تیم بایدن نشان داده که خواهان گنجاندن مسائل موشکی و منطقهای به برجام است و اصرار دارد که با استفاده از بندهای برجام فعلی، «برجام دو» و «برجام سه» کلید بخورد.
گاردین در گزارشی به ارزیابی مذاکرات وین پرداخته و نوشته است که بایدن به دنبال تجدیدنظر در بندهای موسوم به غروب برجام است.
در محافل رسانهای زمزمههایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه تغییر بندهای غروب برجام موضوع گفتگو قرار گرفته و در جلسات مذاکرات وین، اروپا به نیابت از آمریکا به دنبال آن است که محدویتهای زمانمند طولانیتر شود.
دستکاری در مفاد برجام و تفسیر مجدد از بندهای موسوم به غروب توافق هستهای، دقیقاً همان چیزی است که رابرت مالی آن را «توافق طولانیتر» نامیده است و به نظر میرسد آمریکا با اتخاذ چنین رویکردی میتواند رضایت شرکای منطقهای را جلب کند.
پیداست که هر گونه تلاش احتمالی از سوی دولت برای مذاکره و امتیازدهی درباره بندهای موسوم به غروب برجام، به مثابه مذاکره درباره مسائل موشکی و منطقهای است و باید آن را آغاز فاز دوم برجام دانست.
اصطلاح «برجام دو» در وهلۀ نخست به وسیلۀ حسن روحانی وارد ادبیات سیاسی کشور شد. وی در بهمن ۹۴ گفت: «ما از برجام یک عبور کردیم و امروز باید برجام ۲ را آغاز کنیم و همه از جمله موافق دولت و منتقد همه باید دست به دست هم دهیم؛ چرا که در اهداف ملی و در توسعه کشور با یکدیگر اختلاف نداریم.»
اساساً در منطق پیشبرد سیاستهای جریان غربگرا، بسط متدیک برجام از اولویت بالایی برخوردار بوده است. در همین راستا علیرضا علویتبار گفته بود: «برجام هم از نظر روش و هم از نظر دستاورد یکی از مهم ترین دستآوردهای دولت و ملت ما بعد از انقلاب است. مخالفان برجام هم در داخل و هم در خارج به دنبال تقابل، ستیز و منازعه هستند و از تثبیت روش گفت و گوی انتقادی بر مبنای احترام متقابل در داخل و خارج هراس دارند. دولت بر جنبه روشی برجام تاکید کافی نکرده است.»
اما تلاش برای تعمیم برجام به سایر حوزهها همواره از سوی دلسوزان امنیت کشور شدیداً مورد انتقاد قرار گرفته است. برای نمونه باید به سخنرانی شهید سلیمانی در کنگره ۶۵۰۰ شهید کرمان اشاره کرد. این شهید سرافراز در اسفندماه ۹۷ هشدار داده بود که برجام سه ضلعی است و هدف طراحان برجام ۲ و ۳، خشکاندن جریانهای اسلامی و در نهایت نابودی ایران است.
صادق زیباکلام، اخیرا طی یادداشتی در روزنامه آرمان ملی ادعا کرده که آمریکاییها نگران تسلیحات دوربرد ایران هستند و برد فراتر از ۲۰۰۰ کیلومتر افزون بر عربستان و اسرائیل، کشورهای اروپایی را نیز تهدید میکند.
همچنین فائزه هاشمی در اتاق گفتگوی یکی از شبکههای اجتماعی حاضر شده و با هدف طرح مجدد دوگانۀ «موشک یا گفتمان» گفته است: «این موشکهایی که الان انگشت اتهامش به سمت ایران هست بخشی از سیاستهای تهاجمی ما را شکل داده که به اینجا رسیدهایم. دنیا دنیای تعامل است و دنیای تهاجم نیست. راه ورود به جامعه جهانی تعامل است نه موشک. دنیا دنیای موشک نیست، دنیای تعامل و گفتمان است.»
بررسیهای بیشتر نشان میدهد که تحرکات اردوگاه فتنه در ایران، هماهنگ با چراغ سبز رژیم صهیونیستی و آمریکا انجام میشود. اخیراً سفیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل، نامهای به شورای امنیت و آنتونیو گوترش ارسال کرده و در آن مدعی شده که توسعه برنامه موشکی و آزمایش تسلیحات دوربرد در ایران، مغایر با مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. همچنین حامیان دموکرات رئیس جمهور آمریکا در مجلس سنا بارها اذعان داشتهاند که باید توافق جدید به عرصههایی فراتر از محدودیتهای هستهای گسترش یابد.
همپای تحرکات نیروهای بیگانه، هستۀ سخت اصلاحات نیز در حال تزریق این باور غلط است که همانند پرونده هستهای، اصل توانمندی موشکی محفوظ بماند اما میتوان با طرفهای خارجی در مورد کیفیت آن (برد، قابلیت حمل کلاهک و...) مذاکره کرد. در این خصوص باید به دهمین اپیزود از برنامه اینترنتی «جدال» اشاره نمود که در آن مصطفی تاجزاده صراحتاً به دوقطبی «توان موشکی یا برد موشکی» دامن زد.
ذکر این نکته مهم است که مناظراتیشدن بندهای موسوم به غروب برجام، خواه مستقیم و خواه غیرمسقیم، تهدیدی جبرانناپذیر برای امنیت و منافع ملی ایرانیان است و نباید آن را به وجهالمصالحۀ رفع تحریمها و ابزاری برای آزادسازی پولهای بلوک شده تبدیل کرد. در سال ۱۳۹۲، جریان میانهرو با خلق یک فضای استادیومی توانمندی هستهای را دستمایۀ رقابتهای انتخاباتی قرار داد و آیندۀ این صنعت راهبردی را به شعارهای فریبنده گره زد. طبق برخی پیشبینیها جریان غربگرا به دنبال آن است که دوباره یکی از مولفههای اصلی قدرت ایران را قربانی مطامع انتخاباتی کند؛ با این حال روشن نیست که چرا دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی صرفاً تماشاگر جناحیشدن عرصۀ امنیت ملی است و به عنوان یک نهاد بالادستی و تنظیمگر، فاقد ارادهای است که به بازی جناحی اصلاحطلبان با دستاوردهای دفاعی خاتمه دهد.