پرورش دانش آموزان، مقوله ای نیست که با تکیه بر انتقال اطلاعات گسترده و منفجر کردن ذهن دانش آموز به دست آید.
به گزارش شهدای ایران، رضا صفری: هفته گذشته جلسات بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی رئیس جمهور در کمیسیونهای تخصصی و از امروز هم جلسات علنی این موضوع در مجلس آغاز شد.
در گزارش پیشین جهان با عنوان «هشت نکته مهم با نامزد تصدی وزارت آموزش و پرورش/ برای این موضوعات برنامه دارید یا خیر؟» به برخی از موضوعات و مسائل مرتبط با وزارتخانه آموزش و پرورش اشاره شد.
در گزارش پیش رو، ضمن تأکید بر برخی نکات گذشته، به طور اجمالی به برخی نکات و دغدغه های دیگر این حوزه اشاره می کنیم که باید مد نظر دولت سیزدهم و وزیر جدید آموزش و پرورش قرار گیرد:
یک: پرورش دانش آموزان، مقوله ای نیست که با تکیه بر انتقال اطلاعات گسترده و منفجر کردن ذهن دانش آموز به دست آید. امتحان گرفتن از این معلومات نیز خود، معضل دیگری در نظام آموزش و پرورش است. برنامه ریزی در نظام تعلیم و تربیت باید به گونه ای باشد که بیش از آنکه آب به دست دانش آموز بدهد، طریقه یافتن چشمه را به او بیاموزد. به عبارت دیگر، معلم باید دانش آموز را در طرح مسائل و یافتن راه حل یاری کند و پای او بسوزد تا او را رشد دهد. از دانش آموز بخواهد که برای پاسخ به مسائل، راه حل های مختلف را امتحان کند؛ از فکر و اندیشه خود مایه بگذارد. در این صورت، دانش آموز هم طرح مسئله را یاد می گیرد، هم طریقه مواجهه با مسأله مورد نظر را می آموزد و به آن پاسخ می دهد و علاوه بر آن، در پاسخگویی به مسائل مشابه، توانمند خواهد شد.
دو: امروزه با ورود فضای مجازی به زندگی ما، شاهد تعریف جدیدی از زندگی اجتماعی و روابط بین افراد جامعه هستیم. همه بخش های زندگیمان کم و بیش متأثر از فضای مجازی است. ما نه تنها با یک دنیای مجازی بلکه با دنیایی حقیقی روبرو هستیم؛ بنابراین باید بخش قابل توجهی از برنامه ریزی آموزشی و پرورشی دانش آموزان، مربوط به این حوزه باشد تا هم بتواند زمینه رشد آنها را فراهم آورد و هم جلوی آسیب دیدن آنها را تا حد قابل توجهی بگیرد. سواد رسانه ای تنها بخشی از مباحث مربوط به فضای مجازی است و به جنبه های دیگر آن نیز باید پرداخته شود.
سه: بسیاری از مفاهیم اخلاقی باید در آموزش و پرورش به دانش آموز آموخته شود. باید به کودک و نوجوان از همان سنین ابتدایی آموخت که فضیلت های اخلاقی مانند صداقت، صبر، قناعت، کمک به دیگران، ایثار دقیقاً چیست، اثرات آن در فرد و جامعه چگونه خواهد بود و این فضایل چگونه به دست می آیند؟ و یا چگونه خود را از رذیلت های اخلاقی مانند دروغگویی، حسد، کبر، عُجب، تهمت، تضییع حقوق دیگران، کسب مال حرام و ... دور نگه دارند؟ طریقه بیان این موضوعات و همچنین درگیرکردن دانش آموزان با مسائل مربوط به آن و روش های آموزش آنها به صورت عملی، ظرافت های خاصی را می طلبد که هم معطوف به مسائل تربیتی و پرورشی است و هم نیاز به روانشناسی خاصی دارد.
چهار: دانش آموز نیاز دارد که چگونه زندگی کردن و مدیریت رنج و لذت را بیاموزد. آنچه که ضروری تر از حافظه پرکردن، حفظ کردن مطالب و یا آموختن فرمول های ریاضی و فیزیک است، آموختن نحوه مواجهه با مشکلات، مصیبت ها، رنج ها و پستی و بلندی های زندگی است که همه انسان ها با هر سلیقه و گرایش فکری، به آن نیاز دارند و اگر اینها را به درستی نیاموزند، آسیب خواهند دید.
پنج: آموختن مسائل ریاضی، فیزیک، شیمی و ... خیلی خوب است، اما مسئولیت پذیر کردن دانش آموز، تقویت خودباوری و استقلال، آموختن شیوه تفکر و تأمل، معرفی کردن الگوهای مناسب در حوزه های مختلف، مقدم بر آن مسائل است. باید توجه کنیم که ما فقط ریاضیدان، شیمیدان، مهندس و یا پزشک نمی خواهیم، بلکه ما انسانی می خواهیم که ریاضیدان، شیمیدان، مهندس و پزشک باشد. کلمه« انسان » یک کلمه است اما هزار موضوع و مسأله پیرامون آن وجود دارد. حال ما چقدر نسبت به این موضوعات و مسائل حساسیت نشان می دهیم؟
شش: یکی از دغدغه های آموزش و پرورش باید پاسخ به این نوع پرسش های کلیدی باشد: «من چرا آفریده شده ام؟»، «برای رسیدن به چه چیزی آفریده شده ام؟»، «نقش من در جهان هستی کجاست؟»، « باید به دنبال چه چیزی باشم و چگونه در دنیا زندگی کنم؟ » و ...
این نوع پرسش ها، حتی برای بسیاری از بزرگسالان اطراف ما هم به خوبی درک نشده است؛ در حالیکه پاسخ صحیح به آنها در تمام جنبه های زندگی انسان اثرگذار است. بنابراین پرسش هایی نیستند که با چند ساعت محدود بتوان دانش آموزان را اقناع کرد و راه را به آنها نشان داد، بلکه پرداختن به ابعاد و زوایای آنها، شاید سال ها نیاز به تبیین مسائل گوناگون دارد و فهم دقیق آنها مدت ها طول خواهد کشید.
هفت: همانگونه که سوء تغذیه در دوران کودکی و نوجوانی، منجر به آسیب های جسمی و بیماری در دوران بزرگسالی خواهد شد، از نظر روحی و روانی نیز اگر دانش آموز در زمانیکه مشغول تحصیل در آموزش و پرورش است، مفاهیم بنیادی و کلیدی را به درستی و از پایه نیاموزد، دچار بحران های روحی، روانی و رفتاری در بزرگسالی خواهد شد؛ در آن صورت، در بُعد فردی، جسم و روح او آسیب خواهد دید و چه بسا گاهی اوقات به جامعه نیز آسیب های گوناگون وارد کند. از همین رو باید توجه کرد که مدرسه و مخصوصاً دوران دبستان، از یک منظر، منشأ سعادت و یا شقاوت یک ملت می تواند باشد.
هشت: در طول سال های تحصیلی، یکی از دروسی که همواره باید در برنامه درسی دانش آموزان قرار گیرد، دروس مرتبط با فرهنگ و قیام عاشورا است. متأسفانه امروز شاهد هستیم که موضوع قیام امام حسین، عاشورا و نقش آن در مسائل گوناگون زندگی ما، برای دانش آموزان به اندازه کافی تبیین نمی شود. به طور کلی، همه ما باید کاری کنیم که نگاه کودکان و نوجوانان به عاشورا و امام حسین علیه السلام، تنها در حد خواندن تاریخ یا در طبل، سنج، شیپور و مانند اینها خلاصه نشود.
نه: قهرمانان و اسطوره های دفاع مقدس و به طور کلی موضوع دفاع مقدس به خوبی برای دانش آموزان تبیین نمی گردد. در میان شهداء و فرماندهان دفاع مقدس، افراد زیادی هستند که می توانند برای دانش آموزان، در جنبه های مختلف زندگی الگو باشند. اگر در این زمینه کوتاهی کردیم، تعجب نکنیم که دانش آموز ما، اسطوره اش یک قهرمان افسانه ای باشد که در فیلم های خارجی مشاهده می کند، مدیر شرکت و سرمایه دار غربی باشد که مشغول پول پارو کردن است و یا سلبریتی ورزشی و هنری باشد.
البته بیان این مطالب، نادیده گرفتن اقداماتی که به نوعی با مباحث مطرح شده، مرتبط هستند و در سال های گذشته نیز انجام شده اند، نیست، بلکه هدف این است که آن اقدامات شایسته ادامه یابند و ضمن از بین رفتن نقاط ضعف، نگاه و عملکرد همه جانبه تری نسبت به عرصه آموزش و پرورش وجود داشته باشد.
