کارشناس مسائل آسیا مطرح کرد:
من صراحتا بخواهم عرض بکنم، موضع جمهوری اسلامی ایران در مناقشه قره باغ را موضعی بسیار منطقی و متعادل میدانم. به نظر من همانطور که نهادهای بین المللی و سازمان ملل و شورای امنیت منطقه قره باغ رو متعلق به جمهوری آذربایجان دانستند، جمهوری اسلامی....
سرویس بین الملل شهدای ایران: بحران قره باغ بار دیگر تیتر یک رسانهها تبدیل شده است. اما اینبار گویا عوامل منطقهای و فرامنطقهای و دخالتهای پررنگ ترکیه و رژیم صهیونیستی ماجرا را کمی پیچیدهتر کرده است. مرزهای شمالی ایران در حالی صحنه کشمکش و درگیریهای خونبار است که سوالهای زیادی در خصوص ماهیت این جنگ، بازیگران تاثیرگذار و همچنین موضع ایران در این خصوص برای افکارعمومی وجود دارد. رجانیوز در مصاحبه با مهدی خورسند کارشناس مسائل آسیا به این موضوع پرداخته است.
متن کامل این گفتوگو در اختیار مخاطبان بدین شرح است:
*آقای خورسند؛ مختصری در مورد تاریخچه مناقشه قره باغ مختصری توضیح دهید.
ایجاد اتحاد جماهیر شوروی در اوایل قرن بیست میلادی با توجه به وسعتی که اتحاد جماهیر شوروی داشت، دولت مرکزی برای اینکه بتواند مرجعیت خودش را بر مناطق مرزی و دورتر از مرکز را حفظ کند، از سیاست مناقشههای فریز شده در مناطق مرزی خودش استفاده کرد و یکی از مناطقی که مناقشه را فریز شده یا به اصطلاح استخوان لای زخم نگه داشت که بتواند مرجعیت و استیلای خود را بر آن منطقه حفظ کند، منطقه قره باغ بود که مناقشه ای بین آذربایجان و ارمنستان در آن زمان ایجاد کرد.
برای اینکه دولت اتحاد جماهیر شوروی بتواند نفوذ خود را در قفقازجنوبی حفظ کند، منطقه ای به نام قره باغ کوهستانی که بالای 95 درصد از جمعیت آن را ارامنه تشکیل میدادند و یک اقلیت کوچ مسلمان آذری داشت، خود مختاری عطا کرد.
این منطقه از لحاظ جغرافیایی در دل آذربایجان قرار داشت. تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی قدرت داشت، این مناقشه تقریبا خیلی مدیریت شده و کنترل شده بین ارمنستان و آذربایجان وجود داشت و مناقشه بحرانی آنچنانی بین این دو کشور صورت نمیگرفت.
اما از زمانی که رگههای اضمحلال شوروی در اواخر دهه هشتاد قرن بیستم هویدا شد، این مناقشه رنگ و بوی جدی تری را به خود گرفت که ما از سال 1988 تا 1994 شاهد یک جنگ بزرگی بین ارمنستان و آذربایجان بودیم که حدود سی هزار کشته و بیش از 100 هزار آواره در پی داشت.
این منطقه به یک محل مناقشهای بین آذربایجان و ارمنستان تبدیل شده است. پس از اینکه اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید، روسیهی بیرون آمده از دل آن فروپاشی، سعی کرد همواره با گرم نگه داشتن تنور این مناقشه بتواند نفوذ و استیلای خود بر منطقه را حفظ کند. چرا که روسیه پس از فروپاشی شوروی، این منطقه و جمهوریهای تازه استقلال یافته را حیاط خلوت خود میداند و نگاه ویژه ای به آنها دارد و در بازیگری بازیگران خارجی در منطقه نیز بسیار حساس است. و اگر کسی بخواهد در این منطقه کاری اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و یا فرهنگی صورت بدهد، روسها معتقدند که باید از روسیه کسب اجازه شود. خب این نشان از آن دارد که هر اتفاقی در این منطقه بیافتد یک پای قضیه روسیه است. من جمله همین مناقشه قره باغ.
