برنامه ما این هست که تا سال 1403 ایران بدون گرسنه داشته باشیم. در دولت اعتماد هیچکس دیگر در سطح سلولی گرسنه نخواهد ماند.
به گزارش شهدای ایران، امیر حسین قاضی زاده هاشمی، نماینده ادوار مجلس و نایب رئیس اول مجلس کنونی رسما اعلام کاندیداتوری کرده است. قاضی زاده با شعار «دولت اعتماد» قصد ورود به صحنه را دارد و معتقد است برای 555 پست راهبردی کشور از مدیران تست های مختلفی از جمله آی کیو خواهد گرفت.
وی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره فقدان سابقه اجرایی اش می گوید: «نمایندگی مجلس آدم را چندوجهی بار میآورد و نسبت به مجموعه موضوعات کشور دارای یک بینش میکند و یک نگاه به آدم میدهد».
بخش های مهم اظهارات قاضی زاده را در ادامه خواهید خواند:
*بنده یک فرد سیاسی با سابقه طولانی کار سیاسی و اجتماعی در کشور هستم... من سال 92 سخنگوی جبهه پایداری و به مدت حدود یک سال عضو شورای مرکزی جبهه پایداری بودم ولی چندین سال است که توفیق حضور در بین دوستانمان را از دست دادهام.
*من کاندیدای هیچ حزبی نیستم. با اینکه یک آدم دارای شناسنامه کاملا سیاسی و مواضع کاملا روشن هستم و مواضع روشنی گرفتم که بر آن مواضع هستم، ولی چون معتقدم در ریاست جمهوری کارکرد جریانات سیاسی مناسب نیست و مشکلات ما در حوزه دیگری هست، خودم را به عنوان فردی که با موضع جناحی ـ سیاسی میخواهد وارد انتخابات شود نمیبینم و بیشتر دنبال اصلاحات در حوزه های اجتماعی و اقتصادی با غلبه موضوعات اجتماعی هستم. در سه سال اخیر مواضع من ناظر به مسائل اجتماعی هست و از بحث اتباع و مشکوکالتابعین بگیرید تا قضیه بورس و امثال اینها را دنبال کردهام چون امروز کمک به انقلاب حل مسائلی هست که مردم درگیر آن هستند و این درگیری سیاسی نیست.
*کسی که نماینده مجلس میشود بهخصوص اگر دراز مدت باشد و مثل بنده دبیر اول هیات رئیسه باشد که مرکز تهیه همه قوانین است و نظام کارشناسی ای که پشت این است و کسی که 9 دوره عضو کمیسیون تلفیق بودجه است و بودجه را تنظیم میکند و جزو هیات نگارنده دو قانون برنامه پنجم و ششم و جزو نویسندگان نقشه جامع علمی کشور و جزو تهیهکنندگان سیاستهای کلی بخشی از بخشها در مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای عالی اداری و شورای مقابله با تحریم ها و ستاد ملی کرونا و شورای ستاد مقابله با مفاسد اقتصادی هست، یک نگاه 360 درجه پیدا میکند.
*نمایندگی مجلس آدم را چندوجهی بار میآورد و نسبت به مجموعه موضوعات کشور دارای یک بینش میکند و یک نگاه به آدم میدهد. چون من سابقه کار اجرایی قبل از آمدنم به مجلس دارم. این بینش نگاه بخشی را از آدم می گیرد و نگاه کلان به آدم میدهد. هرکدام از مدیران اجرایی در یک بخش متخصص هستند و کسی که در حوزه زیربنایی هست نمیتواند با حوزه فرهنگ و سیاست خارجه ارتباط برقرار کند ولی نمایندگان مجلس که مدیریت کلان را برعهده دارند و درگیر کمیسیونها نیستند مجبورند به همه موضوعات متوازن و در کنار هم نگاه کنند.
*انتخابات در ایران تبدیل به برچسب زدن و قضاوت کردن شده و تحلیل حاشیه است نه متن. در حالی که در ریاست جمهوری، متن چیز دیگری هست.
*بنده خودم را جزو جریان انقلابی می دانم ولی هیچ ارتباط تشکیلاتی و سازماندهی شده با هیچ گروه و جریان سیاسی موجود در انتخابات 1400 ندارم.
*الان برخی از اشخاص من را دعوت می کنند و وظیفه بنده است که با آنها گفتوگو کنم و این کار را میکنم. چه داخل و چه بیرون شورای ائتلاف و وحدت از من سوال میکنند. بالاخره وقتی میگویم من در انتخابات اصلح هستم باید دلیل داشته باشم و اینکه چگونه فکر میکنم و برنامههایم چیست و تیمی که میخواهم بچینم چگونه است.
