سیاستگذاری فرهنگی در ایران از جمله حوزههایی است که از فقدان آینده نگری و پیش بینی بموقع بروز وقایع رنج میبرد و متولیان آن آنقدر برای مواجهه مدبرانه با پدیدههای فرهنگی نوظهور، وقت هدر میدهند و دست دست میکنند تا هنگامی که معضل بزرگ شد و ابعاد امنیتی به خود گرفت، تازه به فکر تهیه نوشدارو میافتند؛ غافل از اینکه دیگر سهراب به دیار باقی شتافته است!
به گزارش شهدای ایران، سیاستگذاری فرهنگی در ایران از جمله حوزههایی است که از فقدان آینده نگری و پیش بینی بموقع بروز وقایع رنج میبرد و متولیان آن آنقدر برای مواجهه مدبرانه با پدیدههای فرهنگی نوظهور، وقت هدر میدهند و دست دست میکنند تا هنگامی که معضل بزرگ شد و ابعاد امنیتی به خود گرفت، تازه به فکر تهیه نوشدارو میافتند؛ غافل از اینکه دیگر سهراب به دیار باقی شتافته است!
در قضیه سگ گردانی و معضل سگهای خانگی نیز دقیقاً همین دور باطل تکرار شد تا جایی که بی بند و باری در این زمینه طی چند سال اخیر بحدی گسترش یافته که حتی صدای اقشار نه چندان متدین و غیرمذهبی را هم درآورده است. همزمان با سالهای پایانی دوران زمامداری دوم خردادیها در اواسط دهه ۸۰ بود که در برخی نقاط مرفه و مناطق بالانشین پایتخت، به ندرت دختران و پسران قلاده به دستی یافت میشدند که در پارکها و تفرجگاهها سگ گردانی میکردند.
با ورود به دهه ۹۰، اما متولیان امر بقدری درگیر مسائل سیاسی ناشی از فتنه شوم ۸۸ و ترکشهای ناشی از آن شدند که بکلی حوزههای فرهنگی و اجتماعی را فراموش و رها کردند و عرصه را برای جولان دهی ناهنجاریهای فرهنگی من الجمله سگ گردانان، کاملا باز گذاشتند! از آن برهه به بعد، نه تنها در مناطق بعضاً کم برخوردار و متدین نشین پایتخت، بلکه حتی در شهرهای مذهبی همچون قم و مشهد و شیراز نیز ویروس منحوس سگ گردانی با سرعتی هرچه تمامتر اشاعه پیدا کرد و آسایش و امنیت را از تک تک ایرانیان سلب نمود.
درحالیکه انتظار میرفت بر طبق آموزههای دینی، نهادهای مسئول وارد گود مقابله با این قبیل منکرات شوند، اما در کمال شگفتی و تعجب، نه تنها طی حداقل یک دهه اخیر، اقدام قاطع و درخوری در این خصوص از جانب هیچ یک از ارگانهای حاکمیتی صورت نگرفته بلکه به جهت بازار پُرسود شکل گرفته در حوزه پِت شاپها و حیوانات خانگی، تنها در سال ۹۸ از سوی دولت حسن روحانی، برای واردات بیش از ۱۸۰۰ تُن غذای سگ و گربه، ۳.۶ میلیون دلار ارز دولتی تخصیص یافته است!
فارغ از مباحث دینی، اما نکته جالب توجه در این زمینه، ناآگاهی و عدم آشنایی سگ گردانان با فرهنگ نگهداری از حیوانات خانگی در سایر کشورهاست. اگر از ایجاد مزاحمت و سروصدای سگهای برای همسایگان صاحبان سگها در خانههای آپارتمانی بگذریم، استفاده نکردن سگ گردانها از قلاده و عدم توانایی ایشان در کنترل حیواناتشان تاکنون فجایعی بسیاری را آفریده است. «حمله سگ پیت بول به ۲ مرد در شمال تهران»؛ «ماجرای حمله ۳ سگ به ۲ کودک در پایتخت»؛ «جزییات حادثه وحشتناک حمله دو سگ به دختر بچه در لواسان»؛ «حمله به یک شهروند از سوی صاحب سگ در ستارخان» و... تنها بخشی از تیترهای رسانهها طی دو سال اخیر است که از بی بند و باری محض در این حوزه حکایت دارند!
با این وجود، اگرچه سیاست اخیر نیروی انتظامی در تشدید برخورد با سگ گردانان شایسته تقدیر است، اما امید آن میرود که مقابله با این هنجارشکنی آشکار، تنها محدود به چند هفته و چند ماه نشده و یکبار برای همیشه، اقدامی قاطع و قانونی در برابر این قبیل فرهنگهای منحط وارداتی، صورت گیرد.
با ورود به دهه ۹۰، اما متولیان امر بقدری درگیر مسائل سیاسی ناشی از فتنه شوم ۸۸ و ترکشهای ناشی از آن شدند که بکلی حوزههای فرهنگی و اجتماعی را فراموش و رها کردند و عرصه را برای جولان دهی ناهنجاریهای فرهنگی من الجمله سگ گردانان، کاملا باز گذاشتند! از آن برهه به بعد، نه تنها در مناطق بعضاً کم برخوردار و متدین نشین پایتخت، بلکه حتی در شهرهای مذهبی همچون قم و مشهد و شیراز نیز ویروس منحوس سگ گردانی با سرعتی هرچه تمامتر اشاعه پیدا کرد و آسایش و امنیت را از تک تک ایرانیان سلب نمود.
درحالیکه انتظار میرفت بر طبق آموزههای دینی، نهادهای مسئول وارد گود مقابله با این قبیل منکرات شوند، اما در کمال شگفتی و تعجب، نه تنها طی حداقل یک دهه اخیر، اقدام قاطع و درخوری در این خصوص از جانب هیچ یک از ارگانهای حاکمیتی صورت نگرفته بلکه به جهت بازار پُرسود شکل گرفته در حوزه پِت شاپها و حیوانات خانگی، تنها در سال ۹۸ از سوی دولت حسن روحانی، برای واردات بیش از ۱۸۰۰ تُن غذای سگ و گربه، ۳.۶ میلیون دلار ارز دولتی تخصیص یافته است!
فارغ از مباحث دینی، اما نکته جالب توجه در این زمینه، ناآگاهی و عدم آشنایی سگ گردانان با فرهنگ نگهداری از حیوانات خانگی در سایر کشورهاست. اگر از ایجاد مزاحمت و سروصدای سگهای برای همسایگان صاحبان سگها در خانههای آپارتمانی بگذریم، استفاده نکردن سگ گردانها از قلاده و عدم توانایی ایشان در کنترل حیواناتشان تاکنون فجایعی بسیاری را آفریده است. «حمله سگ پیت بول به ۲ مرد در شمال تهران»؛ «ماجرای حمله ۳ سگ به ۲ کودک در پایتخت»؛ «جزییات حادثه وحشتناک حمله دو سگ به دختر بچه در لواسان»؛ «حمله به یک شهروند از سوی صاحب سگ در ستارخان» و... تنها بخشی از تیترهای رسانهها طی دو سال اخیر است که از بی بند و باری محض در این حوزه حکایت دارند!
با این وجود، اگرچه سیاست اخیر نیروی انتظامی در تشدید برخورد با سگ گردانان شایسته تقدیر است، اما امید آن میرود که مقابله با این هنجارشکنی آشکار، تنها محدود به چند هفته و چند ماه نشده و یکبار برای همیشه، اقدامی قاطع و قانونی در برابر این قبیل فرهنگهای منحط وارداتی، صورت گیرد.