«انقلاب مجارستان» هانا آرنت بازنشر شد
چاپ دوم کتاب «انقلاب مجارستان» اثر هانا آرنت منتشر شد. آرنت با طرح بحران جانشینی در شوروی سابق و سخنرانی خروشچف در کنگره بیستم حزب انقلاب مجارستان را تحلیل کرده است.
به گزارش شهدای ایران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان چاپ دوم کتاب «انقلاب مجارستان: مقاومت مردمی علیه توتالیتاریسم» اثر هانا آرنت و ترجمه کیومرث خواجویها را با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۱۲۶ صفحه و بهای ۳۵ هزار تومان منتشر کرد.
چاپ نخست این کتاب به سال ۱۳۶۶ با عنوان «انقلاب مجارستان؛ امپریالیسم توتالیتر» با شمارگان سه هزار نسخه و بهای ۲۰ تومان منتشر شده بود. پس از آن به سال ۹۰ چاپ دیگری از آن با عنوان «انقلاب مجارستان: مقاومت مردمی علیه توتالیتاریسم» منتشر شده و چاپ امسال بازچاپ همین کتاب سال ۹۰ است.
کتاب سه بخش دارد: «روسیه پس از مرگ استالین»، «انقلاب مجارستان» و «سیستم اقماری». آرنت در این کتاب کوچک ولی قابل توجه و مهم به تحلیلی سیاسی از انقلاب سال ۱۹۵۶ مجارستان و ارتباطش با ماهیت حکومت شوروی پرداخته است.
مهمترین وجهِ مورد تأکید آرنت در تحلیل او از حکومت شوروی «بحران جانشینی» است. بیثباتیای که پس از درگذشت یک رهبر در شوروی تا هنگام انتخاب و تثبیت رهبر بعدی رخ میدهد، بهتدریج تبدیل به فرآیندی معمول در نظام سیاسی شوروی شده است. در طول ۷۰ سال انقلاب شروری به جز خروشچف که از قدرت برکنار شد، تمام رهبران دیگر فقط پس از مرگ کرملین را ترک گفتند.
روند جانشینی نیز چنین است که ابتدا، پس از فوت رهبر شوروی پولیت بورو یا دفتر سیاسی ناگزیر باید پس از بحثهای طولانی، درباره یک فرد به اجماع دست یابد و سپس او را به جلسه کمیته مرکزی پیشنهاد کند و پیشاپیش نیز پیداست که فرد موردِنظرِ دفتر سیاسی به رهبری حزب انتخاب خواهد شد.
چاپ نخست این کتاب به سال ۱۳۶۶ با عنوان «انقلاب مجارستان؛ امپریالیسم توتالیتر» با شمارگان سه هزار نسخه و بهای ۲۰ تومان منتشر شده بود. پس از آن به سال ۹۰ چاپ دیگری از آن با عنوان «انقلاب مجارستان: مقاومت مردمی علیه توتالیتاریسم» منتشر شده و چاپ امسال بازچاپ همین کتاب سال ۹۰ است.
کتاب سه بخش دارد: «روسیه پس از مرگ استالین»، «انقلاب مجارستان» و «سیستم اقماری». آرنت در این کتاب کوچک ولی قابل توجه و مهم به تحلیلی سیاسی از انقلاب سال ۱۹۵۶ مجارستان و ارتباطش با ماهیت حکومت شوروی پرداخته است.
مهمترین وجهِ مورد تأکید آرنت در تحلیل او از حکومت شوروی «بحران جانشینی» است. بیثباتیای که پس از درگذشت یک رهبر در شوروی تا هنگام انتخاب و تثبیت رهبر بعدی رخ میدهد، بهتدریج تبدیل به فرآیندی معمول در نظام سیاسی شوروی شده است. در طول ۷۰ سال انقلاب شروری به جز خروشچف که از قدرت برکنار شد، تمام رهبران دیگر فقط پس از مرگ کرملین را ترک گفتند.
روند جانشینی نیز چنین است که ابتدا، پس از فوت رهبر شوروی پولیت بورو یا دفتر سیاسی ناگزیر باید پس از بحثهای طولانی، درباره یک فرد به اجماع دست یابد و سپس او را به جلسه کمیته مرکزی پیشنهاد کند و پیشاپیش نیز پیداست که فرد موردِنظرِ دفتر سیاسی به رهبری حزب انتخاب خواهد شد.
روشن است که این فرآیند که در آن توده مردم مطلقاً هیچ نقشی ندارد، خواه ناخواه مبارزه به خاطر رهبری را به کشمکش و رقابت و معامله بین باندهای درون دفتر سیاسی مبدل میسازد. و بر این منوال است که استالین ابتدا به کمک زینوویف و کامِنُف بر تروتسکی پیروز شد و سپس آن دو را کنار زد و تروتسکی نیز کوشید همین روش را علیه استالین دنبال کند ولی موفق نشد؛ خروشچف به کمک مالِنْکف و مولوتُف با یاری سوسلف و شلپین بر خروشچف غلبه کرد، بعد شلپین را کنار گذاشت و با سوسلف کنار آمد و گورباچف نیز در معاملهای با چرنینکو، پُست دبیردومی را پذیرفت تا بعد از چرنینکو، رومانُف و گریشین و… را از صحنه خارج کند.
انقلاب مجارستان به سال ۵۶ رخ داد یعنی سه سال پس از سخنرانی مشهور خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیسم که به آغاز استالین زدایی مشهور شده است. البته هانا آرنت در این کتاب به عقیده نیکو لوسکی درباره سخنرانی خروشچف باور دارد که این سخنرانی نه آغاز استالین زدایی و نه بیانگر اوج آن بلکه اعلام پایان استالین زدایی است.
این سخنرانی محرمانه بود و ماهها بعد توسط نیویورک تایمز افشا شد و کشورهای اقماری شوروی نیز توسط همین بیراهه بر آن آگاهی یافتند. شورشهای لهستان و مجارستان نیز پس از این آگاهی از محتوای سخنرانی خروشچف رخ داد. البته این شورشها بیشتر در مناطقی رخ داد که آن دسته از گارد انقلابیون کمونیست که از پاکسازیهای استالین در امان مانده بودند، قدرت را در دست داشتند.