آمریکا و اروپا سه هفته تا توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی توسط ایران فرصت دارند؛ بازهای که احتمالاً شاهد فشار و تهدید بیشتر غربی علیه تهران بهمنظور بههمزدن محاسبات خواهد بود.
به گزارش شهدای ایران، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا روز جمعه طی سخنانی در مؤسسه صلح
آمریکا (USIP) اعلام کرد که مهار برنامه هستهای ایران یک اولویت برای دولت
بایدن در مواجهه با ایران است. او گفت: «مهار برنامه هستهای ایران یک
اولویت مهم برای ماست. برنامه موشکی ایران و همچنین فعالیتهای شرورانه
آنها در خاورمیانه نیز تهدیداتی چشمگیر محسوب میشوند و ما باید با این
تهدیدات مقابله کنیم.»
سالیوان در ادامه گفت: اگر ما بتوانیم به دیپلماسی برگردیم که بتواند برنامه هستهای ایران را محدود کند، این امر سکویی ایجاد خواهد کرد تا با تلاشی جهانی، شامل شرکا، متحدان در منطقه، اروپا و سایر نقاط، به تهدیدات مهم دیگر بپردازیم.
در همین حال، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه و جنیفر ساکی، سخنگوی کاخ سفید اخیراً اعلام کردند که در بازگشت به تعهدات برجامی، ابتدا باید ایران گام بردارد. موضع آمریکا در اصل بهمانند پیششرطی میماند که در ادامه سیاست دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق است، این در حالی است که ایران در توافق هستهای است و صرفاً بخشی از تعهدات خود را منطبق بر توافق هستهای کاهش داده است اما آمریکا بهطور کامل از توافق خارج و مرتکب نقض کامل و فاحش مفاد برجام شده است، ماجرا شبیه به این است که طرفی که الآن جزیی از توافق نیست، برای اعضای توافق شرط و شروط تعیین میکند.
مقامات فرانسوی نیز مواضع مشابهی را اتخاذ کردهاند. یک مقام در ریاست جمهوری فرانسه، هفته گذشته به خبرگزاری فرانسه گفت که ایران ابتدا باید به تعهدات خود برگردد تا اینکه آمریکا هم به توافق هستهای بپیوندد. امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز بهتازگی مدعی شده است که کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان در هر گونه توافقی با ایران حضور داشته باشند.
باقیماندن اروپا و آمریکا بر موضع امتیازگیری بهعوض امتیازدهی
مواضع غرب بهویژه آمریکا نشان میدهد که سیاست و برنامه آنها ناظر بر ندادن امتیاز به ایران، ضمن احیای محدودیتهای شدید هستهای تهران است. مقامات آمریکایی از جمله سالیوان و بلینکن بهصراحت اعلام کردهاند که آنها هدف از بازگشت به برجام را ایجاد سکویی برای فشار بر ایران در سایر زمینهها از جمله موضوعات موشکی و منطقهای میدانند.
بنابراین، آنها ضمن فشار بر تهران برای بازگشت به تعهدات هستهای ذیل برجام، بهدنبال حفظ تحریمها برای اخذ امتیاز از طرف ایرانی در آینده هستند. آنها همچنان فشار و تحریم را بهعنوان اهرم مذاکراتی احتمالی در آینده میبینند.
اصل بر اجرای کامل تعهدات است نه تقدم و تأخر
با وجود این، دعوا بر سر تقدم بازگشت به توافق و تعهدات، اگر بحثی حاشیهای نباشد، بهطور قطع در راستای اطمینان بخشی از تحدید برنامه هستهای ایران قبل از رفع تحریمهاست، در صورت وقوع چنین سناریویی، دستهای تهران خالی از کارتها و اهرم مذاکراتی برای برداشته شدن کامل تحریمها خواهد بود. رصد و سنجش تمامی مواضع مقامات اروپایی و آمریکا بهصراحت نشان میدهد که آنها انحصاراً مطالبات خود را در بازی برجامی خود پیگیری میکنند و توجهی به مطالبات ایران ندارند.
موضع ایران در این خصوص شفاف و مشخص بوده است. همانطور که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران تأکید کرده است، آمریکا کشوری است که از برجام بهطور یکجانبه خارج شده و الآن خارج از توافق است، بنابراین، این کشور برای اینکه بتواند حرفی بزند، ابتدا باید به تعهدات خود عمل کند تا بتواند با کسب رضایت اعضا عضویت مجدد خود را احراز کند، پس از آن، ایران در صورت انتفاع از پایبندی طرف مقابل، میتواند به تعهدات بازگردد. بازگشت آمریکا به تعهدات نیز بهمفهوم رفع عملی و مؤثر تحریمها خواهد بود، بهنحوی که روابط تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای جهان به حالت عادی برگردد.
