مهمترین اثر انصراف قالیباف به نفع رئیسی در انتخابات سال ۹۶ برای جریان انقلاب، رفع یک خلأ مهم بود که میتوان از این ظرفیت در انتخابات ۱۴۰۰ بهره برد.
به گزارش شهدای ایران، شماره هشتم «انتخابات پلاس» را به مهمترین مسئله
انتخابات سال ۹۶ اختصاص میدهیم. انتخابات سال ۹۶ شرایط ویژهای داشت. دولت
روحانی پس از ۴ سال مدعی بود که مذاکرات نتیجه داده و برجام در سالهای پس
از ۹۶ کشور را به لحاظ اقتصادی به یک رشد خوبی خواهد رساند. شواهد و قرائن
هم از جهاتی به نفع دولت مستقر بود. رفتوآمد برخی هیأتهای اقتصادی،
خرید هواپیماهای جدید(هرچند جز انگشت شماری از آنها به فرودگاههای ایران
نرسید) و ... همه باعث شده بود مردم به این نتیجه برسند که دولت روحانی
توانسته است با دشمن اول انقلاب به تفاهم برسد و از دشمنیهای او بکاهد.
روحانی با یک هم تیمی که بنا بود سپر بلای دولت مستقر بشود وارد گود رقابتها شده بود و از طرف جریان انقلابی هم رئیسی، قالیباف و میرسلیم در انتخابات حضور داشتند. هاشمیطبا هم چندان در این رقابت گزینه جدی محسوب نمیشد.
البته اینکه انتخابات سال ۹۶ انتخاباتی بود که یک رئیس جمهور مستقر در آن حضور داشت باعث شد برخی چهرههای علاقهمند به رئیسجمهور شدن هم چندان تمایلی به حضور در این دوره انتخابات نداشته باشند؛ بالاخره مردم نشان دادهاند معمولا به رئیس جمهور منتخب خود فرصت ۸ ساله میدهند تا بتواند برنامههای خود را کامل کند.
آرایش نیروهای انقلاب پیش از انتخابات سال ۹۶
چندماه قبل از انتخابات جبهه مردمی نیروهای انقلاب با نام اختصاری جمنا اعلام موجودیت کرد. در دومین مجمع عمومی جمنا با حضور حدود ۳ هزار نفر از اعضای این جبهه سیاسی در اواسط فروردین ۹۶، انتخاباتی برای معرفی نامزدهای اصلی این جریان برای انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. به ترتیب سیدابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، مهرداد بذرپاش، محمدباقر قالیباف و پرویز فتاح به عنوان نامزدهای انتخابی جمنا معرفی شدند. پس از این جلسه بود که روابط عمومی کمیته امداد در اطلاعیهای اعلام کرد که فتاح قصد کاندیداتوری ندارد و جمنا، حاجی بابایی را جایگزین فتاح کرد.
اختلافات داخلی در جمنا، کم و بیش به گوش میرسید اما در نهایت از این جمع ۵ نفره، قالیباف ثبت نام کرد و تایید صلاحیت شد. رئیسی در پیام ثبت نام خود اعلام کرد بصورت مستقل وارد میدان می شود. حاجی بابایی و زاکانی صلاحیتشان احراز نشد. بذرپاش هم وارد ستاد انتخابات کشور شد، حتی مصاحبه هم کرد اما بدون اینکه ثبت نام کند از ستاد انتخابات خارج شد.
همچنین میرسلیم توانست یاد و نام موتلفه را دوباره زنده کند. میرسلیم ثبت نام کرد و تایید صلاحیت شد و بعد از سالها حزب موتلفه توانست نشان دهد که هنوز این حزب میتواند در این سطح کنش سیاسی داشته باشد.
