معراج شهدای خراسان در کوی امامهادی(ع) را میگویم که سالهاست از آن گفته و نوشتهایم و به تعداد حرفهای ما، عمل مسئولان کمرنگتر شده است. معراج اما جایی است که فرزندان رفته همین پدر ومادرها ،همسران همین نوعروس ها و پدر همین بچه های کوچک و بزرگ شهید را که با پای خودشان به جبهه رفته بودند، برای تنها شبی تا وقتی روی دوش ودست مردم این شهر تشییع می شدند در آن نگه می داشتند .و حال این مکان را که به سبب انسان هایی که در آن زیسته بودند شرافت یافته مورد بی مهری قرار گرفته است، فراموش نکرده ایم (( شرف المکان بالمکین ))
معراج شهدای مشهد؛ امروز
روزگاری، رسیدن به معراج آرزویمان بود
مصطفی صداقت تا همین چند ماه پیش که بازنشسته شد، معاون مهندسی و المانهای بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بود. او حالا تأکید دارد که درباره معراج شهدای خراسان در سالهای جنگ بهعنوان یک رزمنده صحبت کرده و البته بعد از آن هم در مقام معاون یک سازمان مرتبط با حوزه دفاع مقدس که هرچه تلاش کرد قصه معراج را به واقعیت نزدیک کند، نتوانست.
صداقت میگوید: پیگیری دوباره قصه معراج به چند ماه پیش از حضور من در معاونت مهندسی و المانهای بنیاد بر میگردد. آن روزها حمید صدوقی، مستندی به نام «قدمگاه» را درباره معراج شهدای مشهد ساخته بود. مستندی که به واسطه تیغ تند انتقاداتش تاکنون از صدا و سیما پخش نشده است چراکه خیلیها از نمایش حوادثی که در زمین معراج در سالهای بعد از جنگ رخ داده بود و البته بیتوجهی خودشان به چنین مکان مهمی شرمنده بودند. البته ماجرای معراج موضوع غفلت و بیتوجهی همه ما بود به مکانی که یکی از میراث مسلم جنگ برای ما محسوب میشد.
صداقت ادامه میدهد: مستند را که دیدیم اولین گام را با نوشتن نامهای در تاریخ 23دی 84 به معاونت فرهنگی وقت شهرداری آقای فیاضی، برداشتیم و برای ایشان نوشتیم که این زمین و سوله آن به واسطه شهیدانی که لااقل یک شب را تا صبح تشییع، آنجا آرمیدهاند، قداست دارد و حیف است که بیاستفاده رها شود. پیشنهاد مشخص ما به عنوان بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس خرید زمین توسط شهرداری و تبدیل آن به یک مجتمع فرهنگی بود. این کار را هر مجموعهای میتوانست انجام دهد حتی سپاه پاسداران یا بنیاد شهید؛ اما بنیاد حفظ بهطور قطع اعتباری برای خرید چنین زمینی نداشت و ندارد، شهرداری در آن موقعیت بهترین گزینه بود، چراکه اگر نهادهای دیگر میخواستند کاری بکنند تا به حال باید انجام میدادند.
کاغذهای بیجواب
آقای مالک حاضر به فروش ملکش نبود
وی
سرنوشت نامه اول را اینگونه توضیح میدهد: نامه ما از طریق معاونت
فرهنگی به دست شهردار وقت، مهندس بنیهاشمی رسید و در اختیار شورای اسلامی
شهر قرار گرفت و برای طرح موضوع پیشنویسی آماده شد. براساس این پیشنویس
به تاریخ 5 بهمن84 ، اداره املاک و ثبت اراضی شهرداری، مامور ارزیابی و
خرید زمین معراج شد که البته تلاشهای آن دوره به نتیجه نرسید.
او
سوال ما درباره اینکه چرا تلاشها به نتیجه مشخصی نمیرسد را اینطور پاسخ
میدهد: دو مشکل بر سر راه خرید زمین معراج وجود داشت. اول اینکه مالک
زمین، به این راحتیها حاضر به فروش ملکش نبود و گاهی هم اگر راضی میشد و
کار به مشاهده اسناد ملک میرسید، سندی در دست نداشت. درحقیقت زمین طبق
رسوم قدیمی روستاها با بنچاق و کاغذ به ایشان رسیده بود.
معاون سابق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس از نامه دومی سخن میگوید که در تاریخ 20اسفند85
سیدجواد
سادات فاطمی معاون فرهنگی وقت شهرداری برای بار دوم از مهندس بنیهاشمی
درخواست میکند تا زمین را از طریق اعمال ماده 8 قانون به تملک شهرداری
درآورد و در این زمینه درخواستی به دادستانی استان خراسان ارائه میکند.
او
ادامه میدهد: این راه نیز به نتیجهای نرسید و دادستانی اصرار داشت مالک
باید برای فروش زمین راضی شود، مالک نیز گاهی پیش میآمد و گاهی پا پس
میکشید.
معراج شهدا را با قیمت کارشناسی عاجلا" از مالک خریداری کنید
صداقت
تأکید میکند: با تکیه زدن سیدمحمد پژمان بر کرسی شهرداری مشهد کار شکلی
جدیتر به خود گرفت. در اولین دیداری که با وی داشتیم موضوع معراج را
مطرح کردیم. او همانجا نامهای به دستخط خودش برای رئیسیون معاون مالی
شهرداری به این شرح نوشت: «جناب آقای رئیسیون، بااهدای سلام. برای حفظ
آثار دفاع مقدس دستور فرمایید محل معراج شهدا واقع در کوی امامهادی(ع)را
با قیمت کارشناسی عاجلا از مالک خریداری و معادل ارزش آن ملک تعویضی،
امتیاز یا وجه نقد پرداخت فرمایید». در ذیل این نامه با امضای سیدمحمد
پژمان تاریخ 86/6/5 درج شده است.
پیگیری سرنوشت این نامه به ماجرا،
رنگی امید بخشتری میدهد. حالا لااقل مشخص میشود مالک زمین دنبال چه
چیزی است چرا که در 11آذر86 شهرکی، معاون املاک و ثبت اراضی شهرداری در
نامهای به رئیسیون معاون اداریمالی شهرداری مینویسد(( مالک ادعا دارد
از محل اجاره زمین و سوله معراج، ماهیانه یکمیلیون و 200هزار تومان درآمد
دارد و معوضی میخواهد که این درآمد را برایش تأمین کند))
از سال
86 تا 87 بارها پیشنهاد معاوضه زمین و ساختمان معراج با زمین، مغازه یا
آپارتمان هم ارائه شد و در این زمینه زمینی در همان حوالی معراج،
مغازههایی در بولوار مصلی و آپارتمانهایی در میدان صاحبالزمان(عج) به
رویت مالک رسید که هیچکدام، او را راضی نکرد.
آب هم از آب تکان نمیخورد
این
مرتبه جواد اصغری که بر صندلی معاونت املاک و ثبت اراضی شهرداری تکیه زده
در دو نامه 16 مهر و10 آذر 1387به مالک فرصت کوتاهی میدهد تا مدارک و
اسناد زمین معراج را ارائه کرده و تأکید میکند اگر این مدارک در زمان
مقرر ارائه نشود با توجه به مصالح عمومی و اهمیت این زمین برای تاریخ و
فرهنگ دفاع مقدس خراسان بار دیگر پرونده ماده 8 را از طریق دادستانی به
جریان میاندازد. اگر چه باز هم مالک نمیتواند در مهلت مقرر مدارک را
ارائه کند و برای فروش هم بر سر قیمت به توافقی نمیرسند؛ اما آب هم از آب
تکان نمیخورد.
به پژمان گفتم اقدامات شهرداری به نتیجه نخواهد رسید
صداقت
تأکید دارد برخی دوستان همت کافی برای به ثمر رساندن این کار را نداشتند،
البته لجاجت مالک در نفروختن و ارائه مدارک زمین و کوتاهی معاونت حقوقی و
املاک شهرداری در به جریان انداختن ماده 8 قانون برای تملک زمین از عوامل
به نتیجه نرسیدن این مسئله بود.او یکبار دیگر ماجرا را با شهردار درمیان
میگذارد؛ «آقای شهردار اصرار داشت کار راه قانونی خود را پیش بگیرد برای
همین بود که 20مرداد89 نامه تقاضای شهرداری از دادگستری برای قیمتگذاری
زمین معراج به نتیجه رسید و بعد از واریز 5 میلیون تومان حق هیئت کارشناسی
دادگستری، این هیئت یکمیلیارد و 450میلیون تومان بر زمین و سوله آن قیمت
میگذارد. اهمیت موضوع معراج موجب میشود شهرداری با این قیمتگذاری
موافق باشد؛ اما مالک از طریق دیدار حضوری با یک مقام قضایی درباره قیمت
پیشنهادی اعلام نارضایتی میکند و دوباره کار به بنبست میرسد.
بنیاد
حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس همچنان پیگیر این موضوع است و علاقه
شهردار نیز به حل این موضوع موجب میشود معراج از روند پیگیری خارج نشود.
