فائزه هاشمی مطرح کرد:
سال ۹۲ برای اجماع روی آقای روحانی بحث بد و بدتر نبود، بحث تحمیل كاندیدا هم نبود.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ فائزه هاشمی، در گفتگویی که به تازگی داشته است اظهاراتی در نقطه مقابل
ادعای اصلاح طلبان مطرح کرده است. فائزه گفته است: «خود اصلاحطلبان در
مجلس و در شورای شهر و در سمتهای مختلف در دولت در این سالها چه عملکرد
قابلدفاعی دارند؟ این صحبتها فرافکنی است. بهتر از هرکسی میدانند که
اعمالشان در این سالها مردم را از صندوقهای رأی دور کرد. عمده
اصلاحطلبان و آقای روحانی هر دو سهم اصلی در عدم مشارکت مردم غیراصولگرا
در انتخابات۹۸ دارند». این در حالی است که اصلاح طلبان علی رغم اشراف بر
همین موضوع، ردصلاحیت و عدم نداشتن کاندیداها را دلیل کاهش مشارکت عنوان می
کنند. این ادعا در حالی مطرح می شود که اصلاح طلبان علی رغم حضور افراد
شاخص شان در انتخابات از سوی مردم طر شدند و نمی خواهند به این موضوع تلخ
اعتراف کنند.
فائزه همچنین اجماع بر روحانی در سال 92 را انتخاب بین بد و بدتر ندانشته بلکه حاصل تصمیم جمعی خاتمی، هاشمی، حسن خمینی و.. دانسته است. این موضوع هم مثل بحث انتخابات سال 98 در نقطه مقابل ادعای اصلاح طلبان و به عبارت بهتر دروغ اصلاح طلبان است.
گزیده اظهات فائزه هاشمی را در ادامه خواهید خواند:
*هدف برخی اصلاحطلبان از شركت در انتخابات مجلس ۹۸ پیروزی نبود، چون میدانستند که نظر جامعه نسبت به انتخابات و اصلاحطلبان چیست.
*فکر نمیکنم در انتخابات ریاستجمهوری شورای نگهبان هیچ كاندیدای اصلاحطلبی را باقی نگذارد. حتما كاندیدای اصلاحطلب خواهیم داشت و احتمالا شرایط سال۹۲ تكرار شود، البته باقیماندن کدام کاندیدا مهم است.
*بر همین اساس دو نظر در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان وجود دارد. اول كاندیداها را معرفی كنیم و در صورت رد صلاحیت آنها وظیفه خود را انجام دادهایم. نظر دیگر میگوید اول تأیید صلاحیتها مشخص شود، سپس از میان كاندیداهای موجود از یك نفر حمایت كنیم.
*سال ۹۲ برای اجماع روی آقای روحانی بحث بد و بدتر نبود، بحث تحمیل كاندیدا هم نبود، به پیشنهاد آقای خاتمی نمایندگان شخصیتهای مطرح مثل بابا، آقای خاتمی، حسنآقا و آقایان روحانی و دکتر عارف کمیتهای تشکیل دادند و پس از بحثهای زیاد آقای روحانی را بهعنوان کاندیدای اصلاحطلبان برگزیدند.
*اگر در سال ۹۲ به زعم برخی اصلاحطلبان بد و بدتر مطرح بود، پس سال ۹۶ چرا اصلاحطلبان آقای روحانی را دوباره کاندیدا کردند؟ در این سال که دیگر شرایط خاص نبود، دستشان برای هر انتخابی باز بود. برای این انتخاب چه توضیحی دارند؟
*خود اصلاحطلبان در مجلس و در شورای شهر و در سمتهای مختلف در دولت در این سالها چه عملکرد قابلدفاعی دارند؟ این صحبتها فرافکنی است. بهتر از هرکسی میدانند که اعمالشان در این سالها مردم را از صندوقهای رأی دور کرد. عمده اصلاحطلبان و آقای روحانی هر دو سهم اصلی در عدم مشارکت مردم غیراصولگرا در انتخابات۹۸ دارند.