در گزارش پیشین جهان با عنوان «هشت نکته مهم با نامزد تصدی وزارت آموزش و پرورش/ برای این موضوعات برنامه دارید یا خیر؟» به برخی از موضوعات و مسائل مرتبط با وزارتخانه آموزش و پرورش اشاره شد.
در گزارش پیش رو، ضمن تأکید بر برخی نکات گذشته، به طور اجمالی به برخی نکات و دغدغه های دیگر این حوزه اشاره می کنیم که باید مد نظر دولت سیزدهم و وزیر جدید آموزش و پرورش قرار گیرد:
یک: پرورش دانش آموزان، مقوله ای نیست که با تکیه بر انتقال اطلاعات گسترده و منفجر کردن ذهن دانش آموز به دست آید. امتحان گرفتن از این معلومات نیز خود، معضل دیگری در نظام آموزش و پرورش است. برنامه ریزی در نظام تعلیم و تربیت باید به گونه ای باشد که بیش از آنکه آب به دست دانش آموز بدهد، طریقه یافتن چشمه را به او بیاموزد. به عبارت دیگر، معلم باید دانش آموز را در طرح مسائل و یافتن راه حل یاری کند و پای او بسوزد تا او را رشد دهد. از دانش آموز بخواهد که برای پاسخ به مسائل، راه حل های مختلف را امتحان کند؛ از فکر و اندیشه خود مایه بگذارد. در این صورت، دانش آموز هم طرح مسئله را یاد می گیرد، هم طریقه مواجهه با مسأله مورد نظر را می آموزد و به آن پاسخ می دهد و علاوه بر آن، در پاسخگویی به مسائل مشابه، توانمند خواهد شد.
دو: امروزه با ورود فضای مجازی به زندگی ما، شاهد تعریف جدیدی از زندگی اجتماعی و روابط بین افراد جامعه هستیم. همه بخش های زندگیمان کم و بیش متأثر از فضای مجازی است. ما نه تنها با یک دنیای مجازی بلکه با دنیایی حقیقی روبرو هستیم؛ بنابراین باید بخش قابل توجهی از برنامه ریزی آموزشی و پرورشی دانش آموزان، مربوط به این حوزه باشد تا هم بتواند زمینه رشد آنها را فراهم آورد و هم جلوی آسیب دیدن آنها را تا حد قابل توجهی بگیرد. سواد رسانه ای تنها بخشی از مباحث مربوط به فضای مجازی است و به جنبه های دیگر آن نیز باید پرداخته شود.
سه: بسیاری از مفاهیم اخلاقی باید در آموزش و پرورش به دانش آموز آموخته شود. باید به کودک و نوجوان از همان سنین ابتدایی آموخت که فضیلت های اخلاقی مانند صداقت، صبر، قناعت، کمک به دیگران، ایثار دقیقاً چیست، اثرات آن در فرد و جامعه چگونه خواهد بود و این فضایل چگونه به دست می آیند؟ و یا چگونه خود را از رذیلت های اخلاقی مانند دروغگویی، حسد، کبر، عُجب، تهمت، تضییع حقوق دیگران، کسب مال حرام و ... دور نگه دارند؟ طریقه بیان این موضوعات و همچنین درگیرکردن دانش آموزان با مسائل مربوط به آن و روش های آموزش آنها به صورت عملی، ظرافت های خاصی را می طلبد که هم معطوف به مسائل تربیتی و پرورشی است و هم نیاز به روانشناسی خاصی دارد.
چهار: دانش آموز نیاز دارد که چگونه زندگی کردن و مدیریت رنج و لذت را بیاموزد. آنچه که ضروری تر از حافظه پرکردن، حفظ کردن مطالب و یا آموختن فرمول های ریاضی و فیزیک است، آموختن نحوه مواجهه با مشکلات، مصیبت ها، رنج ها و پستی و بلندی های زندگی است که همه انسان ها با هر سلیقه و گرایش فکری، به آن نیاز دارند و اگر اینها را به درستی نیاموزند، آسیب خواهند دید.