*جنگ اول در نهایت با پیروزی کدام طرف درگیری پایان یافت؟
در جنگ اول یک سرخوردگی سیاسی برای آذری ها به وجود آمد و جنگ اول را ارمنستانی ها توانستند با پیروزی پشت سر بگذراند. البته پیروزی خیلی چشمگیری نبود، فقط توانستند مدیریت منطقه را که از زمان شوروی هم دست ارامنه بود، حفظ کنند و این موضوع باعث شد که یک سرخوردگی تاریخی برای آذریها ایجاد شود و باعث شد که آذربایجانی ها از آن تئوری آذربایجان بزرگ و توهم آذربایجان بزرگی که ترکیه برایشان ایجاد کرده بود، استقبال کنند و به قول خودشان جغرافیای خود در منطقه قره باغ را پس بگیرند و همین اینکه نیم نگاهی هم به مناطق آذری دیگر کشور ها هم داشته باشند.
*اگر بخواهیم به لحاظ حقوقی و تاریخی حق را به یکی از طرفین منازعه بدهیم میتوانیم قضاوت صریحی داشته باشیم؟
من صراحتا بخواهم عرض بکنم، موضع جمهوری اسلامی ایران در مناقشه قره باغ را موضعی بسیار منطقی و متعادل میدانم. به نظر من همانطور که نهادهای بین المللی و سازمان ملل و شورای امنیت منطقه قره باغ رو متعلق به جمهوری آذربایجان دانستند، جمهوری اسلامی نیز قائل به نظر نهادهای بینالمللی است.
بالاخره در همه جای دنیا، قومیت های مختلف در داخل جغرافیای یک کشور زندگی میکنند. اگر هر قومیتی بخواهد ادعای خودمختاری داشته باشد و در آینده نزدیک بخواهد ادعای استقلال و ایجاد یک کشور بکند، هرج و مرج میشود.
قائدتاً شورای امنیت و سازمان ملل نیز بر این قضیه واقف بودند. دیدگاه ما نیز این است که منطقه قره باغ متعلق به خاک جمهوری آذربایجان و متعلق به دنیای اسلام است و این اعتقاد اعتقاد راسخ جمهوری اسلامی ایران است.
*چه اتفاقی افتاد که این زخم بار دیگر سر باز کرد؟
مناقشات مختلف و بین دول همسایه همواره بازیگرانی از همسایههای منطقهای و فرامنطقهای و پیرامونی دارد. در مناقشه قره باغ هم روسیه به عنوان یک کشوری که خودش را بزرگتر منطقه میداند و منطقه را حیاط خلوت خود میداند، نقش بسیار اساسی در معادلات منطقه دارد.
ولی ما اخیراً بازیگران دیگری هم در منطقه داشتیم. از جمله ترکیه و رژیم صهیونیستی ودر یک مرحله پایینتر آمریکا و اتحادیه اروپا.
آن جنگ اول و خونینی که بین آذربایجان و ارمنستان رخ داد گروهی متشکل از روسیه، فرانسه به نمایندگی از اروپا و ایالات متحده تشکیل شد که اینها با پا درمیانی خود مناقشه خونین را به پایان رساندند اما مناقشه هیچ وقت حل نشد. البته حل شدن این مساله بسیار به اراده بازیگران خارجی بستگی دارد. جمهوری آذربایجان و ارمنستان تحت تأثیر و تحریک بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در مناقشه قره باغ هستند.
روسها همواره حامی ارمنستان بوده اند. این به دلایل ایدئولوژیکی است که خود روسها دارند و به دلیل مذهب ارتدکس مسیحی که در ارمنستان حاکم است میباشد.
