یک منتقد معتقد است: دهنمکی را میتوان خطشکن روایتهای ساختارشکنانه در سینما و تلویزیون دانست، او با اخراجیها تلویزیون را از طنزهای بیمورد و تکرار سریال های خستهکننده منقطع کرد.
به گزارش شهدای ایران، «امیرحسن اوصالی» گفت: آنچه هنرمند امروز باید مدرک آن باشد دو مسئله
حیاتی است که اولی نسبت وی با انقلاب و دومی نسبتش با مردم است، این مردم
هم شامل حاشیهنشینهای شهر میشود و هم شامل کسانی که ایستاده برای
«فروشنده» دست میزنند.
وی ادامه داد: ما خواسته و ناخواسته در متنی به عنوان «انقلاب» در حال زندگی هستیم که در رویارویی با عصرمدرن در حال حرکت است و ناگزیریم نسبتمان را با آن مشخص کنیم چراکه حضور و غیبت ما در متنِجامعه در گرو نسبت ما با انقلاب نهفته است. حال رسانهای که میخواهد خوراک مردم را تأمین کند اگر نسبتی با انقلاب و مردم برقرار نکند چه فاجعهای رخ میهد؟ معلوم است! مخاطب زباله پسند میشود. جامعهای که در آن هنرمندش متعهد نباشد یقینا رو به تاریکبینی رفته و همهچیز را خاکستری میبیند و راه علاجی غیر از هایوهوی به ذهنش خطور نمیکند، و چنین جامعهای یقینا محکوم به شکست است.
وی تاکید کرد: من نه آنچه فرهادی میسازد را تکذیب میکنم و نه هرآنچه دهنمکی میسازد را تصدیق، بلکه مسئله در نسبت اثر هنری با انقلاب و رشد مردم است. وقتی ادعا میکنیم با آرمانهایی که در نظر گرفته بودیم هنوز فاصله داریم و منتقد وضع موجود هستیم، آیا نشان دادن سیاهی وظیفه هنر متعالی است یا روایت مشکلات به سمت راهحل؟ یقینا ساختن فروشنده در سینما و پایتخت۶ در تلویزیون هزینه نمیخواهد! چرا که مردم سکون را بر حرکت ترجیح میدهند. اما ساختن منصور در سینما و «دادستان» در تلویزیون هزینه میطلبد! و هزینهاش آبروست! که ننگ فیلمساز حکومتی و ارزشی میزنند و تخریب.
وی ادامه داد: سخت است در فضایی حرکتکردن که منفعت بسیاری از افراد در احمق پنداشتن مخاطب است. هرچقدر مخاطب «هزارپا» پسندتر همانقدر خیال برخی آسودهتر! یقینا هزارپا مخاطبی منتقد و مصلح و مطالبهگر پروس نمیدهد. آنچه دهنمکی به خوبی آن را درک کرده نسبت هنر با انقلاب میباشد که فیلم باید از جنس زندگی باشد و معتقد و مصلح! که نمونهاش را در اخراجیها دیدیم که مردم زیادی را با سینما آشتی داد.
وی با بیان اینکه دهنمکی اینبار با «دادستان» به تلویزیون آمده تا سودای مطالبهگری و عدالتخواهیاش را بر مخاطب نشان دهد، اظهارداشت: نکته بارز اهمیت در دادستان بهروز بودن مسائل روایتشده در اثر است که مخاطب را بهوضوح در جامعه دیده است و اینبار با نگاهی دیگر در قاب دهنمکی مشاهده میکند. حملهبهمجلس، خودسوزی، مطالبهگری، عدالت خواهی و... خیلی از مسائل دیگر که بازارشان در جامعه داغ است و بکر و دهنمکی به خوبی آن را در داستان گنجانده است و به شکلی صدای مردمی شده است در برابر مسئولینی که آمالشان سلفی با موگرینی بود!
وی اظهارداشت: اما آفتی که دهنمکی باید بدان توجه کند این است که مخاطب محتوای بیفرم را تا حدی میتواند قبول کند و با آن ارتباط بگیرد، او باید بداند برای تمامی مردم که پای جعبه جادویی در منزل نشستهاند فیلم میسازد نه فقط برای قشری خاص! کاری که دهنمکی در دادستان کرده تقریبا سرآغاز یک انقلاب در تلویزیونی است که با جومونگ و پایتخت۶ به قهقرا رفته بود و با انقلاب و مردم به کلی قطع ارتباط کرده بود.
وی ادامه داد: دهنمکی را میتوان خطشکن روایتهای ساختارشکنانه در سینما و تلویزیون دانست، او با اخراجیها جنگ را از دست روایتهای نوستالژی و همیشه پیروزی دفاع مقدس نجات و تلویزیون را از طنزهای بیمورد و تکرار سریالهای خستهکننده منقطع کرد. یقینا چنین اثری خطشکن دوربینبازیها و دوربینرودستهای بیمورد در برخی قسمتها و همچنین عدم همخوانی پرستیژ بازیگر با نقش و ارتباط آن با فرم و محتوای قصه را نیز داراست که باید در آثار بعدی دهنمکی به آنها توجه کند و امیدواریم فضا برای او تنگ نشود تا ادامه چنین مسیری را البته نه به شکل اخراجیهای ۳ در تلویزیون مشاهده کنیم.
