شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۱۳۴۲۸
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۲
محسن پیرهادی اعلام کرده است که آقای قالیباف با توجه به احتمال حضور آقای رئیسی، کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ نخواهد شد. این متن به بررسی این تصمیم و فضای کلی انتخابات ۱۴۰۰ در میان اصولگرایان می‌پردازد.
تمجید از تصمیم انتخاباتی قالیباف
به گزارش شهدای ایران، آقای محسن پیرهادی عضو هیئت رئیسه مجلس و از چهره‌های سیاسی نزدیک به آقای محمدباقر قالیباف روز جمعه 8 اسفند اعلام کرد که "قالیباف بنای کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 را ندارد...و برداشت من این است که با افزایش احتمال حضور آیت‌الله رئیسی، دکتر قالیباف آمادگی کمک به او را دارد".

اگرچه برخی با در نظر گرفتن اینکه این خبر توسط آقای پیرهادی ونه خود آقای قالیباف اعلام شده، گفتند که این حرف خود رئیس‌ مجلس نیست لذا ممکن است واقعی نباشد. امّا برخی منابع مطلع دیگر نیز این مسئله را تایید کرده‌اند که آقای قالیباف در حال حاضر با توجه به احتمال حضور آقای رئیسی، بر عدم کاندیداتوری در انتخابات 1400 تاکید دارد و خود او به جمعی از اصولگرایان موثر در امر سازماندهی سیاسی اصولگرایان این نکته را به تاکید و قطعیت اعلام کرده است.

در هر صورت، بررسی‌ها هم نشان می‌دهد که این تصمیم آقای قالیباف، جمع‌بندی درست و مثبتی است و به همین دلیل باید از آن تمجید کرد. آقای قالیباف در میان نیروهای اصولگرا و حتی در میان کل افرادی که به عنوان شخصیت‌های سیاسی در کشور شناخته می‌شوند، یکی از بهترین و کارآمدترین نیروهای اجرایی قلمداد می‌شود. او علاوه بر سابقه فرماندهی لشگر در دفاع مقدس، کارنامه و تجربه موفقی به لحاظ اجرایی از خود در نیروی انتظامی و بویژه در شهرداری تهران به یادگار گذاشته است و به همین دلیل بود که در انتخابات 92 نیز که نامزد شد، در ابتدای رقابت‌ها و زمانی که هنوز معادلات انتخاباتی و فاکتورهای سیاسی و تبلیغ‌ها و تخریب‌ها شکل نگرفته بود، در نظرسنجی‌ها محبوبترین فرد بود. و این مسئله در انتخابات 96 نیز پیش از تاثیر مولفه‌های سیاست‌ورزانه، صادق می‌نمود.

بنابراین، علاوه بر سیاسیون، جامعه و افکار عمومی نیز آقای قالیباف را در امر اجرایی و مدیریتی موفق می‌داند. لذا چشم‌پوشی او از حضور در رقابت‌ها برای کسب کرسی رئیس قوه اجرایی در کشور قابل تمجید است.

نگاهی به فضای سیاسی و فعالیت‌ فعلی جریان‌ها و گروه‌های سیاسی در کشور نشان می‌دهد که تصمیم آقای قالیباف، اقدام معقول و مبتنی بر شناخت عرصه بوده است. به این دلیل که حضور آقای قالیباف در صحنه، با توجه به میزان رأی و محبوبیتی که او دارد، اگرچه شاید پیروزی او را تضمین نمی‌کرد، اما حتماً می‌توانست یک فاکتور بسیار موثر در شکست دیگر کاندیداهای احتمالی جریان اصولگرا باشد. لذا، اگر او مصلحت جریان انقلابی و اصولگرا را در نظر نمی‌گرفت و مانند برخی دیدگاه‌های مغرضانه و جاه‌طلبانه که معتقدند "یا من رئیس‌جمهور خواهم شد و یا نباید از این جریان کسی به این مقام دست یابد"، عمل می‌کرد، می‌توانست حداقل صحنه و عرصه را به نفع رقیب ساماندهی کند.

آرایش گروه‌های سیاسی و فضای اجتماعی معطوف به انتخابات 1400 نشان می‌دهد که اولاً گفتمان‌های عدالت و کارآمدی مقبول‌ترین گفتمان‌ها به شمار می‌روند و ثانیاً فردی مانند آیت‌الله رئیسی که هم رویکرد او در حوزه عدالت جزو نیازها و خواست‌های اصلی مردم در شرایط حاضر است و هم «کارآمدی» او در اصلاح قوه قضائیه محسوس بوده است، محبوب‌ترین فرد در میان چهره‌های اجرایی سیاسی کشور محسوب می‌شود. اگرچه آیت‌الله رئیسی تاکنون اعلام نامزدی در انتخابات نکرده است و تصمیم او مشخص نیست، اما به هرحال اگر کاندیدا شود، غیر از شانس بالا برای رأی‌‌آوری در میان اصولگرایان، از یک ویژگی بخصوص و تقریباً منحصر به فرد در میان جریان انقلابی نیز سود می‌برد و آن توانایی ایجاد اجماع بر روی یک گزینه واحد در انتهای مسیر رقابت‌های انتخاباتی است.

