«رفیق الحریری» نخست وزیر اسبق لبنان درحالی اواسط فوریه سال ۲۰۰۵ در بیروت ترور شد که ساعتی پس از انتشار این خبر انگشت اتهام بسیاری رئیس جمهوری سوریه را نشانه گرفتند.
به گزارش شهدای ایران، چهاردهم فوریه هر سال مصادف با عملیات ترور «رفیق الحریری»، نخست وزیر اسبق لبنان در سال ۲۰۰۵ در مرکز بیروت است که به واسطه بمبی حاوی ۱۸۰۰ کیلوگرم تیانتی به همراه ۲۱ نفر دیگر، از جمله «باسل فلیحان»، وزیر وقت اقتصاد لبنان ترور شد.
پرونده ترور الحریری از جمله پرونده های بحران ساز برای لبنان و تمام منطقه بود، به ویژه آنکه ترور زمانی رخ داد که سوریه، همپیمان «حزب الله» نقش قیمومیتی بر لبنان داشت، به همین دلیل پس از انفجار همه نگاه ها به سمت محل ترور دوخته شد، درحالی که کسی توجه نداشت، «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه در آن زمان کجا بود و چکار می کرد و چرا همه انگشت اتهام خود را به سمت وی نشانه گرفتند.
«سیمور هرش»، روزنامه نگار حقیقت یاب آمریکایی در کتاب خاطراتش که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، به تفصیل به رابطه رفیق الحریری با نظام اسد می پردازد، به ویژه آنکه وی روز ترور رفیق الحریری، وعده مصاحبه مطبوعاتی با اسد داشت و تا دو ساعت مانده به زمان ترور هرش درحال مصاحبه با اسد بود.
هرش در کتاب خود می گوید: «در آن زمان موضوع اختلافات اسد با رفیق الحریری از جمله موضوعات روز بود، به همین دلیل سؤالاتم با پرداختن به این مسئله شروع کردم ... اسد آرام و با اعتماد به نفس بود ... در پاسخ گفت که منشاء اختلاف به تقسیم سود حاصل از طرح سیدر باز می گردد که خاندان الحریری خواهان سهم بیشتری بودند».
هرش می افزاید: «پیشنهاد الحریری بسیار خودخواهانه بود، چون خواستار ۷۰% سود بود، با این حال توافق نهایی حاصل شد و الحریری به بیروت بازگشت».
هرش می گوید: «نیم ساعت از مصاحبه گذشته بود و گرم صحبت بودیم که یکباره یکی از معاونان اسد درب دفتر را باز کرد، اسد با انگشتش اشاره کرد که صحبت هایمان را قطع نکند، لذا از دفتر خارج شد ... چند لحظه بعد یکی از افسران ارشد اسد وارد شد، اسد به او گفت که کمی صبر کند ... صحبت هایم با اسد نیم ساعت دیگر ادامه یافت ... راحت و شفاف صحبت می کرد ... وقتی از دفترش خارج شدم، تعدادی از افسران و مقامات ارشد سوری را دیدم که منتظر اسد بودند ... یک ساعت بعد متوجه شدم، طی مصاحبه الحریری ترور شده و بالطبع شک و تردیدها اسد را نشانه گرفتند».
شاید اگر هر رسانه دیگری از مصاحبه هرش در آن ساعت و زمان مطلع بود، برای خریدش به هر مبلغ و ترفندی متوسل می شد، چون حاوی اطلاعاتی بود که پرده از ابهامات زیادی برمی داشت.
موضوع بسیار عجیب این بود که نشریه آمریکایی «نیویورکر» که مصاحبه را سفارش داده بود، از انتشارش امتناع کرد، بدون آنکه به دلایل آن اشاره کند و عجیب تر، امتناع هرش از انتشار شخصی مصاحبه و حتی بردن نامی از آن بود.
برخی عدم انتشار مصاحبه را بیم از أثر گذاشتن بر روند تحقیق دانستند، اما این توجیه کافی و منطقی نیست، به ویژه درباره روزنامه نگار چهره دستی مانند هرش در زمینه کشف حقیقت فعالیت میکرد.
لذا به همان اندازه که ترور الحریری ابهامات زیادی دارد، عدم انتشار مصاحبه و سکوت هرس نیز سؤال برانگیز است.
شاید یکی از دلایل عدم انتشار مصاحبه و ساکت نگهداشتن هرش، توانایی و تبحر وی در رصد و تحلیل واکنش های آنی و غیر ارادی افراد باشد که از تجربه ۵۰ ساله کاری وی نشأت میگیرد.