اخیرا ترکیه با تحریک نظام های پان ترکیسم در جمهوری آذربایجان، سعی دارد بازیگری خود در منطقه قفقازجنوبی را بالاتر ببرد. اخیرا رژیم صهیونیستی هم سعی کرده است بازیگری خود در منطقه را افزایش دهد. دلیل این قضیه را می توان از دو بعد بررسی کرد.
رژیم صهیونیستی در دو کشور جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان سرمایهگذاریهای گستردهای را انجام داده است در جمهوری آذربایجان در حوزه های آب کشاورزی و آموزش و پرورش رژیم صهیونیستی شاید سرمایه گذاری بیش از چهل پنجاه ساله را انجام داده است در حوزه تکنولوزی های نوین و بهداشتی سرمایه گذاری کرده است و در یک مرحله بالاتر به این ها سلاح می فروشد و قاعدتا برای اینکه شما سلاح بیشتری به این کشورها بفروشید باید یک درگیری ایجاد شود تا سلاح استفاده شود و نیاز به خرید سلاح جدید نیز بوجود بیاید به این ترتیب اسرائیل به دو طرف محل درگیری اسلحه می فروشد. گرم نگه داشتن درگیری در منطقه قفقاز جنوبی که مرز مشترک با جمهوری اسلامی ایران دارد و برای اینکه نگاه ایران را از منطقه غرب آسیا معطوف کند به منطقه دیگری تا رژیم صهیونیستی بتواند تنفس کوتاه مدتی داشته باشد چه منطقه ای بهتر از قفقاز جنوبی که با منطقه آذری ایران در همسایگی است و می تواند با تحریک سیاست پان ترکیسم و ایجاد درگیری نگاه ایران را به این منطقه معطوف کند و تمرکز ایران را از غرب آسیا به منطقه قفقاز جلب شود.
البته غیر از نگاه های سیاسی کشورها و بازیگران مداخلهگر در این منطقه دارند باید نقش نگاه اقتصادی و سیاست های اقتصادی کشورها به مناقشه قره باغ را هم دقت کنیم . الان روسیه تنها کشوری است که تامین کننده انرزی اتحادیه اروپا می باشد و اگر آذربایجان امنیت داشته باشد و ارامش باشد خب کشورهای منطقه با تعیین حدود رژیم دریای خزر و مشخص شدن سهم آذربایجان از کیک انرژی دریای خزر می توانند انژری را از آذربایجان و منطقه قفقاز جنوبی به اروپا منتقل کنند و اتحادیه اروپا و ترکیه از انحصار روسیه برای تامین انرژی در بیایند. خب این مسئله برای روسیه بسیار مهم است و ترکیه هم به دنبال رسیدن به انرژی دریای خزر است.
و از این طریق دارد کنشگری می کند در منطقه که متاسفانه ترک ها بازی بدی را با آذربایجان شروع کردند ما شاهد این هستیم که تکفیری هایی که مورد حمایت ترکیه هستند به آذربایجان منتقل شده اند تا به آذربایجان کمک کنند. نیروهای شبه نظامی که اعمال تروریستی آن ها در عراق و سوریه کاملا مشخص است و این ها را آورده اند در این منطقه هستند و در حل جولان دادن می باشند و متاسفانه عاقبت خوشی برای منطقه نخواهند داشت.
