دولت فقط اعلام تعطیلی می کند اما نمیپرسد مردم هزینه های زندگیشان را از کجا می آورند؟ فقط تا اطلاع ثانوی تعطیل! یعنی تا اطلاع ثانوی کرکره را پایین بکشید اما مشکلات شما چندان به ما ربطی ندارد.
به گزارش شهدای ایران، حسین خان بابازاده: روزهای آخر دولت روحانی است. انتخابات تمام؛ نفر و
جریان پیروز هم مشخص شده است. انتظار این بود که دولت حداقل در چهار هفته
باقیمانده، زیرکی به خرج داده و با خاطره خوش خداحافظی میکرد اما قطعی های
آشفته کننده برق نشان میدهد که در این دولت چیزی به نام کفایت، کمیاب
است.
چند یادآوری که نشان بدهد چرا به این دولت غیرصادق، بی کفایت میگویند و اولویت آقای رئیسی چیست، قطعا در این بازه زمانی ضرروی است:
یک: این روزها خاموشی های مکرر و تقریبا بی برنامه مردم را عصبانی کرده است و کم کاری دولت در عقب ماندگی از برنامه ساخت نیروگاه مشهود است. حتی بنا به برخی اخبار خروج برخی مصرف صنایع سنگین از شبکه برق کشور نیز انجام نشده است. ضمن اینکه نصب کنتورهای هوشمند برق هم با عقب افتادگی جدی همراه است. با این حال دولت نه تنها توان پیشرفت در این زمینه را نداشته است بلکه از ارائه یک برنامه عادلانه و دقیق خاموشی هم عاجز است.
دو: می گویند شرایط کرونایی قرمز است، باید همه مشاغل به غیر از گروه یک تعطیل شود. به غیر از کارمندان دولت که حقوق شان به نحوی تضمین شده است، تعداد قابل توجهی به مصوبات گوش نمیدهند چون که میبینند دولت فقط اعلام تعطیلی می کند اما نمیپرسد مردم هزینه های زندگیشان را از کجا می آورند؟ فقط تا اطلاع ثانوی تعطیل! یعنی تا اطلاع ثانوی کرکره را پایین بکشید اما مشکلات شما چندان به ما ربطی ندارد.
سه: «من خودم صبح جمعه فهمیدم». این جمله روحانی مثل نمکی روی زخم مردم بود؛ مانند بنزینی روی آتش. مردمی که تا یک ساعت قبل از گرانی بنزین به آنها گفته شده بود خبر گرانی بنزین کذب است، یک باره با افزایش سه برابری قیمت بنزین مواجه شدند؛ بنزینی که یکی از پر تبعات ترین فاکتورهای اقتصادی در ایران است. اینکه رئیس جمهور می دانست یا نه، دو حالت بیشتر ندارد؛ یا او واقعا نمی دانست پس با این فرض باید برای خودمان به عنوان مردم و روحانی به عنوان رئیس جمهور به خاطر این ضعف فاحش عمیقا تاسف خورد که نمی داند قرار است در کشور و در دولت تحت ریاست او چه واقعه مهمی در چه زمانی اتفاق بیفتد؛ یا اینکه میدانست و عامدانه به مردم خلاف گفت و بر زخم مردم با آن جمله و خنده نمک پاشید.
چهار: در اوایل دولت روحانی ابتدا سهمیه بندی بنزین و دونرخی بودن را با یک طومار ادعا حذف کردند. پس از چهار سال همان افرادی که این دو طرح را حذف کردند، با یک طومار تعریف و تمجید از دو نرخی و سهمیه بندی به یکباره شروع به اجرای این دو طرح کردند. نه عذرخواهی کردند و نه گفتند خسارت چند هزار میلیاردی عدم اجرا در این چهار سال چه شد؟
پنج: برجام را بدون ضمانت اجرا امضا کردند. هول شدند و تعهدات ایران را داوطلبانه اول انجام دادند. وقت مطالبه تعهدات ایران دستشان خالی بود چون گفته بودند امضای کری تضمین است! تک و تنها در برجام(بخوانید محدودیت) ماندند چون حتی راه خروجشان هم با مکانیسم ماشه بسته بودند و جرات نداشتند حتی اسم خروج از برجام را بیاورند. به خاطر این فضاحت تندیسشان را ساختتند، صدها سکه هم پاداش گرفتند!