با استناد به گفته های هرش، زمانی که خبر ترور الحریری به کاخ ریاست جمهوری رسید و وقتی معاونش و پس از آن یکی از افسران ارشدش با سراسیمگی وارد دفترش شدند و در صدد قطع مصاحبه و دادن این خبر به وی بودند، هرش در او هیچ برخورد و واکنشی دال بر نگرانی و اضطراب از وقوع امری غیر منتظره ندیده بود و همین باعث شده بود تا اسد با همان خونسردی مصاحبه را ادامه و به سؤالات پاسخ دهد و این میتوانست، دلیل قاطعی در رد اتهام دست داشتن اسد در ترور الحریری باشد که بسیاری خواهان آن نبودند.
پرونده ترور الحریری از جمله پرونده های بحران ساز برای لبنان و تمام منطقه بود، به ویژه آنکه ترور زمانی رخ داد که سوریه، همپیمان «حزب الله» نقش قیمومیتی بر لبنان داشت، به همین دلیل پس از انفجار همه نگاه ها به سمت محل ترور دوخته شد، درحالی که کسی توجه نداشت، «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه در آن زمان کجا بود و چکار می کرد و چرا همه انگشت اتهام خود را به سمت وی نشانه گرفتند.
«سیمور هرش»، روزنامه نگار حقیقت یاب آمریکایی در کتاب خاطراتش که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، به تفصیل به رابطه رفیق الحریری با نظام اسد می پردازد، به ویژه آنکه وی روز ترور رفیق الحریری، وعده مصاحبه مطبوعاتی با اسد داشت و تا دو ساعت مانده به زمان ترور هرش درحال مصاحبه با اسد بود.
هرش در کتاب خود می گوید: «در آن زمان موضوع اختلافات اسد با رفیق الحریری از جمله موضوعات روز بود، به همین دلیل سؤالاتم با پرداختن به این مسئله شروع کردم ... اسد آرام و با اعتماد به نفس بود ... در پاسخ گفت که منشاء اختلاف به تقسیم سود حاصل از طرح سیدر باز می گردد که خاندان الحریری خواهان سهم بیشتری بودند».
هرش می افزاید: «پیشنهاد الحریری بسیار خودخواهانه بود، چون خواستار ۷۰% سود بود، با این حال توافق نهایی حاصل شد و الحریری به بیروت بازگشت».
هرش می گوید: «نیم ساعت از مصاحبه گذشته بود و گرم صحبت بودیم که یکباره یکی از معاونان اسد درب دفتر را باز کرد، اسد با انگشتش اشاره کرد که صحبت هایمان را قطع نکند، لذا از دفتر خارج شد ... چند لحظه بعد یکی از افسران ارشد اسد وارد شد، اسد به او گفت که کمی صبر کند ... صحبت هایم با اسد نیم ساعت دیگر ادامه یافت ... راحت و شفاف صحبت می کرد ... وقتی از دفترش خارج شدم، تعدادی از افسران و مقامات ارشد سوری را دیدم که منتظر اسد بودند ... یک ساعت بعد متوجه شدم، طی مصاحبه الحریری ترور شده و بالطبع شک و تردیدها اسد را نشانه گرفتند».
شاید اگر هر رسانه دیگری از مصاحبه هرش در آن ساعت و زمان مطلع بود، برای خریدش به هر مبلغ و ترفندی متوسل می شد، چون حاوی اطلاعاتی بود که پرده از ابهامات زیادی برمی داشت.
موضوع بسیار عجیب این بود که نشریه آمریکایی «نیویورکر» که مصاحبه را سفارش داده بود، از انتشارش امتناع کرد، بدون آنکه به دلایل آن اشاره کند و عجیب تر، امتناع هرش از انتشار شخصی مصاحبه و حتی بردن نامی از آن بود.
برخی عدم انتشار مصاحبه را بیم از أثر گذاشتن بر روند تحقیق دانستند، اما این توجیه کافی و منطقی نیست، به ویژه درباره روزنامه نگار چهره دستی مانند هرش در زمینه کشف حقیقت فعالیت میکرد.
لذا به همان اندازه که ترور الحریری ابهامات زیادی دارد، عدم انتشار مصاحبه و سکوت هرس نیز سؤال برانگیز است.
شاید یکی از دلایل عدم انتشار مصاحبه و ساکت نگهداشتن هرش، توانایی و تبحر وی در رصد و تحلیل واکنش های آنی و غیر ارادی افراد باشد که از تجربه ۵۰ ساله کاری وی نشأت میگیرد.
با استناد به گفته های هرش، زمانی که خبر ترور الحریری به کاخ ریاست جمهوری رسید و وقتی معاونش و پس از آن یکی از افسران ارشدش با سراسیمگی وارد دفترش شدند و در صدد قطع مصاحبه و دادن این خبر به وی بودند، هرش در او هیچ برخورد و واکنشی دال بر نگرانی و اضطراب از وقوع امری غیر منتظره ندیده بود و همین باعث شده بود تا اسد با همان خونسردی مصاحبه را ادامه و به سؤالات پاسخ دهد و این میتوانست، دلیل قاطعی در رد اتهام دست داشتن اسد در ترور الحریری باشد که بسیاری خواهان آن نبودند.