یادداشت دکتر لاریجانی و موارد مطروحه در آن؛ غیر از اشاره دقیقی که به بحث "تغییر اقلیم" دارد اما برای اهل فضل و فلسفه موجب تألم است.
به گزارش شهدای ایران، دکتر علی لاریجانی، فعال اصولگرا و رئیس مجالس هشتم، نهم و دهم شورای
اسلامی که به حمایت از سیاستهای کلان دولت آقای روحانی شهره است، اخیراً
طی یادداشتی به تشریح مشکلات خوزستان پرداخت.
لاریجانی در این یادداشت مینویسد: توسعه خوزستان یک امر همهجانبه است اما از یک برنامه روشن برخوردار نیست. لذا مردم نمیتوانند زندگی امروز و فردای خود را پیشبینی کنند. استانهای دیگر هم از چنین فقدان نظام توسعهای رنج میبرند. دولتها علیرغم مصوبات متعدد مجلس شورای اسلامی در برنامههای ۵ ساله که موظف بودند طرح آمایش سرزمین را مدون و به اجرا درآورند، هیچیک (با تأکید بر هیچیک) از دولتها این کار را انجام ندادهاند. نتیجه این سهلانگاری همه دولتها عدم استفاده بهینه از ظرفیتهای استانی و گاه کجروی از توسعه استانها شده است. هر چه در این امر خطیر تأخیر شود به ضرر کلیت نظام توسعهای کشور است. امیدواریم دولت جدید همتی در این راه داشته باشد.
او همچنین میافزاید: ثانیاً مسئله کمبود آب به یک معضل بزرگ جهانی مربوط است. آن موضوع تغییر اقلیم است. سالهاست این موضوع در سطح بینالمللی بهعنوان بحران آتی دنیا مطرح است. اول باید مسئولان کشور و مردم این معضل را باور کنند تا راهکار آن فراهم شود. ما هنوز در گام نخست آن گیرداریم. یعنی مسئولان کشور به یک فهم مشترک در این بحران آبوهوا و تأثیرات آن در کشور نرسیدهاند و مردم هم بهتبع عدم تصمیم مسئولان و عدم اهتمام رسانهها توجه کافی به این امر نمیکنند. اما باکمال تأسف باید گفت اینیک واقعیت است. روند بارش در ۲۰ سال اخیر هم نشان میدهد که پیشبینیهای علمی درست بوده است. برای فرار از این امر علمی نباید با مربوط نمودن همه امور به اراده الهی، سهلاندیشی نمود. اراده تامه الهی در جای خود درست است اما خداوند عقل به بشر داده است که با تفکر عقلی و علمی زندگی خود را سامان دهد و در عالم هم نظام علی و معلولی حاکم است. اگر این کار صورت گرفت خداوند نیز به بندگان عنایت خواهد نمود. وقتی همگان همرأی شدند که جهان در یک تغییر اقلیم مهم قرار دارد باید دید وضع ما چه میشود.
در بخش دیگری از یادداشت کوتاه لاریجانی در این باره میخوانیم: در سالهای گذشته تا آنجا که به خاطر دارم در سال ۹۷ یا ۹۸ در بودجه مصوب کشور، مجلس با عنایت رهبری معظم ردیفی در حدود ۵۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی را برای حل مشکل تنش آبی شهرها در نظر گرفت و نمیدانم بعد، این امر ادامه یافت یا خیر. البته اگر آن برنامه بهطور کامل اجراشده بود امروز مشکل آب شرب در این استانها وجود نداشت، ولی در مورد بحث آب کشاورزی و حقآبه محیط زیست کشور نیاز به برنامه مدون و اجرایی بلندمدت و همراهی مردم دارد. برای بحث کشاورزی راهکار اصولی تغییر نوع کشت و سیستمهای آبیاری نوین است که در بودجه سالانه هم مبالغی به این امر اختصاص یافت و باید هر دو موضوع در کنار توسعه تولید آبشیرین از دریا را جدیتر دنبال کرد.
*یادداشت دکتر لاریجانی و موارد مطروحه در آن؛ غیر از اشاره دقیقی که به بحث "تغییر اقلیم" دارد اما برای اهل فضل و فلسفه موجب تألم است.
چه اینکه آقای لاریجانی در همین یادداشت بر "وجود نظام علّی و معلولی" تأکید میکنند و کمکاریهای دولتها و خاصّه دولت آقای روحانی در قبال طرح آمایش و طرح رفع تنش کمآبی را نیز برمیشمرند اما به نقش و مسئولیت خود و مجالسی که ریاست آنرا بر عهده داشتهاند هیچ اشارهای نمیکنند!
سؤال اینجاست که آیا دکتر لاریجانی و همراهان ایشان در 2 مجلس گذشته نمیتوانستند دولت را وادار به اجرای طرح آمایش و یا اقلا اجرای طرحهای پیشنهادی رهبری برای حل مشکل خوزستان کنند؟!
پاسخ نه به این سؤال با منطق سیاست و دموکراسی و پارلمانتاریسم هرگز خوانایی ندارد.
و اگر پاسخ آری است، که هست! پس ما باید محتوای دیگری را از دکتر لاریجانی در یادداشت پیرامون مشکل خوزستان میخواندیم.
