تصویر واقعی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از آغاز تا به امروز و سرنوشت تلخ آنان در عملیات مرصاد را بررسی می نماید. نام پژوهشگر محمد علی صدر شیرازی و ناظران علمی این اثر آقایان دكتر علی اكبر اشرفی، علی كردی، ابوالفضل صدقی و مصطفی جوان می باشند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ عملیات مرصاد تقابل رزمندگان اسلام با مثلث منافقین، رژیم بعث و ایالات متحده بود كه دو ضلع نخست، به عنوان مهره های عمل كننده، مستقیما وارد كارزار شدند. از این رو در بستر شناسی این عملیات، بررسی پیوند اضلاع فوق با یكدیگر و به ویژه پیوند سازمان مجاهدین با رژیم بعث و جایگاه آن در استراتژی كلان عراق كه نهایتا به عملیات مرصاد انجامید، ضروری می نماید.
شناسه كتاب
كتاب عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین تصویر واقعی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از آغاز تا به امروز و سرنوشت تلخ آنان در عملیات مرصاد را بررسی می نماید. نام پژوهشگر محمد علی صدر شیرازی و ناظران علمی این اثر آقایان دكتر علی اكبر اشرفی، علی كردی، ابوالفضل صدقی و مصطفی جوان می باشند. این كتاب دارای 420 صفحه است كه از مقدمه، پیشگفتار، دو بخش، نتیجه گیری، كتابنامه و نمایه تشكیل شده است.
مقدمه
مقدمه درباره سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در میانه دهه چهل می باشد. در این دوران شاهد رواج جنبش های مبارزاتی چریكی در جهان و به تبع آن ایران می باشیم. نهضت آزادی ایران كه پایه های عقیدتی خود را بر بنیادهایی اومانیستی- پوزیتیویستی همچون لیبرالیسم غرب گرا استوار ساخته بود، در طنزی تاریخی، خاستگاه جریان ماركسیستی شد كه در تقسیم بندی های رایج در جریان شناسی، در نقطه مقابل لیبرالیسم طبقه بندی می شود.
بخش نخست كتاب: سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین)
فصل اول این بخش، سازمان مجاهدین خلق در مقطع پیش از پیروزی انقلاب نام دارد كه از سه گفتار تشكیل شده است. گفتار اول این فصل تاسیس تا افول نیروهای مذهبی (از 1344 تا 1350) نام گذاری شده است. ریشه قاطبه حوادث و نقاط عطف تاریخ معاصر ایران به نوعی با نهضت مشروطه گره خورده است، اما در نگاهی محدود تر، زمینه های پیدایش سازمان مجاهدین خلق در وقایع اوایل دهه 1340 می باشد. این گفتار تشكیل شده است از سرفصل هایی مثل: زمینه های سیاسی پیدایی سازمان مجاهدین خلق، رفراندوم لوایح شش گانه و بازگشت فضای اختناق، پانزده خرداد زمینه ساز مقبولیت مشی مسلحانه، عوامل گرایش به مشی مسلحانه، توجه به مبارزه توامان با استبداد و استعمار، شكسته شدن بت خود ساخته شاه، رسوایی و مرگ سیاسی گروه های لیبرال، غلبه تفكر براندازی و انزوای مشی اسلامی، برانگیخته شدن عواطف مردم، تاثیر فضای بین الملل در مقبولیت مشی مسلحانه، تاسیس سازمان مجاهدین خلق كه رهبران آن سازمان عبارت بودند از: ا- محمد حنیف نژاد 2- سعید محسن 3- عبدالرضا نیك بین رودسری و 4- علی اصغر بدیع زادگان، كه هدف و انگیزه های آن سازمان عبارت بود از: 1- انتقاد نسبت به كم رنگ شدن ماهیت پویا و انقلابی دین 2- مخالفت با سكولاریسم حاكم بر نهضت آزادی و جبهه ملی 3- انتقاد به غفلت از مبارزه با آمریكا به عنوان دشمن نخست ملت. بنیان گذاران سازمان مجاهدین خلق با تحلیل شكست های مبارزات سیاسی تا آن زمان، ریشه آن را در ضعف در دو حوزه یافتند: ایدئولوژی و استراتژی. آن ها وجود یك ایدئولوژی خوب را برای رسیدن به هدف كافی نمی دانستند و با انتقاد به مهندس مهدی بازرگان معتقد بودند كه نهضت آزادی علی رغم تاكید بر مذهب، ایدئولوژی اسلام را عملیاتی نساخته و وارد سیاست نمی كند.
