روزنامه الاخبار مطلبی با عنوان «از فاطمه عماد مغنیه به قاسم سلیمانی: مردی خارج از این زمانه» را منتشر کرد که در آن به بیان دلنوشته های فاطمه مغنیه دختر عماد مغنیه اشاره دارد.
به گزارش شهدای ایران، روزنامه الاخبار مطلبی با عنوان «از فاطمه عماد مغنیه به قاسم سلیمانی:
مردی خارج از این زمانه» را منتشر کرد که در آن به بیان دلنوشته های فاطمه
مغنیه دختر عماد مغنیه فرمانده مقاومت حزب الله لبنان اشاره دارد.
به گزارش مهر، فاطمه عماد مغنیه خطاب به حاج قاسم نوشته است: «دخترت زینب چند ماه پس از شهادت شما از من پرسید که کدام جدایی و فراق برای شما سخت تر بود؟ من کمی گیج شدم که بگویم جدایی پدرم عماد یا برادرم جهاد یا دایی مصطفی یا شما. گفتم شما (حاج قاسم).
او تعجب کرد و از من دلیلش را پرسید.
دلیل این است که ای عمو شما پدرمن که مرا به دنیا آورده باشد نبودی و مجبور نبودی که همانطور که برای دو پسر و دخترت پدری می کنی برای من به تمام معنا پدری کنی. من شاهد بوده ام که رزمندگان وقت ندارند که به وظایف پدری خود برسند.
من همواره جوانی ام را در حال انتظار سپری کردم. همواره منتظر بودم که پدرم یا از جلسه بازگردد یا اینکه منتظر پایان جنگ یا پایان آماده باش بودم یا منتظر وقتی بودم که متعلق به خودش یا من نبود بلکه همواره متعلق به امت اسلامی بود؛
اما شما ای حاج قاسم به سوی من آمدی اندکی از وقت گرانبها و مقدس قهرمانان را به من دادی و آنچه عماد مغنیه نتوانسته بود یا عمرش کفاف نداده بود که از پدری به من دهد به من دادی و در حق من پدری کردی.
هر آنچه که من از عماد نخواسته بودم از تو طلب کردم و هر آنچه که نتوانسته بودم که به عماد بگویم؛ درخواست ساده و اغلب کودکانه و مسخره به شما گفتم. شما هنگامی که انتظارش را داشتم یا نداشتم، حضور داشتی.
اینکه شما به عنوان فرمانده قاسم سلیمانی در سالگرد شهادت عماد به منزل ما بیایی و جویای احوال ما شوی، عادی است اما این انتظار که هرگاه به لبنان می آیی به منزل ما هم سری بزنی یا هنگامی که بیماری می شویم در بیمارستان به عیادت ما بیایی، عادی نبود.
انتظار نداشتم که هر گاه به ذهنم خطور می کند که صدای شما را بشنوم با شما تماس بگیرم و شما بدون انتظار پاسخ من را بدهید تا همواره آنچه دوست دارم یعنی «سلام عمو» را بشنوم.
فاطمه مغنیه در ادامه خطاب به حاج قاسم آورده است: من هرگز از شما نمی پرسم که چگونه برای جهاد و یاری مظلوم و جنگهایی که عامل تقویت و یاری ما شد وقت پیدا کردی؛ اما می پرسم که چگونه وقت برای جواب دادن همیشگی به تماس من و قرار دادن وقت گرانبهایت برای من داشتی و این وقت را در اختیار من گذاشتی و با عنوان «سلام عمو حال دختر ما چطور است؟» را در اختیار من گذاشتی؟
می دانم خیلی ها آرزو می کنند آنها جای من باشند. امروز، با این حال، من به شما می گویم که از دست دادن شخصی مانند قاسم سلیمانی سخت ترین چیزی است که هر کسی می تواند پشت سر بگذارد، شاید مانند خارج شدن روح از بدن است.
خداوند به قلب شما ای زینب، نرگس و فاطمه، خانواده دوم من، کمک کند. در تحقق عشق، محبت، انسانیت، مردانگی، دلاوری، پیروزی، زیبایی، دین و همه معانی و ارزشهای محمدی که پدر شما در عمل ثابت کرده است من چه به شما هدیه کنم.
