شهدای ایران shohadayeiran.com

به بهانه سالروز واقعه تروریستی ششم تیر ماه ۱۳۶۰، ماجرای سوءقصد نافرجام به رهبر انقلاب را از زبان امام جماعت مسجد ابوذر تهران بازخوانی می‌کنیم.
ناگفته‌های سوءقصد نافرجام به رهبر معظم انقلاب
به گزارش شهدای ایران، سال ۱۳۶۰ است بنی‌صدر رئیس جمهور وقت کشور در آستانه عزل قرار دارد، روسای سازمان منافقین دستپاچه شده و به تکاپو افتاده‌اند.

به یورش مسلحانه روی می‌آورند و ارازل و اوباش خود را روانه خیابان‌ها می‌کنند، نیروهای منافقین در شورش‌های این چند روز اخیر عده‌ای از مردم را زخمی کرده و به شهادت رسانده‌اند، اگرچه می‌دانند نمی‌توانند کاری از پیش ببرند اما با یورش و وحشیگری به دنبال ناامن کردن فضا و ایجاد رعب و وحشت در دل مردم هستند.
 
چند روزی از حادثه ۳۰ خرداد ماه و حمله به سمت مردم بی‌گناه می‌گذرد، از دفتر حزب جمهوری با حجت‌الاسلام رضا مطلبی امام جماعت مسجد ابوذر تهران تماس گرفته و خبر می‌دهند که قرار است رهبر معظم انقلاب که آن زمان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، روز جمعه به مسجد آمده و در جمع نمازگزاران سخنرانی کنند.
 
در چنین فضای ملتهبی حضور یکی از مقامات بلندپایه کشور در جمع مردم پر از مخاطره است، اما حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) می‌خواهند به جمع مردم جنوب تهران بروند و درباره فضای غبارآلود آن روزها روشنگری و حقایق را بیان کنند.
 
ایشان اما مرد روزهای سخت انقلاب و فردی بی نظیر از بصیرت، آگاهی و شناخت هستند، نمی‌تواند در چنین شرایطی به میدان نیایند، باید با حضور در بین توده مردم فضای ذهن و تفکر آنان را روشن کرده و به شایعات و دروغ‌افکنی‌ها پاسخ گویند.
در روز وعده داده شده مردم برای ادای نماز و گوش سپردن به سخنان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای می‌آیند، جمعیت زیادی آمده‌اند به طوریکه نه تنها فضای مسجد بلکه خیابان اطراف آن نیز مملو از حاضران است.
 
ساعتی مانده به ظهر تماس می‌گیرند که به دلیل تداخل زمان حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد ابوذر با جلسه عزل بنی‌صدر، ایشان نمی‌توانند به جمع مردم بیایند.
 
از این پس ادامه واقعه را از زبان حجت‌الاسلام مطلبی امام جماعت آن روزها و امروز مسجد ابوذر تهران بازگو می‌کنیم.
 
"اواخر هفته بود که روزنامه جمهوری در تیتری از حضور رهبر انقلاب در روز شنبه ششم تیر ماه در مسجد ابوذر خبر می‌داد، یک ساعت مانده به ظهر حضرت آقا و حدود ۲۰ نفر از اطرافیانشان وارد مسجد شدند.
 
نماز ظهر را به ایشان اقتدا کرده و خواندیم، بین دو نماز رهبر انقلاب مشغول سخنرانی برای حضار بوده و به برخی فتنه‌ها و دروغ‌افکنی‌ها پاسخ می‌دادند.
 
بنده در صف اول نشسته بودم، از پشت سر متوجه حرکت جوان حدود ۳۰ ساله‌ای شدم که صفوف نمازگزاران را شکافته و با سرعت به جلو می‌آید.
 
آن زمان ترور در کشور باب نشده بود، از طرفی مردم سخنرانی شخصیت‌های برجسته کشوری را به وسیله ضبط صوت‌های کوچک ضبط می‌کردند.
با این تصور گمان کردیم که می‌خواهد سخنان رهبری را ضبط کند، غافل از آنکه ضبط صوت را طوری تنظیم کرده و جایی قرار داده بود که پس از انفجار به قلب مقام معظم رهبری اصابت کرده و ایشان را به شهادت برساند.
 
وسط سخنرانی بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن، حضرت آقا گفتند بلندگو را اصلاح کنید، گمان می‌کردیم اشکالی در صدای بلندگو ایجاد شده، اما دلیل اصلی وجود مواد منفجره در ضبط صوت بود.
 
رهبر انقلاب برای اینکه صدا تنظیم شود، اندکی از جایشان تکان خورده و کمی جابجا شدند که اگر اینگونه نمی‌شد، با انفجار مواد جاسازی شده درون ضبط صوت و اصابت به قلب ایشان، بعید نبود حضرت آقا به شهادت برسند.
 
به یک باره با انفجار مواد صدای مهیبی در مسجد پیچید، به خودم آمدم دیدم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای روی زمین افتاده‌اند و خون زیادی در حال جاری شدن است، چند نفر از همراهان ایشان را از زمین بلند کرده و همچنان که در طول مسیر حرکت خون روی زمین می‌چکید، به بیرون از مسجد بردند.
 
ساعتی گذشت اما همچنان مات و مبهوت گویی در دنیای دیگری به سر می‌بردم، با خبر شدم که رهبر انقلاب را ابتدا به درمانگاهی در همین نزدیکی برده‌اند، اما عمق جراحات وارده به حدی بوده که نتوانسته‌اند کاری از پیش ببرند.
 
ناگزیر حضرت آقا را به درمانگاه دیگری برده و از آنجا به بیمارستان بهارلو منتقل کرده بودند، خود را به بیمارستان رسانده و با موج عظیم جمعیت روبرو شدم.
 
وزیر بهداشت به‌همراه چند تن از پزشکان جلسه گذاشته بودند، در نهایت ترور منجر به آسیب رساندن به دست راست رهبر انقلاب شده بود.
 
فردای آن روز در هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ یک بمب دیگر در مقر حزب جمهوری اسلامی در تهران منفجر شده و آیت‌الله بهشتی و ۷۲ تن از یاران امام خمینی (ره) را به شهادت رساند.
 
با وقوع این عملیات تروریستی آنگاه به حکمت حضور رهبر انقلاب در مسجد ابوذر پی بردم چراکه اگر ایشان در روز سوءقصد نافرجام به مسجد نمی‌آمدند، قطعاً روز بعد یکی از شهدای مقر حزب جمهوری بودند.
 
این‌گونه و به اراده خداوند مکر و کید دشمنان بر باد رفته و ترور ناجوانمردانه عوامل منافقین کوردل راه به جایی نبوده و خطر جدی جان رهبر فرزانه انقلاب را تهدید نکرد".
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار