رییسجمهور و دولت آینده در 1400 باید براساس برنامه و بودجه دولت فعلی که به تصویب مجلس شورای اسلامی میرسد، سال نخست و مهم کاری خود را آغاز کند.
شهدای ایران؛ 28 خرداد 1400 انتخابات ریاستجمهوری و پایان کار دولت هشتساله تدبیر و امید است. چرا افکار عمومی برای سرآمدن و پایان کار دولت روحانی روزشماری میکنند؟ آیا این وضعیت را نسبت به سایر دولتهای قبلی شاهد بودهایم؟ بیشک هر دولتی که براساس رأی اکثریت مردم عهدهدار قوه مجریه بوده است، کارنامهای از خدمت را همراه دارد و البته همراه با ناکامیهایی هم هست که ارزیابی هر یک فرصت جداگانهای را میطلبد.
اما چرا قاطبه مردم میخواهند که دولت روحانی هرچه زودتر به پایان کار نزدیک شود:
یکم) غایببودن در صحنههای اصلی کشور: رییسجمهور برابر قانون اساسی عالیترین مقام اجرایی و دومین مقام رسمی کشور بعد از مقام رهبری است. این یک جایگاه تشریفاتی نیست. این منزلت، اختیارات و وظایف محتاج پاسخگوبودن است.
رییسجمهور، معاون اول، اکثر اعضای هیأت دولت از اسفند98 تاکنون به بهانه «شیوع کرونا» در میدانهای عملی، مشکلات مردم حتی برای افتتاح پروژهها و طرحها غایب هستند و عمدتاً از طریق «ویدئوکنفرانس» و «ارتباط راه دور» به اداره امور کشور میپردازند. نمونه اخیر آن جنگ میان دو کشور همسایه، ارمنستان و آذربایجان است که مقامات رسمی کشور حتی برای مذاکره و مصالحه میان دو کشور با تأخیر فراوان وارد عمل شدهاند یا وزیر بهداشت که رییس ستاد کرونا در کشور محسوب میشود، بهمنظور حل مشکلاتش باید برای سردار دلها حاج قاسم سلیمانی دلنوشته بنویسد.
دوم) سفرهای استانی رؤسای قوه مقننه و قضاییه: در شرایطی که رییسجمهور و مسوولان دولتی غایب اصلی در سفرهای استانی هستند، رؤسای قوه مقننه و قضاییه با عزم جزم از این استان به استان دیگر برای ایجاد امید در میان مردم و حل مشکلات آنها و مسوولان استانی سفر میکنند و به دل مشکلات میزنند. آقای رییسی، هجدهمین سفر را در خراسان جنوبی و آقای قالیباف، سومین سفر استانی را در مازندران پشت سر گذاشتهاند. با این همه سفرها و اقدامات ارزنده، مقامات قوه مقننه و قضاییه با «سردی» و «طعنه و کنایه» مسوولان اجرایی کشور هم مواجه شدهاند!
سوم) ریزش شدید حامیان دولت: در حال حاضر بسیاری از منتقدان دولت روحانی همان طرفداران و کسانی هستند که به او در انتخابات 96 رأی دادند. پایبندنبودن دولت به وعدهها و قولهای دادهشده، تحقیر و استهزای منتقدان، جدی نگرفتن دیدگاههای صاحبنظران در اصلاح امور کشور، بیتحرکی و ایستایی دولت در عرصه اجرایی، ارجاع همه مشکلات کشور به مخالفان داخلی و پیونددادن آن به تحریم آمریکا در برجام، همه و همه را از موجبات کاهش شدید جایگاه و مقبولیت دولت روحانی باید برشمرد.