ضربه شهریور و گذار خونین به ماركسیسم نام گفتار دوم از فصل اول این بخش می باشد. كه شامل: ضربه شهریور 1350، تله دلفانی، آغاز دست گیری ها، نقش خود بینی سازمان در ضربه شهریور، عكس العمل سازمان مجاهدین، تحولات در كادر رهبری سازمان، نام گذاری و اعلام وجود سازمان مجاهدین خلق، آغاز عملیات های نظامی، فرار تقی شهرام از زندان، خودكشی رضا رضایی، تحولات رهبری سازمان، اوج گیری تقی شهرام، قطع آموزش های مذهبی، جایگزینی متون ماركسیستی، مرحله اعلام ماركسیسم، پورسعیدی: قربانی نخستین تصفیه فیزیكی سازمان، جنایات دوم سازمان، بحران خونین در انقلاب ایدئولوژی، ایستادگی شریف واقفی و صمدیه لباف در برابر انحراف سازمان، تصفیه فجیع شریف واقفی، فساد اخلاقی و ازدواج های تشكیلاتی سازمان می باشد. اطلاعات موجود درباره شریف واقفی با تناقضاتی همراه است و در كل راجع به وضعیت ایدئولوژیك وی در مقطع مورد بحث اتفاق نظر وجود ندارد و شایع آن است كه وی تا پای جان بر سر اعتقاد خود به اسلام ایستاد اما درباره ضعف اعتقادی او نیز اظهارات زیادی شده است.
گفتار سوم این فصل اعلام رسمی ماركسیسم تا افول جریان ارتداد (1354 تا 1357) نام دارد. در این گفتار اشاره شده است به: فعالیت سازمان در آستانه صدور بیانه اعلام مواضع، عملیات ها، ترور سرتیپ زندی پور و پاسخ ساواك، ترور دو مستشار آمریكایی، شكست عملیات های مرداد 1353، شكست عملیات ترور كنسول آمریكا، قتل نه زندانی توسط رژیم، دستگیری خلیل دزفولی، دستگیری افراخته و خاموشی، ضربه كشنده بر پیكر سازمان، صدور بیانیه و پایان رسمی اعتقاد به اسلام، فعالیت ها و چالش های سازمان پس از صدور بیانیه، بحران عضوگیری، اوج گیری بحران، همكاری خیانت آمیز افراخته با ساواك، ترور سه مستشار آمریكایی، ضربه بهرام آرام و كودتای داخلی شهرام، تز انحلال موقت تشكیلات و افول اقتدار شهرام. برخلاف این كه رفتارهای مستبدانه شهرام با هدف افزایش جایگاه وی در سازمان انجام می گرفت، تمام اتفاقاتی كه در این مقطع رقم خورد كاهش اقتدار وی را موجب شدند.
سازمان مجاهدین خلق پس از پیروزی انقلاب اسلامی نام فصل دوم بخش اول كتاب می باشد كه خود از شش گفتار تشكیل شده است. گفتار ششم این فصل با نام سازمان مجاهدین خلق؛ امروز تشكیل شده است از: سرنوشت گروه رجوی در داخل كشور و سرنوشت گروه رجوی در عراق. در مرداد سال 1388 پلیس عراق موفق شد تا با ورود به مقر اشرف، كنترل موقت آن را به دست بگیرد. در این عملیات پنج عضو سازمان كشته و یك صد تن مجروح شدند كه جراحت شدید مدیر اول مقر و نیز به كما رفتن زهره قائمی معاون ارشد رجوی از جمله این ضربات بود. هم چنین یك سال پس از این ماجرا، دادگاهی در عراق حكم جلب تمام سران سازمان را امضا كرد. بدین سان سیر تمام حوادث به سمت سست تر شدن پایه های مقر اشرف بوده است.
