به بهانه خداحافظی...
آنچه که آقای ظریف در این وداع نامه نوشته اند بیشتر مجلس آرایی و ظاهرسازی در محضر دادگاه تاریخ و عقلانیت است
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران،محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت اعتدال، در یک وداع نامه با مردم ایران نوشته است:
سلام بر مردم دلاور ایران، در این واپسین روزهای خدمت در کسوت وزیر امور خارجه، از همه شما مردم خوب ایران، برای بزرگواریها و بنده نوازیهای سخاوتمندانهتان سپاسگزاری میکنم و همزمان برای تمامی نارساییها و کاستیها پوزش میخواهم و درخواست گذشت و حلالیت دارم.
حتماً در هشت سال گذشته به همه اهداف خود در سیاست خارجی نرسیدیم. تاریخ، هم در مورد ارزش دستاوردهای ما و هم در مورد علل ناکامیهای ما قضاوت خواهد کرد. ولی همیشه در حد توان همراه با همکاران خوب و لایقم کوشیدیم سیاست خارجی موجب ارتقای آرامش، سلامتی و رفاه مردم باشد و از حقوق ملت، اقتصاد ملی و توسعه کشور پاسداری کند.
کوشیدیم نقشی ولو اندک در حل مشکلات ایفا کنیم و آرزو داشتیم لبخند بر لبانتان بنشانیم و جلوه غرور ملی را در وجودتان ببینیم.
میدانم که پارهای از کارهایم را نپسندیدید:
گروهی از راه رفتنم با آقای کری رنجیدید و جمعی از استقبال و بدرقهام از نمایندگان طالبان.
گروهی از برجام به خروش آمدید و جمعی از کنوانسیون خزر و توافق ۲۵ ساله.
میدانم که برخی از حرفهایم برای گروههایی از شما گران آمده است:
جمعی زبان تیزم در برابر قدرتهای جهانی را تندروی دانستید و گروهی اعلام آمادگیام برای مذاکره را وادادگی.
گروهی از این که گفتم «خودمان انتخاب کردیم» بر آشفتید و جمعی از انتقال صادقانه تجربیات و یافتههایم – آن هم در یک مصاحبه محرمانه برای کارگزاران آینده – خشمگین شدید.
بسیاری از شما سکوت و یا توجیه برخی سیاستها و رفتارها –که خود نیز نسبت به برخی از آنها منتقد بودهام – را نپسندیدید و حتی برخی حمل بر منفعت طلبی و تلاش برای حفظ موقعیت کردید.
در مقابل برخی دیگر بیان ملایمم برای توجیه همان سیاستها را غیرانقلابی و حتی بازی در زمین دشمن خواندید.
مرا ببخشید ولی برای پاسداری از منافع ملی، همیشه نمیتوانستم آن گونه که دوست داشتم سخن بگویم و حتی از عملکرد خود دفاع کنم و شهادت میدهم در چهار دهه خدمت در سیاست خارجی جز منافع مردم این مرز و بوم هیچ معیار و سنجهای نداشتم. اکنون نیز برآنم که در دانشگاه تهران در حوزه دیگری همین وظیفه را ادامه دهم.
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم برآن سریم
خداوند بزرگ همواره یار و نگهدار همه شما و ایران عزیز و ایرانیان سرفراز باشد.[2]
*آنچه که آقای ظریف در این وداع نامه نوشته اند بیشتر مجلس آرایی و ظاهرسازی در محضر دادگاه تاریخ و عقلانیت است.
و گرنه هم اکنون زنگ حساب نه زنگ انشا و کسی هم در زنگ حساب از آقای ظریف توقع انشا خواندن ندارد!
مردم دوست دارند آقای ظریف در این زنگ حساب و به جای این حرف های مغشوش، به آنها بگوید که چرا علیرغم نهی رهبری اما در مذاکرات هسته ای از "خطوط قرمز" کشور عبور کردند و پا بر آنها گذاشتند؟
و البته نتیجه این زیر پا گذاشتن خطوط قرمز چه بود؟
مردم ایران انتظار دارند ظریف به آنها بگوید چرا با وجود مشخص شدن نخستین نشانه های شکست برجام در همان سال آغازین امضای این توافق اما تیم مذاکره کننده ایران به فرماندهی روحانی و ظریف هرگز حاضر به پذیرش شکست و برگشت از یک راه اشتباه نشدند؟
"جواسیس برجامی" در افت و خیز پرونده برجام چه نقشی داشتند؟
جیسون رضائیان تا چه اندازه به ظریف نزدیک بود و چه تأثیراتی بر او داشت؟
چرا پیش بینی ظریف مبنی بر اینکه آمریکایی ها عهد شکنی نمی کنند! غلط از آب درآمد...
و اینکه آیا ظریف حاضر است صادقانه به مردم بگوید نتیجه سیاست خوشبینی به غرب در اقتصاد ایران و معیشت مردم چه بوده است یا خیر؟!
سلام بر مردم دلاور ایران، در این واپسین روزهای خدمت در کسوت وزیر امور خارجه، از همه شما مردم خوب ایران، برای بزرگواریها و بنده نوازیهای سخاوتمندانهتان سپاسگزاری میکنم و همزمان برای تمامی نارساییها و کاستیها پوزش میخواهم و درخواست گذشت و حلالیت دارم.
حتماً در هشت سال گذشته به همه اهداف خود در سیاست خارجی نرسیدیم. تاریخ، هم در مورد ارزش دستاوردهای ما و هم در مورد علل ناکامیهای ما قضاوت خواهد کرد. ولی همیشه در حد توان همراه با همکاران خوب و لایقم کوشیدیم سیاست خارجی موجب ارتقای آرامش، سلامتی و رفاه مردم باشد و از حقوق ملت، اقتصاد ملی و توسعه کشور پاسداری کند.
کوشیدیم نقشی ولو اندک در حل مشکلات ایفا کنیم و آرزو داشتیم لبخند بر لبانتان بنشانیم و جلوه غرور ملی را در وجودتان ببینیم.
میدانم که پارهای از کارهایم را نپسندیدید:
گروهی از راه رفتنم با آقای کری رنجیدید و جمعی از استقبال و بدرقهام از نمایندگان طالبان.
گروهی از برجام به خروش آمدید و جمعی از کنوانسیون خزر و توافق ۲۵ ساله.
میدانم که برخی از حرفهایم برای گروههایی از شما گران آمده است:
جمعی زبان تیزم در برابر قدرتهای جهانی را تندروی دانستید و گروهی اعلام آمادگیام برای مذاکره را وادادگی.
گروهی از این که گفتم «خودمان انتخاب کردیم» بر آشفتید و جمعی از انتقال صادقانه تجربیات و یافتههایم – آن هم در یک مصاحبه محرمانه برای کارگزاران آینده – خشمگین شدید.
بسیاری از شما سکوت و یا توجیه برخی سیاستها و رفتارها –که خود نیز نسبت به برخی از آنها منتقد بودهام – را نپسندیدید و حتی برخی حمل بر منفعت طلبی و تلاش برای حفظ موقعیت کردید.
در مقابل برخی دیگر بیان ملایمم برای توجیه همان سیاستها را غیرانقلابی و حتی بازی در زمین دشمن خواندید.
مرا ببخشید ولی برای پاسداری از منافع ملی، همیشه نمیتوانستم آن گونه که دوست داشتم سخن بگویم و حتی از عملکرد خود دفاع کنم و شهادت میدهم در چهار دهه خدمت در سیاست خارجی جز منافع مردم این مرز و بوم هیچ معیار و سنجهای نداشتم. اکنون نیز برآنم که در دانشگاه تهران در حوزه دیگری همین وظیفه را ادامه دهم.
ما را سری است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم برآن سریم
خداوند بزرگ همواره یار و نگهدار همه شما و ایران عزیز و ایرانیان سرفراز باشد.[2]
*آنچه که آقای ظریف در این وداع نامه نوشته اند بیشتر مجلس آرایی و ظاهرسازی در محضر دادگاه تاریخ و عقلانیت است.
و گرنه هم اکنون زنگ حساب نه زنگ انشا و کسی هم در زنگ حساب از آقای ظریف توقع انشا خواندن ندارد!
مردم دوست دارند آقای ظریف در این زنگ حساب و به جای این حرف های مغشوش، به آنها بگوید که چرا علیرغم نهی رهبری اما در مذاکرات هسته ای از "خطوط قرمز" کشور عبور کردند و پا بر آنها گذاشتند؟
و البته نتیجه این زیر پا گذاشتن خطوط قرمز چه بود؟
مردم ایران انتظار دارند ظریف به آنها بگوید چرا با وجود مشخص شدن نخستین نشانه های شکست برجام در همان سال آغازین امضای این توافق اما تیم مذاکره کننده ایران به فرماندهی روحانی و ظریف هرگز حاضر به پذیرش شکست و برگشت از یک راه اشتباه نشدند؟
"جواسیس برجامی" در افت و خیز پرونده برجام چه نقشی داشتند؟
جیسون رضائیان تا چه اندازه به ظریف نزدیک بود و چه تأثیراتی بر او داشت؟
چرا پیش بینی ظریف مبنی بر اینکه آمریکایی ها عهد شکنی نمی کنند! غلط از آب درآمد...
و اینکه آیا ظریف حاضر است صادقانه به مردم بگوید نتیجه سیاست خوشبینی به غرب در اقتصاد ایران و معیشت مردم چه بوده است یا خیر؟!