر زندگانتان لباس سفید بپوشانید و مردگانتان را با آن کفن کنید. در نماز نیز پوشیدن لباس سفید مستحب است و سیاه کراهت دارد (مجلسی، محمد باقر، حلیة المتقین، ص 174).
رنگ سیاه مقابل سفید است. بدبینی، خشونت، لجاجت، ظلمت، گناه، شیطان، مرگ، عزا، نادانی و بدبختی در رنگ سیاه کاملاً مشهود است (لوثر، روانشناسی رنگها، ص97، به نقل از: محمودی، پیشین) از ویژگیهای دیگر رنگ سیاه، وقار هیبت و عظمت آن است که این وقار در خانه کعبه، چادر خانمها و عبای بزرگان و علما به خوبی مشهود میباشد (همو).
لفظ «أبیض» تنها یک مرتبه در قرآن در آیه 187 سورة بقره (خیط الأبیض) آمده است که شاید اشاره به اصل بودن نور سفید برای سایر رنگها باشد (فتحی، الوان فی القرآن، ص 517) و رنگ سیاه هفت مرتبه در قرآنکریم به کار رفته است. یکی از کاربردهای سیاه و سفید در قرآن مربوط به سیاهی و سفیدی چهرة انسانها در قیامت است.
یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّت وُجُوهُهُمْ أَکَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَاکُنْتُمْ تَکْفُرُونَ وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِاللّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (آلعمران/106 و 107)؛ «(در) روزى که چهرههایى سفید مىشوند و چهرههایى سیاه مىگردند؛ و امّا کسانى که چهرههایشان سیاه شد، (به آنها گفته مىشود:) آیا بعد از ایمانتان کفر ورزیدید؟! پس به سبب کفر ورزیدنتان، عذاب را بچشید؛ و امّا کسانى که چهرههایشان سفید شده، پس در رحمتِ خدایند؛ در حالى که آنان در آن (رحمت) ماندگارند».
سفید در این آیه نماد ایمان و سعادت و سیاه نشانة جهل و شقاوت و کفر است. قرآن برای بیان سعادت مؤمنان چهرهای سفید از آنان ارائه میدهد و بدبختی کافران را با رنگ سیاه نشان میدهد و این به خاطر خواص ویژة این دو رنگ است. سفیدی کنایه از خشنودی اهل ایمان و سیاهی کنایه از انفعال، خجالت و سرافکندگی کافران است (طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص 414).
همانگونه که علامه طباطبایی فرموده، سفیدی و سیاهی چهره، دو تعبیر کنایی است و رنگ اصلی نیست؛ بنابراین از نظر علمی جزء آیات اعجاز علمی شمرده نمیشود؛ هر چند که خداوند در تعابیر خود تأثیرهای روانی این رنگها را نیز لحاظ میکند و کاربرد این رنگها نیز با توجه به جنبة روانشناسی آنهاست. رنگ حوریان و نوشیدنیهای بهشتی نیز سفید است و همانگونه که گفته شد خود لفظ حور به معنای سفید است. یُطَافُ عَلَیْهِم بِکَأْسٍ مِن مَّعِینٍ بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ (صافات/45 و46)؛ «جامى از (شراب) لبریز برگردشان چرخانده مىشود (شرابى) سپید (و درخشان) که براى نوشندگان لذتبخش است».
این نوشیدنی زلال لذّت زیادی برای آشامندة آن دارد. شیرة سفید کافور که گیاهی زیبا و معطر است و به رنگ سفید است، معنای خنکی را به ذهن میآورد که شاید با رنگ سفید بیارتباط نباشد. إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِن کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً (دهر/5)؛ «در حقیقت، نیکوکاران از جامى (از شراب) مىنوشند که آن با (عطر خوش) کافور آمیخته است». وَحُورٌ عِینٌ کَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ؛ (واقعه/22 و 23)؛ «و حوریان فراخچشم (و سپیدچشم)؛ همچون داستان مروارید پنهان».
به زنان بهشتی حور میگویند؛ چون پاک و دست نخوردهاند (ابنمنظور، لسانالعرب، ج4، ص265). آنان در این آیه به مرواریدهای درخشانی تشبیه شدهاند که در صدف پنهان ماندهاند و دست کسی به آنها نمیرسد. رنگ سفید از رنگهای بهشتی است که نشانه روشنی، زیبایی، بهداشت و رنگی دلنواز است (قرائتی، تفسیر نور، ج10، ص 30).
«حور» جمع حوراء است و به کسی گفته میشود که سیاهی چشم او بسیار سیاه و سفیدی آن بسیار سفید باشد و تضاد سیاهی و سفیدی در واژه حور مستقر است (آیت اللهی، همان، ص 3). رنگها در طبیعت به دو گروه تقسیم میشوند: رنگهای حزن آور و شادی آفرین؛ رنگهای تیره معمولاً حزنآور و رنگهای روشن مانند سفید، سبز و زرد شادی بخشاند و بر همین اساس پروردگار حکیم بهشت را که محل آرامش و شادی است، بیشتر با رنگهای سبز و سفید رنگآمیزی کرده است. در پنج آیه از قرآنمجید، به سفید و درخشان شدن دست حضرت موسی7 به عنوان معجزهای الهی اشاره شده است (اعراف/108؛ طه/22؛ شعراء/33؛ نمل/12؛ قصص/ 32).
وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَى (طه/22)؛ «و دستت را به پهلویت بگذار، تا سفیدگونه، بدون (عیب) بدى، بیرون آید، در حالى که نشانهى (معجزهآساى) دیگرى است».در سه مورد تعبیر (بیضاء من غیر سوء) و در دو مورد دیگر تعبیر (بیضاء لنّاضرین) به کار رفته است. در برخی از روایات آمده است که دست حضرت موسی چون خورشید میدرخشید؛ اما این آیات تنها از سفیدی دست موسی سخن میگویند که به گونهای خارق العادهای بوده است (طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج8، ذیل: اعراف/108؛ مکارم شیرازی، تفسیرنمونه،ج 6، ص 285).
تعابیر خداوند از رنگها و جایگاه به کار بردن هر رنگی دقیقاً با توجه به خواص و آثار آن رنگها و هر یک در جای خود میباشد. قرآن، رنگ سیاه را برای چهرة غضبناک انسانهایی میآورد که بر خلاف میل دختردار شدهاند و میفرماید. وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ (نحل/ 58)؛ «و هرگاه به یکى از آنان (مشرکان) مژدهى (تولد) دختر داده شود، در حالى که او خشم شدید (خود) را فرو مىبرد، چهرهاش سیاه مىگردد».
سیاهی نماد جهالت، نادانی و گمراهی است که در این آیه به خوبی مشاهده میگردد و این همان چیزی است که روانشناسان میگویند: سیاه نشانه ظلمت و خشونت و گناه است (لوثر، همان، ص 97).خداوند در آیه 187 سورة مبارکة بقره رشتة سفید را استعاره از سفیدی افق هنگام اذان صبح میآورد؛ گویی در افق خطی سفید، آمدن صبح را مژده میدهد و خط سیاه، شب را کنار میزند.وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُمِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ...؛ «و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید بامداد، از رشته سیاه (شب) بر شما نمودار گردد؛ سپس روزه را تا شب به اتمام رسانید».
در این آیه قرآن اولین اشعههای ارسالی از خورشید را سفید معرفی میکند. در طبیعت رنگهای روشن مانند سفید و زرد، آثار محرّک روانی دارند و موجب افزایش فعالیت انسان میشوند. قرآن رنگ سفید را دربارة حضرت یعقوب هم به کار برده است؛ آنجا که میگوید: ای دریغا بر یوسف! در حالی که اندوه خود را فرو میبرد چشمانش از اندوه سفید شد. وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَاأَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیم؛ (یوسف/ 84).
در اینجا مراد از سفید شدن چشم، سفید شدن سیاهی چشم است که به معنای کوری و از میان رفتن حس بینایی است؛ به این معنا که یعقوب به کلی نابینا شد (طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج11، ص361). این تنها موردی است که از رنگ سفید به صورت امر منفی یاد شده است.
روانشناسان رنگ سیاه را بیرنگی مطلق میدانند که تمام رغبتها را از بین میبرد، از این رو در قرآن چهرة دوزخیان با رنگ سیاه نشان داده شده است؛ به گونهای که کسی به آنها توجه ندارد. وُجُوهُهُم مُسْوَدَّةٌ (زمر/60). قیامت عرصة بروز اسرار نهان و تجسم اعمال و افکار است، آنها در این دنیا قلبهای سیاه و تاریک داشتند و اعمالشان مانند افکارشان تاریک بود، در قیامت این حال درونی به بیرون منتقل میشود و چهرههایشان سیاه خواهد بود (مکارم شیرازی، همان، ج 19، ص517).
جمعبندی
موضوع رنگها یکی از شگفتیهای مطرح شده در قرآن میباشد. قرآنکریم علاوه بر کاربرد واژههای کلّی مربوط به رنگها از قبیل (لون، الوان، و صبغه) از برخی رنگها (مانند زرد، سبز، آبی، قرمز، سفید و سیاه) نیز به طور ویژه نام برده و رنگ خدایی را بهترین رنگ معرفی کرده است چون در بسیاری از این آیات مطالبی درباره آثار رنگها آمده است، برخی بر آن شدهاند پدیده رنگها را از مظاهر اعجاز علمی قرآن به شمار آورند؛ بر خلاف عدهای دیگر که آیات مربوط به رنگها را جزء رازگوییها و شگفتیهای علمی قرآن شمردهاند.