صداقت میگوید: با توجه به اینکه قیمتگذاری دادگستری بعد از 6 ماه از
اعتبار ساقط میشود، سال 90 بار دیگر شهرداری تقاضای قیمتگذاری زمین
معراج را از دادگستری میکند. این بار 3میلیون تومان از حق کارشناسی را
مالک می پردازد و کارشناسان ارزش این ملک را یکمیلیارد و 950میلیون
تومان قیمت میزنند. اما کار باز هم بر زمین میماند چون علیرغم پذیرش
این قیمت از سوی شهرداری، مالک همچنان ناراضی است و البته مدارک و اسناد
ملکش را نیز تحویل نداده است.
صداقت تاریخ 24بهمن90 را آخرین تلاش
شهرداری در دوره مهندس پژمان با کمک کمیسیون فرهنگی شورای شهر به ریاست
غلامرضا بصیریپور میداند که در نامهای به ریاست وقت شورای شهر، گزارشی
از آخرین وضعیت دستور شهردار و مصوبه شورای شهر درباره خرید زمین معراج
شهدای خراسان در جنگ تحمیلی میدهد. نامهای که از نتیجه آن خبری در دست
نیست و از آن روز تا تاریخ انتشار این گزارش کسی یادی از این یادگار
روزهای دفاع مقدس نمیکند.
حرفهایی از جنس دل
اردوی راهیان نور میبرند؛ اما از یادمانهای دفاع مقدس در شهر مشهد غفلت کردهاند
صداقت
صحبتها را از مباحث قانونی و پیگیریهای بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای
دفاع مقدس و شهرداری فراتر میبرد و میگوید: زیاد امیدی به تملک شهرداری
یا هر نهاد فرهنگی دیگر برای معراج نداریم چراکه همه روزهای سخت گذشته، با
یک نفر به نام مالک روبهرو بودیم و نتوانستیم کاری از پیش ببریم حالا که
بعد از سالها او توانسته است اسناد زمینش را فراهم کند این املاک را به
نام فرزندانش ثبت کرده است که آنها نیز چندان تمایلی به واگذاری زمین
ندارند و این البته کوتاهی دستگاههای مرتبط با حوزه دفاع مقدس را
میرساند.
صداقت با اشاره به برگزاری اردوهای راهیان نور میگوید:
سالانه هزاران دانشآموز و تعداد بیشماری از مردم شهر مشهد سفری 2500
کیلومتری را در پیش میگیرند تا به یادمانهای دفاع مقدس در جبهههای جنوب
یا غرب برسند؛ اما مسئولان شهر از یادمانهای دفاع مقدس در شهر مشهد غفلت
کردهاند.
معراج شهدای مشهد؛ دیروز
به این فکر افتادیم تا مکانی را برای معراج شهدا در نظر بگیریم
«کیخا»
را شاید امروز کمتر کسی بهخاطر داشته باشد اما او روزگاری در همان
سالهای ابتدایی دفاع مقدس مسئول و پیگیر انتقال، تشییع و تدفین شهدای
استان خراسان بود. او دراینباره میگوید: از ابتدای جنگ تا سال 62 مکان
مشخصی برای تحویل شهدا به خانواده آنها نداشتیم. هر شهیدی از یگانهای
خراسانی که به مشهد میرسید، بهطور موقت در سردخانه بیمارستان قائم
نگهداری میشد تا خانواده شهید برای شناسایی و تحویل آن مراجعه کنند بعد از
همان مکان کار تحویل و تشییع انجام میشد.او ادامه میدهد: این مکانها
برای این کار مناسب نبودند چرا که در تشییع شهدا تعداد زیادی از مردم که
شاید نسبتی هم با شهید نداشتند، شرکت میکردند از طرف دیگر ممکن بود
همزمان بیمارستان اموات یا حتی اعدامیهایی را که در سردخانه آنجا نگهداری
میشد، ترخیص کند.
این صحنه و موقعیت، در شأن شهدا و خانواده
آنها نبود پس به این فکر افتادیم تا مکانی را برای معراج شهدا در نظر
بگیریم؛ اما پیدا کردن چنین زمینی سخت بود.کیخا درباره بهرهبرداری از
زمینی که در اراضی امامهادی(ع) واقع شده و به عنوان «معراج شهدا» شناخته
میشد، توضیح میدهد: با واسطه یکی از پاسداران به نام آقای رضایی بحرآبادی
که مرحوم شده است، با مالک آن آشنا شدیم. ایشان ابتدا نپذیرفت تا زمین و
سولهاش را در شهرک امامهادی(ع) تحویل ما بدهد. میگفت: میترسم بعد از
پایان جنگ دیگر صاحب آن نباشم. دست آخر شرطش برای اجاره این مکان به سپاه
همین بود که بعد از پایان جنگ اصراری به حضور در آن نداشته باشیم.