چه لزومی به اعلام موجودیت جمنا بود؟
آسیبی که سالها جریان انقلابی با آن دست و پنجه نرم میکرد مسئله یک چهره کاریزما به عنوان فردی که بتواند نقش یک تمام کننده را برای این جریان بازی کند بود. چهرهای که بتواند در بحرانهای سیاسی کار را یکسره کند. شاید آنچه از ناطق اواخر دهه ۷۰ انتظار میرفت چنین نقشی بود. اما زیر میز زدن ناطق و لاریجانی در همان انتخابات سال ۸۴ و معرفی زودهنگام علی لاریجانی در اسفند سال ۸۳ به عنوان نامزد نهایی شورای هماهنگی روند شکلگیری این چهره کاریزما را مختل کرد و در نهایت ناطق از این جریان حذف شد.
سازوکارهای بعدی هم در جبهه متحد اصولگرایی چندان پاسخگو نبود. وجود جریانهایی مانند پایداری هم که جز آیتالله مصباح هیچ کس را قبول نداشتند عملا بدنه جریان انقلابی را دچار چنددستگی کرده بود. حتی فعالیت آیت الله مهدویکنی در سال ۹۲ هم نتوانست این جریان را یکپارچه کند.
با این روند جریان انقلابی به دنبال وحدت رویه بود. جمنا تلاشی بود برای سر وسامان دادن این نقیصه مهم. اما بازهم جمنا با وجود آنکه بسیاری از اختلافات را توانست هضم کند، نتوانست خلا اصلی جریان انقلابی، که همان مسئله یک چهره کاریزما در این جریان بود را حل کند.
ورق در دقیقه ۹۰ برگشت
قالیباف در روزهای آخر انتخابات به نفع رئیسی انصراف داد. آنطور که خود رئیسی در سال ۹۷ و در مراسم روز دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی گفت ماجرای انصراف قالیباف اینگونه بود: " آقای قالیباف گفت تا آخرین مناظره میمانم بعد از آن سراغ نظرسنجیها میرویم اگر رای من کمتر بود کنار میروم و این کار را کردند. ایشان در واقع به عهد خود وفا کرد و من از ایشان متشکرم، ایشان لطف کرد."
عملا با این انصراف چرخه وحدت در سال ۹۶ تکمیل شد و همه جریانهای انقلابی بر نامزدی سیدابراهیم رئیسی وحدت کردند. این وحدت توانست بیسابقهترین رقیب یک رئیس جمهور مستقر را در تاریخ انتخاباتهای ایران به نام رئیسی ثبت کند. اما مهمتر از این مسئله یک اتفاق دیگر بود.
انتخابات ۹۶ خلا یک چهره کاریزمای سیاسی را جبران کرد
اینکه امروز در انتخابات ۱۴۰۰ از سعید محمد و سعید جلیلی گرفته تا خود محمد باقر قالیباف می گویند اگر رئیسی بیاید ما نمیاییم محصول همان اتفاق سال ۹۶ است. در هیچ برههای از انتخاباتهای پس از رحلت امام خمینی(ره) سابقه نداشته است که چنین وحدت نظری شکل گرفته باشد. جدای از آنکه آقای رئیسی تصمیم به آمدن داشته باشند یا نه، مسئله اثرگذار بودن ایشان بر معادله انتخابات ۱۴۰۰ مهم است. در این دوره انتخابات یکی از سنگینترین مسوولیتها بر دوش آقای رئیسی است. حضور ایشان میتواند وحدت حداکثری را ایجاد کند و در صورتی که ایشان وارد انتخابات نشوند میتوانند با حمایت از یک گزینه زمینه وحدت حداکثری را برای جریان انقلاب فراهم کنند.
شاید اگر قالیباف تا آخر انتخابات در صحنه می ماند رای ۱۶ میلیونی رئیسی رقم نمیخورد و اکنون جریان انقلاب چنین ظرفیت سیاسی را در جمع خود شاهد نبود. دیگر نامزدهایی هم که قبل از انتخابات با عدم حضورشان زمینهساز این اتفاق بودند نیز سهم مهمی در این مسئله دارند.