* ما می بینیم که ترکیه نیرو وارد منطقه می کند و علنا در دفاع از آذربایجان سخنرانی می کند. از آن طرف روسیه که حامی ارمنستان است در ابتدای منازعه اعلام می کند که دخالتی نمی کنیم، این علت خاصی دارد؟
معتقدم درگیری اخیر قره باغ بدون چراغ سبز روسیه امکان نداشت و برای همین ادعای خودم یک استدلال دارم. قبل از اینکه مناقشه شروع شود ملاحظه می کنید وزیر خارجه روسیه میگوید ما مخالفتی با اینکه برخی از مناطق قفقاز که تحت حاکمیت ارمنستان قرار دارد به جمهوری آذربایجان بازگردد نداریم و این چراغ سبزی بود به ترکیه و جمهوری آذربایجان که وارد یک مناقشه جدید شوند. دلیل دیگری که روسیه در این مناقشه سکوت کرده است گرایش غربگرایانه دولت فعلی ارمنستان است دولت فعلی ارمنستان نگاه به غرب دارد و تمایل دارد ارتباط بیشتر با غرب داشته باشد و توسعه غربی را در کشور خودش داشته باشد و این خب به ذائقه کرملین خوش نمیآید و کرملین سعی دارد دوباره آذربایجان را به دامن خود بازگرداند و عملا این سکوت روسیه در این مناقشه یک سکوت استراتژیک است و خیلی با نگرانی این مناقشه را دنبال میکند و حتی نگران است از اینکه ترکیه دارد بازیگری فعالی می کند و تکفیری ها را به این منطقه آورده است و ترکیه هم قطعا بدون دریافت چراغ سبز به خودش جرئت نمی داد که با این سطح از بازیگری وارد مناقشه شود. روسها به شدت از این باز شدن پای تکفیریها به مناقشه قره باغ نگران هستند و ایران به عنوان آخرین سد امنیت غرب و شرق عالم در مقابل تکفیری ها ایستاده بود حتی دعوتی که از روسها صورت گرفت و به حضور در مناقشات غرب آسیا، روس ها دیدند که وحشی ترین قوم مشارکت کننده در گروه تروریستی داعش چچنی ها بودند که از منطقه چچن روسیه آمده بودند و روسیه ترجیح داد با چچنی ها در همان مرزهای سوریه برخورد کند و آنها را نابود کند ولی الان شاهد این است که این قوم وحشی پشت گوش روسیه آمدند و در منطقه که روسیه آن را حیات خلوت خود میداند حضور و فعالیت دارند و این برای روسها جای نگرانی دارد. ترکیه هم وزن آنچنانی در این مناقشه ندارد و اگر چراغ سبز روس ها نبود خیلی نمی توانست بازیگری کند و معتقدم اینکه ترکیه پای خود را از گلیمش زیادتر کرده است بخاطر چراغ سبز روس ها بوده است.
* با این توضیح پس احتمال این است که در آینده اگر مناقشه خیلی به نفع آذربایجان پیش رفت روسیه مداخله کند؟
قطعا همینطور است، مطمئن باشید. خیلی ها ابراز نگرانی میکنند از مناقشه قره باغ. از ترکیه و اتحادیه اروپا گرفته تا آمریکا اما برای همه ی این طرف ها این مناقشه و ادامه آن سود دارد. برای روسها به یک طریقی برای ترکیه که سودای نوعثمانگرایی دارد به یک طریق و برای اتحادیه اروپا به یک طریق برای رژیم صهیونیستی به یک طریق و برای اتخادیه اروپا و آمریکا هم به یک طریقی سود دارد. آمریکا ادامه مناقشه را برای ورود خود را به این منطقه و لشکرکشی ناتو به این منطقه و تحت فشار قرار دادن ایران را مناسب دیدند و حتی رژیم صهیونیستی. غربی ها دنبال این بودند که ایران کوچکترین واکنشی در این مناقشه نشان بدهد تا آن را مستمسکی قرار بدهند برای فشار به ایران. حتی دیدید برای فرستادن چندتا کامیون نظامی از مرز ایران به سمت آذربایجان چه فشار رسانه ای راه انداختند.
