در تعارفات روزانه لقلقه زبان خیلی از ماست؛ وقتی میخواهیم با آشنایی گفتوگو کنیم دائم میگوییم قربانت شوم، فدایت شوم و ... اما بابت چه هزینهای حاضریم بند انگشتی نثار حتی عزیزترینهایمان بکنیم؟
به گزارش شهدای ایران، شما حاضرید چقدر پول بگیرید برای اینکه جان خود را فدای کسی بکنید؟ جانی که
در عالم هستی نعمتی بالاتر از آن وجود ندارد که خدا به بندهای ارزانی
کند.
در تعارفات روزانه لق لقه زبان خیلی از افراد است؛ وقتی میخواهند با آشنایی گفتوگو کنند، میگویند قربانت شوم، فدایت شوم و .... اما به راستی بابت چه هزینهای حاضریم بند انگشتی نثار حتی عزیزترینهایمان بکنیم؟
بالاتر از مرتبه مادی، چند نفر از ما حاضریم با کمال عشق و اعتقاد جانمان را برای کسی به خطر بیندازیم که حتی عضوی از خانواده ما هم نیست؟ در این روزگار هزار رنگ، جانفشانی برای غیر، خندهدار به نظر میرسد.
هستند عدهای که حاضرند این کار را انجام دهند. این آدمهای خاص و عجیب به قول سلحشور در قصه آژانس شیشهای، هستند اما کماند. میگویم عجیب و خاص زیرا تعلقات پرزرق و برق این عصر جدید زورش به کمتر نفسی نمیرسد.
خیلی از ما با این افراد زندگی کردهایم یا دورادور دیدهایمشان؛ افرادی که بین عوام به «بادیگارد» معروفند و در واقع مجاهدی هستند که قدم در سیر الی الله گذاشتهاند. فرق آنها با بادیگاردها را حاج حیدر ذبیحی به خوبی بیان میکند: «آنها برای هر تن و بدنی محافظ نمیشوند. بلکه جانشان را در طبق اخلاص میگذارند و از جان کسی دفاع میکنند که اعتقادشان میگوید باید حفاظت شوند. افرادی که وجودشان برای اعتلا و پیشرفت انقلاب و نظامی ثمربخش است که حضرت روح الله پرچمش را بلند کرد.»
در این مطلب به بهانه جانفشانی محافظ شهید هستهای، دکتر محسن فخری زاده سعی کردیم یادی کنیم از چند محافظ که تا پای جانشان ایستادند و لحظهای شک به جانشان نیفتاد.
یکی از آنها شهید سرهنگ حسن اکبری است. محافظ و از اعضای سرتیم حفاظتی مقام معظم رهبری که در یک مأموریت آموزشی به تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال ۹۵ به شهادت رسید. مردی که سالها در شرایط سخت و حساس از مهمترین و عالیترین شخص کشور حفاظت کرد و این کار را با همه اعتقادش انجام داد. به روایت خانواده این شهید مقام معظم رهبری بعد از شهادتش بسیار ناراحت شدند و فرمودند: داغ ما اگر از شما بیشتر نباشد کمتر نیست.
در تعارفات روزانه لق لقه زبان خیلی از افراد است؛ وقتی میخواهند با آشنایی گفتوگو کنند، میگویند قربانت شوم، فدایت شوم و .... اما به راستی بابت چه هزینهای حاضریم بند انگشتی نثار حتی عزیزترینهایمان بکنیم؟
بالاتر از مرتبه مادی، چند نفر از ما حاضریم با کمال عشق و اعتقاد جانمان را برای کسی به خطر بیندازیم که حتی عضوی از خانواده ما هم نیست؟ در این روزگار هزار رنگ، جانفشانی برای غیر، خندهدار به نظر میرسد.
هستند عدهای که حاضرند این کار را انجام دهند. این آدمهای خاص و عجیب به قول سلحشور در قصه آژانس شیشهای، هستند اما کماند. میگویم عجیب و خاص زیرا تعلقات پرزرق و برق این عصر جدید زورش به کمتر نفسی نمیرسد.
