اصلاحطلبان از ایستادن پای یک دولت ناکارآمد خسته شدهاند، میخواهند بروند و دیواری جدید برای یادگاری نوشتن بسازند، اما با دیواری که ۹۲ و ۹۶ دور خود کشیدهاند و راهشان را از همه سو بستهاند، چه کنند.
شهدای ایران؛ پیشنهاد استعفای رئیس جمهور که در یک سال گذشته از سوی شعباس عبدی، روزنامهنگار اصلاحطلب تکرار شده و سه روز پیش هم به قلم او تیتر اول روزنامه اصلاحطلب اعتماد شده بود، بخشی از همین مشی همواره اصلاحطلبی در زدن زیر میز بازی است. اصلاحطلبانی که آنقدر بر طبل قهرهای کذایی از قدرت و انتخابات کوبیدهاند و گفتهاند «ما میرویم» (و البته نه تنها نرفتهاند که شدیدتر وارد رقابت برای رسیدن به قدرت شدهاند) که بیراه نیست آنان را استعفاطلبان بنامیم؛ جماعتی که با دست، حضور در حاکمیت را پس میزنند و با پا ستادهای انتخاباتی جدید میزنند و با همه وجود برای حضور در حاکمیت تلاش میکنند. با این همه، خرده تحلیلهای دیگری هم این میان وجود دارد که میتواند به شناخت اصلاحطلبان از سوی مردم کمک کند.
همان نسخهپیچیهای قبلی
بیش از هفت سال است که ایران اصلاحطلبانه اداره میشود، چه آنکه دولتی که آنان از آن حمایت میکردند، بر سر کار آمد و ایده مذاکره و توافق با غرب را به عنوان اصلیترین سیاست خود برای اداره کشور پیش برد. اجازه مذاکره گرفتند، قدم زدند، تلفنی صحبت کردند، ساعتها آن سو مذاکره کردند و این سو وعدههای پر و پیمان از روزهای خوش پس از برجام دادند و همین رسانههای اصلاحطلب برایشان هورا کشیدند و تیتر یک زدند، اما نتیجه چه شد؟ قیمت دلار و طلا و مسکن و خودرو کجاست؟!
اصلیترین ایده دولتی که آنان با حمایتی صددرصدی بر سر کار آوردند، شکست خورد؛ فی الحال فرقی نمیکند بگوییم اصل ایده غلط بود یا اینان بلد نبودند اجرایش کنند، مهم این است که نسخه قبلی که برای این سرزمین و این ملت پیچیدند، درمانگر درد نشد. حال چگونه میتوان از این جماعت، نسخهپیچی مجدد را پذیرفت؟ خصوصاً که مشکلات به وجود آمده از نسخهپیچی قبلیشان با شدت تمام در جریان و پابرجاست و از قضا اکنون همه به دنبال این هستند که چگونه میتوان این مشکلات را رفع کرد. آیا عاقلی را میشناسید که نسخه پزشکی را که دفعه قبل به او داروی اشتباهی داده، مجدداً و برای رفع مشکلات ناشی از همان داروی اشتباهی بپذیرد وقتی پزشک مربوطه اذعان به خطای قبلی خود هم ندارد؟!
عبدی یا روزنامه اعتماد میتوانند دوباره ایدهای برای حل مشکلات کشور بیان کنند، اما اولاً باید نادرستی ایده قبلی را بپذیرند. ثانیاً ژست مصلح و دلسوز به خود نگیرند. نمیشود همزمان، هم مسبب وضع موجود بود، هم طلبکارانه برخورد کرد، هم نسخه جدید برای کشور پیچید.
همسفرههای پیروزی، بیوفایان شکست
جملاتی از همین آقای عبدی، یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، جالب توجه است. او خرداد ۹۵ در مصاحبهای میگوید: «جدا شدن اصلاحطلبان از آقای روحانی به این راحتی نیست یا آقای روحانی فکر کند اگر رأی آورده این رأی ناشی از سبد خودش است و میتواند متمایز باشد. چنین چیزی امکان ندارد و تردید نکنید اصلاحطلبان دور بعد از آقای روحانی دفاع میکنند و اصلاً نباید ذرهای تردید داشت.»!
