در طول یک دهه اخیر میتوان لیت بلندبالایی از چالشها را فهرست نمود که میشد ضمن مواجهه مدبرانه، هوشمند و ایجابی با بسیاری از آنها، پرونده شان را بایگانی کرد و تهدیدشان را به فرصت تبدیل نمود؛ اما جای تاسف است که برخورد امنیتی با تمامی این چالشها باعث شده است تا اکنون، گرههای کوچک به کورگرههایی تبدیل شوند که دیگر حتی با دندان هم قابلیت از هم باز شدن نخواهند داشت!
وقتی به تجمعات مسالمت آمیز کارگری و صنفی اَنگ «امنیتی» زده میشود؛ وقتی ورشکستگی موسسات اعتباری و ضرر سپردهگذاران جنبه «امنیتی» پیدا میکند؛ وقتی قطعیهای مکرر برق به بلوایی «امنیتی» تبدیل میشود؛ وقتی گرانی خلق الساعه بنزین «امنیت» کشور را به مخاطره میاندازد؛ وقتی بحران بی آبی خوزستان با عینک «امنیتی» رصد میشود؛ وقتی فساد اداری، حاشیه نشینی، نقدینگی افسارگسیخته، بیکاری جوانان، بحران جمعیت، ناشایسته سالاری، بی حجابی، سگ گردانی و...، در ذیل سرفصل معضلات «امنیتی» طبقه بندی میشوند، دیگر نمیتوان انتظار داشت که راهکاری اساسی برای حل و فصل معقولانه آنها اندیشیده شود.
پاک کردن صورت مساله، تنها هنر نگاه امنیتی است که اتفاقاً پای عناصر ضدایرانی، معاند و مزدور را نیز به قضیه باز میکند تا با انحراف و سوء استفاده از مطالبات بحق مردم، کاه را کوه جلوه داده و از این آب گل آلود، شاه ماهی شوم خود را صید نمایند! با این همه، شایسته نیست تا با نگاه امنیت زده به هر معضل ریز و درشتی، هیبت «امنیت ملی جمهوری اسلامی» را به سخره گرفت و آن را لوث کرد؛ چراکه در صورت کوتاه جلوه دادن این سد امنیتی مرتفع، نعمت مجهول «امنیت» را از دست خواهیم داد!