گزینه مناسب ریاست جمهوری از زبان فتنه گران
فائزه همچنین لاریجانی را گزینه مناسب تری برای ریاست جمهوری نسبت به ظریف، جهانگیری و پزشکیان اعلام کرده است و عدم استفاده لاریجانی در سال 88 از عبارت فتنه را دلیلی بر عقلانیت او اعلام کرده است.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران، فائزه هاشمی یا همان دختر سرتق خاندان هاشمی به تعبیر محمد هاشمی(عمویش) در
گفتگو با روزنامه آرمان، ادعای صریح پدرش در روی کار آوردن روحانی را رد
کرده و گفته است: «در دوره اول هم بابا نقش عمده نداشت، چون نمایندگان همه
بخشهای اصلاحطلبی آمدند و آقای روحانی را انتخاب کردند. کاندیدای بابا هم
آقای روحانی بود. البته در دوره اول انتخاباتی آنچنانی هم وجود نداشت».
این ادعا در حالی است که مرحوم آیت الله هاشمی گفته بود: «رای روحانی 3 درصد بود و حمایت من آن را به 51 درصد رساند». ظاهرا دختر دلسوز در غیاب پدر وظیفه تکذیب حمایت و اعلام برائت از دولت روحانی را بر عهده گرفته تا شاید بار اخروی پدر سبک شود!
فائزه همچنین لاریجانی را گزینه مناسب تری برای ریاست جمهوری نسبت به ظریف، جهانگیری و پزشکیان اعلام کرده است و عدم استفاده لاریجانی در سال 88 از عبارت فتنه را دلیلی بر عقلانیت او اعلام کرده است.
باید به آقای لاریجانی به خاطر کسب این توفیق بزرگ تبریک گفت!
بخش های مهم اظهارات فائزه هاشمی را در ادامه خواهید خواند:
*امروز عصبانیت من نسبت به دولت بیشتر از عصبانیتم نسبت به اصولگرایان است. آقای روحانی و بخشی از تیمش با اینکه اصلاحطلب نبودند ولی رای آنها پایگاه اصلاحطلبی داشت و باید به وعدههای خود عمل و جور دیگری رفتار میکردند. اصولگرایان؛ این نام هم هیچ ارتباطی به منش و ویژگیهای این افراد ندارد، که تکلیفشان معلوم است و نمیتوانیم از آنها انتظار دیگری داشته باشیم. چرا همیشه باید به دنبال بد و بدتر باشیم؟! این بد و بدتر دیگر آنقدر فرقی با هم ندارند. آزموده را آزمودن خطاست. اگر بابا بود میشد رأی داد، چون بزرگی بود که میتوانست راه را باز کند اما امروز دیگر آن بزرگ را نداریم و نهتنها این راه باز نمانده بلکه خود اصلاحطلبان این راه را بستهاند. متاسفانه عمده اصلاحطلبان به جای پذیرش اشتباهاتشان در دور شدن از مردم و رفتن به سوی حاکمیت برای بقا، دچار فرافکنی هستند و مرتبا توپ را در زمین شورای نگهبان و اصولگرایان میاندازند. اقدام به حذف بابا از سوی کسانی که به دنبال به بنبست رساندن اصلاحات بودند متأسفانه انگار درست بوده. بعید میدانم که خودشان چنین سرعتی را در نتیجه گرفتن از این اقدام پیشبینی میکردند.
*با از دست دادن چنین دولتی که شاید نبودنش بهتر از بودنش باشد، ضرری نمیکنیم.
*صندوق رأی که مثل خیلی چیزهای دیگرمان به یک ظاهر و رویه بدون محتوا تبدیل شده، اگر قرار است سوءمدیریتها و مسیر خلاف توسعه را تقویت کند نمیتواند نماد اصلاحات باشد. تا کی میخواهیم عبارات زیبا را جایگزین واقعیات تلخ کنیم؟
*دور دوم که بابا نبود. در دوره اول هم بابا نقش عمده نداشت، چون نمایندگان همه بخشهای اصلاحطلبی آمدند و آقای روحانی را انتخاب کردند. کاندیدای بابا هم آقای روحانی بود. البته در دوره اول انتخاباتی آنچنانی هم وجود نداشت.
*من شناختی از آقای پزشکیان ندارم. آقای ظریف مثل آقای روحانی است و اصلاحطلب محسوب نمیشود. نمیدانم چرا اصلاحطلبان به دنبال او هستند تا دوباره بگویند کاندیدای ما نبود. آقای ظریف یا سیدحسن خمینی نمیتوانند روسایجمهور موفقی باشند.