در شرایط حاضر و در مقوله بازگشت به برجام، دو حالت متصور است؛ اول اینکه طرفین به توافق هستهای و تعهدات مندرج در آن بازگردند و تحریمهای ایران کاملاً رفع شود.
حالت دوم این است که ایران به تعهدات هستهای برگردد، اما طرف مقابل به الزامات خود پایبند نباشد و صرفاً بهروی کاغذ و بهصورت اعلامی بازگشت خود را محقق کند. در حالت دوم، فقط مطالبه طرف غربی برآورده میشود و ایران از توافق منتفع نخواهد شد، علاوه بر این، طرف غربی در تلاش است با بازگشت اسمی و بدون اجرای تعهدات آمریکا به برجام، ضمن محدود کردن برنامه غنیسازی ایران از لحاظ سطح و میزان غنیسازی مواد و مراکز غنیسازی، مکانیزم ماشه را نیز مجدداً احیا و آن را بهعنوان اهرم فشاری برای فرصتهای آتی حفظ کند.
مسئله چیست؟
تعیین پیششرط از طرف ناقض تعهدات نه منطقی است و نه اینکه برای ایران فایدهای دارد. فلسفه کاهش تعهدات ایران، عدم پایبندی طرف مقابل بود و تهران با چنین تدبیری سعی کرد طرفهای غربی را برای بازگشت به تعهدات تحت فشار قرار دهد. دوم اینکه، اقدام ایران واکنش به کنش آمریکا و اروپا بود. الآن هم مطابق بر همین دستهبندی، ابتدا باید آمریکا و اروپا کنش بازگشت به تعهدات را انجام دهند تا اینکه تهران هم به آن واکنش نشان دهد.
قطعنظر از موارد فوق، بحث تقدم و تأخر به بحث عدم اعتماد و اطمینان ایران به طرفهای غربی در برجام است. آمریکا و اروپا با عملکرد چند سال گذشته خود، سوءسابقه بدی را از خود بهجای گذاشتهاند، بنابراین، ابداً نمیتوان روی خوشحسابی و حسننیت آنها حساب باز کرد، لذا تقدم بازگشت ایران به تعهدات ریسک بالایی دارد و هیچ تضمینی برای پایبندی آمریکا و اروپا به وعدههای شفاهی یا کاغذیشان وجود ندارد.
روزهای حیاتی پیشِروی بایدن
ایران بر اساس قانون جدید مجلس غنیسازی 20درصدی را از سر گرفته است و کار نصب و تولید تعداد مشخصی از سانتریفیوژهای پیشرفته از جمله هزار دستگاه IR2m نیز در دستور کار قرار دارد، علاوه بر این قرار است اگر طرفهای برجامی طی حدود 20 روز آینده به تعهداتشان برنگردند، تهران در گامی جدید، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند، با این حساب، انتظار میرود که اروپا و آمریکا در این سه هفته باقیمانده به هیاهو، تهدید و فشار بر ایران بیفزایند.
آنچه مهم است این است که ایران فریب این هیاهوی غربی را نخورد و بدون تغییر در محاسبات و تسلیم شدن، بر موضع منطقی خود بایستد. ایران سابقه مقاومت در برابر فشار حداکثری آمریکا را دارد. مقاومت ایران بهحدی مؤثر بود که امروز مقامات آمریکایی و اروپایی به شکست سیاست فشار حداکثری دولت آمریکا معترف هستند، چهبسا که همین شکست و عدم کارآمدی فشارها باعث تلاش آمریکا و اروپا برای مذاکره با ایران شده است.
آمریکا و اروپا با فرآیند مذاکراتی با ایران، در نهایت بهدنبال تغییرات محاسبات تهران و کوتاه آمدن آن از رفع تحریمهای کامل که خواسته اصلی ایران است، هستند. آنها طبق گفته مقامات آمریکایی و اروپایی، بهدنبال تبدیل برجام به سکویی هستند تا از طریق آن، محدودیتهای بیشتری را علیه ایران در حوزههای فرابرجامی اعمال کنند.