بخش دوم: عملیات مرصاد
این بخش از سه فصل تشكیل شده است. فصل نخست این بخش با نام عملیات مرصاد دارای چهار گفتار می باشد. گفتار اول این فصل كه بسترهای شكل گیری عملیات مرصاد نام دارد تشكیل شده است از: سلسله عملیات های سال 1366، عملیات آفتاب، بازتاب عملیات آفتاب در نشریه سازمان مجاهدین و جایگاه عملیات چل چراغ در بستر سازی مرصاد.سران رژیم بعث و سازمان منافقین سرمست از پیروزی در عملیات آفتاب طرح حمله به شهر مهران را پی ریزی كرده و آن را در 28 خرداد 1367 نخستین سالروز تاسیس ارتش آزادی بخش اجرا كردند. عملیات چل چراغ مانند آفتاب از ابتدای شب و با آتش سنگین توپ خانه ارتش عراق آغاز شد.
گفتار های بعدی این فصل به ترتیب زیر نام گذاری شده است:
گفتار دوم: سازمان مجاهدین خلق و رژیم بعث
گفتار سوم: سازمان مجاهدین و آمریكا در آستانه عملیات مرصاد
گفتار چهارم: جایگاه عملیات فروغ جاویدان در استراتژی و اهداف منافقین
عملیات مرصاد تقابل رزمندگان اسلام با مثلث منافقین، رژیم بعث و ایالات متحده بود كه دو ضلع نخست، به عنوان مهره های عمل كننده، مستقیما وارد كارزار شدند. از این رو در بستر شناسی این عملیات، بررسی پیوند اضلاع فوق با یكدیگر و به ویژه پیوند سازمان مجاهدین با رژیم بعث و جایگاه آن در استراتژی كلان عراق كه نهایتا به عملیات مرصاد انجامید، ضروری می نماید.
فصل دوم بخش دوم كتاب عملیات مرصاد، عراق و منافقین در عملیات مرصاد نام دارد كه از شش گفتار تشكیل شده است، نام این گفتارها به ترتیب عبارت است از: 1- تهاجم عراق به مرزهای ایران 2- مقدمات تهاجم منافقین به خاك میهن 3- نشست توجیهی عملیات سازمان مجاهدین 4- تركیب و سازماندهی نیروها و تجهیزات سازمان 5- اهداف، زمانبندی و دستورالعمل های عملیات «فروغ جاویدان» 6- آغاز عملیات
سران ایالات متحده در كنار دخالت های نظامی خود در بسیاری از مناطق جهان، از راه حلی كم هزینه تر نیز بهره می جویند كه در آن، با تشكیل و حمایت گروه های تروریستی بومی، ضربات خود را بر دشمن وارد می سازند. حمایت آمریكا از منافقین به عنوان یكی از مخوف ترین فرقه های تروریستی جهان در سال های پایانی جنگ – كه این كشور در موارد متعددی مستقیما وارد كارزار با ایران شده بود- شكل جدیدتری به خود گرفت. جالب این جاست كه بحرانی كه آمریكا از جانب ناتوانی در براندازی جمهوری اسلامی با آن مواجه بود تا حدی جدی گشت كه سران و سناتورهای آمریكایی بی پروا از عواقب آن، علنا بر استفاده از منافقین تاكید می كردند.
فصل آخر این بخش با نام شكست متجاوزین و پیروزی عملیات مرصاد، دارای شش گفتار می باشد. گفتار اول این فصل شكست عراق در مراحل اول و دوم عملیات نام دارد كه خود دارای دو سرفصل با عناوین زیر می باشد:
الف) پیروزی ایران در «نقطه حیاتی كفر و اسلام»
پیام امام، پاسخ رزمندگان اسلام
حضور رئیس جمهور وقت، خروش مردم
ب) شكست تهاجم عراق در غرب كشور
گفتار دوم فصل سوم بخش دوم كتاب فتح الفتوح، «مرصاد» نام دارد. این گفتار شامل تیترهای زیر می باشد: گزارش خبر تهاجم منافقین، اعزام نیروهای جمهوری اسلامی به منطقه، ورود شهید صیاد شیرازی به منطقه و شروع عملیات، نتیجه عملیات شناسایی، سرانجام درگیری های شب نخست، حماسه تیپ 12 قائم «عج»، 4 مرداد؛ موج اول حملات همه جانبه علیه منافقین، اوج گیری درگیری ها، آزادسازی اسلام آباد، 5 مرداد؛ مرحله سرنوشت ساز عملیات مرصاد و نقش مردم در عملیات مرصاد.
