شهدای ایران shohadayeiran.com

در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر؛
ساخت فیلم‌هایی مانند یدو، یکی از ضرورت‌های سینمای امروز ایران است؛ هم به لحاظ نیاز مخاطبان کودک و نوجوان، و هم به سبب موضوع مقاومت در فیلم.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ خلاصه داستان: ماجرای یک زن (ستاره پسیانی) و سه فرزند کودک و نوجوانش که در روزهای محاصرۀ آبادان در شهر می‌مانند.


فیلم یَدو، محصول کانون پرورش فکری، با مشارکت بنیاد فارابی است؛ سومین فیلم به کارگردانی مهدی جعفری، که با دو فیلم قبلی‌اش یعنی ایستگاه اتمسفر (۱۳۹۵) و ۲۳ نفر (۱۳۹۷) نیز در جشنواره فجر حضور داشت. ساخت فیلم‌هایی مانند یدو، یکی از ضرورت‌های سینمای امروز ایران است؛ هم به لحاظ مخاطب کودک و نوجوان، و هم به سبب موضوع مقاومت در فیلم.

مهدی جعفری از مدیریت فیلمبرداری به کارگردانی رسیده است و فیلم‌های مهمی مانند به وقت شام (۱۳۹۶) و دهلیز (۱۳۹۱) از فیلمبرداری‌های خوب او هستند. جالب توجه اینکه در سال گذشته، جناب جعفری مدیر فیلمبرداری اثر دیگری در موضوع آبادان بود؛ فیلمی از مهرداد خوشبخت به نام «آبادان یازده ۶۰». تهیه کنندۀ فیلم یدو، محمدرضا مصباح است که پارسال فیلم خوب «پوست» را تهیه کرده بود که جایزۀ بهترین فیلم هنر و تجربه را دریافت کرد.

یدو، برای مخاطب نوجوان ساخته شده. شخصیت اصلی فیلم، پسری ۱۳ ساله به نام یدو (میلاد صویلاوی) است که قصۀ مرد شدن او را در روزهای آغازین جنگ ایران و عراق می‌بینیم. اما فیلم اصولاً جنگی نیست و مخاطبان کودک نیز می‌توانند آن را با آرامش تماشا کنند. این فیلم البته برای شرکت در جشنواره کودک و نوجوان اصفهان مناسب‌تر است.

فیلمنامه بر اساس داستان عنوانِ کتاب «زخم شیر» نوشتۀ صمد طاهری نوشته شده؛ کتابی ۱۶۸ صفحه‌ای که شامل یازده قصۀ کوتاه است. این کتاب در سال ۹۸ جایزۀ جلال آل احمد را برد. نویسنده، سال ۱۳۳۶ در آبادان به دنیا آمده و ظاهراً شبیه به این وقایع را تجربه کرده است. بنده کتاب و داستان مورد اقتباس را نخوانده‌ام اما آنچه در فیلم تصویر شده، از عمق چندانی برخوردار نیست. جناب کارگردان در معیت همسرش خانم مهین عباس‌زاده فیلمنامه را نوشته‌اند. آنها در نگارش ایستگاه اتمسفر نیز همراه بوده‌اند.

شاید بهتر بود که فیلمنامه، با همراهی نویسندۀ کتاب نوشته می‌شد. فیلم، از منظر دانای کل روایت شده. اما قسمتی از داستان کتاب که در اینترنت وجود دارد، روایت اول شخص است. اگر جناب جعفری، روایت کتاب را تغییر نمی‌داد، مخاطب به شخصیت‌ها نزدیک‌تر می‌شد و آنها را بهتر می‌شناخت. به هر حال، این فیلم در صورت کنونی‌اش، می‌توانست در هر کشور دیگری رخ دهد و مشخصاً به آبادان و جنگ تحمیلی ربط ندارد. البته بجز صحنۀ رویای شبانه که در کنار مشعل‌های بلند گاز رخ می‌دهد، که آن هم در روند قصه مؤثر نیست.

به نظر راقم، بازی‌ها خوب نیستند و حتی انتخاب بازیگران، غلط است. ستاره پسیانی علی‌رغم سعی وافری که کرده، در نقش یک زن آبادانی، باورپذیر نیست. لهجۀ او نیز درست نیست و اعتماد به نفس کافی هم ندارد. بازیگر نقش یدو، به بچه‌های اتوکشیدۀ شهری می‌ماند. حتی گریم و آرایش موی او نیز همین مفهوم را القاء می‌کنند. دو کودک دیگر فیلم نیز همینطورند. برای چنین فیلمی، کسی شبیه به بازیگر نوجوان فیلم تنهای تنهای تنها (۱۳۹۱) احسان عبدی‌پور بایست انتخاب می‌شد. لزومی ندارد که بازیگر، زیبا و فوتوژنیک باشد. بازی خوب و چهرۀ بومی، اولویت دارد.