اینها نه منطق دارند و نه مخاطبان خودشان را با شعور در نظر می گیرند خب وقتی شما یک کامیون نظامی را خریداری می کنید خب یک پروسه ای را برای انتقال آن از طریق دریای خزر باید صورت بگیرد، خب بیش از یک ماه تا دو ماه زمان می برد. ولی ما شاهدیم دقیقا پس از شش هفت روز این اتفاق افتاده است. البته جمهوری اسلامی ایران خیلی هوشمندی به خرج داده و در یک فضای باز رسانهای این موضوع را شفاف گفت و از دپو شدن این کامیون ها تا رسیدن این مناقشه به یک سرانجام مشخص خبر داد که این یعنی ایران خیلی عقلانی بازی میکند. البته یک نقدی را به دولت فعلی دارم. دولت ما تقریبا از 92 به بعد سطح بازیگری ایران در قفقازجنوبی در آسیای مرکزی کاهش داده است.
نگاهمان به همسایگان پیرامونی به خصوص به همسایگان شمالی ضعیف شده است. به همین دلیل بازیگری ما در قفقاز جنوبی نسبت به دیگر بازیگران یک مقدار پایینتر است. این به این دلیل بوده است که نگاه دولت مستقر ما نگاه مناسبی نبوده است. این درحالی است که روزهای طلایی را ما با آذربایجان و ارمنستان پشت سر گذاشتهایم. نمیدانم این را منتشر میکنید یا نه، اما در زمانی که تحریمها سال 91 و 92 به ما تحمیل شد مرز ارمنستان تنها مرزی بود که ما توانستیم کالاهای تکنولوژیک را به داخل وارد کنیم و ارمنیها کمک بسیاری به ما کردند. ولی الان سیاست ایران در این مناقشه سیاست منطقی هست. یعنی میگوییم باید این مناقشه خاتمه پیدا کند و طرفین درگیر پشت میز مذاکره حاصل شوند و در یک سطح بالاتری کارگروهی با حضور ایران، روسیه و ترکیه تشکیل شود. کاری که در خصوص قانون اساسی سوریه تشکیل شده است. این کارگروه میتواند مناقشه قره باغ را به شکل منطقی حل کند و به سرانجامی برساند که مردم منطقه بتوانند با آرامش زندگی کنند. ولی برای کوتاه مدت با توجه به بازیگری فعال رژیم صهیونیستی، ترکیه و روسیه در منطقه من برای این مناقشه آینده روشنی برای حل و فصل زودهنگام نمیبینم. شاید به شکل یک مناقشه فریز شده باقی بماند و هر باری این زخم سر باز کند. در کوتاه مدت برای اینکه کشورها از این مناقشه منفعت دارند بعید میدانم که در آینده نزدیک این مناقشه به صورت مسالمت آمیز حل شود.
*در ابتدای بحث گفتید موضع ایران به جمهوری آذربایجان نزدیکتر هست. از طرفی میبینیم ترکیه با انتقال تکفیریها و رژیم صهیونیستی به دولت آذربابجان کمک میکنند. آیا اینها ما را به این نتیجه نمیرساند که ایران با ترکیه و رژیم صهیونیستی نمیتوانند در یک جبهه قرار بگیرند؟
ببینید منطق ما به منطق موجودیت آذربایجان نزدیک است نه به منطق دولت آذربایجان. یعنی ما قبول داریم که قره باغ متعلق به جمهوری آذربایجان است. اما در نوع رسیدن به هدف و حل مناقشه ما با بازیگران دیگر اختلاف جدی داریم. ما با ترکیه و رژیم صهیونیستی در یک جبهه نیستیم. حتی رژیم صهیونیستی هم با ترکیه در یک جبهه نیست. رژیم صهیونیستی دارد با دو طرف مناقشه بازی میکند و میخواهد با گرم نگه داشتن این منازعه میخواهد سلاح بیشتری بفروشد و به دنبال این است که فشار را بر جمهوری اسلامی ایجاد کند و توجه ایران از صلح برخی از اعراب با رژیم صهیونیستی معطوف شود به مناطق شمالی ایران. باید بپذیریم ما بازیگر مهم و غیرقابل چشم پوشی در منطقه غرب آسیا هستیم و این را همه میدانند. رژیم صهیونیستی هم از این مهم هراس دارد.