شش: به مردم گفتند وارد بورس شوید و همه چیزتان را به بورس بیاورید. مردم اعتماد کردند، جیب دولت پر شد، سرمایه مردم گروگان گرفته شد، مردم متضرر شدند، هیچ کس نه عذرخواهی کرد نه جوابشان را داد.
هفت: دولت را با تحقیر مردم در صف های سبد کالا شروع کردند. در آخر دولت هم قیمت مرغ را پله پله نجومی کردند. غذای آبرومندی که مردم متوسط و ضعیف جامعه برایشان قابل تهیه بود. ناکارآمدی در تهیه و توزیع کار را به جایی رساند که حتی مردم برای همین مرغ نجومی هم صف میایستند، یعنی هم گرانی هم صف! در یک آبرویزی «قرارگاه مرغ» تشکیل داند، حتی آن هم جواب نداد!
هشت: هفت مورد بالا ممکن است تا هفتاد مورد هم ادامه داشته باشد. گفتند عزت پاسپورت را بر میگردانیم، اعتبار ایرانی را چنان نازل کردند که حتی به هواپیمای ظریف هم سوخت ندادند! به دشمن قداره کشیده پیام دادند که خزانه ما خالی است و با یک بمب می توانی تمام تجهیزات ما را از کار بیاندازی! معاون اول دولت با کفش به داخل خانه و زندگی مردم می رود، وزیر راه به بازماندگان مردم جزغاله شده میگوید بیمه بودند(!)، وزیر ثروتمند بهداشت به آن پیرمرد می گوید «خودت بمال» و... . این ها هم چند خرده روایت که اگر بنا بر ادامه باشد تمامی ندارد.
اولویت رئیسی برگرداندن اعتماد مردم است. مردم از بس خلف وعده شنیده و بی کفایتی دیده اند به دولت بی اعتماد شده اند. بدترین موضوع برای یک جامعه آن است که مردمش دولتشان را غیرصادق و غیرقابل اعتماد بدانند، پس به همین دلیل هرچه دولت بگوید عکسش را عمل کنند.
چند یادآوری که نشان بدهد چرا به این دولت غیرصادق، بی کفایت میگویند و اولویت آقای رئیسی چیست، قطعا در این بازه زمانی ضرروی است:
یک: این روزها خاموشی های مکرر و تقریبا بی برنامه مردم را عصبانی کرده است و کم کاری دولت در عقب ماندگی از برنامه ساخت نیروگاه مشهود است. حتی بنا به برخی اخبار خروج برخی مصرف صنایع سنگین از شبکه برق کشور نیز انجام نشده است. ضمن اینکه نصب کنتورهای هوشمند برق هم با عقب افتادگی جدی همراه است. با این حال دولت نه تنها توان پیشرفت در این زمینه را نداشته است بلکه از ارائه یک برنامه عادلانه و دقیق خاموشی هم عاجز است.
دو: می گویند شرایط کرونایی قرمز است، باید همه مشاغل به غیر از گروه یک تعطیل شود. به غیر از کارمندان دولت که حقوق شان به نحوی تضمین شده است، تعداد قابل توجهی به مصوبات گوش نمیدهند چون که میبینند دولت فقط اعلام تعطیلی می کند اما نمیپرسد مردم هزینه های زندگیشان را از کجا می آورند؟ فقط تا اطلاع ثانوی تعطیل! یعنی تا اطلاع ثانوی کرکره را پایین بکشید اما مشکلات شما چندان به ما ربطی ندارد.
