اهالی شام مستقیماً زیر نظر فرمانده سپاه غربی، یزید بن ابیسفیان، برادر معاویه قرار گرفتند پس از مرگ یزید و به قدرت رسیدن معاویه در زمان خلافت عثمان شام به مرکزیت دمشق ملک طلق معاویه شد.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ ویژگیهای جامعه شناختی تاریخی مردم شام "سوریه" را به مناسبت ورود اسرای کربلا در اول صفر سال 61 ه.ق به دمشق مرکز خلافت اسلامی بیان کنیم .
سؤال این است چرا باید این جامعه و مردمش را شناخت؟ در جواب باید گفت که شام، منطقه ای وسیع و مهم در میان سرزمینهای اسلامی بود. شامات، از کشورهای کنونی فلسطین، لبنان، اردن، مصر و سوریه، تشکیل شده است. شام، به مرکزیت دمشق، بعد از واقعه ی عاشورا به طور رسمی مرکز خلافت اسلامی شد.
مردم نو مسلمان شام حتی در هنگام ورود اسرای کربلا هیچ شناختی نسبت به اهل بیت پیامبر نداشتند تا اعتراضی به این جریانات کنند بر عکس کوفیان که شناخت داشتند و به اهل بیت خیانت کردند برای همین است که اکثر جنبشها و شورشها بعد از واقعه عاشورا از کوفه شروع شد؛ آن هم به دلیل پشیمانی مردم کوفه و اعتراض به دستگاه خلافت فاسد اموی ولی ما حتی یک نمونه اعتراض را هم در بین مردم شام نمی بینیم و در اکثر مواقع سپاه شام علیه کوفیان و به خصوص اهل بیت صفآرایی میکردند.
باز جای سؤال است که چرا مردم شام این گونه بودند؟ در جواب باید گفت وقتی در زمان خلیفه ی دوم "عمر بن خطاب" سپاه غربی اعراب به سرزمینهای روم شرقی حمله کرد و قسمت شامات آن را تصرف کرد ساکنین آن سرزمین به دست اعرابی که آنجا را گرفته بودند مسلمان شدند. این گروه از نو مسلمانان، بعدً مستقیماً زیر نظر فرمانده سپاه غربی، یزید بن ابیسفیان، برادر معاویه قرار گرفتند پس از مرگ یزید و به قدرت رسیدن معاویه در زمان خلافت عثمان شام به مرکزیت دمشق ملک طلق معاویه شد و او آنجا را هر گونه که می خواست اداره می کرد بنا بر این طبیعی است که تبلیغاتی بر ضد اهل بیت بکند به طوری که این نو مسلمانان از همان آغاز با خاندان اموی رو به رو و از اهل بیت دور و شناخت کمی نسبت به آنان داشتند.
این سخن از معاویه معروف است که: سپاه من مردمی هستند که فرق بین شتر نر و ماده را تشخیص نمی دهند پس طبیعی است که این مردم همیشه به دنبال رهبرانشان باشند و همیشه مطیع آنان. مرحوم محمد آیتی در کتاب تاریخ وقایع عاشورا می نویسد: این که بخواهیم تاریخ رفتن اسرا را از کوفه به شام و از شام به مدینه حدس بزنیم شاید کار سختی باشد گفته اند که اسرا تا چند روز قبل از اربعین در کوفه بودند و در نیمه ماه ربیع الاول به شام رسیده اند. ولی غالب مورخان و به خصوص علمای شیعه بر این باورند که در 12 محرم، اسرا به کوفه و بلافاصله به شام برده شدند و در اوایل ماه صفر وارد شام شدند فرمانده این کاروان، شمر یکی از عاملین واقعه ی کربلا بود.