 تقریباً نیمی از دیالوگ‌های فیلم، زائدند و می‌شد از آنها صرف نظر کرد. با کم‌گویی، کیفیت هنری فیلم ارتقاء می‌یافت. مخصوصاً که دیالوگ‌ها به طرزی نامناسب ادا می‌شوند و به دهان بازیگران نمی‌آیند. شاید برای تمرین کردن، فرصت و شرایط کافی نبوده است. فیلم در تابستان امسال فیلمبرداری شده و مهمترین ضعف آن، در قصۀ نحیف و عدم باورپذیری شخصیت‌ها است.

روایت ۱۰ دقیقه نخست، کاملاً مغشوش است و مخاطب نمی‌تواند شخصیت‌های قصه را درست تشخیص دهد. تا اینکه یکی از خانواده‌ها از آبادان مهاجرت می‌کند و قصه سرراست‌تر می‌شود و تازه می‌توان فهمید که یدو کیست. فیلم، خط داستانی ندارد و مخاطب نمی‌داند که الان باید منتظر چه باشد. انگار که یک فیلم کوتاه را تا ۹۳ دقیقه، کش داده‌اند.

جناب جعفری در هر سه فیلمی که ساخته، مدیریت فیلمبرداری را به دیگران سپرده تا با خیال راحت، کارگردانی کند. فیلمبرداری این فیلم بر عهده مرتضی نجفی بوده است. بخش عمده‌ای از فیلم، با استیدی‌کم گرفته شده، بدون اینکه لازم باشد. چرا که مخاطب قبل از اینکه بتواند قصه را دنبال کند، توجهش به حرکات خارق العادۀ دوربین جلب می‌شود. این حرکات البته باعث شده‌اند که مدت زمان فیلم بیشتر شود. در عوض، رنگ‌ها خوبند و تونالیته نزدیک به سیاه و سفید، حس یک فیلم تاریخی را القاء کرده است.

 از امتیازهای دیگر فیلم باید به طراحی صحنۀ خوب آن اشاره کرد که در شهر آبادان ساخته شده. موسیقی زیبای بامداد افشار که توسط سازهای محلی نواخته شده، می‌تواند برندۀ سیمرغ بهترین موسیقی جشنواره فجر باشد. سال گذشته نیز بامداد افشار سیمرغ بهترین موسیقی را برای فیلم پوست به تهیه کنندگی همین آقای مصباح دریافت کرد.

به نظر راقم، آقای مهدی جعفری با یدو، قدمی به جلو برنداشته و هنوز ۲۳ نفر بهترین فیلم اوست. شاید برای اینکه او پیش از ساخت آن فیلم، مستندی از آن ۲۳ نفر ساخته بود و با موضوع کاملاً قرابت داشت. اگر اینطور باشد، جناب جعفری باید بیشتر تحقیق کند، به موضوع فیلم‌هایش نزدیک‌تر شود و مدت‌های فراوانی را به موضوع فیلم‌هایش بیاندیشد.

جشنوارۀ امسال، در حواشی آبادان می‌گذشت. بجز فیلم یدو که تماماً در آبادان فیلمبرداری شده و حماسۀ مقاومت این شهر در سال ۱۳۵۹ را روایت می‌کند، آبادان در فیلم‌های دیگر امسال، نقش‌های مهم یا فرعی دارد:

ـ روزی روزگاری آبادان/ حمیدرضا آذرنگ ـ ماجرای یک موشک که در روز ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ اشتباهاً به آبادان اصابت می‌کند

ـ مامان/ آرش انیسی ـ مادر (رؤیا افشار) در این فیلم، متولد آبادان است و قبلاً در پالایشگاه کار می‌کرده

ـ خط فرضی/ فرنوش صمدی ـ حامد (پژمان جمشیدی) برای مأموریتی به پالایشگاه آبادان می‌رود و از همراهی با خانواده در مجلس عروسی بازمی‌ماند

ـ مستند کودتای ۵۳/ تقی امیرانی ـ حدود ۳۰ دقیقه از فیلم به ماجرای ملی شدن صنعت نفت و اخراج انگلیسی‌ها از آبادان اختصاص دارد

مهرداد خوشبخت فیلمساز متولد آبادان، سال گذشته فیلم «آبادان یازده ۶۰» را در خصوص رادیو آبادان ساخت و سرآغاز ساخت فیلم‌های آبادانی شد. فیلم آبادان یازده ۶۰، هنوز به اکران نرسیده است و فقط در جشنوارۀ فجر رونمایی شده است.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار