وقتی تعامل با دولت مهم می شود:
اینکه اصلاحطلبان در این ایام همچنان به نزدیکی خود با قدرت فکر میکنند، جالب توجه است. آنها هم اکنون باید به فکر چگونه بازگرداندن اعتماد مردمی به خود باشند، اما به نظر میرسد تعامل با دولت (نزدیکی به قدرت) برای آنها اهمیت بیشتری دارد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران، روزنامه شرق معتقد است که اصلاحطلبان از سوی «سرمایه اجتماعی» خود طرد
شدهاند. این روزنامه در گزارشی با بیان اینکه اصلاحطلبان اکنون هم همچون
سالهای ۸۸ تا ۹۲ از قدرت دور شدهاند، نوشت: «گرچه به نظر میرسد در اصل
موضوع یعنی دوری از قدرت شرایط کنونی مانند آن زمان است، اما تفاوتی اساسی
میان این دو مقطع زمانی وجود دارد؛ آنکه بعد از ۸۸، اصلاحطلبان نیروهایی
طردشده از سوی قدرت رسمی به حساب میآمدند، اما در حال حاضر اصلاحطلبان از
سوی سرمایه اجتماعی خود طرد شدهاند.»
شرق در ادامه از ترفند اصلاحطلبان برای نزدیک ماندن به قدرت مینویسد: «بخشی از اصلاحطلبان بیمیل نیستند که صرفاً منقد رئیسی نباشند و با او از در تعامل وارد شوند تا هم به صفت فردی برای همیشه از چارچوب سیاست رسمی بیرون رانده نشوند و امید داشته باشند که باز هم میتوانند وارد قدرت شوند و احیاناً به سرنوشت نهضت آزادی دچار نشوند...» و بعد در دلیل دوم، تلاش میکند عطش اصلاحطلبان برای نزدیکی به قدرت را اینگونه توجیه کند: «و هم با نگاهی خوشبینانه دولت رئیسی را به سمت اهداف اصلاحطلبانه خود سوق دهند و برای مثال با ارائه نقطهنظرات خود به دولت، رئیسی را مجاب کنند که دیپلماسی پرتنش به نفع کشور نیست یا بهرسمیتشناختن آزادیهای مشروع مرّ قانون اساسی است.» با این حال، روزنامه شرق، اصلاحطلبان را تلویحاً از «تعامل منفعل» با دولت رئیسی برحذر داشته و نوشته که تعامل منفعل یعنی که «اصلاحطلبان رسماً به نیروهای حامی رئیسی تبدیل شوند و گویی که نامزد خود وارد پاستور شده است...»
اینکه اصلاحطلبان در این ایام همچنان به نزدیکی خود با قدرت فکر میکنند، جالب توجه است. آنها هم اکنون باید به فکر چگونه بازگرداندن اعتماد مردمی به خود باشند، اما به نظر میرسد تعامل با دولت (نزدیکی به قدرت) برای آنها اهمیت بیشتری دارد. از سویی این نگرانی را هم دارند که پایگاه اجتماعیشان را بیشتر از دست بدهند: «این احتمال وجود دارد که پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان که در سالهای گذشته به قدر کافی بیاعتماد نسبت به تصمیمهای جبهه اصلاحات شده، بیش از پیش سعی کند میان خود و جبهه متبوع سابق خود فاصلهگذاری کند؛ هرچند یک روی دیگر سکه آن است که اگر احیاناً دولت رئیسی بتواند موفق عمل کند و برخلاف انتظار مخاطبان اصلاحات، علاوه بر آنکه وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد، در حوزه توسعه سیاسی هم یا توسعهبخش باشد یا دستکم محدودکننده نباشد، ممکن است سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان قضاوتی منفی نسبت به رویکرد کنونی طیفهایی از اصلاحطلبان نداشته باشد...»
آنچه شرق نوشته، حکایت از سرگردانی اصلاحات در چگونگی تعامل با دوست سیزدهم در اوج از دست دادن سرمایه اجتماعیشان دارد. این سرگردانی آنقدری است که حتی به لحاظ تئوری هم نمیتوانند یک نظر قطعی بدهند.
شرق در ادامه از ترفند اصلاحطلبان برای نزدیک ماندن به قدرت مینویسد: «بخشی از اصلاحطلبان بیمیل نیستند که صرفاً منقد رئیسی نباشند و با او از در تعامل وارد شوند تا هم به صفت فردی برای همیشه از چارچوب سیاست رسمی بیرون رانده نشوند و امید داشته باشند که باز هم میتوانند وارد قدرت شوند و احیاناً به سرنوشت نهضت آزادی دچار نشوند...» و بعد در دلیل دوم، تلاش میکند عطش اصلاحطلبان برای نزدیکی به قدرت را اینگونه توجیه کند: «و هم با نگاهی خوشبینانه دولت رئیسی را به سمت اهداف اصلاحطلبانه خود سوق دهند و برای مثال با ارائه نقطهنظرات خود به دولت، رئیسی را مجاب کنند که دیپلماسی پرتنش به نفع کشور نیست یا بهرسمیتشناختن آزادیهای مشروع مرّ قانون اساسی است.» با این حال، روزنامه شرق، اصلاحطلبان را تلویحاً از «تعامل منفعل» با دولت رئیسی برحذر داشته و نوشته که تعامل منفعل یعنی که «اصلاحطلبان رسماً به نیروهای حامی رئیسی تبدیل شوند و گویی که نامزد خود وارد پاستور شده است...»
اینکه اصلاحطلبان در این ایام همچنان به نزدیکی خود با قدرت فکر میکنند، جالب توجه است. آنها هم اکنون باید به فکر چگونه بازگرداندن اعتماد مردمی به خود باشند، اما به نظر میرسد تعامل با دولت (نزدیکی به قدرت) برای آنها اهمیت بیشتری دارد. از سویی این نگرانی را هم دارند که پایگاه اجتماعیشان را بیشتر از دست بدهند: «این احتمال وجود دارد که پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان که در سالهای گذشته به قدر کافی بیاعتماد نسبت به تصمیمهای جبهه اصلاحات شده، بیش از پیش سعی کند میان خود و جبهه متبوع سابق خود فاصلهگذاری کند؛ هرچند یک روی دیگر سکه آن است که اگر احیاناً دولت رئیسی بتواند موفق عمل کند و برخلاف انتظار مخاطبان اصلاحات، علاوه بر آنکه وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد، در حوزه توسعه سیاسی هم یا توسعهبخش باشد یا دستکم محدودکننده نباشد، ممکن است سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان قضاوتی منفی نسبت به رویکرد کنونی طیفهایی از اصلاحطلبان نداشته باشد...»
آنچه شرق نوشته، حکایت از سرگردانی اصلاحات در چگونگی تعامل با دوست سیزدهم در اوج از دست دادن سرمایه اجتماعیشان دارد. این سرگردانی آنقدری است که حتی به لحاظ تئوری هم نمیتوانند یک نظر قطعی بدهند.