سرانجام «مرصاد»، اردوگاه اشرف پس از عملیات مرصاد و خاطراتی از عملیات مرصاد به ترتیب نام گفتار سوم، چهارم و پنجم فصل آخر كتاب می باشد. بر همگان مسلم بود كه شعارهای رجوی علیه جمهوری اسلامی ایران و اركان آن در طول حیات سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نه از سر صداقت و مردم دوستی، كه تنها ناشی از جاه طلبی بیمار گونه شخص اوست. اما قدرت تبلیغاتی قابل توجه سازمان در ایران و جهان هم چنان این شعارهای فریبنده را زنده نگه داشته بود. اما در عملیات مرصاد، از آن جا كه اتهام رفتارهای ضد ملی و ضد آزادی به نظام جمهوری اسلامی محوریت این شعارها در تبلیغات سازمان بود، آشكار شدن ماهیت ضد میهنی و ضد انسانی سازمان در جریان تهاجم به میهن خود، جنایات شگفت انگیز آنان در شهر اسلام آباد و نیز هم پیالگی با سفاكی چون صدام، نفس های به شماره افتاده دستگاه تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق را متوقف ساخت.
گفتار آخر فصل انتهایی كتاب با نام عملیات مرصاد؛ پیامدها و دستاوردها از سرفصل های زیر تشكیل شده است: از دست رفتن نیروهای انسانی، سیل انتقادات بر مسئولان سازمان و ریزش اعضا، از دست رفتن بیش از پیش حیثیت سازمان در بین مردم ایران، بن بست استراتژیك در سازمان، ضربه به جایگاه سازمان در عرصه نظام بین الملل، تبلور وحدت عناصر سازمان رزم خودی در قالب عملیات مشترك، چرخش اوضاع سرنوشت جنگ به سود جمهوری اسلامی، افزایش وحدت ملی و مشروعیت نظام جمهوری اسلامی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی در عرصه بین الملل. نام شهید صیاد شیرازی همواره با عملیات حماسی مرصاد عجین است. وی كه فرماندهی عملیات هوانیروز علیه تجاوز مشترك عراق و منافقین به خاك میهن را بر عهده گرفته بود، خود از لحظات آغاز مقابله با متجاوزین در خط مقدم جبهه حضور داشت. شجاعت، دلاوری و از جان گذشتگی وی و هم چنین درایت و تصمیمات فوری و البته داهیانه وی در طراحی عملیات مرصاد، نقش به سزایی در پایان درخشان این عملیات ایفا نمود.
در انتها نویسنده با آوردن نتیجه گیری، كتابنامه و نمایه تحقیق و پژوهش خود را كامل كرده است.
برش هایی از كتاب:
در صفحه 76 كتاب می خوانیم:
شهرام با حداكثر بهره برداری از بن بست و آشفتگی موجود در سازمان، بر آن شد تا اندیشه های خود را حاكم سازد. وی نسخه حیات سازمان را «تغییر ایدئولوژی كل سازمان» معرفی كرد؛ هر چند به گفته راستگو –از اعضای سابق سازمان- نگاهی به وضعیت سازمان مجاهدین خلق در آن مقطع گویای آن است كه سازمان پیش از انقلاب ایدئولوژیك شهرام، عملا همان پوسته اسلام را نیز رها كرده بود.
در صفحه 173 كتاب می خوانیم:
تنها دستاورد حوادث سال 1370 برای سازمان، محبت و كمك های بیشتر صدام به این گروه به پاس نجات تختش بود. اما هر سه رویداد منجر به ریزش نیروها گشت. قساوت نیروها در عملیات مروارید نارضایتی ها را افزایش داد. در جریان آزادی اسرا نیز، رجوی بالاجبار به آنان حق انتخاب داد كه بنا بر گفته راستگو 95 درصد آنان یعنی 1400 نفر به ایران برگشتند و تاكتیك اسیرگیری رجوی برای جایگزینی كشته شدگان مرصاد ناكام ماند.
در صحفه 269 كتاب آمده است:
نیروهای ارتش آزادی بخش در حدود 5000 نفر بودند، اما این، تمام نیروهای حمله كننده به ایران نبود. عقبه ی پشتیبانی و نیروهای عراقی كه دوشادوش منافقین و حتی در خودروهای مشترك به شهرهای ایران حمله كردند، رقم احتمالی این نیروها را به 15000 نفر رسانده بود.