پسر جوان پس از قهر شبانه وقتی متوجه شد که جایی برای خواب ندارد، ادعای دروغین قتل مردی زورگیری را مطرح کرد و شب را در کلانتری به صبح رساند.
به گزارش شهدای ایران، ساعت۳ بامداد روز یکشنبه پنجم بهمنماه نگهبان کارگاهی در نزدیکی میدان
راهآهن با ادارهپلیس تماس گرفت و گفت که پسر ۲۰سالهای پیش او آمده و
مدعی شده است که در نزاع خونینی مرد جوانی را به قتل رساندهاست. با اعلام
این خبر تیمی از مأموران پلیس تهران راهی کارگاه مورد نظر شدند.
نگهبان کارگاه به مأموران گفت: دقایقی قبل در حالی که داخل اتاقک نگهبانیام خواب بودم، صدای زنگ کارگاه به صدا درآمد که احتمال دادم در کارگاه اتفاقی رخ داده باشد و خیلی سریع خودم را به در کارگاه رساندم که دیدم پسر جوانی که ناراحت و غمگین به نظر میرسد، پشت در است. او به من گفت لحظاتی قبل با چند نفر زورگیر درگیر شدهاست که در آن درگیری یکی از آنها را به قتل رسانده و الان برای فرار از دست دوستان مقتول به کارگاه من پناه آورده است.
دقایقی با او حرف زدم که راضی شد موضوع را به مأموران پلیس خبر بدهم.
بدین ترتیب مأموران پلیس، پسر ۲۰ساله را به کلانتری منتقل کردند.
متهم در نخستین بازجوییها در ادعایی گفت: مدتی است برای کار به تهران آمدهام، اما کاری پیدا نکردم، ساعتی قبل در حالی که مکانی برای خواب نداشتم در حال قدم زدن داخل خیابان بودم که چند مرد جوان به من نزدیک شدند و قصد زورگیری داشتند.
من با آنها درگیر شدم و آنها هم مرا به شدت کتک زدند که عصبانی شدم و چاقویی که در جیب داشتم بیرون آوردم و ضربهای به یکی از آنها زدم.
وقتی او خونین روی زمین افتاد دوستانش ترسیدند و من هم به سرعت فرار کردم و به این کارگاه پناه آوردم.
با اعتراف پسر جوان، قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران دستور داد متهم در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گیرد.
متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی مدعی شد که اصلاً جرمی مرتکب نشده است و شب حادثه به خاطر اینکه جایی برای خواب نداشتهاست، این ادعای دروغین را مطرح کرده است.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان این حادثه و مشخص شدن صحت ادعاهایش در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین قاضی صادقی به کارآگاهان دستور داد تا از خانواده وی و محل حادثه تحقیق کنند.
گفتگو با متهم
حمید سابقه داری؟
بله، من تنها سابقه درگیری، ضرب و جرح دارم.
الان به چه اتهامی دستگیر شدهای؟
من به اتهام قتل عمد، البته چند روز قبل به دروغ مدعی شدم که در نزاعی مرتکب قتل شدهام.
چرا چنین دروغ بزرگی را گفتی و خودت را گرفتار کردی؟
آن شب همراه مادر و خواهرم با خودروی پرشیایم از شهرستان به تهران آمدیم که در نزدیکی میدان راهآهن با مادرم و خواهرم مشاجره لفظی کردم. حرفهای آنها خیلی مرا رنجاند که قهر کردم و از ماشین پیاده شدم و به طرف خیابانی به راه افتادم که چشمم به کارگاهی افتاد و از آنجایی که جایی برای خواب نداشتم تصمیم گرفتم در کارگاه را بزنم و شب را آنجا بخوابم. وقتی نگهبان در را باز کرد از او خواستم اجازه بدهد شب را آنجا بخوابم، اما قبول نکرد که به دروغ گفتم با چند نفر درگیر شدهام و یکی را به قتل رساندهام. چون آن شب فقط جایی را برای خوابیدن میخواستم، حتی اگر کلانتری باشد.
یعنی شما فقط به خاطر اینکه شب را جایی بخوابی دروغ به این بزرگی گفتی؟
بله، هم برای جای خواب بود و هم میخواستم با اینکار خانوادهام نگران من شوند و قدر من را بیشتر بدانند.
درباره درگیری با مادر و خواهرت توضیح بده.
من اهل یکی از شهرستانهای غرب ایران هستم و مدتی است که بیکارم و کار و در آمدی ندارم. از طرفی هم چندی قبل نامزد کردم و قرار شد کار پیدا کنم و بعد مراسم عروسی را بگیرم، اما در شهرستان به هر دری زدم کاری پیدا نکردم تا اینکه تصمیم گرفتم برای کار به تهران بیایم و در کارگاه آهنگری داییام کار کنم. از طرفی یکی خواهرانم در تهران ساکن است که مادر و خواهرم همراه من شدند.
آنها از همان ابتدا شروع به غر زدن کردند تا اینکه به تهران رسیدیم. نزدیکی خانه خواهرم غر زدن و ایراد گرفتن آنها بیشتر شد و میگفتند که من عرضه کار ندارم و با داییام نمیتوانم کار کنم و برای خوشگذرانی به تهران آمدهام که در نهایت عصبانی شدم و با آنها درگیر شدم. حرفهای آنها مرا به شدت آزار داد که خودرو را کنار خیابان نگه داشتم و با حالت قهر از آنها جدا شدم و بعد هم برای اینکه آنها را نگران کنم و شب را جایی برای خواب داشته باشم این دروغ را گفتم.
چرا از پدرت کمک نگرفتی؟
چند سال قبل پدرم ومادرم از هم جدا شدند و از آن زمان من همراه مادرم زندگی میکنم.
شما که خودرو داشتی، میتوانستی با آن کار کنی؟
مدتی قبل خودرویی به من زد که به شدت آسیب دیدم و حدود ۱۱۰میلیون تومان دیه گرفتم و با پول آن خودرو خریدم که مادرم میگفت اگر همان تصادف را نمیکردم عرضه خرید ماشین را هم نداشتم.
حرف آخر.
پشیمان هستم از اینکه دروغ گفتم و الان گرفتار شدهام. امیدوارم زود آزاد بشوم و پیش مادرم بروم.
نگهبان کارگاه به مأموران گفت: دقایقی قبل در حالی که داخل اتاقک نگهبانیام خواب بودم، صدای زنگ کارگاه به صدا درآمد که احتمال دادم در کارگاه اتفاقی رخ داده باشد و خیلی سریع خودم را به در کارگاه رساندم که دیدم پسر جوانی که ناراحت و غمگین به نظر میرسد، پشت در است. او به من گفت لحظاتی قبل با چند نفر زورگیر درگیر شدهاست که در آن درگیری یکی از آنها را به قتل رسانده و الان برای فرار از دست دوستان مقتول به کارگاه من پناه آورده است.
دقایقی با او حرف زدم که راضی شد موضوع را به مأموران پلیس خبر بدهم.
بدین ترتیب مأموران پلیس، پسر ۲۰ساله را به کلانتری منتقل کردند.
متهم در نخستین بازجوییها در ادعایی گفت: مدتی است برای کار به تهران آمدهام، اما کاری پیدا نکردم، ساعتی قبل در حالی که مکانی برای خواب نداشتم در حال قدم زدن داخل خیابان بودم که چند مرد جوان به من نزدیک شدند و قصد زورگیری داشتند.
من با آنها درگیر شدم و آنها هم مرا به شدت کتک زدند که عصبانی شدم و چاقویی که در جیب داشتم بیرون آوردم و ضربهای به یکی از آنها زدم.
وقتی او خونین روی زمین افتاد دوستانش ترسیدند و من هم به سرعت فرار کردم و به این کارگاه پناه آوردم.
با اعتراف پسر جوان، قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران دستور داد متهم در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار گیرد.
متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد. وی مدعی شد که اصلاً جرمی مرتکب نشده است و شب حادثه به خاطر اینکه جایی برای خواب نداشتهاست، این ادعای دروغین را مطرح کرده است.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان این حادثه و مشخص شدن صحت ادعاهایش در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین قاضی صادقی به کارآگاهان دستور داد تا از خانواده وی و محل حادثه تحقیق کنند.
گفتگو با متهم
حمید سابقه داری؟
بله، من تنها سابقه درگیری، ضرب و جرح دارم.
الان به چه اتهامی دستگیر شدهای؟
من به اتهام قتل عمد، البته چند روز قبل به دروغ مدعی شدم که در نزاعی مرتکب قتل شدهام.
چرا چنین دروغ بزرگی را گفتی و خودت را گرفتار کردی؟
آن شب همراه مادر و خواهرم با خودروی پرشیایم از شهرستان به تهران آمدیم که در نزدیکی میدان راهآهن با مادرم و خواهرم مشاجره لفظی کردم. حرفهای آنها خیلی مرا رنجاند که قهر کردم و از ماشین پیاده شدم و به طرف خیابانی به راه افتادم که چشمم به کارگاهی افتاد و از آنجایی که جایی برای خواب نداشتم تصمیم گرفتم در کارگاه را بزنم و شب را آنجا بخوابم. وقتی نگهبان در را باز کرد از او خواستم اجازه بدهد شب را آنجا بخوابم، اما قبول نکرد که به دروغ گفتم با چند نفر درگیر شدهام و یکی را به قتل رساندهام. چون آن شب فقط جایی را برای خوابیدن میخواستم، حتی اگر کلانتری باشد.
یعنی شما فقط به خاطر اینکه شب را جایی بخوابی دروغ به این بزرگی گفتی؟
بله، هم برای جای خواب بود و هم میخواستم با اینکار خانوادهام نگران من شوند و قدر من را بیشتر بدانند.
درباره درگیری با مادر و خواهرت توضیح بده.
من اهل یکی از شهرستانهای غرب ایران هستم و مدتی است که بیکارم و کار و در آمدی ندارم. از طرفی هم چندی قبل نامزد کردم و قرار شد کار پیدا کنم و بعد مراسم عروسی را بگیرم، اما در شهرستان به هر دری زدم کاری پیدا نکردم تا اینکه تصمیم گرفتم برای کار به تهران بیایم و در کارگاه آهنگری داییام کار کنم. از طرفی یکی خواهرانم در تهران ساکن است که مادر و خواهرم همراه من شدند.
آنها از همان ابتدا شروع به غر زدن کردند تا اینکه به تهران رسیدیم. نزدیکی خانه خواهرم غر زدن و ایراد گرفتن آنها بیشتر شد و میگفتند که من عرضه کار ندارم و با داییام نمیتوانم کار کنم و برای خوشگذرانی به تهران آمدهام که در نهایت عصبانی شدم و با آنها درگیر شدم. حرفهای آنها مرا به شدت آزار داد که خودرو را کنار خیابان نگه داشتم و با حالت قهر از آنها جدا شدم و بعد هم برای اینکه آنها را نگران کنم و شب را جایی برای خواب داشته باشم این دروغ را گفتم.
چرا از پدرت کمک نگرفتی؟
چند سال قبل پدرم ومادرم از هم جدا شدند و از آن زمان من همراه مادرم زندگی میکنم.
شما که خودرو داشتی، میتوانستی با آن کار کنی؟
مدتی قبل خودرویی به من زد که به شدت آسیب دیدم و حدود ۱۱۰میلیون تومان دیه گرفتم و با پول آن خودرو خریدم که مادرم میگفت اگر همان تصادف را نمیکردم عرضه خرید ماشین را هم نداشتم.
حرف آخر.
پشیمان هستم از اینکه دروغ گفتم و الان گرفتار شدهام. امیدوارم زود آزاد بشوم و پیش مادرم بروم.