شیطنت بازندگان انتخابات؛
مدعیان اصلاحات که در انتخابات مجلس، شورای شهر و ریاست جمهوری شکست سهمگینی را متحمل شدهاند برای توجیه شکست سعی میکنند دولت رئیسی را دولت حاکمیت القا و عنوان کنند که مسئولیت تمامی اقدامات رئیسجمهور و وزرا بر عهده رهبری است.
سرویس سیاسی شهدای ایران: محمدعلی وکیلی (نماینده فراکسیون امید مجلس دهم) نوشت: مهمترین فرصت جناب رئیسی، فعالیت در بستر اعتماد نظام است. پس از مرحومهاشمی، هیچ رئیسجمهوری مانند رئیسی مورد اعتماد نظام قرار نگرفته است. تمام نهادهای حاکمیتی به او اعتماد صد درصد دارند و حتی بیشتر از اعتماد، آبروی آنها در هم گره خورده است؛ یعنی درصورت عدم توفیق این دولت، به یک معنا اعتبار کارآمدی کلیت حاکمیت زیر سؤال میرود.
در ادامه مطلب آمده است: خیلی قبل از انتخابات نوشتم تمام تخم مرغهای حاکمیت جهت ادعای کارآمدی در سبد رئیسی گذاشته شده است... دومین فرصت او، ادراک عمومی مثبت مردم است... سومین فرصت او نیز یکدست شدن حاکمیت است. حاکمیت یکپارچه، دیگر دچار تزاحم راهبردی نمیشود و همه ارکان، علیالاصول نباید دچار نزاعهای فرسایشی و پرهزینه راهبردها شوند.
عباس عبدی هم نوشت: رأی اعتماد (مجلس به دولت رئیسی) به معناي هماهنگي كامل مجلس و دولت است. ساير نهادهاي حكومتي از جمله رياست دستگاه قضايي نيز از اين اتفاق استقبال كردهاند. نهادهاي نظامي و رسانههاي رسمي و نهادهاي اقتصادي عمومي بزرگ مثل ستاد اجرايي فرمان امام، آستان قدس و كميته امداد، حتي شهرداريها نيز در هماهنگي كامل و بدون چون و چرا با يكديگر و دولت هستند... وضع اين دولت از حيث حمايت نهادهاي قدرت و عدم مخالفت منتقدان حتي از دولت اول احمدينژاد نيز خيلي بهتر است.... با اين ملاحظات آيا همه چيز براي تحقق وعدهها آماده است؟! به عبارت ديگر آيا مقتضي موجود و مانع مفقود است؟
زیدآبادی (فعال سیاسی اصلاحطلب) هم در این زمینه نوشت: اینک دولتی بر سر کار آمده است که برآیند مجموعۀ قوای حاکم و مورد تأیید و حمایت آنهاست. دولتی که شعار «ما میتوانیم» را سرلوحه برنامه خود قرارداده و متعهد به رفع معضلات اجتماعی و ایجاد رونق اقتصادی و حفظ محیط زیست و مبارزه با رانت و فساد و دفاع از حقوق عمومی بهخصوص صیانت از آزادیهای مشروع شهروندان شده است. اکنون جامعه در انتظار تحقق این وعدههاست و هیچ عذری هم بخصوص از نوع کارشکنی رقیبان، قابل پذیرش نیست.
مدعیان اصلاحات که در انتخابات مجلس، شورای شهر و ریاست جمهوری شکست سهمگینی را متحمل شدهاند برای توجیه شکست سعی میکنند دولت رئیسی را دولت حاکمیت القا و عنوان کنند که مسئولیت تمامی اقدامات رئیسجمهور و وزرا بر عهده رهبری است. سؤالی که مطرح میشود این است که آیا دولتهای قبلی مورد حمایت حاکمیت نبودهاند؟
در ادامه مطلب آمده است: خیلی قبل از انتخابات نوشتم تمام تخم مرغهای حاکمیت جهت ادعای کارآمدی در سبد رئیسی گذاشته شده است... دومین فرصت او، ادراک عمومی مثبت مردم است... سومین فرصت او نیز یکدست شدن حاکمیت است. حاکمیت یکپارچه، دیگر دچار تزاحم راهبردی نمیشود و همه ارکان، علیالاصول نباید دچار نزاعهای فرسایشی و پرهزینه راهبردها شوند.
عباس عبدی هم نوشت: رأی اعتماد (مجلس به دولت رئیسی) به معناي هماهنگي كامل مجلس و دولت است. ساير نهادهاي حكومتي از جمله رياست دستگاه قضايي نيز از اين اتفاق استقبال كردهاند. نهادهاي نظامي و رسانههاي رسمي و نهادهاي اقتصادي عمومي بزرگ مثل ستاد اجرايي فرمان امام، آستان قدس و كميته امداد، حتي شهرداريها نيز در هماهنگي كامل و بدون چون و چرا با يكديگر و دولت هستند... وضع اين دولت از حيث حمايت نهادهاي قدرت و عدم مخالفت منتقدان حتي از دولت اول احمدينژاد نيز خيلي بهتر است.... با اين ملاحظات آيا همه چيز براي تحقق وعدهها آماده است؟! به عبارت ديگر آيا مقتضي موجود و مانع مفقود است؟
زیدآبادی (فعال سیاسی اصلاحطلب) هم در این زمینه نوشت: اینک دولتی بر سر کار آمده است که برآیند مجموعۀ قوای حاکم و مورد تأیید و حمایت آنهاست. دولتی که شعار «ما میتوانیم» را سرلوحه برنامه خود قرارداده و متعهد به رفع معضلات اجتماعی و ایجاد رونق اقتصادی و حفظ محیط زیست و مبارزه با رانت و فساد و دفاع از حقوق عمومی بهخصوص صیانت از آزادیهای مشروع شهروندان شده است. اکنون جامعه در انتظار تحقق این وعدههاست و هیچ عذری هم بخصوص از نوع کارشکنی رقیبان، قابل پذیرش نیست.
مدعیان اصلاحات که در انتخابات مجلس، شورای شهر و ریاست جمهوری شکست سهمگینی را متحمل شدهاند برای توجیه شکست سعی میکنند دولت رئیسی را دولت حاکمیت القا و عنوان کنند که مسئولیت تمامی اقدامات رئیسجمهور و وزرا بر عهده رهبری است. سؤالی که مطرح میشود این است که آیا دولتهای قبلی مورد حمایت حاکمیت نبودهاند؟