*بنده دست کسی را که از نیروهای انقلابی و معتقد به نظام و رهبر انقلاب باشد و بخواهد کمک کند میبوسم چون میخواهد به تشخیص مردم کمک کند ولی خودم را در چنین چارچوبی تعریف نمیکنم.
*من به مدلی برای کابینه رسیده ام و یک اندیشکده داریم که دو سال کار کردهایم. ما یک نظریه داریم و براساس نظریه مدل داریم و براساس مدل راهبرد داریم و بر اساس آن برنامه اجرایی و براساس آن به نظام شایستگی مدیران رسیدهایم. مکانیزمی داریم که شرطبردار نیست و خود رئیس جمهور فقط می تواند رئیس دفترش را انتخاب کند و وزرا و استانداران در مکانیزم انتخاب میشوند.
* 555 پست راهبردی دولت از استاندار به بالا را شناسایی و کدبندی کردهایم و نظام شایستگی برای آن ها درآورده شده و سایتی به نام دولت جوان بالا میآید و کسانی که سابقه مدیریت میانی دارند بارگذاری و در این سایت معرفی میشوند. اینها استعلام می شوند و باید معلوم شود عقبه فکریشان نسبت به انقلاب اسلامی چگونه است. بعد آزمون تفکر انتقادی و مدیریت مشارکتی و قدرت رهبری و «آیکیو و «ایکیو» گرفته میشود.
*اسم دولت 4 ساله ما «دولت اعتماد» است. ما یک برنامه 20ساله و یک برنامه 4ساله داریم. «دولت مردم» برنامه راهبردی ماست و برنامه اجرایی ما دولت اعتماد است و نظام فکری ما «فصل پروانگی» است.
*اصلیترین اولویت ما کاهش هزینه خانوار است. 47 درصد میانگین هزینه خانوار ایرانی مسکن است و بعد از مسکن، غذا و بعد پوشاک و بهداشت و حمل نقل است. پس وقتی میگوییم میخواهم هزینه خانوار را کاهش دهم، باید قدرت خرید را افزایش دهم. یا درآمد خانواده را زیاد کنم و یا هزینه ها را کم کنم و ما هردو را انجام میدهیم.
*برنامه ما این هست که تا سال 1403 ایران بدون گرسنه داشته باشیم. در دولت اعتماد هیچکس دیگر در سطح سلولی گرسنه نخواهد ماند. فرق سلولی با گرسنگی این است که شما میتوانید با سیبزمینی و نان مردم را سیر کنید ولی وقتی میگویید من در سطح سلولی مشکل گرسنگی را برطرف میکنم این است که سوءتغذیه هم نخواهد داشت و نسبت کالری و پروتئین و ریزمغذی و ویتامین را در سبد غذایی دیدهایم.
*در مورد بعضی موضوعات ممکن است از من بپرسید و من بگویم فعلاً برنامه اجرایی برای اینها ندارم ولی راهبرد دارم و در دولت اول برای اصلاح آنها مقدمهسازی میکنم. برخی به من میگویند که دولت باید برای همه موضوعات برنامه داشته باشد ولی من این را غلط میدانم. دولتی که میخواهد همه کار بکند هیچ کاری نمیتواند بکند. باید رویکرد و جهـتگیری داشته باشد اما اگر بگوید من همه مسائل کشور را که شامل بیش از 100 موضوع ساختاری و زیر سیستم هست اصلاح میکنم حتماً دروغ میگوید. معمولاً دولتها یک یا دو برنامه تحولی دارند و همین یکی دوتا هم به زمین میخورد.
*تمام حرف دولت آقای روحانی طرح تحول سلامت و ارتباط با غرب بود. در دولت احمدینژاد هم دو برنامه یارانه و مسکن مهر وجود داشت و هرچند مبارزه با فساد هم گفته شد ولی برنامه اجرایی برای آن وجود نداشت. در دولت آقای خاتمی هم مطرح شد که توسعه سیاسی و آزادیهای فرهنگی را هم افزایش میدهم؛ دولت قبل از آن هم سازندگی را مطرح کرد و گفت جاده و تونل میسازم و کشور درست میشود. هر کدام یک یا دو برنامه بیشتر نداشتند و این یکی دو برنامه هم به دو دلیل با شکست روبهرو شدند که یکی تکساحتی بودن است.
