در روزنامه اصلاح طلب مطرح شد:
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در گزارشی به مهمترین دستور کار جلسه قبل مجلس پرداخت و نوشت: «نمایندگان مجلس در جلسه علنی صبح روز گذشته با ۲۳۲ رأی موافقت کردند که طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را به صورت دوفوریتی بررسی کنند.»
به گزارش شهدای ایران، در ادامه این گزارش ادعا شده: «این در حالی است که همین برجام نیمبند بعد
از خروج آمریکا از این معاهده، توانست تحریمهای تسلیحاتی ما را لغو کند و
آمریکا نتوانست دنیا را برای ادامه تحریمهای تسلیحاتی با خود همراه کند؛
شکستی که انزوا و تحقیر بسیاری برای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به
همراه داشت. از سویی با شکست ترامپ در رقابت انتخاباتی ۲۰۲۰ و نزدیکشدن به
زمان بازگشت آمریکا به برجام شاهد تلاش دشمنان ایران برای ایجاد تنش در
منطقه هستیم تا مانع اجرای دوباره برجام و رفع تحریمها شوند.»
عصبانیت مدعیان اصلاحات از طرح ضد انفعال مجلس در حالی است با دستاورد تراشی مضحک برای سند خسارت بار برجام در حالی است که اساسا لغو تحریمهای تسلیحاتی به خاطر برجام تا امسال طول کشید وگرنه این تحریمها باید سال 1394 به پایان میرسید اما تیم مذاکرهکننده در اقدامی عجیب تمدید این تحریم تا سال 99 را به کشور تحمیل کرد.
دیگر اینکه این نوشتار مدعی شده: «دشمنان ایران برای ایجاد تنش در منطقه در تلاشند تا مانع اجرای دوباره برجام و رفع تحریمها شوند!»
این جریان پاسخ نمیدهند که مگر در دوره اوباما تحریمها لغو شد که حالا دشمنان با ایجاد تنشها میخواهند دوباره برجام به آن شرایط بازنگردد؟ اگر رفع شده بود چرا مقامات دولت تدبیر و امید در همان دوره اوباما بارها به دستاورد تقریبا هیچ آن اذعان
کردهاند.
فتنهگران 88 بسترسازان ترور دانشمندان هستهای
محمود واعظی، رئیسدفتر رئیسجمهور دیروز در ارگان دولت نوشت: «ما شهید فخریزاده را سرمایه تمام ملت ایران میدانیم اما کسانی که جز از عینک منافع جناحی، توان مشاهده و تجزیه و تحلیل اتفاقات و موضوعات را ندارند، ظاهرا فراموش کردهاند که این شهید بزرگوار در سالهای گذشته عضوی از دولت تدبیر و امید بوده است. حضور اثربخش ایشان در راس موثرترین بازوی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، گام بلندی در راستای شایستهسالاری بوده و حالا به جای اینکه دولت برای استفاده از قابلیتها و توانمندیهای این شهید قدر ببیند، در مظان اتهامات ناروا و شایعات بیاساس قرار گرفته است. از نتایج عجیب این عملیات روانی غیرمسئولانه، یکی این است که شهید بزرگواری که عضوی از دولت بوده و همزمان با تیم مذاکرهکننده، به دلیل نقشآفرینی در توسعه و بالندگی صنعت صلحآمیز هستهای، نشان درجه دو خدمت از دست رئیسجمهور دریافت کرده است (این مسئله به دلیل ملاحظات امنیتی در آن زمان رسانهای نشد) را مخالف دولت بازنمایی میکنند و شهادت مظلومانه او را به برجام ربط میدهند.»
گفتنی است، ترور دانشمندان هستهای از سال 88 و همزمان با فتنهای آغاز شد که مدعیان اصلاحات در آن طابق النعل بالنعل، براساس نقشه دشمن عمل کردند و همپوشانی روشنی با نقشه مشترک آمریکا و اسرائیل و انگلیس داشتند. شعار نه غزه نه لبنان توسط سایت وزارت خارجه اسرائیل به فتنه گران دیکته شد. فتنهای که در جریان آن، نتانیاهو به صراحت گفته بود اصلاحطلبان اصلیترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند و شیمون پرز اعلام کرد اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی میجنگند.
