به گزارش شهدای ایران ؛نویسنده وبلاگ افاضات عقل کل
در وبلاگش نوشت: مردی با نردبان به باغی میرفت تا میوه بدزدد؛ صاحب باغ
رسید و گفت: در باغ من چه کار داری؟ گفت: نردبان میفروشم. گفت: نردبان در
باغ من میفروشی؟ گفت: نردبان از آن من است هر کجا که بخواهم میفروشم!
با خواندن این طنز عبید زاکانی به پر رویی این مرد نردبان به دست میخندیم اما این روزها حکایتی طنزآمیزتر را در واقعیت شاهد هستیم.
حکایت
کسانی که 4 سال پیش فتنه به پا کردند و میخواستند با نردبان آشوب از
دیوار قانون اساسی بالا روند و رأی 40 میلیونی مردم را بدزدند و امروز هنوز
هم فتنه انگیزی خود را فتنه نمیدانند و شاید آنها هم ادعای نردبان فروشی
دارند! و به جای اینکه پاسخگوی اقدامات آشوب طلبانه و قانون شکنانه خویش
باشند طلبکارانه بر نظام منت میگذارند و میگویند «از طلب سال 88 گذشتیم».
ما میگوییم چرا باید از طلبشان بگذرند؟ بیایند تا طلبشان را وصول کنیم!
لیست طلب هایشان را بنویسند تا چیزی از قلم نیفتد.
بنویسند به دلیل آبرویی که از نظام اسلامی در جهان خدشه دار کردند چقدر از نظام طلب دارند؟
بنویسند
هر کدام از آرای 40 میلیونی مردم را چند دلار ارزشگذاری کرده بودند که
اصرار داشتند حتی با آشوب طلبی و هم پیاله شدن با دشمن، آن را به سرقت
ببرند؟
بنویسند برای هر کدام از جوانانی که قربانی قدرت طلبی شان کردند چقدر از نظام اسلامی طلبکارند تا وصول کنیم؟
علی
الحساب به خاطر خون پاک شهید حسین غلام کبیری که به ناحق بر زمین ریختند
طناب و چوبه دار را به عنوان قسط اول طلب سال 88 دریافت کنند، مابقی طلبشان
را اگر نظام اسلامی نتوانست بپردازد مأموران الهی با آنها تسویه خواهند
کرد.