دفاع تمام قد و همیشگی اشرف غنی از حضور اشغالگران آمریکایی در کشورش و ایضاً رجزخوانیهای گاه و بیگاه نامبرده برای همسایگان امپرالیسم ستیزی همچون جمهوری اسلامی ایران، چهرهای به شدت آمریکوفیل از او ساخته بود و همواره به حمایت یانکیها از خود دل خوش داشت؛ غافل از آنکه حتی تصور نمیکرد که با انقضای تاریخ مصرفش برای آمریکایی ها، میبایست بزودی خاک افغانستان را بشکلی تحقیرآمیز و برای همیشه ترک کند!
این دقیقاً مشابه همان سرنوشتی بود که سال ۲۰۱۱ برای زین العابدین بن علی (رئیس جمهور مخلوع تونس) رخ داد. تونس تحت سیطره خاندان بن علی از جمله متحدین قدیمی ایالات متحده در منطقه شمال آفریقا بود که اوامر و نواهی صادره از واشنگتن را مو به مو اجرا میکرد تا بدان جا که «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه بوش، تونس بن علی را الگویی موفق برای سایر کشورهای عربی نامید. دیکتاتوری ۲۳ ساله بن علی سرانجام پس از گسترش اعتراضات مردمی ناشی از خودسوزی یک سبزی فروش فقیر به نام محمد بوعزیزی، فرار را بر قرار ترجیح داد و با چمدانهای مملو از طلا و جواهرات و دلارهای سرقتی از مردم تونس، به پادشاهی آل سعود پناهنده شد!
در این میان، اما رتبه نخست سرسلسله فراریان آمریکوفیل به محمدرضا پهلوی تعلق دارد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حفظ تاج و تخت محمدرضا از طرف مزدوران یانکی ها، سند شش دانگ مملکت به نام آمریکاییها زده شد. از ایفای نقش ژاندارمی ایالات متحده گرفته تا اعطای حق کاپیتولاسیون، هیچ خوش خدمتی نبود که شاه در حق آمریکاییها بجا نیاورده باشد؛ با این وجود، اما دی ماه ۱۳۵۷ بود که همزمان با بالا گرفتن اعتراضات انقلابیون در سراسر ایران، محمدرضا ترجیح داد که هرچه زودتر از معرکه گریخته و در مصر انور سادات به دنبال سوراخ موش بگردد!
در پایان باید گفت کم نبوده و نیستند حکامی که بدون درس گرفتن از سرنوشت شوم سیاستمداران آنگلوفیل یا آمریکوفیل، درصددند تا پای در راهی از پیش طی شده بگذارند؛ اما باید بدانند که سرانجام کدخداپرستی و اعتماد به غرب، نتیجهای بجز خفت و زبونی به همراه نخواهد داشت!