آنچه زمینه ترور سردار دلها، شهید سپهبد سلیمانی و شهید دکتر فخری زاده را فراهم کرد، نیز 7ـ6 سال انفعال نشان دادن در برابر دشمن و توجیه خباثتهای آنان، دوست جا زدن دشمنی در تراز آمریکا، تعطیل کردن 95 درصد صنعت هستهای، ارسال علی الدوام پالس مذاکره، اعتماد به آمریکا و تفرقهافکنی مدعیان اصلاحات بر سر توانمندیها و مؤلفههای اقتدار کشور (هستهای، موشکی، منطقهای) بود که دشمن را گستاختر کرد و بر رفتار هجومی آنها افزود.
باید گفت؛ در واقع اگر آمریکا و اسرائیل، سردار سلیمانی و دکتر فخری زاده را ترور کردند و به شهادت رساندند، طیف غربگرا نیز از پشت جبهه، شخصیت و منطق این شهیدان والا مقام را ترور میکردند.
ارگان دولت: رکود اقتصادی فعلی در تاریخ پس از انقلاب
بیسابقه است!
روزنامه دولتی ایران دیروز در گزارشی نوشت: «هفته گذشته که نماگرهای بانک مرکزی برای سه ماه اول سال منتشر شد، آثار رکود اقتصادی را بخوبی میشد در آن مشاهده کرد. اگر این نماگرها را ورق بزنیم و به سرفصل نرخ رشد اقتصادی یا همان تولید ناخالص داخلی برسیم با یک محاسبه ساده میتوانیم ببینیم که نرخ رشد اقتصادی کشور در سه ماهه اول امسال نسبت به سه ماهه اول سال ۱۳۹۷ حدود ۱۳.۵ درصد کاهش داشته است. از سوی دیگر مقایسه تولید ناخالص داخلی اقتصاد کشور حاکی از آن است که در سال گذشته اقتصاد ایران معادل سال ۱۳۹۳ بوده است، یعنی تقریبا ۵ سال به عقب برگشته ایم و تداوم این روند ما را به سالهای قبلتر هم میرساند. ریز جزئیات داخل این نماگرها همین حکایت را دارند.
ارگان دولت افزود: «در بخش تشکیل سرمایه ثابت ناخالص که در واقع نشان دهنده دورنمای آتی اقتصاد کشور است، در صورت عدم تغییر سیاست، چیزی جز رکود را نشان نمیدهد. در سال ۱۳۹۸، این فاکتور یعنی تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بخش ماشین آلات- که روند صنعتی اقتصاد را نشان میدهد- در بخش خصوصی منفی ۹.۹ و در بخش دولتی منفی ۱۰.۸ نسبت به سال ۱۳۹۷ کاهش داشته است. در آمارهای سه ماهه اول امسال بانک مرکزی، آماری از آن وجود ندارد اما میتوان با تغییر و تحولات اقتصاد حدس زد که بهتر از گذشته نیست. در بخش ساختمان دولتی که طرحهای عمرانی هم میتواند مشمول آن شود در سال ۱۳۹۸ حدود منفی ۲۵ درصد نسبت به سال ۱۳۹۷ کاهش داشته است. در کل میتوان گفت که تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۷ بیش از ۵ درصد کاهش داشته است.»
در ادامه این گزارش آمده است: «از نگاه کلی میتوان گفت که روند رکود در سال ۱۳۹۹- ابتدای سال- هر چند در بخش غیرنفتی کند شد اما با اتفاقاتی که در سه ماهه دوم- افزایش غیرمترقبه نرخ ارز و کاهش ارزش ریال- رخ داد احتمال آن میرود که آن آهستگی متوقف و روند آن تسریع شده باشد. اتفاق رخ داده عملا در طول تاریخ پس از انقلاب بیسابقه است. این را میتوان پیچیدگی و درهم تنیدگی اقتصاد و سیاست دانست، سیاستهایی که در برخی مواقع- از برنامههای اول توسعه تاکنون- نادرست اعمال شدند و بارهای آن همچنان بر سیاستگذاران و سیاستمداران کشور اعم از مجریه و مقننه، سنگینی میکند.رنجی که اقتصاد ایران میبرد نه از کمبود منابع است و نه کمبود دانش؛ آنچه که اقتصاد را دچار مشکل کرده است نحوه اجرا شدن سیاستهاست.»
