نطّاقی این خطیب زبردست، اگرچه عامل پیروزی اش شد، اما ناگفته پیداست که در عرصه اجرایی، نه با حرف و لفاظی، بلکه با عمل است که میتوان اوضاع را سامان داد. اسپانسرهای سیاسی و مشاطه گران زنجیرهای حسن روحانی و اعوان و انصارش، اگرچه سالهاست که با کلیدواژههای استادیومی نظیر «سرهنگ گازانبری» و «کاسب تحریم» و «دلواپسان» و «خودکار عراقچی» و «امضای کری» و «دیوارکشی» و «قهرمان دیپلماسی» و...، برای منتقدان و رقبا کُری خوانی میخوانند، اما ناگفته پیداست که از این جنگ نمایشی و سرگرم کننده، هیچ آبی برای مردم گرم نشد!
ماترک حسن روحانی در طول این هشت سال نه آبادانی بود، نه توسعه اقتصادی و نه بهبود معیشت مردم؛ بلکه آنچه از این شیخ فریدونی به یادگار مانده تنها در فقر و فلاکت و بدبختی محض خلاصه میشود! تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولیدی، رانت پاشی ۳۰ میلیارد دلاری ارز و به فنا دادن ۶۰ تُن ذخیره طلای کشور، افزایش ۸ برابری قیمت مسکن و اجاره بها، نزول ۶ پلهای اقتصاد ایران، افزایش ۷ برابری نرخ ارز، کاهش هزار درصدی ارزش پول ملی، شکستن رکورد ۶۰ ساله تورم در کشور و...، تنها بخشی از عملکرد فاجعه بار دولتمردان بنفش است که بسیاری از مردم را نسبت به آینده خود و فرزندانشان بیمناک کرده است!
مسلم است که این سرزمین در آیندهای نه چندان دور نیز باید منتظر دست و پنجه نرم کردن بیش از پیش با عوارض و بلایای ناشی از دسته گلهای به آب داده حضرات اعتدالی طی هشت سال زمامداری شان باشد. بحران بی آبی، بحران بی برقی، بحران امنیت، بحران جمعیت، بحران رکود تورمی، بحران نقدینگی، بحران بدهیهای بانکی، بحران ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، بحران محیط زیست و هزاران بحران ریز و درشت دیگر، تنها بخش کوچکی از بی کفایتیهای مدعیان اعتدالگرا را نشان میدهد که شاید تا سالیان سال، کشور نتواند از بار سنگین آن شانه خالی کرده و کمر راست کند!
در پایان تنها میتوان امید داشت که در سایه اتحاد و یکپارچگی ملی، توام با مجاهدت و تلاش شبانه روزی، ویرانیهای برجای مانده از هشت سال اخیر را هرچه سریعتر بازسازی نموده و این خاطرات تلخ را از اذهان پاک کنیم.