*برخلاف نظر برخی اصلاحطلبان که كاهش میزان مشاركت در انتخابات را ناشی از عملكرد شورای نگهبان و تنگنظریها میدانند، اعتقاد دارم کاهش مشارکت در انتخابات ۹۸ به دلیل ناامیدی از اصلاحطلبان بود.
*از سال ۹۶ به این طرف با پیروزیهای متعدد اصلاحطلبان در انتخاباتهای مجلس، شورای شهر و ریاستجمهوری عمده جریان مدیریت کشور در دست اصلاحطلبان بود ولی در مسیر اصلاحطلبی حركت نكردند.
*احتمال ائتلاف با آقای لاریجانی را در بین اصلاحطلبان نمیبینم. تا جایی که میدانم فقط آقای کرباسچی از این ایده حمایت میکنند.
فائزه همچنین اجماع بر روحانی در سال 92 را انتخاب بین بد و بدتر ندانشته بلکه حاصل تصمیم جمعی خاتمی، هاشمی، حسن خمینی و.. دانسته است. این موضوع هم مثل بحث انتخابات سال 98 در نقطه مقابل ادعای اصلاح طلبان و به عبارت بهتر دروغ اصلاح طلبان است.
گزیده اظهات فائزه هاشمی را در ادامه خواهید خواند:
*هدف برخی اصلاحطلبان از شركت در انتخابات مجلس ۹۸ پیروزی نبود، چون میدانستند که نظر جامعه نسبت به انتخابات و اصلاحطلبان چیست.
*فکر نمیکنم در انتخابات ریاستجمهوری شورای نگهبان هیچ كاندیدای اصلاحطلبی را باقی نگذارد. حتما كاندیدای اصلاحطلب خواهیم داشت و احتمالا شرایط سال۹۲ تكرار شود، البته باقیماندن کدام کاندیدا مهم است.
*بر همین اساس دو نظر در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان وجود دارد. اول كاندیداها را معرفی كنیم و در صورت رد صلاحیت آنها وظیفه خود را انجام دادهایم. نظر دیگر میگوید اول تأیید صلاحیتها مشخص شود، سپس از میان كاندیداهای موجود از یك نفر حمایت كنیم.
*سال ۹۲ برای اجماع روی آقای روحانی بحث بد و بدتر نبود، بحث تحمیل كاندیدا هم نبود، به پیشنهاد آقای خاتمی نمایندگان شخصیتهای مطرح مثل بابا، آقای خاتمی، حسنآقا و آقایان روحانی و دکتر عارف کمیتهای تشکیل دادند و پس از بحثهای زیاد آقای روحانی را بهعنوان کاندیدای اصلاحطلبان برگزیدند.
*اگر در سال ۹۲ به زعم برخی اصلاحطلبان بد و بدتر مطرح بود، پس سال ۹۶ چرا اصلاحطلبان آقای روحانی را دوباره کاندیدا کردند؟ در این سال که دیگر شرایط خاص نبود، دستشان برای هر انتخابی باز بود. برای این انتخاب چه توضیحی دارند؟
*خود اصلاحطلبان در مجلس و در شورای شهر و در سمتهای مختلف در دولت در این سالها چه عملکرد قابلدفاعی دارند؟ این صحبتها فرافکنی است. بهتر از هرکسی میدانند که اعمالشان در این سالها مردم را از صندوقهای رأی دور کرد. عمده اصلاحطلبان و آقای روحانی هر دو سهم اصلی در عدم مشارکت مردم غیراصولگرا در انتخابات۹۸ دارند.
*برخلاف نظر برخی اصلاحطلبان که كاهش میزان مشاركت در انتخابات را ناشی از عملكرد شورای نگهبان و تنگنظریها میدانند، اعتقاد دارم کاهش مشارکت در انتخابات ۹۸ به دلیل ناامیدی از اصلاحطلبان بود.
*از سال ۹۶ به این طرف با پیروزیهای متعدد اصلاحطلبان در انتخاباتهای مجلس، شورای شهر و ریاستجمهوری عمده جریان مدیریت کشور در دست اصلاحطلبان بود ولی در مسیر اصلاحطلبی حركت نكردند.
*احتمال ائتلاف با آقای لاریجانی را در بین اصلاحطلبان نمیبینم. تا جایی که میدانم فقط آقای کرباسچی از این ایده حمایت میکنند.