وی ادامه داد: ما خواسته و ناخواسته در متنی به عنوان «انقلاب» در حال زندگی هستیم که در رویارویی با عصرمدرن در حال حرکت است و ناگزیریم نسبتمان را با آن مشخص کنیم چراکه حضور و غیبت ما در متنِجامعه در گرو نسبت ما با انقلاب نهفته است. حال رسانهای که میخواهد خوراک مردم را تأمین کند اگر نسبتی با انقلاب و مردم برقرار نکند چه فاجعهای رخ میهد؟ معلوم است! مخاطب زباله پسند میشود. جامعهای که در آن هنرمندش متعهد نباشد یقینا رو به تاریکبینی رفته و همهچیز را خاکستری میبیند و راه علاجی غیر از هایوهوی به ذهنش خطور نمیکند، و چنین جامعهای یقینا محکوم به شکست است.
وی تاکید کرد: من نه آنچه فرهادی میسازد را تکذیب میکنم و نه هرآنچه دهنمکی میسازد را تصدیق، بلکه مسئله در نسبت اثر هنری با انقلاب و رشد مردم است. وقتی ادعا میکنیم با آرمانهایی که در نظر گرفته بودیم هنوز فاصله داریم و منتقد وضع موجود هستیم، آیا نشان دادن سیاهی وظیفه هنر متعالی است یا روایت مشکلات به سمت راهحل؟ یقینا ساختن فروشنده در سینما و پایتخت۶ در تلویزیون هزینه نمیخواهد! چرا که مردم سکون را بر حرکت ترجیح میدهند. اما ساختن منصور در سینما و «دادستان» در تلویزیون هزینه میطلبد! و هزینهاش آبروست! که ننگ فیلمساز حکومتی و ارزشی میزنند و تخریب.
وی ادامه داد: سخت است در فضایی حرکتکردن که منفعت بسیاری از افراد در احمق پنداشتن مخاطب است. هرچقدر مخاطب «هزارپا» پسندتر همانقدر خیال برخی آسودهتر! یقینا هزارپا مخاطبی منتقد و مصلح و مطالبهگر پروس نمیدهد. آنچه دهنمکی به خوبی آن را درک کرده نسبت هنر با انقلاب میباشد که فیلم باید از جنس زندگی باشد و معتقد و مصلح! که نمونهاش را در اخراجیها دیدیم که مردم زیادی را با سینما آشتی داد.
وی با بیان اینکه دهنمکی اینبار با «دادستان» به تلویزیون آمده تا سودای مطالبهگری و عدالتخواهیاش را بر مخاطب نشان دهد، اظهارداشت: نکته بارز اهمیت در دادستان بهروز بودن مسائل روایتشده در اثر است که مخاطب را بهوضوح در جامعه دیده است و اینبار با نگاهی دیگر در قاب دهنمکی مشاهده میکند. حملهبهمجلس، خودسوزی، مطالبهگری، عدالت خواهی و... خیلی از مسائل دیگر که بازارشان در جامعه داغ است و بکر و دهنمکی به خوبی آن را در داستان گنجانده است و به شکلی صدای مردمی شده است در برابر مسئولینی که آمالشان سلفی با موگرینی بود!
وی اظهارداشت: اما آفتی که دهنمکی باید بدان توجه کند این است که مخاطب محتوای بیفرم را تا حدی میتواند قبول کند و با آن ارتباط بگیرد، او باید بداند برای تمامی مردم که پای جعبه جادویی در منزل نشستهاند فیلم میسازد نه فقط برای قشری خاص! کاری که دهنمکی در دادستان کرده تقریبا سرآغاز یک انقلاب در تلویزیونی است که با جومونگ و پایتخت۶ به قهقرا رفته بود و با انقلاب و مردم به کلی قطع ارتباط کرده بود.
وی ادامه داد: دهنمکی را میتوان خطشکن روایتهای ساختارشکنانه در سینما و تلویزیون دانست، او با اخراجیها جنگ را از دست روایتهای نوستالژی و همیشه پیروزی دفاع مقدس نجات و تلویزیون را از طنزهای بیمورد و تکرار سریالهای خستهکننده منقطع کرد. یقینا چنین اثری خطشکن دوربینبازیها و دوربینرودستهای بیمورد در برخی قسمتها و همچنین عدم همخوانی پرستیژ بازیگر با نقش و ارتباط آن با فرم و محتوای قصه را نیز داراست که باید در آثار بعدی دهنمکی به آنها توجه کند و امیدواریم فضا برای او تنگ نشود تا ادامه چنین مسیری را البته نه به شکل اخراجیهای ۳ در تلویزیون مشاهده کنیم.