انتخابات ۹۶ این نقص جریان انقلاب را به صورت واقعی جبران کرد. شاید به واقع بتوان گفت پیروز انتخابات سال ۹۶ همین جریان انقلابی بود که توانست یک مسئله مهم خود را حل و فصل کند. انتخابات امسال برههای است که باید از این ظرفیت به صورت حداکثری استفاده کرد. یا با حضور شخص آقای رئیسی و یا حمایت ایشان از یک نامزد مشخص که بتواند اجماع حداکثری را برای جریان انقلابی ایجاد کند.
روحانی با یک هم تیمی که بنا بود سپر بلای دولت مستقر بشود وارد گود رقابتها شده بود و از طرف جریان انقلابی هم رئیسی، قالیباف و میرسلیم در انتخابات حضور داشتند. هاشمیطبا هم چندان در این رقابت گزینه جدی محسوب نمیشد.
البته اینکه انتخابات سال ۹۶ انتخاباتی بود که یک رئیس جمهور مستقر در آن حضور داشت باعث شد برخی چهرههای علاقهمند به رئیسجمهور شدن هم چندان تمایلی به حضور در این دوره انتخابات نداشته باشند؛ بالاخره مردم نشان دادهاند معمولا به رئیس جمهور منتخب خود فرصت ۸ ساله میدهند تا بتواند برنامههای خود را کامل کند.
آرایش نیروهای انقلاب پیش از انتخابات سال ۹۶
چندماه قبل از انتخابات جبهه مردمی نیروهای انقلاب با نام اختصاری جمنا اعلام موجودیت کرد. در دومین مجمع عمومی جمنا با حضور حدود ۳ هزار نفر از اعضای این جبهه سیاسی در اواسط فروردین ۹۶، انتخاباتی برای معرفی نامزدهای اصلی این جریان برای انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. به ترتیب سیدابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، مهرداد بذرپاش، محمدباقر قالیباف و پرویز فتاح به عنوان نامزدهای انتخابی جمنا معرفی شدند. پس از این جلسه بود که روابط عمومی کمیته امداد در اطلاعیهای اعلام کرد که فتاح قصد کاندیداتوری ندارد و جمنا، حاجی بابایی را جایگزین فتاح کرد.
اختلافات داخلی در جمنا، کم و بیش به گوش میرسید اما در نهایت از این جمع ۵ نفره، قالیباف ثبت نام کرد و تایید صلاحیت شد. رئیسی در پیام ثبت نام خود اعلام کرد بصورت مستقل وارد میدان می شود. حاجی بابایی و زاکانی صلاحیتشان احراز نشد. بذرپاش هم وارد ستاد انتخابات کشور شد، حتی مصاحبه هم کرد اما بدون اینکه ثبت نام کند از ستاد انتخابات خارج شد.
همچنین میرسلیم توانست یاد و نام موتلفه را دوباره زنده کند. میرسلیم ثبت نام کرد و تایید صلاحیت شد و بعد از سالها حزب موتلفه توانست نشان دهد که هنوز این حزب میتواند در این سطح کنش سیاسی داشته باشد.
چه لزومی به اعلام موجودیت جمنا بود؟
آسیبی که سالها جریان انقلابی با آن دست و پنجه نرم میکرد مسئله یک چهره کاریزما به عنوان فردی که بتواند نقش یک تمام کننده را برای این جریان بازی کند بود. چهرهای که بتواند در بحرانهای سیاسی کار را یکسره کند. شاید آنچه از ناطق اواخر دهه ۷۰ انتظار میرفت چنین نقشی بود. اما زیر میز زدن ناطق و لاریجانی در همان انتخابات سال ۸۴ و معرفی زودهنگام علی لاریجانی در اسفند سال ۸۳ به عنوان نامزد نهایی شورای هماهنگی روند شکلگیری این چهره کاریزما را مختل کرد و در نهایت ناطق از این جریان حذف شد.