من ایمان دارم که امثال حاج قاسم خود زمان شهادت و مرگ را انتخاب می کنند و این را ماهها قبل از شهادتش به ایشان گفتم و به او گفتم که احساسم به من زمان رفتن را می گوید و از او خواهش کردم که وقت بیشتری به من بدهد تا شاید بیشتر و با ژرفی تمام از معرفتش بهره گیرم و از زمان پیشه گیرم و از مهربانی او بهره مند شوم؛ به ویژه که زمانی که عماد را از دست دادم در مظهر عمو متجلی شد. من با عبارت سالی که گذشت به پایان نمی برم زیرا سال و زمان برای شما مفهوم پیدا نمی کند و شما مردی خارج از زمان هستی».
الاخبار در ادامه آورده است: در روز ۱۶ فوریه ۲۰۱۸ فاطمه مغنیه دلنوشته ای را هنگام رهسپار شدن با حاج قاسم سلیمانی به شهر مقدس مشهد ایران و پس از پایان مراسم دهمین سالگرد شهادت عماد مغنیه در تهران نوشت: بدون هماهنگی قبلی زیارت سرور و مولای ما علی بن موسی الرضا روزی ما شد به همراه یکی از اولیا و سرباز وفادار به رهبر سید علی خامنه ای. لحظه ای که قابل وصف نیست و آروز می کنی که به اندازه یک عمر طولانی شود. هواپیما میان زمین و آسمان با مخلص ترین مردمان در روی زمین و در دهمین سالگرد شهادت پدرم احساس تعلق داشتن به پدری مجاهد و قوی که از مقابل مردم می گذرد و محبت هایی که برخی از بندگان خدا داشتند. می ترسم که شما را از دست بدهم و هر آنچه از احساسات که جز با عماد نیافتم را از دست بدهم.
الاخبار می نویسد: سردار سلیمانی به این دلنوشته فاطمه مغنیه جواب داد و نوشت: باسمه تعالی دختر عزیزم فاطمه، دوستدار شما و خانواده شما به ویژه دوست و عزیزم «سامر» هستم. دخترم فاطمه از این راه خارج نشوید که راه اولیا و راه بهشت است. این راه شما را به بهشت رضوان می رساند. نیازمند دعا شما هستم. پدرتان قاسم. هواپیمای مسیر مشهد
به گزارش مهر، فاطمه عماد مغنیه خطاب به حاج قاسم نوشته است: «دخترت زینب چند ماه پس از شهادت شما از من پرسید که کدام جدایی و فراق برای شما سخت تر بود؟ من کمی گیج شدم که بگویم جدایی پدرم عماد یا برادرم جهاد یا دایی مصطفی یا شما. گفتم شما (حاج قاسم).
او تعجب کرد و از من دلیلش را پرسید.
دلیل این است که ای عمو شما پدرمن که مرا به دنیا آورده باشد نبودی و مجبور نبودی که همانطور که برای دو پسر و دخترت پدری می کنی برای من به تمام معنا پدری کنی. من شاهد بوده ام که رزمندگان وقت ندارند که به وظایف پدری خود برسند.
من همواره جوانی ام را در حال انتظار سپری کردم. همواره منتظر بودم که پدرم یا از جلسه بازگردد یا اینکه منتظر پایان جنگ یا پایان آماده باش بودم یا منتظر وقتی بودم که متعلق به خودش یا من نبود بلکه همواره متعلق به امت اسلامی بود؛
اما شما ای حاج قاسم به سوی من آمدی اندکی از وقت گرانبها و مقدس قهرمانان را به من دادی و آنچه عماد مغنیه نتوانسته بود یا عمرش کفاف نداده بود که از پدری به من دهد به من دادی و در حق من پدری کردی.
هر آنچه که من از عماد نخواسته بودم از تو طلب کردم و هر آنچه که نتوانسته بودم که به عماد بگویم؛ درخواست ساده و اغلب کودکانه و مسخره به شما گفتم. شما هنگامی که انتظارش را داشتم یا نداشتم، حضور داشتی.
