یک منتقد سینما عنوان کرد:
تولید و انتشار گسترده سریالها و برنامههای گفتوگومحور اغلب مبتذل و بیمایه در شبکه نمایش خانگی، با هدف تبلیغ برای یک جریان سیاسی اتفاق میافتد.
سرویس فرهنگی شهدای ایران:یک کارشناس سینما معتقد است، تولید و انتشار گسترده سریالها و برنامههای گفتوگومحور اغلب مبتذل و بیمایه در شبکه نمایش خانگی، با هدف تبلیغ برای یک جریان سیاسی اتفاق میافتد.
میلاد جلیلزاده، منتقد سینما گفت: تقریباً تولید هیچکدام از سریالها یا تاکشوهای تلویزیونی در بستر شبکه نمایش خانگی، صرفه اقتصادی ندارد؛ اما اینکه چرا همچنان چنین آثاری تولید میشوند را بیشتر از منطق اقتصاد بازار، باید به منطق اقتصاد سیاسی ربط داد و منتظر بود که با دست به دست شدن دولتها و از میان رفتن حمایتهایی که به شکل دوپینگوار از تولید این محصولات میشود، با افول کمی قابل توجهی در این حوزه مواجه شویم.
وی افزود: فصل مشترک این محصولات، مخاطب قرار دادن طبقه متوسط به بالای جامعه است. ماشینهای گرانقیمت، خانههای دنگالی و بزرگ و آدمهایی که در عادیترین شرایط زندگیشان هم انگار برای عکس گرفتن در آتلیه لباس پوشیدهاند؛ اینها همه مظاهر زندگی اشرافی و بیدردی هستند که هیچ ارتباطی با زیست امروز جامعه ایران ندارند و حتی رویای مردم ایران هم نمیتوانند باشند که از این طریق بشود فروش آنها را توجیه کرد.
اتفاقاً همین مضامین مرتبط با طبقات بالای جامعه است که هدف اصلی از مورد حمایت قرار گرفتن این آثار توسط یک اقتصاد سیاسی را روشن میکند. دولتی که پایگاه اجتماعی خودش را در طبقات متوسط و متوسط به بالای جامعه میبیند، برای آنها خوراک فرهنگی هم تهیه میکند و تلاش دارد به این وسیله، تلویزیون ملی را به گوشه رینگ برده باشد.
این کارشناس رسانه تصریح کرد: سریالهای نمایش خانگی ایران با گرانترین ستارههای بازیگری جلوی دوربین میروند و به آنها بالاترین دستمزدها را میپردازند، تا جاییکه اخیراً اعلام شد بطور میانگین ۷۰ درصد از هزینه تولید این آثار مربوط به دستمزد بازیگران است. اگر سریالهای شبکه نمایش خانگی ایران به واقع برای کسب درآمد ساخته میشدند نه برای تبلیغات غیرمستقیم یک جریان سیاسی خاص، قطعاً از ستارهسالاری فاصله میگرفتند و تدابیر دیگری را اتخاذ میکردند.
میلاد جلیلزاده، منتقد سینما گفت: تقریباً تولید هیچکدام از سریالها یا تاکشوهای تلویزیونی در بستر شبکه نمایش خانگی، صرفه اقتصادی ندارد؛ اما اینکه چرا همچنان چنین آثاری تولید میشوند را بیشتر از منطق اقتصاد بازار، باید به منطق اقتصاد سیاسی ربط داد و منتظر بود که با دست به دست شدن دولتها و از میان رفتن حمایتهایی که به شکل دوپینگوار از تولید این محصولات میشود، با افول کمی قابل توجهی در این حوزه مواجه شویم.
وی افزود: فصل مشترک این محصولات، مخاطب قرار دادن طبقه متوسط به بالای جامعه است. ماشینهای گرانقیمت، خانههای دنگالی و بزرگ و آدمهایی که در عادیترین شرایط زندگیشان هم انگار برای عکس گرفتن در آتلیه لباس پوشیدهاند؛ اینها همه مظاهر زندگی اشرافی و بیدردی هستند که هیچ ارتباطی با زیست امروز جامعه ایران ندارند و حتی رویای مردم ایران هم نمیتوانند باشند که از این طریق بشود فروش آنها را توجیه کرد.
اتفاقاً همین مضامین مرتبط با طبقات بالای جامعه است که هدف اصلی از مورد حمایت قرار گرفتن این آثار توسط یک اقتصاد سیاسی را روشن میکند. دولتی که پایگاه اجتماعی خودش را در طبقات متوسط و متوسط به بالای جامعه میبیند، برای آنها خوراک فرهنگی هم تهیه میکند و تلاش دارد به این وسیله، تلویزیون ملی را به گوشه رینگ برده باشد.
این کارشناس رسانه تصریح کرد: سریالهای نمایش خانگی ایران با گرانترین ستارههای بازیگری جلوی دوربین میروند و به آنها بالاترین دستمزدها را میپردازند، تا جاییکه اخیراً اعلام شد بطور میانگین ۷۰ درصد از هزینه تولید این آثار مربوط به دستمزد بازیگران است. اگر سریالهای شبکه نمایش خانگی ایران به واقع برای کسب درآمد ساخته میشدند نه برای تبلیغات غیرمستقیم یک جریان سیاسی خاص، قطعاً از ستارهسالاری فاصله میگرفتند و تدابیر دیگری را اتخاذ میکردند.