*رقیب یک دو قطبی مذاکره و ضد مذاکره درست میکنند و ما را کره شمالی جلوه میدهند و ما هم شروع به دفاع کرده و در آن میدان بازی میکنیم، در حالیکه کل میدان مال آنها است و ابعاد و نقشه کل صحنه را کشیدهاند و ما را وسط میدان میگذارند و ما هم شروع به دفاع میکنیم. وقتی میخواهیم یک گزینه انقلابی انتخاب کنیم باید ببینیم که میدان بازی طرف چه هست و کسی که پازل آنها را کامل میکند به میدان نفرستیم.
*از من پرسیدند رقیب شما در انتخابات کیست؟ گفتم رقیبم رضاخان است. چون نهاد اداره کشور برخاسته از رضاخان است و ادامه پیدا کرده است و آمده ام نهاد 100ساله رضاخانی را به هم بریزم. آموزش و پرورش و کنکور و سربازی و بانک و سازمان برنامه و بودجه رضاخانی هست و بعد از اینکه انقلاب ترومنی و نظریات الوین تافلری هم به کشور آمد تشدید شد.
*حداقل در مورد ایشان دروغ است. ایشان کدامیک از خطوط قرمز نظام را در مورد برجام رعایت کرده و کدامیک از مصوبات برجام را رعایت کرده و کدامیک از مصوبات شورای عالی امنیت ملی را رعایت کرده است؟ آقای روحانی از همه خطوط قرمز عبور کرده پس کجا محدودیت اختیارات داشته است؟
*من خودم هستم. من قاضی زاده هاشمی هستم به عنوان کسی که واجد اندک فکری و اندک زبانی که مواضع و رفتار خودش را دارد. آقای لاریجانی در زمانی که رئیس مجلس بود موافق تصویب CFTبود و من مخالف بودم. همین الان آقای قالیباف موافق چیزی است و بنده مخالفم در حالی که نائب رئیس اول هستم. چرا دائم دنبال چسباندن آدم ها به دیگران هستیم؟
*اصلا منطق ندارد کسی بیاید و ستاد تاسیس کند. جمعی از دوستان شبکه شده اند و در بخش های مختلف کار می کنند که از آن جمله دکتر لنکرانی است و از سالها پیش با ما همفکری داشتند.
*مشارکت با رقابت پیش میآید و دوران مشارکت حداکثری خودجوش گذشته است. اینکه بگوییم یک نفر میفرستیم و چون فضا، فضای مشارکت است و مردم رای می دهند. اینگونه نیست و مشارکت از دل رقابت در می آید.
وی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره فقدان سابقه اجرایی اش می گوید: «نمایندگی مجلس آدم را چندوجهی بار میآورد و نسبت به مجموعه موضوعات کشور دارای یک بینش میکند و یک نگاه به آدم میدهد».
بخش های مهم اظهارات قاضی زاده را در ادامه خواهید خواند:
*بنده یک فرد سیاسی با سابقه طولانی کار سیاسی و اجتماعی در کشور هستم... من سال 92 سخنگوی جبهه پایداری و به مدت حدود یک سال عضو شورای مرکزی جبهه پایداری بودم ولی چندین سال است که توفیق حضور در بین دوستانمان را از دست دادهام.
*من کاندیدای هیچ حزبی نیستم. با اینکه یک آدم دارای شناسنامه کاملا سیاسی و مواضع کاملا روشن هستم و مواضع روشنی گرفتم که بر آن مواضع هستم، ولی چون معتقدم در ریاست جمهوری کارکرد جریانات سیاسی مناسب نیست و مشکلات ما در حوزه دیگری هست، خودم را به عنوان فردی که با موضع جناحی ـ سیاسی میخواهد وارد انتخابات شود نمیبینم و بیشتر دنبال اصلاحات در حوزه های اجتماعی و اقتصادی با غلبه موضوعات اجتماعی هستم. در سه سال اخیر مواضع من ناظر به مسائل اجتماعی هست و از بحث اتباع و مشکوکالتابعین بگیرید تا قضیه بورس و امثال اینها را دنبال کردهام چون امروز کمک به انقلاب حل مسائلی هست که مردم درگیر آن هستند و این درگیری سیاسی نیست.