اینکه شما به عنوان فرمانده قاسم سلیمانی در سالگرد شهادت عماد به منزل ما بیایی و جویای احوال ما شوی، عادی است اما این انتظار که هرگاه به لبنان می آیی به منزل ما هم سری بزنی یا هنگامی که بیماری می شویم در بیمارستان به عیادت ما بیایی، عادی نبود.
انتظار نداشتم که هر گاه به ذهنم خطور می کند که صدای شما را بشنوم با شما تماس بگیرم و شما بدون انتظار پاسخ من را بدهید تا همواره آنچه دوست دارم یعنی «سلام عمو» را بشنوم.
فاطمه مغنیه در ادامه خطاب به حاج قاسم آورده است: من هرگز از شما نمی پرسم که چگونه برای جهاد و یاری مظلوم و جنگهایی که عامل تقویت و یاری ما شد وقت پیدا کردی؛ اما می پرسم که چگونه وقت برای جواب دادن همیشگی به تماس من و قرار دادن وقت گرانبهایت برای من داشتی و این وقت را در اختیار من گذاشتی و با عنوان «سلام عمو حال دختر ما چطور است؟» را در اختیار من گذاشتی؟
می دانم خیلی ها آرزو می کنند آنها جای من باشند. امروز، با این حال، من به شما می گویم که از دست دادن شخصی مانند قاسم سلیمانی سخت ترین چیزی است که هر کسی می تواند پشت سر بگذارد، شاید مانند خارج شدن روح از بدن است.
خداوند به قلب شما ای زینب، نرگس و فاطمه، خانواده دوم من، کمک کند. در تحقق عشق، محبت، انسانیت، مردانگی، دلاوری، پیروزی، زیبایی، دین و همه معانی و ارزشهای محمدی که پدر شما در عمل ثابت کرده است من چه به شما هدیه کنم.
من ایمان دارم که امثال حاج قاسم خود زمان شهادت و مرگ را انتخاب می کنند و این را ماهها قبل از شهادتش به ایشان گفتم و به او گفتم که احساسم به من زمان رفتن را می گوید و از او خواهش کردم که وقت بیشتری به من بدهد تا شاید بیشتر و با ژرفی تمام از معرفتش بهره گیرم و از زمان پیشه گیرم و از مهربانی او بهره مند شوم؛ به ویژه که زمانی که عماد را از دست دادم در مظهر عمو متجلی شد. من با عبارت سالی که گذشت به پایان نمی برم زیرا سال و زمان برای شما مفهوم پیدا نمی کند و شما مردی خارج از زمان هستی».
الاخبار در ادامه آورده است: در روز ۱۶ فوریه ۲۰۱۸ فاطمه مغنیه دلنوشته ای را هنگام رهسپار شدن با حاج قاسم سلیمانی به شهر مقدس مشهد ایران و پس از پایان مراسم دهمین سالگرد شهادت عماد مغنیه در تهران نوشت: بدون هماهنگی قبلی زیارت سرور و مولای ما علی بن موسی الرضا روزی ما شد به همراه یکی از اولیا و سرباز وفادار به رهبر سید علی خامنه ای. لحظه ای که قابل وصف نیست و آروز می کنی که به اندازه یک عمر طولانی شود. هواپیما میان زمین و آسمان با مخلص ترین مردمان در روی زمین و در دهمین سالگرد شهادت پدرم احساس تعلق داشتن به پدری مجاهد و قوی که از مقابل مردم می گذرد و محبت هایی که برخی از بندگان خدا داشتند. می ترسم که شما را از دست بدهم و هر آنچه از احساسات که جز با عماد نیافتم را از دست بدهم.
الاخبار می نویسد: سردار سلیمانی به این دلنوشته فاطمه مغنیه جواب داد و نوشت: باسمه تعالی دختر عزیزم فاطمه، دوستدار شما و خانواده شما به ویژه دوست و عزیزم «سامر» هستم. دخترم فاطمه از این راه خارج نشوید که راه اولیا و راه بهشت است. این راه شما را به بهشت رضوان می رساند. نیازمند دعا شما هستم. پدرتان قاسم. هواپیمای مسیر مشهد