یک روزنامه اصلاحطلب با انتقاد از برجامزدگی و آمریکازدگی شدید برخی مدیران نوشت: اقتصاد نباید به نحوی مدیریت شود که با عطسه یک نفر در آمریکا به هم بریزد!
به گزارش شهدای ایران، آفتاب یزد درباره سرگرمی زایدالوصف برخی مدیران به انتخابات آمریکا، از قول
یک کارشناس اقتصادی تاکید کرد: اگر از نهاد ناظر پولی بانکی کشور سوال شود
که نقش و جایگاه شما در تغییرات فضای ذهنی ارزش پول ملی در کشور چیست، چه
پاسخی میدهد؟ آیا میگوید منتظریم تا دو انتخاب دیگر در کشورهای معاند با
جمهوری اسلامی مثل نتانیاهو عزل شود یا بنسلمان به رحمت خدا برود و برای
امیر بحرین اتفاقی بیفتد یا سیاست ارزشگذاری به پول ملی باید تعیینکننده
وضعیت حاکم بر بازار سرمایه و پولی کشور گردد.
اینکه سیاستهای عمومی ما خارج از اراده شده و ما بازار را رها کردیم، جای گلایه دارد. چگونه است که پیام یک کانال تلگرامی یا توئیت یک مقام در آن نقطه دوردست مرجع تصمیمات اقتصادی میشود و میرسد دست سوداگر اقتصادی ما که به نوعی متصل به بدنه مدیریت است!؟ افرادی هستند که به هر طریقی از یک رابطه سیاسی، خویشاوندی یا دوستانه و مدیریتی سوءاستفاده میکنند و امضای آن مدیر ارشد را به سود جریان خاص مدنظر خودشان و سیاستهای عمومی ما هم قدرت مقابله ندارد به هر دلیل هدایت میکنند.
در تصمیمگیری نهاد ناظر مالی - پولی ما در نهایت و پس از کلی فشار تصمیم میگیرند که از سکه 500 هزار تومان مالیات بگیرند. میگوید: این در حالی است که این نوع تعیین مالیات هیچ قانون و معیاری ندارد و لذا ظرف دو سال سکه 10 برابر شده است! ولی اگر بگویید هر شخصی حتی یک سکه معامله کند از او 50 درصد مالیات گرفته میشود فرآیند کار منطقی و موفق پیش خواهد رفت.
این در حالی است که ما منتظر تصمیمگیری محیط میمانیم. در واقع امروز خیلی از کشورها سیاست مالی را با مالیات تنظیم میکنند و ما تحت تاثیر عوامل محیطی موضعگیری و تصمیم میگیریم.
بخشی از این مواضع خطای سهوی، بخشی عمدی و بخشی ناشی از بیتفاوتی است. چطور با یک عطسه و سرفه ترامپ و جو بایدن دلار بالا و پایین میرود؟ دل سپردن به دریای مواج جریان معاند که در ایالات متحده آمریکا نشسته و با عملیات روانی به مقصودش میرسد، شیوه اداره کردن امور نیست.
اینکه سیاستهای عمومی ما خارج از اراده شده و ما بازار را رها کردیم، جای گلایه دارد. چگونه است که پیام یک کانال تلگرامی یا توئیت یک مقام در آن نقطه دوردست مرجع تصمیمات اقتصادی میشود و میرسد دست سوداگر اقتصادی ما که به نوعی متصل به بدنه مدیریت است!؟ افرادی هستند که به هر طریقی از یک رابطه سیاسی، خویشاوندی یا دوستانه و مدیریتی سوءاستفاده میکنند و امضای آن مدیر ارشد را به سود جریان خاص مدنظر خودشان و سیاستهای عمومی ما هم قدرت مقابله ندارد به هر دلیل هدایت میکنند.
در تصمیمگیری نهاد ناظر مالی - پولی ما در نهایت و پس از کلی فشار تصمیم میگیرند که از سکه 500 هزار تومان مالیات بگیرند. میگوید: این در حالی است که این نوع تعیین مالیات هیچ قانون و معیاری ندارد و لذا ظرف دو سال سکه 10 برابر شده است! ولی اگر بگویید هر شخصی حتی یک سکه معامله کند از او 50 درصد مالیات گرفته میشود فرآیند کار منطقی و موفق پیش خواهد رفت.
این در حالی است که ما منتظر تصمیمگیری محیط میمانیم. در واقع امروز خیلی از کشورها سیاست مالی را با مالیات تنظیم میکنند و ما تحت تاثیر عوامل محیطی موضعگیری و تصمیم میگیریم.
بخشی از این مواضع خطای سهوی، بخشی عمدی و بخشی ناشی از بیتفاوتی است. چطور با یک عطسه و سرفه ترامپ و جو بایدن دلار بالا و پایین میرود؟ دل سپردن به دریای مواج جریان معاند که در ایالات متحده آمریکا نشسته و با عملیات روانی به مقصودش میرسد، شیوه اداره کردن امور نیست.