وقتی اسرا به دمشق رسیدند، یزید دستور داد که مردم شهر را آزین بستند و با ساز و طبل به استقبال آمدند. "شیخ عباس قمی، به نقل از سید بن طاووس". گوید: اسرا را در کنار مسجد جای دادند پیرمردی نزد امام سجاد (ع) آمد و به او گفت: شکر خدا که شما را کشتند و آشوب را خاموش کردند امام فرمود: قرآن خوانده ای؟ گفت بله. گفت خدا در قرآن می فرماید که "من خواسته ام که پلیدی و فساد را از شما اهل بیت دور کنم" و "به آنها بگو من برای اجر رسالتم چیزی جز مودت و دوستی اهل بیتم نمی خواهم" حال آن اهل بیت ما هستیم و پیرمرد با شنیدن این سخنان دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا از دشمنان پیامبر و اهل بیتش بیزاری می جویم. ابن اعسم گوید: اسرا را بعد به مجلس یزید بردند و سر حسین بن علی (ع) را در تشتی گذاشتند و یزید سؤالاتی از سران سپاه می کرد.
بعضی از حاضران گویند سر امام مانند خورشیدی می درخشید. یزید در آن مجلس، توهین بسیار در حق خاندان اهل بیت و سر بریده ی حضرت سید الشهدا روا داشت. نقل است که در حال نوشیدن شراب، با چوب خیزران به لب و دندان حضرت سید الشهدا می کوبید و اشعاری زشت درباره عدم وجود دین می خواند. از دیگر وقایع حضور اسرا در شام، بیانات روشنگرانه ی حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در مجلس یزید بود که چهره ی ظالمانه ی خاندان اموی را برای مردم شام مشخص و روشن کرد و همینطور به شهادت رسیدن حضرت رقیه (س) دختر 3 ساله امام حسین (ع) در خرابه ی شام، بر اثر شکنجه ها و آذار های روحی و روانی از کربلا تا دمشق.
وقوع این حوادث در شام، سبب شد که یزید احساس خطر کند و برای پیشگیری از شورش زودهنگام شامیان، اسرا را با کمال احترام، به مدینه بفرستد. مخلص کلام، آنکه اسرای کربلا با حضورشان در شام، مرکز خلافت اسلامی و بیانات محکم و استوارشان مردم شام را از جهالت نسبت به اسلام و اهل بیت نجات دادند و خاندان اموی را به آنان شناساندند به طوری که خاندان معاویه منفورشد و حکومت به شاخه ی دیگر آنان (مروانیان) رسید. وقتی عباسیان بر سر کار آمدند دستور دادند که تمام اجساد امویان را از گور در آورده و به وضع فجیعی سوزاندند. سابقه کارهای پلید امویان نه تنها در حافظه مردم شام بلکه در حافظه تاریخ ماند.
سؤال این است چرا باید این جامعه و مردمش را شناخت؟ در جواب باید گفت که شام، منطقه ای وسیع و مهم در میان سرزمینهای اسلامی بود. شامات، از کشورهای کنونی فلسطین، لبنان، اردن، مصر و سوریه، تشکیل شده است. شام، به مرکزیت دمشق، بعد از واقعه ی عاشورا به طور رسمی مرکز خلافت اسلامی شد.
مردم نو مسلمان شام حتی در هنگام ورود اسرای کربلا هیچ شناختی نسبت به اهل بیت پیامبر نداشتند تا اعتراضی به این جریانات کنند بر عکس کوفیان که شناخت داشتند و به اهل بیت خیانت کردند برای همین است که اکثر جنبشها و شورشها بعد از واقعه عاشورا از کوفه شروع شد؛ آن هم به دلیل پشیمانی مردم کوفه و اعتراض به دستگاه خلافت فاسد اموی ولی ما حتی یک نمونه اعتراض را هم در بین مردم شام نمی بینیم و در اکثر مواقع سپاه شام علیه کوفیان و به خصوص اهل بیت صفآرایی میکردند.
باز جای سؤال است که چرا مردم شام این گونه بودند؟ در جواب باید گفت وقتی در زمان خلیفه ی دوم "عمر بن خطاب" سپاه غربی اعراب به سرزمینهای روم شرقی حمله کرد و قسمت شامات آن را تصرف کرد ساکنین آن سرزمین به دست اعرابی که آنجا را گرفته بودند مسلمان شدند. این گروه از نو مسلمانان، بعدً مستقیماً زیر نظر فرمانده سپاه غربی، یزید بن ابیسفیان، برادر معاویه قرار گرفتند پس از مرگ یزید و به قدرت رسیدن معاویه در زمان خلافت عثمان شام به مرکزیت دمشق ملک طلق معاویه شد و او آنجا را هر گونه که می خواست اداره می کرد بنا بر این طبیعی است که تبلیغاتی بر ضد اهل بیت بکند به طوری که این نو مسلمانان از همان آغاز با خاندان اموی رو به رو و از اهل بیت دور و شناخت کمی نسبت به آنان داشتند.
این سخن از معاویه معروف است که: سپاه من مردمی هستند که فرق بین شتر نر و ماده را تشخیص نمی دهند پس طبیعی است که این مردم همیشه به دنبال رهبرانشان باشند و همیشه مطیع آنان. مرحوم محمد آیتی در کتاب تاریخ وقایع عاشورا می نویسد: این که بخواهیم تاریخ رفتن اسرا را از کوفه به شام و از شام به مدینه حدس بزنیم شاید کار سختی باشد گفته اند که اسرا تا چند روز قبل از اربعین در کوفه بودند و در نیمه ماه ربیع الاول به شام رسیده اند. ولی غالب مورخان و به خصوص علمای شیعه بر این باورند که در 12 محرم، اسرا به کوفه و بلافاصله به شام برده شدند و در اوایل ماه صفر وارد شام شدند فرمانده این کاروان، شمر یکی از عاملین واقعه ی کربلا بود.
وقتی اسرا به دمشق رسیدند، یزید دستور داد که مردم شهر را آزین بستند و با ساز و طبل به استقبال آمدند. "شیخ عباس قمی، به نقل از سید بن طاووس". گوید: اسرا را در کنار مسجد جای دادند پیرمردی نزد امام سجاد (ع) آمد و به او گفت: شکر خدا که شما را کشتند و آشوب را خاموش کردند امام فرمود: قرآن خوانده ای؟ گفت بله. گفت خدا در قرآن می فرماید که "من خواسته ام که پلیدی و فساد را از شما اهل بیت دور کنم" و "به آنها بگو من برای اجر رسالتم چیزی جز مودت و دوستی اهل بیتم نمی خواهم" حال آن اهل بیت ما هستیم و پیرمرد با شنیدن این سخنان دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا از دشمنان پیامبر و اهل بیتش بیزاری می جویم. ابن اعسم گوید: اسرا را بعد به مجلس یزید بردند و سر حسین بن علی (ع) را در تشتی گذاشتند و یزید سؤالاتی از سران سپاه می کرد.
بعضی از حاضران گویند سر امام مانند خورشیدی می درخشید. یزید در آن مجلس، توهین بسیار در حق خاندان اهل بیت و سر بریده ی حضرت سید الشهدا روا داشت. نقل است که در حال نوشیدن شراب، با چوب خیزران به لب و دندان حضرت سید الشهدا می کوبید و اشعاری زشت درباره عدم وجود دین می خواند. از دیگر وقایع حضور اسرا در شام، بیانات روشنگرانه ی حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) در مجلس یزید بود که چهره ی ظالمانه ی خاندان اموی را برای مردم شام مشخص و روشن کرد و همینطور به شهادت رسیدن حضرت رقیه (س) دختر 3 ساله امام حسین (ع) در خرابه ی شام، بر اثر شکنجه ها و آذار های روحی و روانی از کربلا تا دمشق.
وقوع این حوادث در شام، سبب شد که یزید احساس خطر کند و برای پیشگیری از شورش زودهنگام شامیان، اسرا را با کمال احترام، به مدینه بفرستد. مخلص کلام، آنکه اسرای کربلا با حضورشان در شام، مرکز خلافت اسلامی و بیانات محکم و استوارشان مردم شام را از جهالت نسبت به اسلام و اهل بیت نجات دادند و خاندان اموی را به آنان شناساندند به طوری که خاندان معاویه منفورشد و حکومت به شاخه ی دیگر آنان (مروانیان) رسید. وقتی عباسیان بر سر کار آمدند دستور دادند که تمام اجساد امویان را از گور در آورده و به وضع فجیعی سوزاندند. سابقه کارهای پلید امویان نه تنها در حافظه مردم شام بلکه در حافظه تاریخ ماند.