هر سال آن را با مبلغی بیشتر تمدید میکردیم
از
او درباره مفاد قرارداد میپرسیم که میگوید از مفاد قرارداد چیزی در
خاطرم نیست، اما قرارداد ما بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه4 و
مالک بابت سه باب مغازه، دو باب زمین و یک سالن شستشوی اتومبیل که سرجمعش
میشده، هزار و 500متر مربع، به مبلغ ماهیانه 80هزار ریال در تاریخ
20اردیبهشت سال 62 تا 20 اردیبهشت 68 نوشته شد. در ادامه همه این توضیحات
اضافه گردید: مورد استفاده این بنا فقط برای «معراج شهدای تعاون» است.وی
یادآور میشود: البته هر سال آن را با مبلغی بیشتر تمدید میکردیم. ضمن
اینکه مکان برای نگهداری شهدا مناسب نبود و نیاز داشت سردخانه و غسالخانه
برایش ایجاد کنیم. زمین اطراف آن هم خاکی بود که آن را با کمک شهرداری
آسفالت و بلوکهگذاری کردیم، در و دیوارها هم باید دستی به سر و گوشش کشیده
میشد تا ظاهری مناسبتر داشته باشد و مناسب حضور شهیدان و خانواده آنها
باشد، خلاصه برای معراج شدن معراج کلی هزینه کردیم.
بعد از جنگ هرچه اصرار کردیم مالک راضی به فروش این مکان نشد
کیخا
از اعتراض محلیهای منطقه به ایجاد معراج شهدا میگوید و اضافه میکند:
برخی همسایهها و مردم منطقه گویا از اینکه در این محل غسالخانه بسازیم و
چند روزی شهیدان را اقامت دهیم نگران بودند. برای همین اعتراض کردند. باز
هم مرحوم رضایی واسطه حل مسئله شد.او ادامه میدهد: تا پایان جنگ این مکان
در اجاره سپاه بود؛ اما بعد از جنگ هرچه اصرار کردیم مالک راضی به فروش
این مکان نشد. ضمن اینکه اواخر جنگ چون تعداد شهدا کم شده بود، معراج را
واگذار کردیم و چند کانکس در پادگان قدس حوالی پلیسراه فریمان گذاشتیم.
کیخا
خاطراتی هم دارد از شهیدانی که در معراج میماندند؛ «من تا سال 64 مسئول
معراج شهدا بودم. کارمان این بود که پیش از رسیدن شهدا طی فهرست ارسالی
با خانواده آنها تماس گرفته و دعوت میکردیم در زمان مشخصی برای وداع با
شهیدشان به معراج بیایند. در این مدت از شهدا عکس میگرفتیم و روی شومیز
اسم و مکان تدفینشان را مینوشتیم.»
وی اضافه میکند: معراج، آخرین
وداع رسمی خانواده و همرزمان با شهید بود. خانوادهها بیشتر آنجا مراسم
زیارت عاشورا برگزار میکردند و فردای آن روز میآمدند تا با حضور بستگان و
مردم، شهیدشان را تشییع کنند.
کمی از آینده معراج
معراج شهدا جزو نقاط خاطره محسوب میشود
از
آنجا که حفظ آثار دفاع مقدس بخشی از عنوان رسمی سازمانی با همین نام است
لازم بود درباره بیتوجهی به این یادمان پر خاطره روزهای جنگ با مسئولان
این بنیاد نیز گفتگو کنیم.
فرخ هوشمند مدیر مطالعات و طراحی معماری
معاونت فنی و مهندسی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در همین
رابطه به خبرنگار ما میگوید به منظور حفظ آثار دفاع مقدس در مناطق عملیاتی
و حتی شهرهایی که از این مناطق دور بودهاند نقطه حماسه و نقطه خاطره
تعریف کردهایم.
معراج
شهدا جزو نقاط خاطره محسوب میشود که این مکانها بعد از شناسایی، به
شکل قانونی و با همکاری نهادهای دیگر، آنها را به تملک درآورده و تبدیل
به یادمان میکنیم. وی درباره وظیفه اداره کلهای استانی در این زمینه
میگوید: دستورالعملی برای معاونت مهندسی استانها ابلاغ شده است که این
نقاط را شناسایی کنند. در حقیقت نمایندگان پژوهشکده علوم و معارف دفاع مقدس
در استان با همکاری مهندسی بنیاد این کار را انجام میدهند.