بیراه هم نیست؛ اصلاحطلبان، هم سفرههای پیروزیاند. دولت اول روحانی، مستی پیروزیاصلاحطلبان را سرشار کرده بود و خود را صاحب آن میدانستند. همین روزنامه اعتماد از «قطار روحانی در ایستگاه تغییر» تیتر میزد و از پیشنهاد روحانی و اوباما برای برقراری رابطه میان ایران و امریکا، تیتر «پیشنهاد تاریخی» را درمیآورد. روزی هم که رئیس جمهور بعدی امریکا از برجام خارج شد، از جملات روحانی روی عکس بزرگی از ترامپ، تیتر «خروج مزاحم از برجام» را درآورد. همین اعتماد که امروز یادداشت عبدی را یا تیتر «پیشنهاد کنارهگیری رئیس جمهوری» تیتر یک میکند، دیروز روی عکس بزرگی از محمدرضا خاتمی، از قول او مینوشت: «ما تضمین روحانی هستیم» پس چه شد این تضمین؟ تا دیروز که، چون برندگان یک جنگ (برای پیروزی در انتخابات، دشمنانه با رقبا جنگیدید، رقابت نکردید!) بحث سهم خواهی و تقسیم غنائم بود، خود را صاحبان سبد رأی روحانی میدانستید، امروز که دولت ناکارآمد او (که همه تحلیلها میگوید اندک تفاوتی با کابینه احتمالی میرحسین موسوی در ۸۸ داشت) بر دست و پای موقعیت سیاسی و اجتماعیتان غل و زنجیر شده، راحت او را کنار میگذارید که از قربانیاش برای موقعیت اجتماعی خود سنگر بسازید؟
این رسم همیشه اصلاحطلبی است؛ در پیروزیها سهم میخواهند و در شکستها، خود مدعی اعتراض میشوند، گویی نمیدانند مخاطب اعتراض آنهایند. در مثل مناقشه نیست، همچون دزدی میمانند که وقتی مردم فریاد آی دزد سر میدهند، خود او هم میدود و فریاد میزند دزد را بگیرید که کسی شک نکند مسبب همه اعتراض و فریادها و آی دزد گفتنها خود اوست!
در رفتار با حاکمیت هم اصلاحطلبان اینگونه بودند؛ هر جا حاکمیت موفق شده، خود را سهیم کردهاند و هر جا حاکمیت، حتی اگر به خاطر رفتار و مدیریت اصلاحطلبان مورد اعتراض قرار گرفته، این جماعت هم ژست معترض گرفتهاند. حداقل منتقدان روحانی همواره با او یکرنگ بودند.
اصلاحات برای زنده ماندن نیاز به قربانی دارد؛ اگر روحانی استعفا دهد و مقصر قلمداد شود که قربانی خوبی است و اصلاحطلبان در سنگر افتخار ناشی از اینکه «ما گفتیم روحانی برود» برای نفس کشیدن دوباره قدرت میگیرند و یا روحانی استعفا میدهد و قهرمانانه کنار میکشد و تقصیرها گردن دیگرانی میافتد که مثلاً نگذاشتند روحانی کار کند و اصلاحطلبان با اردوکشی خیابانی، مردم و نظام و امنیت کشور را قربانی میکنند و در سنگر این ژست دموکراسی خواهی و درواقع ضد دموکراسی، به خود تنفس مصنوعی میدهند. رسم اصلاحطلبی زنده ماندن به کمک غوغاسالاری است.
آنها در هیاهو و جنجال زیست میکنند و سابقه سیاسی و رسانهایشان هم آن را تأیید میکند.