با وجود این، بهنظر میرسد موضع درست همانی است که وزیر امور خارجه کشورمان نیز در یکی از گفتههایش بر آن تأکید کرده است؛ اینکه آمریکا و اروپا ابتدا به تعهدات خود برگردند و ایران در واکنش به آن پایبندی کامل خود به برجام را از سر گیرد، این موضع که منطقی بهنظر میرسد نباید تحت هوچیگری غرب تغییر یابد. تهران نباید تا زمان رفع کامل تحریمهای مرتبط، مطالبات طرف مقابل را برآورده کند، مضاف بر این باید تدبیری و تضمینی اندیشیده شود تا طرف مقابل برای اجرای تعهدات خود پایبند بماند.
سالیوان در ادامه گفت: اگر ما بتوانیم به دیپلماسی برگردیم که بتواند برنامه هستهای ایران را محدود کند، این امر سکویی ایجاد خواهد کرد تا با تلاشی جهانی، شامل شرکا، متحدان در منطقه، اروپا و سایر نقاط، به تهدیدات مهم دیگر بپردازیم.
در همین حال، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه و جنیفر ساکی، سخنگوی کاخ سفید اخیراً اعلام کردند که در بازگشت به تعهدات برجامی، ابتدا باید ایران گام بردارد. موضع آمریکا در اصل بهمانند پیششرطی میماند که در ادامه سیاست دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق است، این در حالی است که ایران در توافق هستهای است و صرفاً بخشی از تعهدات خود را منطبق بر توافق هستهای کاهش داده است اما آمریکا بهطور کامل از توافق خارج و مرتکب نقض کامل و فاحش مفاد برجام شده است، ماجرا شبیه به این است که طرفی که الآن جزیی از توافق نیست، برای اعضای توافق شرط و شروط تعیین میکند.
مقامات فرانسوی نیز مواضع مشابهی را اتخاذ کردهاند. یک مقام در ریاست جمهوری فرانسه، هفته گذشته به خبرگزاری فرانسه گفت که ایران ابتدا باید به تعهدات خود برگردد تا اینکه آمریکا هم به توافق هستهای بپیوندد. امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز بهتازگی مدعی شده است که کشورهای عربی منطقه از جمله عربستان در هر گونه توافقی با ایران حضور داشته باشند.
باقیماندن اروپا و آمریکا بر موضع امتیازگیری بهعوض امتیازدهی
مواضع غرب بهویژه آمریکا نشان میدهد که سیاست و برنامه آنها ناظر بر ندادن امتیاز به ایران، ضمن احیای محدودیتهای شدید هستهای تهران است. مقامات آمریکایی از جمله سالیوان و بلینکن بهصراحت اعلام کردهاند که آنها هدف از بازگشت به برجام را ایجاد سکویی برای فشار بر ایران در سایر زمینهها از جمله موضوعات موشکی و منطقهای میدانند.
بنابراین، آنها ضمن فشار بر تهران برای بازگشت به تعهدات هستهای ذیل برجام، بهدنبال حفظ تحریمها برای اخذ امتیاز از طرف ایرانی در آینده هستند. آنها همچنان فشار و تحریم را بهعنوان اهرم مذاکراتی احتمالی در آینده میبینند.
اصل بر اجرای کامل تعهدات است نه تقدم و تأخر
با وجود این، دعوا بر سر تقدم بازگشت به توافق و تعهدات، اگر بحثی حاشیهای نباشد، بهطور قطع در راستای اطمینان بخشی از تحدید برنامه هستهای ایران قبل از رفع تحریمهاست، در صورت وقوع چنین سناریویی، دستهای تهران خالی از کارتها و اهرم مذاکراتی برای برداشته شدن کامل تحریمها خواهد بود. رصد و سنجش تمامی مواضع مقامات اروپایی و آمریکا بهصراحت نشان میدهد که آنها انحصاراً مطالبات خود را در بازی برجامی خود پیگیری میکنند و توجهی به مطالبات ایران ندارند.
موضع ایران در این خصوص شفاف و مشخص بوده است. همانطور که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران تأکید کرده است، آمریکا کشوری است که از برجام بهطور یکجانبه خارج شده و الآن خارج از توافق است، بنابراین، این کشور برای اینکه بتواند حرفی بزند، ابتدا باید به تعهدات خود عمل کند تا بتواند با کسب رضایت اعضا عضویت مجدد خود را احراز کند، پس از آن، ایران در صورت انتفاع از پایبندی طرف مقابل، میتواند به تعهدات بازگردد. بازگشت آمریکا به تعهدات نیز بهمفهوم رفع عملی و مؤثر تحریمها خواهد بود، بهنحوی که روابط تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای جهان به حالت عادی برگردد.
در شرایط حاضر و در مقوله بازگشت به برجام، دو حالت متصور است؛ اول اینکه طرفین به توافق هستهای و تعهدات مندرج در آن بازگردند و تحریمهای ایران کاملاً رفع شود.