گفتنی است، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، خرداد ماه سال جاری در گزارشی خاطرنشان کرد: «قدرت خريد هر فرد ايراني نسبت به سال 1390 حدود يك سوم كاهش يافته است. در صورت تحقق رشد اقتصادي 8 درصدي از سال 1399 به بعد، حداقل به 6 سال زمان نياز خواهد بود تا به سطح درآمد سرانه سال 1390 بازگرديم.»
این نکته نیز لازم به تأکید است که رکود اقتصادی بیسابقه به روایت ارگان دولت، در شرایطی رخ میدهد که دولت روحانی با اعتماد به آمریکا و دوست جا زدن دشمن، حل مشکلات اقتصادی را به برجام و سیاست خارجی را به آمریکا و اروپا محدود کرد و با معطل گذاشتن ظرفیتهای عظیم ملی، سیاست تعلیق و انتظار را در پیش گرفت.
میخواهند میل دولت جدید آمریکا برای مذاکره از بین برود!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«در این آخرین روزهای حکومت دونالد ترامپ و دوستی صمیمانهای که بین پمپئو و نتانیاهو وجود دارد، با توجه به اینکه جو بایدن اعلام کرده است که به برجام برمیگردد، تا جایی که میتوانند میخواهند از این فضا استفاده کنند و آخرین زهرهایشان را به ایران بریزند. میخواهند آنقدر فضا را برای آمریکا مسموم کنند که میل دولت جدید آمریکا از بین برود. اسرائیلیها رسما اعلام کردهاند که ما اجازه نمیدهیم که دولت بایدن با ایران مذاکره کند و بنابراین این مسئله هم میتواند مورد توجه باشد که فضا آنقدر تیره و تار شود که آمریکا تغییر مسیر ندهد».
جریان تحریف در پی آن است تا شهادت دکتر محسن فخری زاده را به ابزاری برای بزک آمریکا و به طور خاص تطهیر دموکراتهای آمریکایی بدل کند.
پیش از این و همزمان با روی کار بودن دولت باراک اوباما، به معاون اولی جو بایدن، در اقداماتی جنایتکارانه، تعدادی از دانشمندان هستهای ایران ترور شده و همچنین حملات سایبری هستهای رخ داد. موارد مذکور با همکاری ویژه دولت دموکرات آمریکا و رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست.
حالا مدعیان اصلاحات با تفکیک جمهوری خواهان و دموکراتها، ادعا میکنند که بایدن به دنبال مذاکره با ایران است و ترور دکتر فخری زاده، با هدف سنگاندازی در مسیر مذاکره طراحی و اجرا شده است.
برخلاف این ادعای مضحک، یکی از اهداف ترور شهید فخری زاده، زمینه چینی برای فشار به حاکمیت برای مذاکره با دولت جدید آمریکاست. این در حالی است که موضع بایدن درباره برجام دقیقا تکرار موضع ترامپ و پمپئو است.
عصبانیت مدعیان اصلاحات از طرح ضد انفعال مجلس در حالی است با دستاورد تراشی مضحک برای سند خسارت بار برجام در حالی است که اساسا لغو تحریمهای تسلیحاتی به خاطر برجام تا امسال طول کشید وگرنه این تحریمها باید سال 1394 به پایان میرسید اما تیم مذاکرهکننده در اقدامی عجیب تمدید این تحریم تا سال 99 را به کشور تحمیل کرد.
دیگر اینکه این نوشتار مدعی شده: «دشمنان ایران برای ایجاد تنش در منطقه در تلاشند تا مانع اجرای دوباره برجام و رفع تحریمها شوند!»
این جریان پاسخ نمیدهند که مگر در دوره اوباما تحریمها لغو شد که حالا دشمنان با ایجاد تنشها میخواهند دوباره برجام به آن شرایط بازنگردد؟ اگر رفع شده بود چرا مقامات دولت تدبیر و امید در همان دوره اوباما بارها به دستاورد تقریبا هیچ آن اذعان
کردهاند.