چهارم) دولت تماشاگر: تشدید تحریمهای ظالمانه و فراسرزمینی و ضدانسانی آمریکا علیه ایران حتی در حوزه «دارو و غذا» از یکسو و همهگیری ویروس کرونا که همه جهان را تحت تأثیر خود قرار داده و موجب تعطیلی بسیاری از کسبوکارها، افزایش تورم، گرانی و بیکاری شده است از سوی دیگر، شرایط اقتصادی کشور و معیشتی مردم را بس شکننده كرده و در موقعیتی خطرناک قرار داده است. قیمت کالاها سرسامآور شده و ارزش پول ملی به پایینترین حد خود رسیده است. سفره زندگی مردم روز به روز کوچک و کوچکتر میشود. قیمت خودرو، مسکن، کالاهای اساسی و نیازهای اولیه مردم سر به فلک کشیده است. با این همه در کمال حیرت مردم از دولت و مقامات اجرایی عمدتاً «گفتاردرمانی» و «تماشاگری» را مشاهده میکنند!
پنجم) برنامهنداشتن برای ماههای پایانی: طبیعی است هر دولتی برای ماههای پایانی دوره خود در فکر تهیه بیلان و کارنامه باشد. از سوی دیگر باید برای مشایعت محترمانه همراه با اقتدار، برنامه زمانبندی برای مناسبتها، اولویت خود و کارهای پیش رو طراحی کند.
رییسجمهور و دولت آینده در 1400 باید براساس برنامه و بودجه دولت فعلی که به تصویب مجلس شورای اسلامی میرسد، سال نخست و مهم کاری خود را آغاز کند.
برگزاری انتخابات در خرداد سال آینده و تلاش و اهتمام جدی برای افزایش مشارکت مردم در پای صندوقهای رأی به «بخش عمدهای از جلب اعتماد مردم و کارآمدی اقدامات و خدمات دولت فعلی» بستگی دارد. تشدید کرونا و محدودیتهای ناشی از آن که روی سبک زندگی و کسبوکار و تابآوری مردم، تأثیر مستقیم دارد، محتاج «برنامه و عمل» است و این به ستاد ملی کرونا که ریاست آن با رییسجمهور است، مربوط میشود.
راهبردها و سیاست خارجی کشور در منطقه و حوزه مقاومت در دیپلماسی رسانهای و جنگ نرم و تلاش برای دفاع، ایستادگی و پیروزی در برابر زورگویی و استکبارگری آمریکا همه و همه نیاز به برنامه و عمل دارد. اتفاقاً این ماههای آخر دولت هشتساله روحانی و بهخصوص صد روز آخر بسیار مهمتر از ماههای نخست و آغاز به کار دولت روحانی است. امید که بیان دلسوزانه و دردمندانه این اشکالات با پذیرش و اقدام عملی رییسجمهور و مسوولان اجرایی کشور با هدف گرهگشایی از مشکلات مردم و فراهمكردن شرایط بهتر حکمرانی و مدیریت کشور روبهرو شود.
اما چرا قاطبه مردم میخواهند که دولت روحانی هرچه زودتر به پایان کار نزدیک شود:
یکم) غایببودن در صحنههای اصلی کشور: رییسجمهور برابر قانون اساسی عالیترین مقام اجرایی و دومین مقام رسمی کشور بعد از مقام رهبری است. این یک جایگاه تشریفاتی نیست. این منزلت، اختیارات و وظایف محتاج پاسخگوبودن است.
رییسجمهور، معاون اول، اکثر اعضای هیأت دولت از اسفند98 تاکنون به بهانه «شیوع کرونا» در میدانهای عملی، مشکلات مردم حتی برای افتتاح پروژهها و طرحها غایب هستند و عمدتاً از طریق «ویدئوکنفرانس» و «ارتباط راه دور» به اداره امور کشور میپردازند. نمونه اخیر آن جنگ میان دو کشور همسایه، ارمنستان و آذربایجان است که مقامات رسمی کشور حتی برای مذاکره و مصالحه میان دو کشور با تأخیر فراوان وارد عمل شدهاند یا وزیر بهداشت که رییس ستاد کرونا در کشور محسوب میشود، بهمنظور حل مشکلاتش باید برای سردار دلها حاج قاسم سلیمانی دلنوشته بنویسد.