خیلی از ما با این افراد زندگی کردهایم یا دورادور دیدهایمشان؛ افرادی که بین عوام به «بادیگارد» معروفند و در واقع مجاهدی هستند که قدم در سیر الی الله گذاشتهاند. فرق آنها با بادیگاردها را حاج حیدر ذبیحی به خوبی بیان میکند: «آنها برای هر تن و بدنی محافظ نمیشوند. بلکه جانشان را در طبق اخلاص میگذارند و از جان کسی دفاع میکنند که اعتقادشان میگوید باید حفاظت شوند. افرادی که وجودشان برای اعتلا و پیشرفت انقلاب و نظامی ثمربخش است که حضرت روح الله پرچمش را بلند کرد.»
در این مطلب به بهانه جانفشانی محافظ شهید هستهای، دکتر محسن فخری زاده سعی کردیم یادی کنیم از چند محافظ که تا پای جانشان ایستادند و لحظهای شک به جانشان نیفتاد.
یکی از آنها شهید سرهنگ حسن اکبری است. محافظ و از اعضای سرتیم حفاظتی مقام معظم رهبری که در یک مأموریت آموزشی به تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال ۹۵ به شهادت رسید. مردی که سالها در شرایط سخت و حساس از مهمترین و عالیترین شخص کشور حفاظت کرد و این کار را با همه اعتقادش انجام داد. به روایت خانواده این شهید مقام معظم رهبری بعد از شهادتش بسیار ناراحت شدند و فرمودند: داغ ما اگر از شما بیشتر نباشد کمتر نیست.
شهید دیگر عبدالله باقری است که علیرغم حفاظت از رییس جمهور وقت و جایگاهی
که میتوانست به لحاظ مادی برایش خیلی مهم باشد، همه را رها کرد و برای
دفاع از حرم حضرت زینب (س) عازم سوریه شد و در اربعین سال ۹۴ حین مبارزه با
تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. از عبدالله دو فرزند دختر باقی مانده
است که تا آخر عمر حضور پدر را در کنار خود احساس نخواهند کرد.
شهید سلگی و شهید نواب دو محافظ شهید حاج حسن طهرانی مقدم که چون سایه
همراه همیشگی این دانشمند بزرگ بودند و سرانجام در تاریخ ۲۱ آبان سال ۹۰ تا
پای شهادت او را همراهی کردند.
همچنین یادی کنیم از محسن فرامرزی که از اعضای تیم حفاظت آیتالله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران بود که او نیز سرانجام صورت داوطلبانه و در قالب مدافع حرم به سوریه رفت و حین حفاظت از حرم عقیله بنیهاشم شهید شد.
شهید هادی طارمی که برادرش جواد نیز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده
بود و خود افتخار داشت تا سالها از مردی محافظت کند که یک کشور داغدار
شهادتش شدند و در حسرت یک نگاهش ماندند. شهید شهروز مظفری نیا که پسرش سه
ماه بعد از شهادت پدر متولد شد و وحید زمانی تازه دامادی که متولد سال ۶۸
بود و همگی از اعضای تیم حفاظتی حاج قاسم سلیمانی بودند که در ۱۳ دی سال ۹۸ در یک حمله تروریستی همراه فرماندهشان به شهادت رسیدند.
شهید وحید زمانی نیا
شهید وحید زمانی نیا
شهید هادی طارمی
شهید هادی طارمی
شهید شهروز مظفری نیا
در آخر پاس میداریم مجاهدت و شجاعت حامد اصغری محافظ شهید محسن فخری زاده
که خود را مقابل پیکر شهید قرار داد و سپر او شد و چهار گلوله به بدنش
اصابت کرد. هر چند حامد اصغری به لطف خدا همچنان در قید حیات است و در حال
مداوای مجروحیتش، اما با این عمل در روز جمعه نشان داد حامد نیز آماده
شهادت برای اعتلای نظام مقدس اسلامی است و در این راه لحظهای درنگ نخواهد
کرد.
این مردان تنها تعدادی از محافظان شخصیتهای جان بر کف نظام اسلامی هستند
که با شهادتشان نشان دادند باکی از جان دادن ندارند؛ اگر قرار باشد خونشان
برای خدا به زمین ریخته شود.