فتنهگران 88 بسترسازان ترور دانشمندان هستهای
محمود واعظی، رئیسدفتر رئیسجمهور دیروز در ارگان دولت نوشت: «ما شهید فخریزاده را سرمایه تمام ملت ایران میدانیم اما کسانی که جز از عینک منافع جناحی، توان مشاهده و تجزیه و تحلیل اتفاقات و موضوعات را ندارند، ظاهرا فراموش کردهاند که این شهید بزرگوار در سالهای گذشته عضوی از دولت تدبیر و امید بوده است. حضور اثربخش ایشان در راس موثرترین بازوی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، گام بلندی در راستای شایستهسالاری بوده و حالا به جای اینکه دولت برای استفاده از قابلیتها و توانمندیهای این شهید قدر ببیند، در مظان اتهامات ناروا و شایعات بیاساس قرار گرفته است. از نتایج عجیب این عملیات روانی غیرمسئولانه، یکی این است که شهید بزرگواری که عضوی از دولت بوده و همزمان با تیم مذاکرهکننده، به دلیل نقشآفرینی در توسعه و بالندگی صنعت صلحآمیز هستهای، نشان درجه دو خدمت از دست رئیسجمهور دریافت کرده است (این مسئله به دلیل ملاحظات امنیتی در آن زمان رسانهای نشد) را مخالف دولت بازنمایی میکنند و شهادت مظلومانه او را به برجام ربط میدهند.»
گفتنی است، ترور دانشمندان هستهای از سال 88 و همزمان با فتنهای آغاز شد که مدعیان اصلاحات در آن طابق النعل بالنعل، براساس نقشه دشمن عمل کردند و همپوشانی روشنی با نقشه مشترک آمریکا و اسرائیل و انگلیس داشتند. شعار نه غزه نه لبنان توسط سایت وزارت خارجه اسرائیل به فتنه گران دیکته شد. فتنهای که در جریان آن، نتانیاهو به صراحت گفته بود اصلاحطلبان اصلیترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند و شیمون پرز اعلام کرد اصلاحطلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی میجنگند.
آنچه زمینه ترور سردار دلها، شهید سپهبد سلیمانی و شهید دکتر فخری زاده را فراهم کرد، نیز 7ـ6 سال انفعال نشان دادن در برابر دشمن و توجیه خباثتهای آنان، دوست جا زدن دشمنی در تراز آمریکا، تعطیل کردن 95 درصد صنعت هستهای، ارسال علی الدوام پالس مذاکره، اعتماد به آمریکا و تفرقهافکنی مدعیان اصلاحات بر سر توانمندیها و مؤلفههای اقتدار کشور (هستهای، موشکی، منطقهای) بود که دشمن را گستاختر کرد و بر رفتار هجومی آنها افزود.
باید گفت؛ در واقع اگر آمریکا و اسرائیل، سردار سلیمانی و دکتر فخری زاده را ترور کردند و به شهادت رساندند، طیف غربگرا نیز از پشت جبهه، شخصیت و منطق این شهیدان والا مقام را ترور میکردند.
ارگان دولت: رکود اقتصادی فعلی در تاریخ پس از انقلاب
بیسابقه است!
روزنامه دولتی ایران دیروز در گزارشی نوشت: «هفته گذشته که نماگرهای بانک مرکزی برای سه ماه اول سال منتشر شد، آثار رکود اقتصادی را بخوبی میشد در آن مشاهده کرد. اگر این نماگرها را ورق بزنیم و به سرفصل نرخ رشد اقتصادی یا همان تولید ناخالص داخلی برسیم با یک محاسبه ساده میتوانیم ببینیم که نرخ رشد اقتصادی کشور در سه ماهه اول امسال نسبت به سه ماهه اول سال ۱۳۹۷ حدود ۱۳.۵ درصد کاهش داشته است. از سوی دیگر مقایسه تولید ناخالص داخلی اقتصاد کشور حاکی از آن است که در سال گذشته اقتصاد ایران معادل سال ۱۳۹۳ بوده است، یعنی تقریبا ۵ سال به عقب برگشته ایم و تداوم این روند ما را به سالهای قبلتر هم میرساند. ریز جزئیات داخل این نماگرها همین حکایت را دارند.
ارگان دولت افزود: «در بخش تشکیل سرمایه ثابت ناخالص که در واقع نشان دهنده دورنمای آتی اقتصاد کشور است، در صورت عدم تغییر سیاست، چیزی جز رکود را نشان نمیدهد. در سال ۱۳۹۸، این فاکتور یعنی تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در بخش ماشین آلات- که روند صنعتی اقتصاد را نشان میدهد- در بخش خصوصی منفی ۹.۹ و در بخش دولتی منفی ۱۰.۸ نسبت به سال ۱۳۹۷ کاهش داشته است. در آمارهای سه ماهه اول امسال بانک مرکزی، آماری از آن وجود ندارد اما میتوان با تغییر و تحولات اقتصاد حدس زد که بهتر از گذشته نیست. در بخش ساختمان دولتی که طرحهای عمرانی هم میتواند مشمول آن شود در سال ۱۳۹۸ حدود منفی ۲۵ درصد نسبت به سال ۱۳۹۷ کاهش داشته است. در کل میتوان گفت که تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۷ بیش از ۵ درصد کاهش داشته است.»
