سوالی که وزیر امور خارجه باید در این زمینه پاسخ دهد این است: دوره روی کار بودن او و دولت متبوعش دقیقا واجد چه امتیازی برای طرف غربی است که همواره آنها را نسبت به از دست دادن این زمان مورد خطاب قرار میدهد؟
به گزارش شهدای ایران، «بعد از پایان دولت دیگر زمان و امکان مناسبی برای مذاکره با ایران ندارید». این جمله را میتوان به عنوان نخ تسبیح مواضع خارجی دولت در مواجهه با کشورهای خارجی و موضوع مذاکرات دانست؛ پیامی که هر روز با بهانهای جدید و در پوششی متفاوت تکرار میشود.
در همین زمینه روز گذشته محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان در توئیتی به بهانه واکنش به حمله تروریستی به تاسیسات هستهای نطنز، نوشت: «تروریسم هستهای در نطنز چرخه خطرناکی را شروع کرده که تنها با پایان دادن به تروریسم اقتصادی که ترامپ پایه نهاده میتواند مهار شود. بایدن/ هریس انتخاب واضحی پیش روی خود دارند: یا توافق اوباما/ بایدن و یا کمپین شکست حداکثری ترامپ. جایگزین دیگری وجود ندارد. زمان زیادی نیز باقی نمانده است».
تاکید ظریف بر اضطرار زمانی برای توافق و درخواست از طرف خارجی برای توافق با دولت فعلی مسالهای نیست که بتوان آن را با نگاه ملی پذیرفت. یقینا همانگونه که عقل حکم میکند تعجیل در دفع خطر امری پذیرفتهشده به حساب میآید اما پیوند زدن هر گونه توافق احتمالی با طرف متخاصم خارجی به عمر دولتهای داخلی و تقلا برای دستاوردسازی از آن امری خلاف منافع ملی است.
پیش از این، آذرماه سال گذشته نیز رهبر انقلاب در فرمایشاتشان با اشاره به عدم تاخیر برای رفع تحریمها در کنار لزوم هوشیاری و توجه به منافع ملت ایران فرموده بودند: البته نمیگوییم دنبال رفع تحریم نباشیم، چرا که اگر بتوان تحریم را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، اگر چه اکنون ۴ سال است تأخیر شده و از سال ۹۵ که بنا بود همه تحریمها یکباره برداشته شود، تا امروز نهتنها تحریمها برداشته نشد بلکه زیادتر هم شد.
ایشان خطاب به مسؤولان گفتند: «اگر بتوان با روش درست، عاقلانه، ایرانی- اسلامی و عزتمندانه تحریمها را برطرف کرد باید این کار را انجام داد اما تمرکز عمده باید بر خنثیسازی تحریمها باشد که ابتکار آن به دست شما است».
بر این مبنا حتی با خوشبینانهترین نگاه ممکن نیز نمیتوان چشم از خطای راهبردی دولتمردان در ارسال سیگنال زمان کوتاه به طرف متخاصم خارجی پوشید. سابقه ظریف در ۲ دهه گذشته سرشار از تلاش برای تثبیت این پیشفرض در ذهن طرفهای خارجی بوده که تنها پل مذاکراتی ایران است.
برای نمونه اسفند سال گذشته در گفتوگو با «مرکز سیاست اروپا» پس از آنکه از مشابه بودن رویکرد بایدن و ترامپ در مواجهه با پرونده هستهای ایران گلایه کرد، گریزی به فضای انتخابات سال 1400 زد و فرصت بایدن برای تغییر رفتارش را محدود دانست.
ظریف در همین زمینه اظهار داشت: «زمانی که وارد فصل انتخابات شویم، دولتی خواهیم داشت که چندان دیگر کارآیی کامل نخواهد داشت و ۶ ماه تا روی کار آمدن یک دولت جدید زمان میبرد... پس توصیه میشود آمریکا سریعتر عمل کند و این نیاز دارد که آنها خجالت را کنار بگذارند و اقداماتی را که باید انجام دهند».
ظریف پیش از این حداقل ۲ بار دیگر در جریان گفتوگو با البرادعی، مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی پس از توافق سعدآباد و همچنین جلسه شورای روابط خارجی آمریکا در میانه مذاکرات هستهای دهه 90 هم به مساله انتخابات ایران پرداخته بود و از طرف خارجی درخواست کرده بود با انجام هر چه سریعتر توافق فرصت موجود را از دست ندهد.
یقینا سوالی که وزیر امور خارجه باید در این زمینه پاسخ دهد این است: دوره روی کار بودن او و دولت متبوعش دقیقا واجد چه امتیازی برای طرف غربی است که همواره آنها را نسبت به از دست دادن این زمان مورد خطاب قرار میدهد؟ آیا نیاز انکارناپذیر دولت به یک توافق خارجی در ماههای پایانی عمر خود و همچنین انتخابات خردادماه (چیزی که حتی وعده آن نیز روز گذشته از سوی رئیسجمهور داده شد) میتواند این اجازه را به وزیر امور خارجه بدهد که در یک اقدام غیرملی در عرصه دیپلماسی دائما از طرف خارجی درخواست توافق با دولت مستقر را بکند؟