حالت دوم این است که ایران به تعهدات هستهای برگردد، اما طرف مقابل به الزامات خود پایبند نباشد و صرفاً بهروی کاغذ و بهصورت اعلامی بازگشت خود را محقق کند. در حالت دوم، فقط مطالبه طرف غربی برآورده میشود و ایران از توافق منتفع نخواهد شد، علاوه بر این، طرف غربی در تلاش است با بازگشت اسمی و بدون اجرای تعهدات آمریکا به برجام، ضمن محدود کردن برنامه غنیسازی ایران از لحاظ سطح و میزان غنیسازی مواد و مراکز غنیسازی، مکانیزم ماشه را نیز مجدداً احیا و آن را بهعنوان اهرم فشاری برای فرصتهای آتی حفظ کند.
مسئله چیست؟
تعیین پیششرط از طرف ناقض تعهدات نه منطقی است و نه اینکه برای ایران فایدهای دارد. فلسفه کاهش تعهدات ایران، عدم پایبندی طرف مقابل بود و تهران با چنین تدبیری سعی کرد طرفهای غربی را برای بازگشت به تعهدات تحت فشار قرار دهد. دوم اینکه، اقدام ایران واکنش به کنش آمریکا و اروپا بود. الآن هم مطابق بر همین دستهبندی، ابتدا باید آمریکا و اروپا کنش بازگشت به تعهدات را انجام دهند تا اینکه تهران هم به آن واکنش نشان دهد.
قطعنظر از موارد فوق، بحث تقدم و تأخر به بحث عدم اعتماد و اطمینان ایران به طرفهای غربی در برجام است. آمریکا و اروپا با عملکرد چند سال گذشته خود، سوءسابقه بدی را از خود بهجای گذاشتهاند، بنابراین، ابداً نمیتوان روی خوشحسابی و حسننیت آنها حساب باز کرد، لذا تقدم بازگشت ایران به تعهدات ریسک بالایی دارد و هیچ تضمینی برای پایبندی آمریکا و اروپا به وعدههای شفاهی یا کاغذیشان وجود ندارد.
روزهای حیاتی پیشِروی بایدن
ایران بر اساس قانون جدید مجلس غنیسازی 20درصدی را از سر گرفته است و کار نصب و تولید تعداد مشخصی از سانتریفیوژهای پیشرفته از جمله هزار دستگاه IR2m نیز در دستور کار قرار دارد، علاوه بر این قرار است اگر طرفهای برجامی طی حدود 20 روز آینده به تعهداتشان برنگردند، تهران در گامی جدید، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کند، با این حساب، انتظار میرود که اروپا و آمریکا در این سه هفته باقیمانده به هیاهو، تهدید و فشار بر ایران بیفزایند.
آنچه مهم است این است که ایران فریب این هیاهوی غربی را نخورد و بدون تغییر در محاسبات و تسلیم شدن، بر موضع منطقی خود بایستد. ایران سابقه مقاومت در برابر فشار حداکثری آمریکا را دارد. مقاومت ایران بهحدی مؤثر بود که امروز مقامات آمریکایی و اروپایی به شکست سیاست فشار حداکثری دولت آمریکا معترف هستند، چهبسا که همین شکست و عدم کارآمدی فشارها باعث تلاش آمریکا و اروپا برای مذاکره با ایران شده است.
آمریکا و اروپا با فرآیند مذاکراتی با ایران، در نهایت بهدنبال تغییرات محاسبات تهران و کوتاه آمدن آن از رفع تحریمهای کامل که خواسته اصلی ایران است، هستند. آنها طبق گفته مقامات آمریکایی و اروپایی، بهدنبال تبدیل برجام به سکویی هستند تا از طریق آن، محدودیتهای بیشتری را علیه ایران در حوزههای فرابرجامی اعمال کنند.
با وجود این، بهنظر میرسد موضع درست همانی است که وزیر امور خارجه کشورمان نیز در یکی از گفتههایش بر آن تأکید کرده است؛ اینکه آمریکا و اروپا ابتدا به تعهدات خود برگردند و ایران در واکنش به آن پایبندی کامل خود به برجام را از سر گیرد، این موضع که منطقی بهنظر میرسد نباید تحت هوچیگری غرب تغییر یابد. تهران نباید تا زمان رفع کامل تحریمهای مرتبط، مطالبات طرف مقابل را برآورده کند، مضاف بر این باید تدبیری و تضمینی اندیشیده شود تا طرف مقابل برای اجرای تعهدات خود پایبند بماند.