*کسی که نماینده مجلس میشود بهخصوص اگر دراز مدت باشد و مثل بنده دبیر اول هیات رئیسه باشد که مرکز تهیه همه قوانین است و نظام کارشناسی ای که پشت این است و کسی که 9 دوره عضو کمیسیون تلفیق بودجه است و بودجه را تنظیم میکند و جزو هیات نگارنده دو قانون برنامه پنجم و ششم و جزو نویسندگان نقشه جامع علمی کشور و جزو تهیهکنندگان سیاستهای کلی بخشی از بخشها در مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای عالی اداری و شورای مقابله با تحریم ها و ستاد ملی کرونا و شورای ستاد مقابله با مفاسد اقتصادی هست، یک نگاه 360 درجه پیدا میکند.
*نمایندگی مجلس آدم را چندوجهی بار میآورد و نسبت به مجموعه موضوعات کشور دارای یک بینش میکند و یک نگاه به آدم میدهد. چون من سابقه کار اجرایی قبل از آمدنم به مجلس دارم. این بینش نگاه بخشی را از آدم می گیرد و نگاه کلان به آدم میدهد. هرکدام از مدیران اجرایی در یک بخش متخصص هستند و کسی که در حوزه زیربنایی هست نمیتواند با حوزه فرهنگ و سیاست خارجه ارتباط برقرار کند ولی نمایندگان مجلس که مدیریت کلان را برعهده دارند و درگیر کمیسیونها نیستند مجبورند به همه موضوعات متوازن و در کنار هم نگاه کنند.
*انتخابات در ایران تبدیل به برچسب زدن و قضاوت کردن شده و تحلیل حاشیه است نه متن. در حالی که در ریاست جمهوری، متن چیز دیگری هست.
*بنده خودم را جزو جریان انقلابی می دانم ولی هیچ ارتباط تشکیلاتی و سازماندهی شده با هیچ گروه و جریان سیاسی موجود در انتخابات 1400 ندارم.
*الان برخی از اشخاص من را دعوت می کنند و وظیفه بنده است که با آنها گفتوگو کنم و این کار را میکنم. چه داخل و چه بیرون شورای ائتلاف و وحدت از من سوال میکنند. بالاخره وقتی میگویم من در انتخابات اصلح هستم باید دلیل داشته باشم و اینکه چگونه فکر میکنم و برنامههایم چیست و تیمی که میخواهم بچینم چگونه است.
*بنده دست کسی را که از نیروهای انقلابی و معتقد به نظام و رهبر انقلاب باشد و بخواهد کمک کند میبوسم چون میخواهد به تشخیص مردم کمک کند ولی خودم را در چنین چارچوبی تعریف نمیکنم.
*من به مدلی برای کابینه رسیده ام و یک اندیشکده داریم که دو سال کار کردهایم. ما یک نظریه داریم و براساس نظریه مدل داریم و براساس مدل راهبرد داریم و بر اساس آن برنامه اجرایی و براساس آن به نظام شایستگی مدیران رسیدهایم. مکانیزمی داریم که شرطبردار نیست و خود رئیس جمهور فقط می تواند رئیس دفترش را انتخاب کند و وزرا و استانداران در مکانیزم انتخاب میشوند.
* 555 پست راهبردی دولت از استاندار به بالا را شناسایی و کدبندی کردهایم و نظام شایستگی برای آن ها درآورده شده و سایتی به نام دولت جوان بالا میآید و کسانی که سابقه مدیریت میانی دارند بارگذاری و در این سایت معرفی میشوند. اینها استعلام می شوند و باید معلوم شود عقبه فکریشان نسبت به انقلاب اسلامی چگونه است. بعد آزمون تفکر انتقادی و مدیریت مشارکتی و قدرت رهبری و «آیکیو و «ایکیو» گرفته میشود.
*اسم دولت 4 ساله ما «دولت اعتماد» است. ما یک برنامه 20ساله و یک برنامه 4ساله داریم. «دولت مردم» برنامه راهبردی ماست و برنامه اجرایی ما دولت اعتماد است و نظام فکری ما «فصل پروانگی» است.
*اصلیترین اولویت ما کاهش هزینه خانوار است. 47 درصد میانگین هزینه خانوار ایرانی مسکن است و بعد از مسکن، غذا و بعد پوشاک و بهداشت و حمل نقل است. پس وقتی میگوییم میخواهم هزینه خانوار را کاهش دهم، باید قدرت خرید را افزایش دهم. یا درآمد خانواده را زیاد کنم و یا هزینه ها را کم کنم و ما هردو را انجام میدهیم.
*برنامه ما این هست که تا سال 1403 ایران بدون گرسنه داشته باشیم. در دولت اعتماد هیچکس دیگر در سطح سلولی گرسنه نخواهد ماند. فرق سلولی با گرسنگی این است که شما میتوانید با سیبزمینی و نان مردم را سیر کنید ولی وقتی میگویید من در سطح سلولی مشکل گرسنگی را برطرف میکنم این است که سوءتغذیه هم نخواهد داشت و نسبت کالری و پروتئین و ریزمغذی و ویتامین را در سبد غذایی دیدهایم.
*در مورد بعضی موضوعات ممکن است از من بپرسید و من بگویم فعلاً برنامه اجرایی برای اینها ندارم ولی راهبرد دارم و در دولت اول برای اصلاح آنها مقدمهسازی میکنم. برخی به من میگویند که دولت باید برای همه موضوعات برنامه داشته باشد ولی من این را غلط میدانم. دولتی که میخواهد همه کار بکند هیچ کاری نمیتواند بکند. باید رویکرد و جهـتگیری داشته باشد اما اگر بگوید من همه مسائل کشور را که شامل بیش از 100 موضوع ساختاری و زیر سیستم هست اصلاح میکنم حتماً دروغ میگوید. معمولاً دولتها یک یا دو برنامه تحولی دارند و همین یکی دوتا هم به زمین میخورد.
*تمام حرف دولت آقای روحانی طرح تحول سلامت و ارتباط با غرب بود. در دولت احمدینژاد هم دو برنامه یارانه و مسکن مهر وجود داشت و هرچند مبارزه با فساد هم گفته شد ولی برنامه اجرایی برای آن وجود نداشت. در دولت آقای خاتمی هم مطرح شد که توسعه سیاسی و آزادیهای فرهنگی را هم افزایش میدهم؛ دولت قبل از آن هم سازندگی را مطرح کرد و گفت جاده و تونل میسازم و کشور درست میشود. هر کدام یک یا دو برنامه بیشتر نداشتند و این یکی دو برنامه هم به دو دلیل با شکست روبهرو شدند که یکی تکساحتی بودن است.
*رقیب یک دو قطبی مذاکره و ضد مذاکره درست میکنند و ما را کره شمالی جلوه میدهند و ما هم شروع به دفاع کرده و در آن میدان بازی میکنیم، در حالیکه کل میدان مال آنها است و ابعاد و نقشه کل صحنه را کشیدهاند و ما را وسط میدان میگذارند و ما هم شروع به دفاع میکنیم. وقتی میخواهیم یک گزینه انقلابی انتخاب کنیم باید ببینیم که میدان بازی طرف چه هست و کسی که پازل آنها را کامل میکند به میدان نفرستیم.
*از من پرسیدند رقیب شما در انتخابات کیست؟ گفتم رقیبم رضاخان است. چون نهاد اداره کشور برخاسته از رضاخان است و ادامه پیدا کرده است و آمده ام نهاد 100ساله رضاخانی را به هم بریزم. آموزش و پرورش و کنکور و سربازی و بانک و سازمان برنامه و بودجه رضاخانی هست و بعد از اینکه انقلاب ترومنی و نظریات الوین تافلری هم به کشور آمد تشدید شد.
*حداقل در مورد ایشان دروغ است. ایشان کدامیک از خطوط قرمز نظام را در مورد برجام رعایت کرده و کدامیک از مصوبات برجام را رعایت کرده و کدامیک از مصوبات شورای عالی امنیت ملی را رعایت کرده است؟ آقای روحانی از همه خطوط قرمز عبور کرده پس کجا محدودیت اختیارات داشته است؟
*من خودم هستم. من قاضی زاده هاشمی هستم به عنوان کسی که واجد اندک فکری و اندک زبانی که مواضع و رفتار خودش را دارد. آقای لاریجانی در زمانی که رئیس مجلس بود موافق تصویب CFTبود و من مخالف بودم. همین الان آقای قالیباف موافق چیزی است و بنده مخالفم در حالی که نائب رئیس اول هستم. چرا دائم دنبال چسباندن آدم ها به دیگران هستیم؟
*اصلا منطق ندارد کسی بیاید و ستاد تاسیس کند. جمعی از دوستان شبکه شده اند و در بخش های مختلف کار می کنند که از آن جمله دکتر لنکرانی است و از سالها پیش با ما همفکری داشتند.
*مشارکت با رقابت پیش میآید و دوران مشارکت حداکثری خودجوش گذشته است. اینکه بگوییم یک نفر میفرستیم و چون فضا، فضای مشارکت است و مردم رای می دهند. اینگونه نیست و مشارکت از دل رقابت در می آید.