هم اکنون طیف‌های مختلفی در میان اصولگرایان در حال ارزیابی شرایط و تصمیم‌گیری برای انتخابات 1400 هستند و برخی از شخصیت‌ها نیز رسماً اعلام نامزدی کرده‌اند. حضور افرادی مانند آقایان رستم قاسمی و برخی دیگر تا این لحظه –حداقل از نظر خودشان- قطعی است، دلالت‌های بسیار و شواهد زیادی هم هست که آقای محسن رضایی عزم جدی برای کاندیداتوری دارد و برخی رفتارهای آقای سعید محمد هم به وضوح انتخاباتی است. درباره آقای ضرغامی هم تردید کمی وجود دارد که آماده نامزدی است و در سوی دیگر اگرچه آقای سعید جلیلی اظهارنظری نکرده امّا از سال 92 به این سو همواره از او به عنوان یک نامزد بالقوه یاد می‌کنند.

برخی دیگر از طیف‌های اصولگرایی مانند جامعه روحانیت مبارز و جبهه پیروان هم ظاهراً صبر پیشه کرده‌اند و آنچنانکه خود آنها می‌گویند اگر آیت‌الله رئیسی در انتخابات کاندیدا شود از او حمایت خواهند کرد. و برخی شواهد هم نشان می‌دهد که در غیر اینصورت حتی احتمال حمایت آنها از فرد دیگری مانند آقای علی لاریجانی وجود دارد.

به هر صورت به نظر می‌رسد آیت‌الله رئیسی تنها فرد از میان اصولگرایان است که در صورت نامزدی، باقی کاندیداهای اصولگرا به نفع او کنار خواهند رفت و تاکید آقای قالیباف که جزو مهمترین نامزدهای احتمالی اصولگرایان محسوب می‌شد، در این راستا معنادارتر است.

اما مسئله اینجاست که اگر قالیباف در انتخابات حضور نمی‌یابد، سایر افراد اصولگرا که از آنها به عنوان نامزد احتمالی یاد می‌شود و اسامی برخی از آنها در بالا ذکر شد چه استراتژی را باید در پیش بگیرند؟ برخی از این افراد اساساً در هر صورتی، چه آیت‌الله رئیسی کاندیدا شود و چه نشود، حضورشان به دلیل دوقطبی از جنس معیوبی که می‌سازد و فضایی که در انتخابات پیش می‌آورد غلط و هزینه‌زاست و به همین دلیل اعلام عدم کاندیداتوری‌شان می‌تواند کمک جدی به شکل نگرفتن فضایی به سود جریان مقابل داشته باشد.

برخی دیگر از این نامزدها نیز اساساً به نظر می‌رسد با علم بر اینکه جزو رجال سیاسی واجد شرایط شناخته نخواهد شد، امّا به منظور برجسته‌سازی چهره خود در این جریان و احتمالاً کسب پست‌های قابل توجه در آینده، به فعالیت‌های انتخاباتی مشغول‌اند. برخی از این افراد نه نمایندگی از یک گفتمان خاص دارند و نه سابقه‌‌ی آنها برای به دست گرفتن پست اجرایی بسیار مهمی مانند ریاست‌جمهوری افاده می‌کند. مثلاً فردی که تجربه‌اش منحصر به برخی اقدامات در حوزه سازندگی است، بخشی از این ماجراست و نامزدی ایشان در انتخابات بیش از آنکه به خود او برای پیروزی کمک کند و یا بخشی از یک استراتژی برای پیروزی اصولگرایان باشد، در خدمت ایجاد تفرّق و شلختگی در انتخابات است.

امّا برخی دیگر از نامزدها، اگرچه نه گفتمان بخصوصی را نمایندگی می‌‌کنند و نه از بدنه رای بخصوصی بهره‌ می‌برند اما در قالب یک استراتژی می‌توانند در کمک گفتمانی به یک جریان سودمند باشند؛ لذا با توجه به اینکه آیت‌الله رئیسی هنوز اعلام نامزدی نکرده و تصمیم او مشخص نیست، نمی‌توان درباره آنها توصیه قطعی و مشخصی داشت. با این حال باید یک مسئله به عنوان محور و بنیاد استراتژی‌ها در نظر گرفته شود و آن اینکه تمام این حضور و عدم‌حضورها تنها در یک جهت می‌تواند موجّه باشد و آن تمهید برای پیروزی یک شخصیت اصولگرای انقلابی در انتخابات 1400 است. بنابراین، اگر حضور یا عدم حضور برخی نامزدها و همچنین فعّالیت بعضی دیگر از آنها نهایتاً معطوف به چینن هدفی –یعنی پیروزی جریان انقلابی- باشد، می‌تواند موجّه و مورد قبول تلقی شود، در غیر این صورت از دیدگاه جامعه انقلابی و اصولگرا به عنوان اقدامی صرفاً خودخواهانه و جاه‌طلبانه محسوب خواهد شد که نه تنها سود سیاسی برای آن نامزدها نخواهد داشت، بلکه هزینه‌های اجتماعی سنگینی نیز برای آن قابل تصور است.

خبرهای مرتبط
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار