حاتمیکیا که کمتر در مواقع درگذشت اهالی هنر، واکنش نشان میدهد، پس از فوت دکتر "اکبر عالمی" با انتشار یادداشتی، از وی تحت عناوینی چون "بزرگمرد همیشه استاد" نام برد.
به گزارش شهدای ایران، "ابراهیم حاتمیکیا" که کمتر در مواقع درگذشت اهالی هنر، واکنش نشان
میدهد، پس از فوت دکتر "اکبر عالمی" با انتشار یادداشتی، از وی تحت
عناوینی چون "بزرگمرد همیشه استاد" و "بزرگاستاد سینمای ایران" نام برد.
متن کامل یادداشت حاتمیکیا که در اختیار ایسنا گذاشته شده، بدین شرح است :
■ یا حق
استاد اکبر عالمی بزرگمرد همیشه استاد.
سال ۵۹ جوانی بودم ۱۹ ساله، عاشق فیلمبرداری. برای اولین بار در کلاسهای فیلمسازی شرکت کردم و شدم شاگرد استاد اکبر عالمی.دلچسبترین کلاسهای فیلمسازی.
او با کیفی چرمی بزرگی وارد کلاس میشد و همچون شعبدهبازان، یکییکی از کیف اسلاید و کتابی و ابزاری بیرون میکشید و ساعتها به شیوه سمعی و بصری شاگردان را سحر میکرد. استاد به من جسارت داد و من در زیرزمین خانه، فیلم سوپر ۸ را که ۱۵ متر طول داشت ظاهر کردم.باوری که استاد به ما میداد از جنس سحر بود.او ایمانی میداد که فراتر از تکنیک بود.
از سال ۶۰ تا ۶۷ که جنگ بود و ما همیشه دسترنج فیلمبرداریهایمان از جنگ را به دست ایشان ظاهر میکردیم.چه لذتی داشت در میان سروصدای دستگاههای لابراتوار صداوسیما، صدای فریاد استاد را میشنیدیم.آن صدا به من میگفت که وارد لابراتوار نشدیم، وارد کلاس درس شدیم و باید آداب شاگردی را بهجا آوریم. چقدر دلم برای آن صدا در لابراتوار تنگ میشد.
سال ۶۷ با اتمام جنگ وارد دانشگاه شدم.گرفتار فیلم ساختن بودم.فضای دانشگاه برایم سخت شد و تصمیم به ترک تحصیل گرفتم.کسی خم به ابرو نیاورد جز استاد عالمی که به من نهیب زد که باید برگردم و قوانین خشک آموزشی را به همت خودش کنار زد و چه لذتی داشت دوباره در کلاس استاد عالمی نشستن.
سینمای ایران، بزرگ استاد سینمایش را از دست داد.خدایش او را قرین رحمت کند.
الهی آمین.
شاگرد کوچک او : ابراهیم حاتمیکیا
متن کامل یادداشت حاتمیکیا که در اختیار ایسنا گذاشته شده، بدین شرح است :
■ یا حق
استاد اکبر عالمی بزرگمرد همیشه استاد.
سال ۵۹ جوانی بودم ۱۹ ساله، عاشق فیلمبرداری. برای اولین بار در کلاسهای فیلمسازی شرکت کردم و شدم شاگرد استاد اکبر عالمی.دلچسبترین کلاسهای فیلمسازی.
او با کیفی چرمی بزرگی وارد کلاس میشد و همچون شعبدهبازان، یکییکی از کیف اسلاید و کتابی و ابزاری بیرون میکشید و ساعتها به شیوه سمعی و بصری شاگردان را سحر میکرد. استاد به من جسارت داد و من در زیرزمین خانه، فیلم سوپر ۸ را که ۱۵ متر طول داشت ظاهر کردم.باوری که استاد به ما میداد از جنس سحر بود.او ایمانی میداد که فراتر از تکنیک بود.
از سال ۶۰ تا ۶۷ که جنگ بود و ما همیشه دسترنج فیلمبرداریهایمان از جنگ را به دست ایشان ظاهر میکردیم.چه لذتی داشت در میان سروصدای دستگاههای لابراتوار صداوسیما، صدای فریاد استاد را میشنیدیم.آن صدا به من میگفت که وارد لابراتوار نشدیم، وارد کلاس درس شدیم و باید آداب شاگردی را بهجا آوریم. چقدر دلم برای آن صدا در لابراتوار تنگ میشد.
سال ۶۷ با اتمام جنگ وارد دانشگاه شدم.گرفتار فیلم ساختن بودم.فضای دانشگاه برایم سخت شد و تصمیم به ترک تحصیل گرفتم.کسی خم به ابرو نیاورد جز استاد عالمی که به من نهیب زد که باید برگردم و قوانین خشک آموزشی را به همت خودش کنار زد و چه لذتی داشت دوباره در کلاس استاد عالمی نشستن.
سینمای ایران، بزرگ استاد سینمایش را از دست داد.خدایش او را قرین رحمت کند.
الهی آمین.
شاگرد کوچک او : ابراهیم حاتمیکیا