درد دیگر این است که چرا یک نطق غرّا از دکتر لاریجانی در این باره در خاطر نداریم که دولت آقای روحانی را بواسطه اجرا نکردن طرح رفع کمآبی مورد عنایت رهبری، استنطاق کرده است؟!
با منزّه نشان دادن، هشتگمحوری و کارهای پوپولیستی چیزی درست نمیشود!
لاریجانی در این یادداشت مینویسد: توسعه خوزستان یک امر همهجانبه است اما از یک برنامه روشن برخوردار نیست. لذا مردم نمیتوانند زندگی امروز و فردای خود را پیشبینی کنند. استانهای دیگر هم از چنین فقدان نظام توسعهای رنج میبرند. دولتها علیرغم مصوبات متعدد مجلس شورای اسلامی در برنامههای ۵ ساله که موظف بودند طرح آمایش سرزمین را مدون و به اجرا درآورند، هیچیک (با تأکید بر هیچیک) از دولتها این کار را انجام ندادهاند. نتیجه این سهلانگاری همه دولتها عدم استفاده بهینه از ظرفیتهای استانی و گاه کجروی از توسعه استانها شده است. هر چه در این امر خطیر تأخیر شود به ضرر کلیت نظام توسعهای کشور است. امیدواریم دولت جدید همتی در این راه داشته باشد.
او همچنین میافزاید: ثانیاً مسئله کمبود آب به یک معضل بزرگ جهانی مربوط است. آن موضوع تغییر اقلیم است. سالهاست این موضوع در سطح بینالمللی بهعنوان بحران آتی دنیا مطرح است. اول باید مسئولان کشور و مردم این معضل را باور کنند تا راهکار آن فراهم شود. ما هنوز در گام نخست آن گیرداریم. یعنی مسئولان کشور به یک فهم مشترک در این بحران آبوهوا و تأثیرات آن در کشور نرسیدهاند و مردم هم بهتبع عدم تصمیم مسئولان و عدم اهتمام رسانهها توجه کافی به این امر نمیکنند. اما باکمال تأسف باید گفت اینیک واقعیت است. روند بارش در ۲۰ سال اخیر هم نشان میدهد که پیشبینیهای علمی درست بوده است. برای فرار از این امر علمی نباید با مربوط نمودن همه امور به اراده الهی، سهلاندیشی نمود. اراده تامه الهی در جای خود درست است اما خداوند عقل به بشر داده است که با تفکر عقلی و علمی زندگی خود را سامان دهد و در عالم هم نظام علی و معلولی حاکم است. اگر این کار صورت گرفت خداوند نیز به بندگان عنایت خواهد نمود. وقتی همگان همرأی شدند که جهان در یک تغییر اقلیم مهم قرار دارد باید دید وضع ما چه میشود.
در بخش دیگری از یادداشت کوتاه لاریجانی در این باره میخوانیم: در سالهای گذشته تا آنجا که به خاطر دارم در سال ۹۷ یا ۹۸ در بودجه مصوب کشور، مجلس با عنایت رهبری معظم ردیفی در حدود ۵۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی را برای حل مشکل تنش آبی شهرها در نظر گرفت و نمیدانم بعد، این امر ادامه یافت یا خیر. البته اگر آن برنامه بهطور کامل اجراشده بود امروز مشکل آب شرب در این استانها وجود نداشت، ولی در مورد بحث آب کشاورزی و حقآبه محیط زیست کشور نیاز به برنامه مدون و اجرایی بلندمدت و همراهی مردم دارد. برای بحث کشاورزی راهکار اصولی تغییر نوع کشت و سیستمهای آبیاری نوین است که در بودجه سالانه هم مبالغی به این امر اختصاص یافت و باید هر دو موضوع در کنار توسعه تولید آبشیرین از دریا را جدیتر دنبال کرد.
*یادداشت دکتر لاریجانی و موارد مطروحه در آن؛ غیر از اشاره دقیقی که به بحث "تغییر اقلیم" دارد اما برای اهل فضل و فلسفه موجب تألم است.
چه اینکه آقای لاریجانی در همین یادداشت بر "وجود نظام علّی و معلولی" تأکید میکنند و کمکاریهای دولتها و خاصّه دولت آقای روحانی در قبال طرح آمایش و طرح رفع تنش کمآبی را نیز برمیشمرند اما به نقش و مسئولیت خود و مجالسی که ریاست آنرا بر عهده داشتهاند هیچ اشارهای نمیکنند!
سؤال اینجاست که آیا دکتر لاریجانی و همراهان ایشان در 2 مجلس گذشته نمیتوانستند دولت را وادار به اجرای طرح آمایش و یا اقلا اجرای طرحهای پیشنهادی رهبری برای حل مشکل خوزستان کنند؟!
پاسخ نه به این سؤال با منطق سیاست و دموکراسی و پارلمانتاریسم هرگز خوانایی ندارد.
و اگر پاسخ آری است، که هست! پس ما باید محتوای دیگری را از دکتر لاریجانی در یادداشت پیرامون مشکل خوزستان میخواندیم.
درد دیگر این است که چرا یک نطق غرّا از دکتر لاریجانی در این باره در خاطر نداریم که دولت آقای روحانی را بواسطه اجرا نکردن طرح رفع کمآبی مورد عنایت رهبری، استنطاق کرده است؟!
با منزّه نشان دادن، هشتگمحوری و کارهای پوپولیستی چیزی درست نمیشود!