در ادامه این گزارش آمده است: «از نگاه کلی میتوان گفت که روند رکود در سال ۱۳۹۹- ابتدای سال- هر چند در بخش غیرنفتی کند شد اما با اتفاقاتی که در سه ماهه دوم- افزایش غیرمترقبه نرخ ارز و کاهش ارزش ریال- رخ داد احتمال آن میرود که آن آهستگی متوقف و روند آن تسریع شده باشد. اتفاق رخ داده عملا در طول تاریخ پس از انقلاب بیسابقه است. این را میتوان پیچیدگی و درهم تنیدگی اقتصاد و سیاست دانست، سیاستهایی که در برخی مواقع- از برنامههای اول توسعه تاکنون- نادرست اعمال شدند و بارهای آن همچنان بر سیاستگذاران و سیاستمداران کشور اعم از مجریه و مقننه، سنگینی میکند.رنجی که اقتصاد ایران میبرد نه از کمبود منابع است و نه کمبود دانش؛ آنچه که اقتصاد را دچار مشکل کرده است نحوه اجرا شدن سیاستهاست.»
گفتنی است، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، خرداد ماه سال جاری در گزارشی خاطرنشان کرد: «قدرت خريد هر فرد ايراني نسبت به سال 1390 حدود يك سوم كاهش يافته است. در صورت تحقق رشد اقتصادي 8 درصدي از سال 1399 به بعد، حداقل به 6 سال زمان نياز خواهد بود تا به سطح درآمد سرانه سال 1390 بازگرديم.»
این نکته نیز لازم به تأکید است که رکود اقتصادی بیسابقه به روایت ارگان دولت، در شرایطی رخ میدهد که دولت روحانی با اعتماد به آمریکا و دوست جا زدن دشمن، حل مشکلات اقتصادی را به برجام و سیاست خارجی را به آمریکا و اروپا محدود کرد و با معطل گذاشتن ظرفیتهای عظیم ملی، سیاست تعلیق و انتظار را در پیش گرفت.
میخواهند میل دولت جدید آمریکا برای مذاکره از بین برود!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«در این آخرین روزهای حکومت دونالد ترامپ و دوستی صمیمانهای که بین پمپئو و نتانیاهو وجود دارد، با توجه به اینکه جو بایدن اعلام کرده است که به برجام برمیگردد، تا جایی که میتوانند میخواهند از این فضا استفاده کنند و آخرین زهرهایشان را به ایران بریزند. میخواهند آنقدر فضا را برای آمریکا مسموم کنند که میل دولت جدید آمریکا از بین برود. اسرائیلیها رسما اعلام کردهاند که ما اجازه نمیدهیم که دولت بایدن با ایران مذاکره کند و بنابراین این مسئله هم میتواند مورد توجه باشد که فضا آنقدر تیره و تار شود که آمریکا تغییر مسیر ندهد».
جریان تحریف در پی آن است تا شهادت دکتر محسن فخری زاده را به ابزاری برای بزک آمریکا و به طور خاص تطهیر دموکراتهای آمریکایی بدل کند.
پیش از این و همزمان با روی کار بودن دولت باراک اوباما، به معاون اولی جو بایدن، در اقداماتی جنایتکارانه، تعدادی از دانشمندان هستهای ایران ترور شده و همچنین حملات سایبری هستهای رخ داد. موارد مذکور با همکاری ویژه دولت دموکرات آمریکا و رژیم صهیونیستی به وقوع پیوست.
حالا مدعیان اصلاحات با تفکیک جمهوری خواهان و دموکراتها، ادعا میکنند که بایدن به دنبال مذاکره با ایران است و ترور دکتر فخری زاده، با هدف سنگاندازی در مسیر مذاکره طراحی و اجرا شده است.
برخلاف این ادعای مضحک، یکی از اهداف ترور شهید فخری زاده، زمینه چینی برای فشار به حاکمیت برای مذاکره با دولت جدید آمریکاست. این در حالی است که موضع بایدن درباره برجام دقیقا تکرار موضع ترامپ و پمپئو است.