خواب فتنه نبینید
باید خطاب به اصلاحطلبان گفت که این چاردیواری را که در همه هفت سال گذشته با انصراف کاندیدای خودی و تهمت به رقبا و تکرار و دروغ و تخریب و هوراکشی برای وعدههای برجامی دور خود ساختید، شاید بتوانید خراب کنید، اما آوار آن روی سر مردم میریزد؛ مردمی که تا همینجا هم زیر بار آوار سیاستهای غلط دولتی که بر سر کار آوردید، دارند تاب صبوری را از دست میدهند. ۱۰ ماه مانده به انتخابات صحبت از انتخابات زودهنگام، یادآور برخی فتنهها برای بی دولت سازی کشور است. حق نیست که برای نجات خود، به ریسمانی خود را بیاویزید که گلوی مردم را میفشارد، وگرنه که مردم نشان دادهاند راه و رسم ایستادگی مقابل اهالی فتنه را خوب میدانند.
همان نسخهپیچیهای قبلی
بیش از هفت سال است که ایران اصلاحطلبانه اداره میشود، چه آنکه دولتی که آنان از آن حمایت میکردند، بر سر کار آمد و ایده مذاکره و توافق با غرب را به عنوان اصلیترین سیاست خود برای اداره کشور پیش برد. اجازه مذاکره گرفتند، قدم زدند، تلفنی صحبت کردند، ساعتها آن سو مذاکره کردند و این سو وعدههای پر و پیمان از روزهای خوش پس از برجام دادند و همین رسانههای اصلاحطلب برایشان هورا کشیدند و تیتر یک زدند، اما نتیجه چه شد؟ قیمت دلار و طلا و مسکن و خودرو کجاست؟!
اصلیترین ایده دولتی که آنان با حمایتی صددرصدی بر سر کار آوردند، شکست خورد؛ فی الحال فرقی نمیکند بگوییم اصل ایده غلط بود یا اینان بلد نبودند اجرایش کنند، مهم این است که نسخه قبلی که برای این سرزمین و این ملت پیچیدند، درمانگر درد نشد. حال چگونه میتوان از این جماعت، نسخهپیچی مجدد را پذیرفت؟ خصوصاً که مشکلات به وجود آمده از نسخهپیچی قبلیشان با شدت تمام در جریان و پابرجاست و از قضا اکنون همه به دنبال این هستند که چگونه میتوان این مشکلات را رفع کرد. آیا عاقلی را میشناسید که نسخه پزشکی را که دفعه قبل به او داروی اشتباهی داده، مجدداً و برای رفع مشکلات ناشی از همان داروی اشتباهی بپذیرد وقتی پزشک مربوطه اذعان به خطای قبلی خود هم ندارد؟!
عبدی یا روزنامه اعتماد میتوانند دوباره ایدهای برای حل مشکلات کشور بیان کنند، اما اولاً باید نادرستی ایده قبلی را بپذیرند. ثانیاً ژست مصلح و دلسوز به خود نگیرند. نمیشود همزمان، هم مسبب وضع موجود بود، هم طلبکارانه برخورد کرد، هم نسخه جدید برای کشور پیچید.
همسفرههای پیروزی، بیوفایان شکست
جملاتی از همین آقای عبدی، یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶، جالب توجه است. او خرداد ۹۵ در مصاحبهای میگوید: «جدا شدن اصلاحطلبان از آقای روحانی به این راحتی نیست یا آقای روحانی فکر کند اگر رأی آورده این رأی ناشی از سبد خودش است و میتواند متمایز باشد. چنین چیزی امکان ندارد و تردید نکنید اصلاحطلبان دور بعد از آقای روحانی دفاع میکنند و اصلاً نباید ذرهای تردید داشت.»!