رژیم صهیونیستی به اصطلاح جاسوس دو طرفه است. مثلا جمهوری آذربایجان آنجا مدعی شدند رژیم صهیونیستی اطلاعات امنیتی و نظامی آذربایجان را به ارامنه داده تا ایروان سفارت خودش را به قدس اشغالی منتقل کند. و این باعث یک گلایه شدید آذربایجان شد. در بازیگری دیگری در مناقشه اخیر رژیم صهیونیستی برای جبران مافات کردن اطلاعات ارمنستان را به جمهوری آذربایجان میدهد و ما شاهد هستیم که به دقت جمهوری آذربایجان پایگاههای ارمنستان را مورد هدف قرار میدهد و تلفات نظامی بالایی از یکدیگر میگیرند چون دو طرف گرای نظامی از یکدیگر میگیرند و از هر دو کشور جاسوسی میکند.
ترکیه هم با توجه به سیاست پان ترکیسم و تحریک آذریها دارد تا به انرژی و دریای خزر دست پیدا کند. همچنین دیدگاه نوعثمانی گری در غرب آسیا و قفقاز طرح بسیار منفی را دنبال میکند. اما جمهوری اسلامی ایران نگاه حل مناقشه دارد و همواره اعلام کرده سیاست مستحکمانهای را با همسایگان خودش دنبال میکند. در عمل هم توصیه میکند که شما باید خودتان امنیت خودتان را تامین کنید و نیازی به این نیست که بازیگران فرامنطقه ای وارد منطقه شوند. پس رژیم صهیوینستی با هر دو کشور بازی میکند آنهم به عنوان بازیگری منفی سعی دارد به هر دو کشور ضربه بزند. ترکیه نوعثمانی گری خودش را از طریق پیگیری پانترکسیم در قفقاز جنوبی پیگیری میکند ولی جمهوری اسلامی امنیت را در مرزهای شمالی خودش میخواهد و امنیت زمانی ایجاد میشود که مساله ختم بخیر گردد.
*به عنوان سوال آخر؛ حمایتهای داخلی ایران و جریانهای مردمی و برخی مسئولین در شهرهای آذری زبان کشورمان را چطور ارزیابی میکنید؟
به عنوان کسی که در حوزه دیپلماسی کار میکنم نگاه من دیپلماتیک است. از نظر ایدئولوژیک رهبرانقلاب قبلا حرف آخر را زده اند. ایشان گفته اند که قره باغ تعلق به دنیای اسلام دارد. ما هم به این مقیدیم و در سطوح دیپلماتیک هم این قضیه را دنبال میکنیم. اما برای حل مناقشه تحریک احساسات مردمی تنها و تنها به دشمنان گزک میدهد. در میانه صحبتهای عرض کردم، ببینید دشمنان از از ارسال چند کامیون که تاثیری در این مناقشه ندارد این را به عنوان حمایت ایران از ارمنستان معرفی میکنند. موضع ما در خصوص این مناقشه مشخص بوده است. ما به تصمیم سازمان ملل در خصوص تعلق این منطقه به جمهوری آذربایجان احترام گذاشته ایم و مواضع ما هم در همین راستا بوده و در دیدارهای دیپلماتیک خود ایران تاکید کرده ایم. معتقدم مردم و جریانهای مردمی آذربایجانی ما که خدمات بزرگی به ایران کرده اند و مرزداران غیوری برای ایران بوده اند و نظام به خاطر زحمات آنها مدیون آنهاست، اما باید این احساسات مردمی کنترل شود تا ما بتوانیم از طریق دیپلماتیک این قضیه را پیگیری کنیم. این قضیه با تنشهای مردمی و قومی قابل حل نیست و بلکه در آتش درگیری ها نیز دمیده میشود و آسیب بیشتری به مردم آذری زبان و مردم ارمنستان و جمهوری آذربایجان زده میشود و این به صلاح مردم و منطقه نیست.
*با تشکر از وقتی که گذاشتید.