حکایت جانبازیهای شهید محراب فراوان است. او طی سالیانی که بیوقفه در کنار شهید محمود کاوه در کردستان و خوزستان جنگید، بارها و بارها مورد اصابت گلوله و ترکش دشمن قرار گرفت.
به گزارش شهدای ایران، سردار رشید اسلام شهید محمود کاوه در اوج جوانی و درست زمانی که جوانترین
فرمانده لشکر سپاه پاسداران بود، در کنار لشکر ویژه شهدا، یک تیپ توانمند و
قوی و اصطلاحاً استخواندار را با نام تیپ قائم(عج) تاسیس کرد. همان یگانی
که فرماندهی آن به سردار حاج علیاصغر حسینی محراب
واگذار شد و آن شهید هم تیپ قائم را به تیپ مستقل انصارالرضا ارتقا
بخشید.اما دریغ آن است که کمتر یاد و نامی از این تیپ قدرتمند و فرمانده آن
یعنی شهید محراب به میان میآید.
حکایت جانبازیهای شهید محراب فراوان است. او طی سالیانی که بیوقفه در کنار شهید محمود کاوه در کردستان و خوزستان جنگید، بارها و بارها مورد اصابت گلوله و ترکش دشمن قرار گرفت. در برخی از تصاویر به یادگار مانده و دستهجمعی، ایشان کلاه بر سر دارد در حالی که بقیه کلاه ندارند، از رزمندگان که جریان را جویا شدیم، ایشان فرمودند، شهید محراب در دو عملیات مختلف از ناحیه هر دو گوش مورد اصابت گلوله و ترکش دشمن قرار گرفت، و این تصاویر مربوط به آن ماجراست. همچنین ایشان از ناحیه یک دست کلا جانباز بود و عصب دست راست خود را از دست داده بود که دو انگشت شهید فاقد حرکت بود.
دلها بسوزد آنجا که در مجروحیت آخرش در عملیات کربلای پنج، توسط ارتش صدام ملعون به شدت شیمیایی شد و باز هم با سینه شیمیاییشده و صدای خسخس سینه، و چشمان کم بینا و شیمیایی شده عازم جبهه شد و حتی به جهت آنکه شدت درصد شیمیایی ایشان بالا بود، نتوانست فرزند خردسالش را ببیند و گفت: بچه را نیاورید که آسیب نبیند.
این هم یک حکایت کوتاه و دردآور از مظلومیت شهدای ماست؛ حکایتی غریبانه و ناگفته، بهقول سردار صلاحی، شاید کمتر کسی بداند که او در لحظه شهادت همانند شهید کاوه، جلوتر از همه در خط مقدم نبرد به شهادت رسید، و در حالی که در میدان جنگ بیهماورد بود هدف هواپیما و یک فروند موشک قرار گرفت.
حکایت جانبازیهای شهید محراب فراوان است. او طی سالیانی که بیوقفه در کنار شهید محمود کاوه در کردستان و خوزستان جنگید، بارها و بارها مورد اصابت گلوله و ترکش دشمن قرار گرفت. در برخی از تصاویر به یادگار مانده و دستهجمعی، ایشان کلاه بر سر دارد در حالی که بقیه کلاه ندارند، از رزمندگان که جریان را جویا شدیم، ایشان فرمودند، شهید محراب در دو عملیات مختلف از ناحیه هر دو گوش مورد اصابت گلوله و ترکش دشمن قرار گرفت، و این تصاویر مربوط به آن ماجراست. همچنین ایشان از ناحیه یک دست کلا جانباز بود و عصب دست راست خود را از دست داده بود که دو انگشت شهید فاقد حرکت بود.
دلها بسوزد آنجا که در مجروحیت آخرش در عملیات کربلای پنج، توسط ارتش صدام ملعون به شدت شیمیایی شد و باز هم با سینه شیمیاییشده و صدای خسخس سینه، و چشمان کم بینا و شیمیایی شده عازم جبهه شد و حتی به جهت آنکه شدت درصد شیمیایی ایشان بالا بود، نتوانست فرزند خردسالش را ببیند و گفت: بچه را نیاورید که آسیب نبیند.
این هم یک حکایت کوتاه و دردآور از مظلومیت شهدای ماست؛ حکایتی غریبانه و ناگفته، بهقول سردار صلاحی، شاید کمتر کسی بداند که او در لحظه شهادت همانند شهید کاوه، جلوتر از همه در خط مقدم نبرد به شهادت رسید، و در حالی که در میدان جنگ بیهماورد بود هدف هواپیما و یک فروند موشک قرار گرفت.