بیراه هم نیست؛ اصلاحطلبان، هم سفرههای پیروزیاند. دولت اول روحانی، مستی پیروزیاصلاحطلبان را سرشار کرده بود و خود را صاحب آن میدانستند. همین روزنامه اعتماد از «قطار روحانی در ایستگاه تغییر» تیتر میزد و از پیشنهاد روحانی و اوباما برای برقراری رابطه میان ایران و امریکا، تیتر «پیشنهاد تاریخی» را درمیآورد. روزی هم که رئیس جمهور بعدی امریکا از برجام خارج شد، از جملات روحانی روی عکس بزرگی از ترامپ، تیتر «خروج مزاحم از برجام» را درآورد. همین اعتماد که امروز یادداشت عبدی را یا تیتر «پیشنهاد کنارهگیری رئیس جمهوری» تیتر یک میکند، دیروز روی عکس بزرگی از محمدرضا خاتمی، از قول او مینوشت: «ما تضمین روحانی هستیم» پس چه شد این تضمین؟ تا دیروز که، چون برندگان یک جنگ (برای پیروزی در انتخابات، دشمنانه با رقبا جنگیدید، رقابت نکردید!) بحث سهم خواهی و تقسیم غنائم بود، خود را صاحبان سبد رأی روحانی میدانستید، امروز که دولت ناکارآمد او (که همه تحلیلها میگوید اندک تفاوتی با کابینه احتمالی میرحسین موسوی در ۸۸ داشت) بر دست و پای موقعیت سیاسی و اجتماعیتان غل و زنجیر شده، راحت او را کنار میگذارید که از قربانیاش برای موقعیت اجتماعی خود سنگر بسازید؟
این رسم همیشه اصلاحطلبی است؛ در پیروزیها سهم میخواهند و در شکستها، خود مدعی اعتراض میشوند، گویی نمیدانند مخاطب اعتراض آنهایند. در مثل مناقشه نیست، همچون دزدی میمانند که وقتی مردم فریاد آی دزد سر میدهند، خود او هم میدود و فریاد میزند دزد را بگیرید که کسی شک نکند مسبب همه اعتراض و فریادها و آی دزد گفتنها خود اوست!
در رفتار با حاکمیت هم اصلاحطلبان اینگونه بودند؛ هر جا حاکمیت موفق شده، خود را سهیم کردهاند و هر جا حاکمیت، حتی اگر به خاطر رفتار و مدیریت اصلاحطلبان مورد اعتراض قرار گرفته، این جماعت هم ژست معترض گرفتهاند. حداقل منتقدان روحانی همواره با او یکرنگ بودند.
اصلاحات برای زنده ماندن نیاز به قربانی دارد؛ اگر روحانی استعفا دهد و مقصر قلمداد شود که قربانی خوبی است و اصلاحطلبان در سنگر افتخار ناشی از اینکه «ما گفتیم روحانی برود» برای نفس کشیدن دوباره قدرت میگیرند و یا روحانی استعفا میدهد و قهرمانانه کنار میکشد و تقصیرها گردن دیگرانی میافتد که مثلاً نگذاشتند روحانی کار کند و اصلاحطلبان با اردوکشی خیابانی، مردم و نظام و امنیت کشور را قربانی میکنند و در سنگر این ژست دموکراسی خواهی و درواقع ضد دموکراسی، به خود تنفس مصنوعی میدهند. رسم اصلاحطلبی زنده ماندن به کمک غوغاسالاری است.
آنها در هیاهو و جنجال زیست میکنند و سابقه سیاسی و رسانهایشان هم آن را تأیید میکند.
خواب فتنه نبینید
باید خطاب به اصلاحطلبان گفت که این چاردیواری را که در همه هفت سال گذشته با انصراف کاندیدای خودی و تهمت به رقبا و تکرار و دروغ و تخریب و هوراکشی برای وعدههای برجامی دور خود ساختید، شاید بتوانید خراب کنید، اما آوار آن روی سر مردم میریزد؛ مردمی که تا همینجا هم زیر بار آوار سیاستهای غلط دولتی که بر سر کار آوردید، دارند تاب صبوری را از دست میدهند. ۱۰ ماه مانده به انتخابات صحبت از انتخابات زودهنگام، یادآور برخی فتنهها برای بی دولت سازی کشور است. حق نیست که برای نجات خود، به ریسمانی خود را بیاویزید که گلوی مردم را میفشارد، وگرنه که مردم نشان دادهاند راه و رسم ایستادگی مقابل اهالی فتنه را خوب میدانند.