وی
البته اشاره میکند در بسیاری از استانها زمینها و ساختمانهایی تحت
عنوان نقاط خاطره که ارتباط مستقیمی با خاطرات مردم از روزهای دفاع مقدس
دارد، تملک شده است.وی دراینباره به تملک منزل شهید منتظر قائم در استان
یزد با همکاری دستگاههای محلی مانند شهرداری اشاره میکند و یادآور
میشود به زودی این مکان به موزه تبدیل میشود.
تملک زمین معراج نباید اینقدر به طول میانجامید
در
استان خراسان اما از این دست مکانها کم نداریم. استانی با این عظمت و
این حجم حضور رزمنده در روزهای جنگ در قالب یگانهای گوناگون رزمی،
پشتیبانی و بهداری و تقدیم 23000 شهید شایسته تلاشهایی است که تاکنون
صورت نگرفته است، تا همزمان با حضور زائران بیشمار مضجع شریف امام هشتم
و نیز با وجود جوانان مشتاق به فرهنگ دفاع مقدس در گوشهگوشه شهر و استان
جایی برای یادآوری روزهای حماسه و ایثار ایجاد شود.
سردار اکبر
نجاتی که به تازگی مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان
خراسان شده است درباره معراج شهدای خراسان میگوید: معراج شهدا
بهعنوان یک یادمان دفاع مقدس به شمار میآید و برای مردم مشهد در زمره
نقاط خاطرهانگیزی است که در آن با فرزندان شهیدشان وداع کردهاند. خاطره
آخرین وداع با شهیدان برای همه ما مشهدیها در معراج ماندگار است.او
درباره بیتوجهی به این موقعیت بینظیر فرهنگی میگوید: اینکه مکان مقدسی
مثل معراج شهدا بعد از جنگ به دست فراموشی سپرده شده است جای تأسف دارد.
درحالیکه حداقل انتظار حفظ این مکان و بهرهبرداری بهعنوان یک مجموعه
فرهنگی، مثل فرهنگسرای پایداری بود.او یادآور میشود: این مکانها به
واسطه حضور شهیدان مانند مناطق جنگی ارزش و اعتبار دارد.
نجاتی
درباره اینکه چرا بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس خراسان دراینباره
تاکنون اقدامی نکرده است، میگوید با توجه به اینکه در بنیاد اعتباری برای
تملک نداریم و خرید ساختمان و زمین در حوزه وظایف این بنیاد تعریف نشده
است، فقط میتوانیم تلاشی کنیم تا با کمک سازمانهای دیگر، این اتفاق
سرعت بگیرد. وی تملک زمین معراج و تبدیل آن به مجموعهای فرهنگی را یک
مطالبه مردمی شمرده و اضافه میکند، توقع مردم شهر مشهد بهعنوان یک
مطالبه مردمی متوجه شهرداری است و البته شورای شهر فعلی که مجموعهای از
رزمندگان و یادگاران دفاع مقدس را در خود دارد. بهعنوان مدیرکل بنیاد حفظ
آثار و ارزشهای دفاع مقدس خراسان از طرف خانواده شهیدان و رزمندگان دفاع
مقدس از شهرداری و شورای شهر میخواهم به این مسئله پایان دهند. تملک
زمین معراج نباید اینقدر به طول میانجامید.
البته حل این مسئله
که چه کسی وظیفه دارد به معراج شهدای خراسان توجه کند یا اینکه چند مجموعه
معراجگونه دیگر در این شهر و استان وجود دارد که سرنوشتی مثل معراج را
پیدا کردهاند، کار دشواری نیست؛ اما اینکه چه کسی میتواند پاسخگوی این
خسارت فرهنگی به نسل بعد از جنگ باشد، نکته درخور توجهی است. یادمان باشد
که نمی توانیم از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم و اجازه دهیم معراج
شهدا، منازلی که در آن سرداران شهید به بلوغ رسیدهاند، یا دبیرستان
شهید کاشانی که تنها مدرسه در کشور است که 105 شهید تقدیم انقلاب کرده
است یا مسجد شهدا (بناها ) که نقطه اعزام و تشییع شهدای مشهد در روزهای
جنگ بوده است به مرور زمان به فراموشی سپرده شوند چرا که این میراث
ماندگار و خاطرهانگیز و حماسهساز باید به نسل بعد برسد.