پنج: آموختن مسائل ریاضی، فیزیک، شیمی و ... خیلی خوب است، اما مسئولیت پذیر کردن دانش آموز، تقویت خودباوری و استقلال، آموختن شیوه تفکر و تأمل، معرفی کردن الگوهای مناسب در حوزه های مختلف، مقدم بر آن مسائل است. باید توجه کنیم که ما فقط ریاضیدان، شیمیدان، مهندس و یا پزشک نمی خواهیم، بلکه ما انسانی می خواهیم که ریاضیدان، شیمیدان، مهندس و پزشک باشد. کلمه« انسان » یک کلمه است اما هزار موضوع و مسأله پیرامون آن وجود دارد. حال ما چقدر نسبت به این موضوعات و مسائل حساسیت نشان می دهیم؟
شش: یکی از دغدغه های آموزش و پرورش باید پاسخ به این نوع پرسش های کلیدی باشد: «من چرا آفریده شده ام؟»، «برای رسیدن به چه چیزی آفریده شده ام؟»، «نقش من در جهان هستی کجاست؟»، « باید به دنبال چه چیزی باشم و چگونه در دنیا زندگی کنم؟ » و ...
این نوع پرسش ها، حتی برای بسیاری از بزرگسالان اطراف ما هم به خوبی درک نشده است؛ در حالیکه پاسخ صحیح به آنها در تمام جنبه های زندگی انسان اثرگذار است. بنابراین پرسش هایی نیستند که با چند ساعت محدود بتوان دانش آموزان را اقناع کرد و راه را به آنها نشان داد، بلکه پرداختن به ابعاد و زوایای آنها، شاید سال ها نیاز به تبیین مسائل گوناگون دارد و فهم دقیق آنها مدت ها طول خواهد کشید.
هفت: همانگونه که سوء تغذیه در دوران کودکی و نوجوانی، منجر به آسیب های جسمی و بیماری در دوران بزرگسالی خواهد شد، از نظر روحی و روانی نیز اگر دانش آموز در زمانیکه مشغول تحصیل در آموزش و پرورش است، مفاهیم بنیادی و کلیدی را به درستی و از پایه نیاموزد، دچار بحران های روحی، روانی و رفتاری در بزرگسالی خواهد شد؛ در آن صورت، در بُعد فردی، جسم و روح او آسیب خواهد دید و چه بسا گاهی اوقات به جامعه نیز آسیب های گوناگون وارد کند. از همین رو باید توجه کرد که مدرسه و مخصوصاً دوران دبستان، از یک منظر، منشأ سعادت و یا شقاوت یک ملت می تواند باشد.
هشت: در طول سال های تحصیلی، یکی از دروسی که همواره باید در برنامه درسی دانش آموزان قرار گیرد، دروس مرتبط با فرهنگ و قیام عاشورا است. متأسفانه امروز شاهد هستیم که موضوع قیام امام حسین، عاشورا و نقش آن در مسائل گوناگون زندگی ما، برای دانش آموزان به اندازه کافی تبیین نمی شود. به طور کلی، همه ما باید کاری کنیم که نگاه کودکان و نوجوانان به عاشورا و امام حسین علیه السلام، تنها در حد خواندن تاریخ یا در طبل، سنج، شیپور و مانند اینها خلاصه نشود.
نه: قهرمانان و اسطوره های دفاع مقدس و به طور کلی موضوع دفاع مقدس به خوبی برای دانش آموزان تبیین نمی گردد. در میان شهداء و فرماندهان دفاع مقدس، افراد زیادی هستند که می توانند برای دانش آموزان، در جنبه های مختلف زندگی الگو باشند. اگر در این زمینه کوتاهی کردیم، تعجب نکنیم که دانش آموز ما، اسطوره اش یک قهرمان افسانه ای باشد که در فیلم های خارجی مشاهده می کند، مدیر شرکت و سرمایه دار غربی باشد که مشغول پول پارو کردن است و یا سلبریتی ورزشی و هنری باشد.
البته بیان این مطالب، نادیده گرفتن اقداماتی که به نوعی با مباحث مطرح شده، مرتبط هستند و در سال های گذشته نیز انجام شده اند، نیست، بلکه هدف این است که آن اقدامات شایسته ادامه یابند و ضمن از بین رفتن نقاط ضعف، نگاه و عملکرد همه جانبه تری نسبت به عرصه آموزش و پرورش وجود داشته باشد.