پس از بیان تفاوت این دو، با ذکر تمامی آیات مربوط به رنگها در قرآن و پس از بررسی گفتار دانشمندان در هر مورد، به این نتیجه میرسیم که در مواردی می توان ادعای اعجاز علمی در رنگها را پذیرفت، مانند آیه 69 سوره نحل که به موضوع رنگ درمانی اشاره دارد و آیه 69 سوره بقره که اثر شادیبخش رنگ زرد یکدست را بیان میکند؛ در حالی که در برخی موارد نکات مطرح شده تنها رازگویی علمی است؛ هرچند مؤلف معتقد است با اندیشیدن، تدبر و تحقیق در نشانههای خدا در عالم هستی و آیات قرآن میتوان در موارد دیگری نیز به اعجاز علمی اسرار شگفت انگیز قرآن پیبرد.
منابع
1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دارصادر، بیروت، 2005.
2. ابوطالبی، الهه، مفاهیم نمادین رنگها، اداره پژوهشهای اسلامی سیما، بیجا 1372.
3. ابوعلی سینا، قانون فی الطب، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی، سروش، تهران، 1367.
4. أشرف فتحی عبدالعزیز، الألوان فی القرآن، موسوعةالاعجاز العلمی فی القرآن، www.55a.tet.
5. اصغری نژاد، محمد، تأثیر رنگها بر رفتار انسانها، سایت آفتاب.
6. اعجاز رنگها در قرآن، وبلاگ نویسان مذهبی، از تبار گل یاس (اینترنت).
7. آلوسی بغدادی، تفسیر روح المعانی، احیاء التراث العربی، بیروت 1405.
8. آیت اللهی، حبیب الله و حکیمة گوهریان، رنگ در قرآن، فصلنامه علمی پژوهشی دانشگاه شاهد، س ششم، ش 21.
9. بِلوَردی، طیبه، رنگها و پیامها در قرآن، نشرء مشکات، بیجا، ش 98.
10. بن بوا، زیبایی نور، ترجمه پرویز قوامی، نشر سروش، بیجا، 1376، چ اول.
11. بوهانس، اینتن، هنر رنگ، ترجمه عربعلی شروه، انتشارات سیاولی، بیجا، 1382.
12. پائولین ویلز، رنگها و تأثیرات درمانیشان، ترجمه مینا اعظامی، نشر صورتگر، تهران، 1385.
13. پاکنژاد، رضا، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج3 و5، بنیاد فرهنگی شهید دکتر پاکنژاد، یزد، 1363.
14. حویزی، علی بن جمعه عروسی، تفسیر نورالثقلین، تصحیح سید هاشم رسولی محلاتی، المطبعة العلمیة، قم، 1383.
15. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داودى، بینا، دمشق، بیروت، 1412 ق، چ اول.
16. رضائی اصفهانی، محمد علی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآنی، قم، 1386 هـ ش، چ دوم.
17. رضایی اصفهانی، محمد علی و جمعی از پژوهشگران، تفسیر قرآن مهر، ج1، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، 1387.
18. سایت atab، تأثیر رنگها بر رفتار انسان.
19. سایت قرآن و طیف اعجاز رنگها، رامین (وبلاگ).
20. صداقت کشفی، سید محمد جواد، نگاهی به مقوله رنگ در قرآن، سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن.
21. طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیرالمیزان، دارالکتب الاسلامیه، قم، 1372،چ پنجم،1384،چ هشتم.
22. طباطبایی، سید محمدحسین، سننالنبی (آداب زندگی پیامبر9)، انتشارات تهذیب، قم، 1385.
23. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج2، دارالمعرفة، بیجا، 1406 هـ .
24. طوسی، محمد بن الحسن، التبیان فی التفسیرالقرآن، احیاء التراث العربی، بیتا، بیروت.
25. قرائتی، محسن، تفسیر نور، در راه حق، قم، 1374.
26. گزارش خواندنی از اعجاز رنگها (اینترنت، نشریه اعتدال).
27. لوثر ماکس، روانشناسی رنگها، ویدا أبی زاده (مترجم) نشر درسا، بیجا، 1383، چ 19.
28. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 هـ ، چ سوم.
29. مجلسی، محمد باقر، حلیةالمتقین، تصحیح مرتضی جنتیان، کانون پژوهش، اصفهان، 1378.
30. محمودی، احمد، رنگ در قرآن، فصلنامه بینات، ش 57، س پانزدهم.
31. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1363، چ بیستم و بیست و یکم.
32. نرمال، ل، اصول روانشناسی، ترجمه دکتر محمود ساعتچی، امیرکبیر، تهران، 1363.
33. نساجی زواره، اسماعیل، رنگ سبز رنگ تعلق و آرامش، درسهایی از مکتب اسلام، ش 8، س چهل و هشتم.
34. نوری زاده، آنسوی آیهها، (نگرش بر اعجازهای پزشکی قرآن) آیت عشق، قم، 1383.
35. وین ویتن، روانشناسی عمومی، ترجمه یحیی سید مهدی، نشر روان، بیجا، 1383.
حجتالاسلام دکتر مهدی رستمنژاد/عضو هیئت علمی جامعه المصطفی العالمیه
مهدی نوید/کارشناس ارشد علوم قرآنی و حدیث دانشگاه علوم اسلامی رضوی