دوم) سفرهای استانی رؤسای قوه مقننه و قضاییه: در شرایطی که رییسجمهور و مسوولان دولتی غایب اصلی در سفرهای استانی هستند، رؤسای قوه مقننه و قضاییه با عزم جزم از این استان به استان دیگر برای ایجاد امید در میان مردم و حل مشکلات آنها و مسوولان استانی سفر میکنند و به دل مشکلات میزنند. آقای رییسی، هجدهمین سفر را در خراسان جنوبی و آقای قالیباف، سومین سفر استانی را در مازندران پشت سر گذاشتهاند. با این همه سفرها و اقدامات ارزنده، مقامات قوه مقننه و قضاییه با «سردی» و «طعنه و کنایه» مسوولان اجرایی کشور هم مواجه شدهاند!
سوم) ریزش شدید حامیان دولت: در حال حاضر بسیاری از منتقدان دولت روحانی همان طرفداران و کسانی هستند که به او در انتخابات 96 رأی دادند. پایبندنبودن دولت به وعدهها و قولهای دادهشده، تحقیر و استهزای منتقدان، جدی نگرفتن دیدگاههای صاحبنظران در اصلاح امور کشور، بیتحرکی و ایستایی دولت در عرصه اجرایی، ارجاع همه مشکلات کشور به مخالفان داخلی و پیونددادن آن به تحریم آمریکا در برجام، همه و همه را از موجبات کاهش شدید جایگاه و مقبولیت دولت روحانی باید برشمرد.
چهارم) دولت تماشاگر: تشدید تحریمهای ظالمانه و فراسرزمینی و ضدانسانی آمریکا علیه ایران حتی در حوزه «دارو و غذا» از یکسو و همهگیری ویروس کرونا که همه جهان را تحت تأثیر خود قرار داده و موجب تعطیلی بسیاری از کسبوکارها، افزایش تورم، گرانی و بیکاری شده است از سوی دیگر، شرایط اقتصادی کشور و معیشتی مردم را بس شکننده كرده و در موقعیتی خطرناک قرار داده است. قیمت کالاها سرسامآور شده و ارزش پول ملی به پایینترین حد خود رسیده است. سفره زندگی مردم روز به روز کوچک و کوچکتر میشود. قیمت خودرو، مسکن، کالاهای اساسی و نیازهای اولیه مردم سر به فلک کشیده است. با این همه در کمال حیرت مردم از دولت و مقامات اجرایی عمدتاً «گفتاردرمانی» و «تماشاگری» را مشاهده میکنند!
پنجم) برنامهنداشتن برای ماههای پایانی: طبیعی است هر دولتی برای ماههای پایانی دوره خود در فکر تهیه بیلان و کارنامه باشد. از سوی دیگر باید برای مشایعت محترمانه همراه با اقتدار، برنامه زمانبندی برای مناسبتها، اولویت خود و کارهای پیش رو طراحی کند.
رییسجمهور و دولت آینده در 1400 باید براساس برنامه و بودجه دولت فعلی که به تصویب مجلس شورای اسلامی میرسد، سال نخست و مهم کاری خود را آغاز کند.
برگزاری انتخابات در خرداد سال آینده و تلاش و اهتمام جدی برای افزایش مشارکت مردم در پای صندوقهای رأی به «بخش عمدهای از جلب اعتماد مردم و کارآمدی اقدامات و خدمات دولت فعلی» بستگی دارد. تشدید کرونا و محدودیتهای ناشی از آن که روی سبک زندگی و کسبوکار و تابآوری مردم، تأثیر مستقیم دارد، محتاج «برنامه و عمل» است و این به ستاد ملی کرونا که ریاست آن با رییسجمهور است، مربوط میشود.
راهبردها و سیاست خارجی کشور در منطقه و حوزه مقاومت در دیپلماسی رسانهای و جنگ نرم و تلاش برای دفاع، ایستادگی و پیروزی در برابر زورگویی و استکبارگری آمریکا همه و همه نیاز به برنامه و عمل دارد. اتفاقاً این ماههای آخر دولت هشتساله روحانی و بهخصوص صد روز آخر بسیار مهمتر از ماههای نخست و آغاز به کار دولت روحانی است. امید که بیان دلسوزانه و دردمندانه این اشکالات با پذیرش و اقدام عملی رییسجمهور و مسوولان اجرایی کشور با هدف گرهگشایی از مشکلات مردم و فراهمكردن شرایط بهتر حکمرانی و مدیریت کشور روبهرو شود.