در همین زمینه، همگان واقف هستند که طلب حلالیت هنگامی جایز است که فرد خطاکار، بصورت غیرعمد و ناخواسته دچار قصور و تقصیر شده و هیچ عامل ارادی در رقم خوردن اشتباهات از جانب او دخیل نبوده است. ناگفته پیداست که این قضیه نه تنها درباره رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم صدق نمیکند بلکه از قضا حسن روحانی و دولتمردانش با آگاهی کامل از عواقب سیاستگذاریهای نابخردانه و فشل خویش، کشور را به شرایط بحرانی فعلی سوق دادند.
در مضحک بودن حلالیت خواهی روحانی، همین بس که وقتی دلسوزان انقلاب و دلواپسان نظام، او و تیم زبان بلد مذاکره کنندگان هستهای را نسبت به نتایج شوم انعقاد خسارت محضی مثل برجام انذار میدادند، نه تنها هیچ گوش شنوایی نمییافتند بلکه در پاسخ نیز با ناسزاهایی نظیر "عصر حجریها"، "بزدلهای سیاسی"، "اقلیت تندرو"، "بی شناسنامه"، "متوهم"، "تازه به دوران رسیده"، "کاسبان تحریم"، "بددل، بدبین، بدزبان"، "بی عقل"، "منقلی"، "دروغگو"، "فحاش" و... مواجه میشدند!
فارغ از این، نتایج خسارت بار مدیریت اقتصادی روحانی و اعوان و انصارش در دولت بی تدبیرانِ ناامید، چنان مردم را در تهیه مایحتاج اولیه زندگی و بدیهیات ابتدایی معیشتی، به سختی انداخته است که حتی فرصت حلال کردن عامل بدبختی هایشان را هم نداشته و ندارند!
گفتنی است، تعطیلی صدها کارخانه و به خاک سیاه نشاندن هزاران کارآفرین، رانت پاشی ۳۰ میلیارد دلاری ارز و به فنا دادن ۶۰ تُن ذخیره طلای کشور، افزایش ۸ برابری قیمت مسکن و اجاره بها، نزول ۶ پلهای اقتصاد ایران، افزایش ۷ برابری نرخ ارز، کاهش هزار درصدی ارزش پول ملی، شکستن رکورد ۶۰ ساله تورم و همچنین تشدید بحرانهایی نظیر بی آبی، بی برقی، معضل امنیت، کاهش جمعیت، رکود، نقدینگی افسارگسیخته، بدهیهای بانکی، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، نابودی محیط زیست و... در دولت حسن روحانی از جمله مواردی است که حلالیت این شخص و وزیرانش را به امری محال، ناشدنی و غیرممکن تبدیل میکند!