*در بین اصولگرایان علی لاریجانی متعادلتر، منطقیتر و عاقلتر است و کمتر شعار میدهد. آقای لاریجانی در اعتراضات 88 یکبار از کلمه فتنه استفاده نکرد، در میانه قرار گرفت و در دامن اصولگرایان نیفتاد، هر چه آنان گفتند، تکرار نکرد. در شرایط فعلی یک اصولگرای عاقل و فعال بهتر از اصلاحطلبی منفعل است و میتواند موفقتر باشد. یک اصلاحطلب منفعل نمیتواند کاری انجام بدهد، پس چرا باید به او رای بدهیم؟!
این ادعا در حالی است که مرحوم آیت الله هاشمی گفته بود: «رای روحانی 3 درصد بود و حمایت من آن را به 51 درصد رساند». ظاهرا دختر دلسوز در غیاب پدر وظیفه تکذیب حمایت و اعلام برائت از دولت روحانی را بر عهده گرفته تا شاید بار اخروی پدر سبک شود!
فائزه همچنین لاریجانی را گزینه مناسب تری برای ریاست جمهوری نسبت به ظریف، جهانگیری و پزشکیان اعلام کرده است و عدم استفاده لاریجانی در سال 88 از عبارت فتنه را دلیلی بر عقلانیت او اعلام کرده است.
باید به آقای لاریجانی به خاطر کسب این توفیق بزرگ تبریک گفت!
بخش های مهم اظهارات فائزه هاشمی را در ادامه خواهید خواند:
*امروز عصبانیت من نسبت به دولت بیشتر از عصبانیتم نسبت به اصولگرایان است. آقای روحانی و بخشی از تیمش با اینکه اصلاحطلب نبودند ولی رای آنها پایگاه اصلاحطلبی داشت و باید به وعدههای خود عمل و جور دیگری رفتار میکردند. اصولگرایان؛ این نام هم هیچ ارتباطی به منش و ویژگیهای این افراد ندارد، که تکلیفشان معلوم است و نمیتوانیم از آنها انتظار دیگری داشته باشیم. چرا همیشه باید به دنبال بد و بدتر باشیم؟! این بد و بدتر دیگر آنقدر فرقی با هم ندارند. آزموده را آزمودن خطاست. اگر بابا بود میشد رأی داد، چون بزرگی بود که میتوانست راه را باز کند اما امروز دیگر آن بزرگ را نداریم و نهتنها این راه باز نمانده بلکه خود اصلاحطلبان این راه را بستهاند. متاسفانه عمده اصلاحطلبان به جای پذیرش اشتباهاتشان در دور شدن از مردم و رفتن به سوی حاکمیت برای بقا، دچار فرافکنی هستند و مرتبا توپ را در زمین شورای نگهبان و اصولگرایان میاندازند. اقدام به حذف بابا از سوی کسانی که به دنبال به بنبست رساندن اصلاحات بودند متأسفانه انگار درست بوده. بعید میدانم که خودشان چنین سرعتی را در نتیجه گرفتن از این اقدام پیشبینی میکردند.
*با از دست دادن چنین دولتی که شاید نبودنش بهتر از بودنش باشد، ضرری نمیکنیم.
*صندوق رأی که مثل خیلی چیزهای دیگرمان به یک ظاهر و رویه بدون محتوا تبدیل شده، اگر قرار است سوءمدیریتها و مسیر خلاف توسعه را تقویت کند نمیتواند نماد اصلاحات باشد. تا کی میخواهیم عبارات زیبا را جایگزین واقعیات تلخ کنیم؟
*دور دوم که بابا نبود. در دوره اول هم بابا نقش عمده نداشت، چون نمایندگان همه بخشهای اصلاحطلبی آمدند و آقای روحانی را انتخاب کردند. کاندیدای بابا هم آقای روحانی بود. البته در دوره اول انتخاباتی آنچنانی هم وجود نداشت.
*من شناختی از آقای پزشکیان ندارم. آقای ظریف مثل آقای روحانی است و اصلاحطلب محسوب نمیشود. نمیدانم چرا اصلاحطلبان به دنبال او هستند تا دوباره بگویند کاندیدای ما نبود. آقای ظریف یا سیدحسن خمینی نمیتوانند روسایجمهور موفقی باشند.
*در بین اصولگرایان علی لاریجانی متعادلتر، منطقیتر و عاقلتر است و کمتر شعار میدهد. آقای لاریجانی در اعتراضات 88 یکبار از کلمه فتنه استفاده نکرد، در میانه قرار گرفت و در دامن اصولگرایان نیفتاد، هر چه آنان گفتند، تکرار نکرد. در شرایط فعلی یک اصولگرای عاقل و فعال بهتر از اصلاحطلبی منفعل است و میتواند موفقتر باشد. یک اصلاحطلب منفعل نمیتواند کاری انجام بدهد، پس چرا باید به او رای بدهیم؟!