سه: «من خودم صبح جمعه فهمیدم». این جمله روحانی مثل نمکی روی زخم مردم بود؛ مانند بنزینی روی آتش. مردمی که تا یک ساعت قبل از گرانی بنزین به آنها گفته شده بود خبر گرانی بنزین کذب است، یک باره با افزایش سه برابری قیمت بنزین مواجه شدند؛ بنزینی که یکی از پر تبعات ترین فاکتورهای اقتصادی در ایران است. اینکه رئیس جمهور می دانست یا نه، دو حالت بیشتر ندارد؛ یا او واقعا نمی دانست پس با این فرض باید برای خودمان به عنوان مردم و روحانی به عنوان رئیس جمهور به خاطر این ضعف فاحش عمیقا تاسف خورد که نمی داند قرار است در کشور و در دولت تحت ریاست او چه واقعه مهمی در چه زمانی اتفاق بیفتد؛ یا اینکه میدانست و عامدانه به مردم خلاف گفت و بر زخم مردم با آن جمله و خنده نمک پاشید.
چهار: در اوایل دولت روحانی ابتدا سهمیه بندی بنزین و دونرخی بودن را با یک طومار ادعا حذف کردند. پس از چهار سال همان افرادی که این دو طرح را حذف کردند، با یک طومار تعریف و تمجید از دو نرخی و سهمیه بندی به یکباره شروع به اجرای این دو طرح کردند. نه عذرخواهی کردند و نه گفتند خسارت چند هزار میلیاردی عدم اجرا در این چهار سال چه شد؟
پنج: برجام را بدون ضمانت اجرا امضا کردند. هول شدند و تعهدات ایران را داوطلبانه اول انجام دادند. وقت مطالبه تعهدات ایران دستشان خالی بود چون گفته بودند امضای کری تضمین است! تک و تنها در برجام(بخوانید محدودیت) ماندند چون حتی راه خروجشان هم با مکانیسم ماشه بسته بودند و جرات نداشتند حتی اسم خروج از برجام را بیاورند. به خاطر این فضاحت تندیسشان را ساختتند، صدها سکه هم پاداش گرفتند!
شش: به مردم گفتند وارد بورس شوید و همه چیزتان را به بورس بیاورید. مردم اعتماد کردند، جیب دولت پر شد، سرمایه مردم گروگان گرفته شد، مردم متضرر شدند، هیچ کس نه عذرخواهی کرد نه جوابشان را داد.
هفت: دولت را با تحقیر مردم در صف های سبد کالا شروع کردند. در آخر دولت هم قیمت مرغ را پله پله نجومی کردند. غذای آبرومندی که مردم متوسط و ضعیف جامعه برایشان قابل تهیه بود. ناکارآمدی در تهیه و توزیع کار را به جایی رساند که حتی مردم برای همین مرغ نجومی هم صف میایستند، یعنی هم گرانی هم صف! در یک آبرویزی «قرارگاه مرغ» تشکیل داند، حتی آن هم جواب نداد!
هشت: هفت مورد بالا ممکن است تا هفتاد مورد هم ادامه داشته باشد. گفتند عزت پاسپورت را بر میگردانیم، اعتبار ایرانی را چنان نازل کردند که حتی به هواپیمای ظریف هم سوخت ندادند! به دشمن قداره کشیده پیام دادند که خزانه ما خالی است و با یک بمب می توانی تمام تجهیزات ما را از کار بیاندازی! معاون اول دولت با کفش به داخل خانه و زندگی مردم می رود، وزیر راه به بازماندگان مردم جزغاله شده میگوید بیمه بودند(!)، وزیر ثروتمند بهداشت به آن پیرمرد می گوید «خودت بمال» و... . این ها هم چند خرده روایت که اگر بنا بر ادامه باشد تمامی ندارد.
اولویت رئیسی برگرداندن اعتماد مردم است. مردم از بس خلف وعده شنیده و بی کفایتی دیده اند به دولت بی اعتماد شده اند. بدترین موضوع برای یک جامعه آن است که مردمش دولتشان را غیرصادق و غیرقابل اعتماد بدانند، پس به همین دلیل هرچه دولت بگوید عکسش را عمل کنند.