به گزارش سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛حجت الاسلام محسن اسکندری از رزمندگان دوران دفاع مقدس در بیان خاطراتش از روزهای عشق و ایثار می نویسد :
نزد شهید حجت الاسلام عبدالرحمن لنگ باف مدتی درس طلبگی می خواندیم . ایشان به همراه ۳ تن دیگر دوست های صمیمی و همیشه با هم بودند . این سه تن شهید محسن غلامی ، شهید مهدی اسکندری و شهید محمد علی ملک زاده هستند که در حرکت های نظامی و علمی و فرهنگی با هم کار می کردند . دست تقدیر بر آن شد تا این سه تن قبل از شهید لنگ باف شهید شوند و حسرت دوری از رفقای شهیدش به دل بماند .
ایشان ازدواج کردند . ما هم دعوت بودیم . هنوز ۴۰ روز از زندگی مشترکش نگذشته بود که عملیات والفجر مقدماتی شروع شد . ایشان نیز مثل سایر رزمندگان برای شرکت در این عملیات اعزام شد . رفتن به عملیات همانا و شهید و مفقود شدنش همان . تازه ازدواج کرده بود اما لقاء الله را بر گزید و به دیدار محبوبش شتافت .
جسم پاک ایشان پس از۱۵ سال مفقودیت پیدا شد . بعد از ۱۵ سال حتما دلش برای رفقایش تنگ شده بود ! باید پیش آن سه رفیقش می رفت ! به همین خاطر جسم مطهرش در کنار آن سه دوست شهیدش دفن شد و اینگونه بعد از سال ها دوباره جمع دوستان جمع شد و در کنار دوستان در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت .
خوشا به سعادتشان ورزقنا الله معرفتهم و شفاعتهم فی الدنیا و الاخره