سازوکارهای بعدی هم در جبهه متحد اصولگرایی چندان پاسخگو نبود. وجود جریانهایی مانند پایداری هم که جز آیتالله مصباح هیچ کس را قبول نداشتند عملا بدنه جریان انقلابی را دچار چنددستگی کرده بود. حتی فعالیت آیت الله مهدویکنی در سال ۹۲ هم نتوانست این جریان را یکپارچه کند.
با این روند جریان انقلابی به دنبال وحدت رویه بود. جمنا تلاشی بود برای سر وسامان دادن این نقیصه مهم. اما بازهم جمنا با وجود آنکه بسیاری از اختلافات را توانست هضم کند، نتوانست خلا اصلی جریان انقلابی، که همان مسئله یک چهره کاریزما در این جریان بود را حل کند.
ورق در دقیقه ۹۰ برگشت
قالیباف در روزهای آخر انتخابات به نفع رئیسی انصراف داد. آنطور که خود رئیسی در سال ۹۷ و در مراسم روز دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی گفت ماجرای انصراف قالیباف اینگونه بود: " آقای قالیباف گفت تا آخرین مناظره میمانم بعد از آن سراغ نظرسنجیها میرویم اگر رای من کمتر بود کنار میروم و این کار را کردند. ایشان در واقع به عهد خود وفا کرد و من از ایشان متشکرم، ایشان لطف کرد."
عملا با این انصراف چرخه وحدت در سال ۹۶ تکمیل شد و همه جریانهای انقلابی بر نامزدی سیدابراهیم رئیسی وحدت کردند. این وحدت توانست بیسابقهترین رقیب یک رئیس جمهور مستقر را در تاریخ انتخاباتهای ایران به نام رئیسی ثبت کند. اما مهمتر از این مسئله یک اتفاق دیگر بود.
انتخابات ۹۶ خلا یک چهره کاریزمای سیاسی را جبران کرد
اینکه امروز در انتخابات ۱۴۰۰ از سعید محمد و سعید جلیلی گرفته تا خود محمد باقر قالیباف می گویند اگر رئیسی بیاید ما نمیاییم محصول همان اتفاق سال ۹۶ است. در هیچ برههای از انتخاباتهای پس از رحلت امام خمینی(ره) سابقه نداشته است که چنین وحدت نظری شکل گرفته باشد. جدای از آنکه آقای رئیسی تصمیم به آمدن داشته باشند یا نه، مسئله اثرگذار بودن ایشان بر معادله انتخابات ۱۴۰۰ مهم است. در این دوره انتخابات یکی از سنگینترین مسوولیتها بر دوش آقای رئیسی است. حضور ایشان میتواند وحدت حداکثری را ایجاد کند و در صورتی که ایشان وارد انتخابات نشوند میتوانند با حمایت از یک گزینه زمینه وحدت حداکثری را برای جریان انقلاب فراهم کنند.
شاید اگر قالیباف تا آخر انتخابات در صحنه می ماند رای ۱۶ میلیونی رئیسی رقم نمیخورد و اکنون جریان انقلاب چنین ظرفیت سیاسی را در جمع خود شاهد نبود. دیگر نامزدهایی هم که قبل از انتخابات با عدم حضورشان زمینهساز این اتفاق بودند نیز سهم مهمی در این مسئله دارند.
انتخابات ۹۶ این نقص جریان انقلاب را به صورت واقعی جبران کرد. شاید به واقع بتوان گفت پیروز انتخابات سال ۹۶ همین جریان انقلابی بود که توانست یک مسئله مهم خود را حل و فصل کند. انتخابات امسال برههای است که باید از این ظرفیت به صورت حداکثری استفاده کرد. یا با حضور شخص آقای رئیسی و یا حمایت ایشان از یک نامزد مشخص که بتواند اجماع حداکثری را برای جریان انقلابی ایجاد کند.